اشتباهات رايج آقايان در روابط زناشويي!




مردان اغلب فکر مي کنند که مي دانند همسرشان چه مي خواهد. اماهمه زنان مشابه هم نيستند!
1چيزهايي که همسرتان مي خواهد مي دانيد
مردان اغلب فکر مي کنند که مي دانند همسرشان چه مي خواهد. اماهمه زنان مشابه هم نيستند. به گفته کارشناسان آموختههاي مردان حتي از تجربيات همسر قبلي شان ممکن است در مورد همسر فعليشان صدق نکند. اين موضوع نه تنها در مورد ترجيحات جنسي بلکه در موردروابط عاطفي هم صدق مي کنند. زناني هستند که نمي توانند با فعاليتجنسي رابطه عاطفي با همسرشان برقرار کنند و زناني هستند که بهسادگي با همسران شان رابطه عاطفي برقرار مي کنند و بقيه زنان درميانه اين طيف قرار مي گيرند.

?? احساس جنسي مردان و زنان مشابه هم است
هنگامي که مردي با زني مقاربت مي کند، دخول آلت مردانهبه قدري حس قوي اي در مرد ايجاد مي کند که نمي تواند تصور کند که ممکناست زن احساس مشابهي نداشته باشد. ممکن است او احساسي مانند احساس شماهنگام مشت خوردن به شکم پيدا کند که باعث تهوع شما ميشود.

?? از ساختمان بدن زن اطلاعات کاملي داريد
اغلب مردان به طور کلي مي دانند که کليتوريس کجاست و کجا مي توانند آنرا پيدا کنند. اما نمي شود گفت آنها واقعا عمل آن را درک ميکنند. ?? سال پيش در شروع به اصطلاح «انقلاب جنسي» يک کتابپرفروش به نام «لذت امور جنسي» توجه مردم را به اهميت کليتوريسدر ايجاد ارگاسم جلب کرد. اما اين عقيده که زنان بايد بتوانند ازطريق دخول آلت در واژن به ارگاسم برسند، هنوز ميان بسياري ازمردان باقيمانده است.
بسياري از درمانگران در اين حوزه با مرداني برخورد مي کنند که ميگويند: «زنم بدون تحريک کليتوريس به ارگاسم نمي رسد» وتقاضاي کمک مي کنند و پاسخ اين است بسياري از زنان اصولا باتحريک کليتوريس است که به ارگاسم مي رسند. مردان همچنين درمورد نحوه لمس کليتوريس و حساس بودن آن ناآگاه هستند. از طرفديگر در برخي از زنان لمس کليتوريس احساس خاصي ايجاد نمي کند ياحتي ممکن است دردناک باشد. برخي از آنها هم لمس غيرمستقيم کليتوريس راترجيح مي دهند.
چگونه مي توانيد بفهميد که همسرتان چه نوع لمسي رادوست دارد؟ سعي کنيد از او بپرسيد.

4مرطوب شدن دستگاه تناسلي زن به معناي تحريک شدن او است
گاهي مردان پيش از انجام مقاربت منتظر مي مانند تادستگاه تناسلي خارجي زنان براي دخول به قدر کافي مرطوب و لغزندهشود. لازم نيست در اين مورد نگران باشيد.
کارشناسان مي گويند اينکه مرطوب شدن دستگاه تناسلي خارجي زنبه معناي تحريک شدن کامل اوست، باوري نادرست است.
برخي از زنان نسبت به زنان ديگر مرطوب تر مي شوند و اينکه ميزاننرم شدگي طبيعي اين منطقه در يک زن از روزي به روز ديگرمتفاوت است. اين ميزان رطوبت با مرحله چرخه ماهيانه که زن در آنقرار دارد نيز تغيير مي کند و ممکن است تحت تاثير استرس و داروها همباشد.

?? سکوت طلايي است
خيلي از مردان فکر مي کنند که هنگام آميزش جنسي بايد ساکت باشنداما تا شما حرف نزنيد همسرتان نمي فهمد از چه چيزهايي راضيهستيد و از چه چيزهايي ناراضي. اگر مي خواهيد احترامتان را به همسرتان حفظ کنيد، بايد بدانيد که زني که مي خواهد شما راارضا کند، از اينکه او را هدايت کنيد احتمالا بيشتر ممنون خواهد شد.به گفته کارشناسان به کار بردن جملات ساده اي مانند «اين جوريدوست دارم» مي تواند به ارتباط جنسي شما کمک کند.
پايگاه اطلاع رساني تنظيم خانواده

با زياده خواهي شوهرم در رابطه زناشويي چه کنم؟




چرا شوهر من صبر نميکند تا يک بار هم که شده من براي رابطهزناشويي پيش قدم شوم؟

شوهرم هميشه از من رابطه زناشويي ميخواهد
شهراد هميشه همسرش را براي رابطه زناشويي در فشارميگذارد. کار به جايي رسيده که نازي از اتاق خوابشان متنفر شدهولي هيچ گاه به شوهرش "نه" نميگويد، ولي از راههايديگر تلافي ميکند. آيا اين زوج که هميشه در حال کيش و مات کردنهمديگر هستند ميتوانند به زندگي شان ادامه دهند؟ آيا اينزندگي دوامي دارد؟


نازي ميگويد
چرا شوهر من صبر نميکند تا يک بار هم که شده من براي رابطهزناشويي پيش قدم شوم؟
شوهر من هيچ وقت در رختخواب مرا راحت نميگذارد . شايد فکرکنيد بعد از 15 سال زندگي زناشويي تمايلات جنسي اش خاموش شدهباشد ، اما اينطور نيست – او هر روز از من رابطه زناشويي ميخواهد.بعضي اوقات از کار زياد خسته ميشوم و کار رسيدگي به بچههاتمام توانم را ميگيرد. اما وقتي که به شهراد ميگويم امروزاصلا در موقعيتي نيستم که بتوانم با تو رابطه زناشويي داشته باشم ،اخم ميکند و آنقدر اذيتم ميکند تا راضي شوم.

من نميتوانم به شوهرم نه بگويم و اين خيلي ناراحتم ميکند.رفتارهاي شهراد مرا اذيت ميکند. چرا شهراد هيچ گاه صبرنميکند تا من يک بار براي رابطه زناشويي پيش قدم باشم؟

نمي گويم از رابطه زناشويي لذت نميبرم – او واقعا مرد جذابي است– اما من هم ميخواهم بعضي اوقات خودم براي رابطه زناشويي اقدام کنم.وقتي ميبينم که نميتوانم در آن لحظات از لحاظ احساسي با وي ارتباطبرقرار کنم از دست خودم عصباني ميشوم.
18 ساله بودم که يکي از دوستانم مرا به شهراد معرفي کرد. بلافاصلهعاشقش شدم ؛ او پسري 20 ساله ، و يکي از مهربانترين و دستو دل بازترين پسرهايي بود که تا کنون ديده بودم . ما از نظراخلاقي و احساسي بهم شباهت داشتيم. به خاطر همين عاشق همديگرشديم. يک سال بعد ما با هم ازدواج کرديم.

سالهاي سختي داشتيم ، هر دو ما جوان بوديم و در بسياري موارد بي تجربه؛ شهراد ساعتهاي زيادي در طول روز کار ميکرد ، او در حرفهخانوادگي اش تجهيزات لوله کشي فعاليت ميکرد . من هم در حال تمامکردن درسم بودم بنابراين نميتوانستيم وقت زيادي را با همبگذرانيم.

نازي ادامه ميدهد
اختلافات ما مثل تمام زندگيهاي مشترک با شروع زندگي مشترکشروع شد اما با باردار شدن من رابطه ما بهتر شد . من و شهراد تمامانرژي مان را براي بزرگ کردن ماني گذاشتيم ، الان ماني 13ساله است. همچنانکه روابط مان بهتر ميشد ، خانواده مانگسترش پيدا کرد و الان چهار فرزند داريم. الان در خانهبه تربيت فرزندان مشغول هستم و زندگي ام را دوست دارم، شهراد هم از شغل خود راضي است .

بعد از اينکه آخرين فرزندم بدنيا آمد ، ناگهان متوجه شديم کهاوقات سختي را پيش رو داريم. شهراد از کار اخراج شد و در يککارخانه داروسازي مشغول بکار شد ، کاري سخت با حقوق ناچيز؛بنابراين من هم مجبور شدم تا در يک شرکت ارتباطاتي مشغول شوم تادرآمدمان را افزايش بدهم. در اين برهه زماني بود که از لحاظ مالي درموقعيت بسيار بدي قرار داشتيم ، بچهها نميتوانستند در جشن تولددوستان شان شرکت کنند چون پولي براي خريدن هديه نداشتيم وآنها هم نميتوانستند بدون هديه به جشن دوست شان بروند. اوضاع بداقتصادي روي روابط ما هم تاثير بدي گذاشت، اما هيچ چيزباعث نميشد که شهراد از رابطه زناشوييي اش دست بردارد.

شهراد در روابط زناشويي يک ماجراجوي پرهيجان بود، هميشه دوستداشت موقعيتها و روشهاي جديد را امتحان کند. من تسليم شهراد ميشدم ،چرا که بعد از آن اتفاقي که برايم افتاده بود خودم راگناهکار ميدانستم و درخواستهاي شهراد را رد نميکردم. البتهاگر درخواستهاي شهراد را رد ميکردم او به طرز ديوانه واري عصبانيميشد. بنابراين من سعي ميکردم که آرامش را در خانه برقرار کنم و با اومخالفت نکنم.

بعضي اوقات با اينکه پول زيادي در خانه نداشتيم براي بچههاکفش و لباس جديد ميخريدم. هيچ وقت به شهراد چيزينميگفتم ولي او از طريق چک کردن حسابها متوجه ميشد ، و آنوقت بود که داد و فرياد ميکرد. جالب اينجاست که بعد از دعوا از منتقاضاي رابطه زناشويي داشت.


درخواستهاي غيرمنطقي و زياده خواهانه رابطه زناشوييي شهراد وعصبانيتهايش تبديل به مشکلات بزرگ زندگي ما شده اند. درمقابل فرزندانم چيزي بروز نميدادم اما در درونم از اينزندگي خسته شده بودم. آرزو ميکردم ميتوانستم رابطه ام را باشهراد قطع کنم.


شهراد ميگويد
همسر من خيلي چيزها را از من پنهان ميکند
در تمام اين سالهايي که با هم زندگي کرديم ، همسر من هيچوقت در مورد رابطه زناشويي با من صحبتي نکرده است. در حقيقت ، اوهميشه مشتاق به نظر ميرسد. اگر مشتاق نبود ، تقاضاي مرا رد ميکردمگر نه؟ من فکر ميکنم او بايد خيلي هم از من متشکر باشد که منبعد از اينهمه سال هنوز هم او را به همان زيبايي و جذابيتي که روز اولمان ديدم ميبينم.

خب ، نازي را سرزنش نميکنم که احساساتش را با يک مشاور درميانگذاشته است. اما همسر من کارهايي ميکند که همه را از منپنهان ميکند ؛ من از اين رفتار او ديوانه ميشوم. براي مثال ،صورتحساب و کارتهاي بانک را از من پنهان ميکند ، ميخواهد که منمتوجه خرج کردنهاي او نشوم. برخي اوقات براي بچهها و خانه بيرويه خرج ميکند. در طول پنج سال گذشته ، پول زيادي صرفهزينههاي بي مورد کرده است. حتي يکبار از خواهرش قرض کرد تا يکصورتحساب را بپردازد و هيچ وقت آن پول را به خواهرشنپرداخت. زمانيکه من متوجه اين موضوع شدم ، خيلي عصباني شدم.نازي عادات بد ديگري هم دارد . او خيلي فراموشکار است. علاوه براين هيچ محدوديتي براي بچهها تعيين نميکند و مرا هم از اينکار منع ميکند.
من همسرم را دوست دارم ، هميشه شخصيت و رفتار او را ستايش ميکنم. اماجدا از روابط زناشويي مان ،من از زندگي زناشويي ام راضينيستم

درست است که من از همان ابتدا در رابطه زناشويي مان پيش قدم بودماما بگذاريد توضيح بدهم : من هيچ وقت نازي را به اين کارمجبور نکردم. درست است که ميخواستم او به تقاضاي من جواب مثبت بدهداما اگر او درخواست مرا رد ميکرد براي من قابل قبول بود. درستاست که من آدمي هستم که در رابطه زناشويي زياده طلبم اما ديونيستم.

شهراد ادامه ميدهد
زمانيکه من و نازي ازدواج کرديم ، کارمند شرکت حقوقي پدرم بودم ،12 ساعت در روز کار ميکردم و در کلاسهاي مديريتي شرکت ميکردم.ميدانستم که ازدواج در اين زمان براي ما کار آساني نبود . نازي ناراحتبود که من زمان زيادي را در خانه نميگذرانم، اما من اين کارها رابراي او و زندگي مان انجام ميدادم.

زمانيکه پدرم فوت کرد ، برادر بزرگترم به خاطر اختلافي کهدر مورد روشها ي مديريتي او با هم داشتيم مرا اخراج کرد. بلافاصله يککار در يک شرکت داروئي پيدا کردم ، اما در آمد من تقريبا نصف آنزماني شده بود که در حرفه خانوادگي ام مشغول بکار بودم. آن دورانيکي از سخت ترين مراحل زندگي ام بود.
اوضاع در خانه به مراتب بدتر بود. من به نازي اعتماد نداشتم ودفترچه بانک را چک ميکردم ، حالا پسر دوم مان هم مثلمادرش پنهان کاري ميکند. از مادرش درخواست کرده بود که يک جفتکفش اسکيت گران قيمت برايش بخرد و او را در کلا سهاي اسکيت ثبتنام کند و نازي عليرغم اينکه ميدانست ما در موقعيت مالي مناسبي نيستيماين را کار را کرد. زمانيکه متوجه اين موضوع شدم به شدت عصباني شدم وبا او دعوا کردم.

ميدانم که از نظر رابطه زناشوييي زياده خواهم ، اما اخيرا به يکپزشک مراجعه کردم تا بتوانم خودم را کنترل کنم. توصيههاي او کمکزيادي به من کرد ، و او بود که به من و نازي توصيه کرد تا به يک مشاورمراجعه کنيم . شايد ما در روابط مان دچار اشتباه شده ايم واميدوارم مشاور بتواند به ما کمک کند تا بتوانيم مشکلات مان را حلکنيم.



مشاور ميگويد
تعادل قدرت
درگيري براي تصاحب قدرت بين زوجهاي جوان بسيار مرسوم است. مشکلشهراد و نازي شايد در ظاهر مشکل ارتباط زناشوييي باشد ، اما در حقيقت، آنها بين شخصيت متجاوز و منفعل خود درگير هستند.

شهراد آمرانه نيازهايش را از نازي مطالبه ميکند- به جاي اينکهبا يک روش آرام تر اين کار را انجام دهد. نازي در برابر شوهرش مخالفتينميکرد. اين رفتارها يک چرخه ناتمام بود: هر چه شهراد بيشتراز نازي تقاضا ميکرد ، بيشتر نازي در سکوت کينه او را به دلميگرفت. با اين حال ، من اعتقاد دارم که اگر از همان اولسهم خود را از مشکلات شان ميپذيرفتند ، رفتار ناخوشايندشان بايکديگر تغيير پيدا ميکرد.
ابتدا ، اين زوج بايد رابطه رابطه زناشويي شان را اصلاح ميکردند .اگر اين زوج نخواهند ببينند که چگونه رفتارشان باعثبوجود آمدن واکنش منفي ديگري ميشود ، رابطه شان زودتر از درونپوسيده و خراب ميشود.
در قدم بعدي ، ما نقش خانواده دو طرف را در شکل گيري شخصيت ايندو نفر بررسي کرديم. شهراد فرزند يک خانواده بسيار موفق و سختگير بود و شهراد با اين ذهنيت رشد کرد که طبق انتظارات خانوادهاش زندگي کند و مسير شغلي آنها را دنبال کند. براي اينکه نااميديشغلي خود را فراموش کند ، در خانه پرخاشگر و ستيزه جو شد ،و حتي نميدانست که در طلب رابطه زناشويي از همسرش بيش از حد متوقعاست. بعد از اينکه شهراد اين موضوع را متوجه شد ، بسيار شرمنده شد وقول داد که بيشتر به احساسات همسرش توجه کند.
نازي مانند پدرش فردي سربزير و متواضع بود ، اما مانند مادرشراههاي نادرست بسياري را امتحان ميکرد. در وهله اول ، نازي قبولنميکرد که شخصيتي انفعالي دارد ، اما بعد از چند جلسه اين واقعيترا پذيرفت ، و متوجه شد که با خرج کردنهاي بيهوده نبايد شوهرش رادر فشار مالي ميگذاشت. نازي تصميم گرفت که از اين پسدر روابط جنسي خودش پيش قدم بشود . من به نازيگفتم تو فکر ميکردي شهراد از تو فقط به عنوان همسري براي ارضاينيازهاي جسمي اش ميبيند در صورتيکه تو هم همان رفتار را با شهرادداشتي و او را به چشم بانک پولي نگاه ميکردي".

مشاور ادامه ميدهد
شهراد نياز داشت که نيازهاي جسمي اش را کنترل کند و مهارتهاي ارتباطياش را بهبود ببخشد. به جاي اينکه نازي را به خاطر خرجهاي پي درپي سرزنش کند سعي کند که نازي را تشويق کند تا با همديگر درمورد خرج کردن و برنامه ريزي مالي اقدام کنند.


عليرغم درگيري شديدي که اين زوج با يکديگر داشتند ،بهآنها توصيه کردم که در مقابل فرزندان شان با يکديگر بحث و جدلنکنند. خيلي مهم است که پدر و مادر در مورد روشهاي تربيتي واموزشي با يکديگر موافق به نظر برسند. نازي سعي ميکرد از اين بهبعد شهراد را در مورد کارهايي که بچهها ميکنند مطلع کند . برايحل مشکل به شهراد پيشنهاد کردم که به پسرش توضيح بدهد کهکلاس اسکيت براي ما هزينه زيادي دارد و اگر تو نخواهي به طورمرتب سر کلاسهايت حاضر شوي در قبال هر جلسه اي که غيبت ميکني به ماضرر ميزني. شهراد اين توضيحات را به پسرش داد و او نيز ديگرهيچ اصراري براي شرکت در کلاسهاي اسکيت نکرد.
بتدريج اشتياق رابطه زناشوييي شهراد نيز کاهش پيدا کرد ، و نازينيز از اين موضوع ارامش بيشتري به دست آورده بود. بعد از چندماه ، نازي در جلسه اي به من گفت " تازگيها بهنيازهاي شهراد جواب مثبت نميدهم مگر اينکه واقعا دلم بخواهد وحوصله اش را داشته باشم . و اين باعث شده رابطه زناشويي مان کمتر ازقبل شود و الان به جايي رسيده ايم که اغلب من در آغاز رابطه زناشوييپيش قدم ميشوم". علامت خوب ديگر اين بود که نازي دست از خرجکردنهاي بيهوه برداشته بود. شهراد ميگويد:" هنوز هم منصورتحسابها و شارژ ساختمان را ميپردازم. اما ديگر روي خرج ومخارج کنترلي ندارم و اين واقعا اوضاع را براي من و نازي آسانتر کرده است.
در نهايت ، نازي و شهراد دوباره احساس کردند که عاشق يکديگر شدهاند. انگار که تازه ازدواج کرده اند و خانواده تشکيل داده اند.به آنها توصيه کردم که مرتب با يکديگر بيرون بروند ، اکنون شهرادو نازي دو بار در ماه با همديگر بيرون ميروند و اين کار به بهبودرابطه شان کمک زيادي کرده است.
اکنون نازي و شهراد بعد از دو سال که از جلسات مشاوره شان ميگذردآماده اند که به تنهايي به جنگ با مشکلات شان بروند ، البته هنوزهم شهراد را به طور جداگانه ملاقات ميکنم تا بتواند مشکلات کارياش را نيز حل کند. هر دو نفر آنها در زمينه بهبود رابطه شانپيشرفت قابل ملاحظه اي کرده اند و آنقدر با هم صميمي هستند کهحتي قبل از ازدواجشان نيز رابطه اي به اين خوبي نداشته اند. سال بعد ،ميخواهند جشن پانزدهمين سالگرد ازدواج شان را برگزارکنند . نازي ميگويد تغييراتي که در شهراد صورت گرفته رابسيار دوست دارم ، و الان نيز در مورد خودم احساس بهتري دارم . نسبتبه آينده مان بسيار خوش بين هستم ، و ميدانم که آماده تغييراتبزرگي در زندگي مان هستيم.
پايگاه اطلاع رساني تنظيم خانواده

چگونه با همسر آينده مان از لحاظ جنسي سازگارشويم؟




همه ميگويند بايد با فردي ازدواج کنيد که از نظر جنسي واقعاًبرايتان جذاب باشد. ما موافقيم که بايد شور و جذبه زيادي در ازدواجوجود داشته باشد اما اعتقاد نداريم که بايد دقيقاً «نوع» خودتان راانتخاب کنيد تا بتوانيد از نظر جنسي از ازدواجتان راضي باشيد.

واقعيت جنسي
افتادن در دام اين تصور که ازدواج فقط به رابطه جنسي خلاصهميشود و ميل به ازدواج کردن بخاطر ميل به داشتن رابطهجنسي است،بسيارآسان است. اميال جنسي ما قسمت بزرگي از ماست. اما خيليهادچار اشتباه ازدواج فقط براساس جذابيت جنسي ميشوند. در واقعيت،ازدواج يعني دو طرف زندگي را با هم تجربه کنند و برخلافآنچه مجردها تصور ميکنند، رابطهجنسي نقش بسيار کوچکي در اينزندگي اشتراکي دارد.




اگر همه چيز خوب پيش رود، جنبه جنسي ازدواج از هر ??ساعت، يک ساعت زوجها را در اختيار ميگيرد. بنابراين اگرميخواهيد رابطهتان موفق باشد، بهتر است آن را براساس چيزيديگر بنا کنيد.




نميخواهيم زيبايي يا اهميت رابطهجنسي را کوچک بشماريم، هدفماناين است که تاکيد کنيم يک ازدواج براي موفق شدن بايد برمبناي دوستي وشخصيت شکل گيرد. شما بايد دوستي عالي براي همسرتان باشيد نه فقطيک عاشق يا معشوق. وقتي ميخواهيد کسي را بعنوان شريک زندگيتانانتخاب کنيد، لازم است از خودتان سوال کنيد، « اگر جنبه جنسي رااز اين رابطه بردارم، آيا هنور از بودن با اين فرد بعنوان يک دوست لذتميبرم؟ » کساني هستند که ميدانند چطور بازي جنسي را شروع کنند وشما را اسير خودشان کنند اما اينها عمق شخصيت بسيار کمي دارند. ميلجنسي به تنهايي قادر به حفظ يک ازدواج نيست. ميبايست يک دوستي و تعهدعميق بين دو طرف وجود داشته باشد.
سليقههاي جنسي و اينکه چه چيزي موجب تحريک شما ميشود قابليادگيري و اکتسابي است. اما اگر اجازه بدهيد اشتهايتان شمارا کنترل کند، ممکن است موجب ويراني شما شوند.


رابطهاي که فقط مادي نيست
ياد گرفتن اينکه چطور از نظر جنسي راضي شويد و همسرتان راارضا کنيد، هنري اکتسابي است. وقتي وارد چارچوب امن ازدواجميشويد، درسها و تکنيکهاي زيادي در صميميت جسمي هست که بايد يادبگيريد. بايد بتوانيد فرمول خاص فرد مقابلتان را کشف کنيد تابتوانيد به او لذت بدهيد. براي اطمينان يافتن از سازگاريجنسيتان، بايد با جنبه غيرمادي رابطهجنسي که صميميت روحي استآشنا شويد.




رابطهجنسي و صميميت روحي
ميل ما به صميميت جنسي دو جنبه دارد. يکي جنبه جسمي که با ميل بهرهايي جسمي و تحريک عصبها سوخترساني ميشود. در اين جنبه فيزيکيرابطهجنسي، امکان رسيدن به اوج لذت خارج از رابطه زناشويي وجود دارد وهمه نوع روش غيراخلاقي براي يافتن لذت جنسي وجود دارد. اما خداوندرابطهجنسي را براي چيزي جز رهايي جسمي يا لذت عصبها خلق کردهاست.




رابطهجنسي يک جنبه غيرمادي نيز دارد. دو روحي که با هم يکي ميشوند.فراي جسم، ما به دنبال صميميت روحي و احساسي هم هستيم.صميمت روحي زماني اتفاق ميافتد که دو طرف رضايت ناشي از شناخت کاملهمديگر، آرزوها، زخمها، اشتياقها و ضعفهاي هم را کسب ميکنند.اينها در تجربيات مشترک درد و لذت و ميل به نشان دادن خود واقعيتان بهدست ميآيد.

صميميت جسمي، تجليل صميميت احساسي و روحي است که بين مرد و زن ايجادميشود. وقتي رابطهجنسي به عملي خودخواهانه از حسهاي فيزيکي نزولميکند، نيروي تحليلبرندهاي خواهد شد که جلوي شما را براي رسيدن بهصميميت روحي ميگيرد. در مقابل، وقتي صميميت روحي ايجاد ميشود،جنبه فيزيکي تنوع، هيجان و آسايش زيادي پيدا ميکند. رسيدن بهصميميت روحي سه مولفه دارد: اعتماد، وفاداري و گذشت. اگراين سه مولفه وجود داشته باشد، هيچوقت نبايد نگرانسازگاري جنسي خود با همسرتان باشيد. اما حتي اگر يکي ازاينها نباشد، آبي بر روي آتش شور و هيجان جنسيتان خواهد بود.



اعتماد
صميميت روحي نياز به نشان دادن قسمتهاي آسيبپذير از خودتان، فاشکردن اسرار دردناک درمورد گذشتهتان، زمين گذاشتن گارددفاعيتان دارد. البته انجام اين نيازمند اعتماد بسيار بالايي است کهباعث شود فردمقابل از وضعيت بيدفاع شما سوءاستفاده نکند. اگرهمسرتان به شما اعتماد نداشته باشد، براي دفاع از خود، هميشه مسلحخواهد بود. به دست آوردن اعتماد يک نفر نياز به ظرافت و تعهد مطلق بهامنيت آنها دارد. عصبانيت يا کلمات خشن زوجها را از هم دور ميکند.بازگو کردن درگيريهاي احساسي قبلي هم ايجاد اين اعتماد رادشوارتر ميکند.




وفاداري
در صميمت زناشويي، فقط براي دو نفر جا هست. هيچ چيز بهاندازه خيانت مخرب صميمت نيست. بيوفايي از هر نوعي، چه فکري ياجسمي، گناه را وارد زندگي ميکند. گناه صميمت را از بينميبرد. صميمت نيازمند فاشگويي است درحاليکه گناه باعث ميشودبخواهيد از آن فرار کنيد. مشکلات زيادي در نتيجه شرکت در لذت جنسينامشروع به وجود ميآيد. اگر صميميت واقعي ميخواهيد، با اشتياق بهدنبال پاکدامني باشيد.




ازخودگذشتگي
يکي از اهداف خداوند براي خلق رابطهجنسي اين است که ما را از دامخودمحوري بيرون آورده و تجربه لذت نگاه کردن به فردي ديگررا برايمان مقدور سازد. خلسه جنسي تسليم کامل به فردمقابل است. اماوقتي رابطهجنسي به عملي خودخواهانه تبديل ميشود، باعث خواهد شد احساسپوچي کنيد. زوجهاي زيادي ميگويند که وقتي هدف هر دوآنها لذت دادن به ديگري ميشود، زندگي جنسي بسيارراضيکنندهتري دارند. وقتي هر طرف منتقدانه طريقه برآوردن نيازهايجنسي خود توسط فردمقابلش را ارزيابي کند. هر دو نااميد خواهندشد.

مجله زن روز

بهترين زمان معاشقه چه وقت است؟!




زمان برقراري رابطه جنسي ميان زوجين بستگي کامل به آمادگيروحي و رواني و جسمي طرفين دارد که براي هر زوج متفاوت است...
مسئول آموزش کلينيک سلامت خانواده دانشگاه شاهد با بيان اينکهبرقراري رابطه جنسي ميان زن و شوهر به زمان خاصي از شبانهروز محدود نميشود. گفت: مکان برقراري رابطه جنسي و اتاق خوابتاثير بسزايي در ايجاد يک آميزش خوب دارد.

دکتر اخوان تقوي در رابطه با بهترين زمان آميزش زوجين اظهارداشت:« زوجين هر زماني که هماهنگي داشته باشند ميتوانند رابطهجنسي داشته باشند و نياز به زمان خاصي نداشته و هر زماني که هر دوآمادگي داشته باشند بهترين زمان براي برقراري اين رابطه بينزوجين است.
گفته شده که صبح ها قبل از رفتن به محل کار و آغاز فعاليت روزانهبهترين زمان براي آميزش جنسي زوجين است چرا که زوجين هم به لحاظذهني و فکري آرامش دارند و هم به دليل اينکه ميانجيهاي شيميايي که درحين يک رابطه خوب زناشويي اتفاق ميافتد ايجاد آرامش ميکند.


وي افزود:« زمان برقراري رابطه جنسي ميان زوجين بستگي کامل بهآمادگي روحي و رواني و جسمي طرفين دارد که براي هر زوج متفاوتاست و قاعده و زمان مشخصي ندارد اما مکان برقراري رابطه جنسي و اتاقخواب تاثير بسزايي در ايجاد يک آميزش خوب دارد.»
اين درمانگر اختلالات جنسي افزود:«اتاق خواب دو کاربري دارد؛ يکيايجاد افزايش آرامش و علاقه و صميميت بين زوجين و ديگراينکه ايجاد يک رابطه جنسي خوب و به دور از استرس و مشخص ميشود کهاتاق خواب انباري، محل کار، يا محل تماشاي تلويزيون و يا خواندنروزنامه نيست و اينکه برخي افراد بعد از برگشت از محل کار، دراتاق خواب کارهاي اداري خود را انجام ميدهند و يا در اتاق خواب بهتماشاي تلويزيون ميپردازند اشتباه است.

وي افزود:حتي اتاق خواب محل رفع و رجوع و حل اختلافات نيست و اين کاربايد در اتاق ديگري انجام گيرد و اتاق خواب بايد هميشهيادآور خاطرات شيرين و دلچسب زندگي باشد و نصب تابلوي اقوامفوت شده که موجب حزن و اندوه ميشود به هيچ وجه جايز نيست و دراتاق خواب افراد بايستي حتما قفل باشد. دکتر اخوانگفت:برخي زوجين که داراي فرزند هستند از اينکه در اتاق خواب خودرا قفل کنند به دليل کنجکاوي فرزند خود شرم دارند در صورتي که زوجينهمانطوري که به فرزند خود آموزش ميدهند که زماني که کسي داخل حمام استابتدا در بزنند،همانطور هم بايد به آنها آموزش دهند که بدونگرفتن اجازه و در زدن وارد اتاق والدين خود نشوند.
بنابراين زوجين حتما به هنگام برقراري روابط جنسي بايد اتاق خوابخود را ايمن کنند تا به دور از هر گونه استرس و تشويش بتوانندرابطه خوبي داشته باشند و ميتوانند از موسيقي ملايم استفاده کنند تاهيچ صدايي به بيرون از اتاق خواب نرسد و اگر اتاق آنهاپنجرهاي دارد حتما آن را پوشيده نگه دارند.
نکاتي که زوجين براي برقراري يک رابطه زناشويي خوب بايد در نظرداشته باشند اين است که از قرار دادن هر گونه وسايل صوتي وتصويري مثل راديو و تلويزيون و تلفن ثابت يا همراه در اتاق خواب خودخودداري کنند و اتاق خواب خود را از لحاظ رنگ آميزي و نصبتابلوهاي تزئيني آراسته کرده و از رنگهايي براي اتاق خواب خوداستفاده کنند که موجب آرامش روحي آنها شده و از هر گونه قهر وکشمکش در اتاق خواب دوري کنند اوقات صميميت خود را افزايش دهند.
مطرح کردن مسايل دلچسب و خاطره انگيز و با هم خنديدن، نقشبسزايي در صميميت زوجين دارد و برقراري رابطه جنسي نيازي بهزمان خاصي نداشته و هر زماني که هر دو آمادگي داشته باشند بهترينزمان براي برقراري رابطه بين زوجين است و مهم ترين هدف هم از روابطجنسي ميان زن و شوهر ايجاد و افزايش همين صميميت و ثبات و دوامزندگي مشترک و فراهم کردن کانوني گرم براي تربيت وپرورش فرزنداني صالح براي جامعه است.
سلامانه

اگر فکر ميکنيد ناتواني جنسي داريد بخوانيد




امروزه با افزايش آمار انواع بيماريها، استرسها و تنشها، مشکلات جنسينيز روز به روز بيشتر ديده ميشود.

اين موضوع باعث شده مصرف داروهاي ناتواني جنسي درجامعه و بهخصوص آقايان بيش از هر زماني افزايش پيدا کند.
از طرفي خجالت و شرمندگي باعث ميشود افراد به صورت مخفيانه ازاين داروها استفاده کرده و حتي موضوع را از پزشک خود پنهانکنند و از سوي ديگر اين کار ميتواند جان شان را به خطر بيندازد!اگر ميخواهيد با منافع و مضرات 3 داروي شايعسيلدنافيل(وياگرا)، تادالافيل و واردنافيل آشنا شويد حتما اينمقاله را بخوانيد.


ناتواني جنسي يک علامت است!
ناتواني جنسي درواقع علامتي از يک بيماري است. شايع ترين علت آن مسائلروحي و رواني مثل افسردگي، اضطراب شديد و ... است اما برخيبيماريهاي ارگانيک هم باعث اين ناتواني ميشوند که در رأس شانبيماريهاي غدد جنسي و هيپوفيز قرار دارند. درواقع غدد جنسي تحتکنترل هيپوفيز قدامي فعاليت ميکنند. حال چه در غدد جنسي(بيضه در آقايان و تخمدان در خانم ها) مشکل وجود داشته باشد و چهغدد جنسي عملکرد خوبي داشته باشند و هيپوفيز که بايد فرمان را بهغدد جنسي بدهد مشکل داشته باشد، فرد دچار اختلال در قواي جنسيميشود.


مشکلتان اوليه است يا ثانويه؟
درواقع بيماريهايي که باعث ناتواني جنسي ميشوند يا به صورت اوليه درخود بيضه هستند يا ثانويه هستند، اوليه مثل فردي که سرطان بيضه داشتهو بيضههايش را در آوردهاند يا فردي که به دليل يک بيماري شيمي درمانيشده و شيمي درماني سلولهاي بيضهاش را از بين برده است يا برعکس، خانميکه سرطان رحم داشته، راديوتراپي شده و با برق تخمدانش از کارافتاده است بنابراين بيماريهاي اوليه، بيماريهاي خود تخمدان يا بيضههستند. بيماريهاي ثانويه نيز بيماريهايي هستند که هيپوفيز رادرگير ميکنند و از بالا فرمان به غدد جنسي نميرسد؛ مثلفردي که «پرولاکتينوما» دارد و ميزان پرولاکتين بدنش بالاميرود و دچار ناتواني جنسي ميشود.


اعتياد آور نيستند اما ...
داروهاي موسوم به داروهاي تقويت جنسي اعتياد آور نيستند اما مشکل ايناست که چون بيماري اوليه را درمان نميکنند وقتي فرد اين قرص راميخورد اثرات مثبتي ميبيند و متاسفانه بعد از مدتي همان اثرات مثبت همديگر ديده نميشود و فقط عوارضش بهوجود ميآيد. نکته خيلي مهم ايناست که اين داروها فقط براي چند ساعت نياز فرد را مرتفع ميکنندتا بتواند رابطه جنسياش را برقرار کند اما بيمارياش درمان نميشود وچون نيازش برطرف ميشود ديگر دنبال درمان نميرود.

براي مثال فرد يک تومور در هيپوفيز مغزش دارد که اوايل کوچکاست و با دارو کاملا قابل درمان است منتهي چون به پزشکمراجعه نميکند و فقط از اين داروها استفاده ميکند، اوايل نيازش برطرفميشود اما موقعي بيمارياش را ميفهمد ديگر اين تومور آنقدربزرگ شده است که به دارو جواب نميدهد.


مصرف خودسرانه و خطر سکته
مشکلي که در جامعه امروز داريم اين است که غير از بيماريهاي اوليهبرخي ناتوانيهاي جنسي روحي رواني نيز وجود دارد. براي مثال افرادمعتاد به مواد مخدر يا افرادي که الکل مصرف ميکنند ممکن است دچاراين ناتواني شوند. متاسفانه اين افراد شنيدهاند که داروهايي برايناتواني جنسي وجود دارد و بدون تجويز پزشک به داروخانه ميروند وآنها را تهيه ميکنند. در رأس اين داروها وياگرا يا سيلدنافيل بودکه بعدها داروهاي ديگر مانند تاداگرا يا تادالافيل و ...نيز به بازار آمدند.

اين داروها پرخوني موضعي ايجاد ميکنند، منتهي اين پرخوني نهتنها در ارگان جنسي است بلکه ميتواند در مغز، قلب و عروق همباشد. براي همين است که وقتي افراد اين داروها را ميخورند دچارسردردهاي شديد و فشارخونهاي خيلي بالا و درمواردي هم پارگيعروق ميشوند. درواقع فرد فقط ميخواهد يک رابطه جنسي معمولي برقرار کنداما از آن طرف ممکن است دچار خونريزي مغزي شود و سکته مغزي کند،به خصوص در فردي که بيماري قلبي دارد و از قرصهاي باز کننده عروق مثلنيتروکانتين استفاده ميکند و همچنين در کساني که انواع تنگيعروق مثل تنگي عروق کرونر قلب، تنگي عروق مغز، تنگيعروق شرايين کليوي و تنگي عروق اندام تحتاني دارند، مصرف اينداروها ممنوع است و عوارض خيلي زيادي دارد.


آقايان تادالافيل را بيشتر ترجيح ميدهند
تادالافيل، سيلدنافيل و واردنافيل هر سه باعث ميشوند عروق پرخونشوند و به اين ترتيب خون را داخل عضو جنسي کشيده و باعث پرخونيآن ميشوند. تادالافيل تاحدودي نسبت به سيلدنافيل تاثيرگذاريبيشتري دارد و به همين دليل بيشتر توسط آقايان ترجيح داده ميشود. ازطرفي با مصرف تادالافيل برخلاف سيلدنافيل احتمال ديدن رنگ آبي وسبز به عنوان يکي از عوارض جانبي وجود ندارد.

درحال حاضر بيشتر در بازار سيلدنافيل با دوز 50 تا 100 موجود است وممکن است پزشک از نصف يک قرص 50 ميليگرمي تا دوز 100 ميليگرم را براي بيمار تجويز کند اما بيشتر از آن نبايد يک بار درروز استفاده شود زيرا احتمال وقوع عوارض بالا ميرود.
نکته مهم اينکه مصرف خودسرانه دارو اصلا پيشنهاد نميشود، علت آننيز عوارض و ممنوعيتهاي مصرف دارو است.


اينها چه عوارضي دارند؟
از عوارض شايعتر اين داروها ميتوان به سردرد، درد عضلاني،گرفتگي بيني، قرمز شدن پوست صورت و بدن، داغ شدن بدن،مشکلات خواب، احساس ناخوشايند در معده، اسهال و عطسه اشاره كرد. علائمناشايعتر آن نيز درد مثانه هنگام ادرار، درد شديدتر در معده،خارش پوستي و حالت گز گز شدن پوست است.

بعد از اينها برخي علائم نيز وجود دارند که نادرتر هستند از جملهعلائم چشمي، تار شدن ديد، دوبيني، درد چشم، خونريزي ازچشم، از دست دادن ناگهاني ديد در يک يا دو چشم، درداستخواني، بزرگ شدن سينهها، درد قفسه سينه، اضطراب، خشکي دهان،کابوس ديدن، مشکل در گويش، گلو درد، ديدن بيدليل رنگآبي يا سبز، کاهش شنوايي، از دست دادن ناگهاني شنوايي در يک يادو گوش، دانههاي قرمز پوستي، تب و از دست دادن هوشياري.


مراجعه به اورژانس
درصورتي که فرد با مصرف دارو دچار علائم آلرژيک مثل خارش شديد،نفس تنگي و ورم لب و زبان و صورت يا دچار درد قفسه سينهشود، غش کند، ضربان قلبش سريع و نامنظم شود، حافظهاش را از دست بدهد،از لحاظ لمسي دچار حالت بيحسي در ناحيه بازو و پا شود يا بهکل يک طرف بدنش بيحس شود، عضو جنسياش سفت شود و به حالت شلي قبلبرنگردد، وزوز گوش پيدا کند يادچار سرگيجه شديد و تغييرات بينايي و شنوايي شديدو دائم شود، بايد سريعا به اورژانس مراجعه کند.


تادالافيل را همزمان با وياگرا نخوريد
يکي از موارد منع مصرف اين داروها حساسيت به دارو است. همچنينافرادي که پزشک فعاليت جنسي را برايشان ممنوع کرده نبايد از اينداروها استفاده کنند، به خصوص کساني که به تازگي سکته کردهاند.افرادي که مشکلات قلبي دارند و از داروهايي با ترکيبات نيترات استفادهميکنند مثل داروهاي ايزوسوربايد يا نيتروگليسيرين به صورت قرص،کپسول، پماد، چسبهاي پوستي و ... هرگز نبايدهمزمان با آنها از اين داروها استفاده کنند.

علاوه بر اين فرد نبايد از يک دسته دارويي، 2 دارو را همزمان بخورد،براي مثال نبايد تادالافيل و سيلدنافيل را همزمان بخورد. همچنيناگر فرد براي مشکلات جنسي از قبل داروهاي ديگري چهگياهي و چه غير گياهي با تجويز يا بدون تجويزپزشک مصرف ميکند نبايد همزمان با آنها از اين داروها استفادهکند، مگر اينکه پزشک صلاح بداند. همچنين افرادي کهنسبت به يک داروي ديگر مثل آسپيرين و ... يا غذاي خاصيحساسيت دارند بايد حتما اين موضوع را با پزشک درميانبگذارند.
مجله سيب سبز

7 نقطه از بدن آقايان كه مورد توجه خانمهاست!




آرزوي خوبي است، اما بايد بدانيد زماني كه نوبت به موارد بهداشتي ونگهداري از بدن مي رسد، خانم ها متوجه همه چيز مي شوند.
از آنجايي كه بيشترين ميزان توجه آنها در انتخاب همسر مناسببه مواردي نظير بو، و بهداشت بر مي گردد، جوراب هاي كثيف و ياناخن هاي نا مرتب مي توانند به راحتي رابطه شما دو نفر را بر همزنند.
در اين قسمت ليستي از اعضايي كه آقايون معمولا به اين دليل كه تصور ميكنند خانم ها به آن قسمت ها اهميت نمي دهند، آنها را تميز نكرده ومراقبت هاي لازم را در موردشان انجام نمي دهند، را برايتان آورده ايم.اميدواريم پس از مطالعه ليست زير، جزء افرادي باشيد كه از ايننقاط مراقبت كافي مي كنند و اهميت آن را مي دانند.
1- ابرو
او انتظار ندارد كه ابروهاي شما همانند خودش كاملا داراي فرم باشد،اما ابروهاي پر و در هم و بر هم نيز، چيزي نيست كه اوانتظار ديدنش را داشته باشد.
در اين مورد چه كنيد: اگر شما جز آن دسته از مردهايي هستيدكه ابروهاي پري دارند، بايد درست كاري را انجام دهيد كه خانم هاانجام مي دهند: ابروهايتان را برداريد. فقط كافي است موهاي بين دوابرو را برداريد (فقط موهايي كه وسط دو ابرو قرار دارند)
2- ناخن
دستان شما نقطه اي هستند كه مطالب بسياري در مورد نظافت و بهداشت شخصيشما را در اختيار او قرار مي دهند. پس اجازه ندهيد تا ناخن هايچرك و كثيف شما را از دور خارج كنند.
در اين مورد چه كنيد: لازم نيست هر هفته مانيكور كنيد تا ناخنهايتان فرم داشته باشند، بلكه فقط كافيست از داروخانه يك عدد سوهانخريداري نماييد و سختي ها و لبه هاي تيز آنرا صاف كنيد. هيچ خانمدوست ندارد، كسي او را با ناخن هاي بد فرم و ناصاف در آغوشبگيرد.
3- پوست
هيچ خانمي نمي تواند از لمس كردن پوست لطيف و صاف اجتنابكند. آيا اين دليل كافي نيست تا شما را ترغيب به داشتنپوستي لطيفو شاداب نمايد؟
در اين مورد چه كنيد: خانم ها به وسيله كرم هاي نرم و مرطوبكننده با خشكي پوست در سرما مبارزه مي كنند، آقايون اغلب اين كاررا انجام نمي دهند. لازم نيست موشك هوا كنيد؛ فقط يك قوطي نرم كننده(ترجيحا بدون بو) خريداري كنيد و آنرا مرتبا بر روي پوست خودبماليد تا خشكي ها از بين بروند. افرادي كه پوست هاي چربيدارند، بايد نمونه هايي را خريداري كنند كه بدون روغن (oil free)باشند، به اين ترتيب مشكلاتان به اساني حل خواهد شد.
4- پا
ترك پا، قارچ هاي موضعي، ناخن ها بلند انگشت هايپا، و بوي بد آن مي تواند به راحتي او را از برقراري رابطه باشما منصرف كند. متاسفانه زماني كه شما كفش هايتان را در مي آوريداولين چيزي كه يك خانم به آن توجه مي كند، همين موارد هستند.اگر نتوانيد از اين قسمت پنهان بدن خود به خوبي مراقبتكنيد، او ممكن است تصور مي كند كه توانايي مراقبت و نگهداري ازساير اعضاي مخفي را نيز نداريد.
در اين مورد چه كنيد: اگر پودرها و پمادهاي رويميز جواب نمي دهند بايد با يك پزشك در اين مورد مشورت كنيد.
5- موي بيني/ گوش
من موي گوش و بيني يك مرد را با سبيل هاي بلند و نمايان يك خانمبرابر مي دانم. يك خانم براي از بين بردن سبيل ها، آنها را موم مياندازد، دكولوره مي كند و هر كار ديگري كه از دستش بر آيد در اينزمينه انجام مي دهد. آيا شما نيز نبايد همين كار را انجام دهيد؟
در اين مورد چه مي كنيد: در اين قسمت يك راهنماي ساده وجود داردكه بايد آنرا اجرا كنيد: زماني كه موهاي گوش و يا بيني آنقدربزرگ شده باشند كه از سوراخ ها بيرون بزنند، بايد نسبت به كوتاهكردن آنها اقدام كنيد.
6- دندان
لبخندي با دندان هاي درخشان تحت هر شرايطي همه چيز را به نفع شمابر مي گرداند. دندان هاي لكه دار، زرد، و پلاك دار او را بهراحتي به سمت ديگري منحرف ميكند.
در اين مورد چه كنيد: اگر مشكلات دندان هايتان بيش ازاندازه حاد شده بايد، نزد دندانپزشك برويد؛ اما اگر هنوز بهاين مرحله نرسيده ايد، بهتر است يك خمير دندان سفيد كننده و دهان شويهخريداري كنيد. البته بايد اشاره كنم كه استفاده كردن از آنها را نيزاز ياد نبريد.
7- كمر
كمر شما شهوت انگيزترين نقطه بدنتان است، البته نه زماني كهپر است از جوش و موهاي زائد.
در اين مورد چه كنيد: اگر مشكل شما جوش هاي غرور است، ازكرم و يا لوسيون هاي پاك كننده استفاده كنيد. در موردموها هم اگر مقدار آنها كم باشد اصلا مسئله اي نيست، تا به حالكمي مو هيچ را اذيت نكرده اما اگر مقدار آن بيش از حد نرمالاست بايد به سالن زيبايي برويد و آنها را اپيلاسيون كنيد .
پارسي طب

آمادگي روحي براي برقراري رابطه? زناشويي




بهترين عامل براي تازه نگهداشتن طراوت جنسي اين است که زمان رابه عشق واگذار کنيم. در صورتي که بگذاريد علاقه و عشق باعثکشش شما شود، روح شما سريعاً آماده ميگردد.
ابتدا بايد بدانيد آمادگي دستگاه تناسلي برايبرقراري رابطه جنسي با همسرتان هيچ ارتباطي بهآمادگي روحي شما ندارد. دستگاه تناسلي شما بعد از مدتياستراحت و همچنين تغذيه مناسب آمادگي خود را براي فعاليتمجدد به دست ميآورد، ولي آمادگي روحي زماني به دست ميآيد کهاحساس شما آن رادرخواست کند.



متاسفانه اين مورد در زوجهاي جوان معمولاً رعايت نميشود وزوجين به محض آمادگي در اعضاي تناسلي و به دليل فراهم بودن شرايطمناسب دليلي براي خودداري نميبينند و رابطه ايجاد ميکنند حال آن کهنميدانند چرا چنين روندي بعد از مدتي به دلزدگي جنسيميانجامد.




درست است که شما به لحاظ فيزيکي لذت بردهايد، اما حس جنسي شما ارضايروحي نيست. در موارد ابتدايي همچنان تشنهايد. ميخواهيد روحتان راسيراب کنيد و به محض آمادگي مجدد دوباره رابطه برقرار ميکنيد وليميبينيد که اوضاع خرابتر ميشود و در نتيجه روابط جنسي سريعاً جذابيتخود را از دست داده و شما را به دالاني از افسردگي پرتابميکند. اشکال را از همسر خود ميبينيد و کم کم وي را فردي سرد، تکراريو خسته کننده مييابيد. چون امکان بروز هم نداريد سر هيچ وپوچ کارتان به مشاجره ميکشد. سرخوردگي از ازدواج بهشما دست خواهد داد و نتيجه اين مشکل يا به بيوفايي و خيانت يکي اززوجين ميانجامد يا آن دسته از زنها و مردها هم که پايبندترند،شروع به خود ارضايي ميکنند. اين مورد قبل از ازدواج به دليل کمبودرابطه جنسي اتفاق ميافتد ولي بعد از ازدواج به دليل عدم سيرابي روحيبه وجود ميآيد و فرد هم دليلش را نميداند.




گاهي در سرانجام چنين روندي، فرد خود را مريض قلمداد کرده وفکر ميکند که توان جنسياش تحليل رفته. به همين دليل سعي ميکند باخودارضايي به لذت جنسي برسد زيرا فکر ميکند ديگر همسرشقادر به ارضاي روحي و جنسي وي نيست.




بهترين عامل براي تازه نگهداشتن طراوت جنسي اين است که زمان رابه عشق واگذار کنيم. در صورتي که بگذاريد علاقه و عشق باعثکشش شما شود، روح شما سريعاً آماده ميگردد. بدانيد که براي دونفر، رابطه جنسي بايد نهايت ميزان ابراز علاقه به يکديگر باشد ونه وظيفه زناشويي يا عامل ارضاء جسمي. در واقع شما بايد برايپالايش روح و عشقتان از رابطه جنسي استفاده کنيد و نه براي خلاصشدن از يک حالت فيزيکي. به بيان ديگر، رابطه جنسي يک ابزارقدرتمند در خدمت روح براي ابراز علاقه است، نه يک وسيله براي ايجادزنگ تفريح. پس بگذاريد که کشش عشقي، شما را وادار بهايجاد رابطه کند و نه فشار جسمي. در اين صورت در هيچ مقطعيهمسرتان براي شما تکراري نخواهد شد و شما هميشه در آرامشي روحي قرارخواهيد داشت.

جام جم سرا

اشتياق به همسر در زندگي زناشويي تحت تاثير چه عواملياست؟




عشق "اسم" نيست بلکه "فعل" است؛ يا به عبارت د يگر، به خودي خودبوجود نمي آيد، بلکه بايد آن را خلق کرد.
يکي از چالش هايي که در زندگي مشترک مطرح مي شود،اين است که کاري کنيم تا رابطه، تازه و با شور و نشاط باقي بماند. يکياز عوارضي که روانشناسان امروزه در روابط به وفور مشاهده مي کنند، ايناست که پس از گذشت مدت زماني رابطه زوجين تبديل به رابطهخواهر و برادري مي شود و رابطه جنسي هيچ نقشي را در زندگيآنها بازي نمي کند و نتيجتاً جايگاه اوليه خود را از دست مي دهد.در زندگي مشترک بايد طوري برخورد کنيد که به شهوت يکديگردامن بزنيد.

اين امر در سايه شعله هاي کوچک، سوزان باقي نخواهد ماند. زوجينبايد اولين اولويت خود را برقراري رابطه جنسي قرار دهند. براي خانوادههايي که زندگي پر مشغله اي را دنبال مي کنند و هر کداممجبورند بر سر دو شغل متفاوت حاضر شوند، بايد طوري برنامه ريزي کنندکه به جنبه جنسي زندگي خود نيز برسند.

زمانيکه صحبت از رابطه جنسي به ميان مي آيد اغلب افراد تصور مي کنندتحريک کردن امري است که به خودي خود به وقوع ميپيوندد؛ اما حقيقتچيز ديگري است. يک رابطه جنسي ايده آل، مانند يک موفقيتشغلي، نيازمند تعهد، التزام، تلاش، خلاقيت و تمرين مي باشد. جمع کثيرياز افراد تنها براي رهايي از يکنواختي، نزديکي انجام مي دهندو روابط جنسي آنها رضايت بخش نيست.


مدت زمان زندگي زناشويي
هر چه رابطه بلندتر باشد، ريسک اينکه زوجين به انجاممرسومات بد خود عادت پيدا کنند، بيشتر مي شود. بسياري از آقايونفراموش مي کنند که چگونه بايد با همسرانشان معاشقه کنند.مردي که با همسرش مثل دوران نامزدي رفتار مي کند، کسي است که مي تواندتا آخر عمر همسرش را عاشق خودش نگه دارد. شادي و ميل و علاقهامري نيست که خود به خود در رابطه ايجاد شود. بلکه بايد آنرا بکاريد،و برايش زحمت بکشيد تا بارور شود.

اين امر نيازمند مهارت، توانايي و دانش است. براي بهبود و ارتقايچنين مهارت هايي، هر دو طرف بايد نسبت به يکديگر متعهدباشند، از هم ياد بگيرند، و دريابند که از چه طريقي ميتوانند ديگري را به لذت برسانند. شايد براي يک خانم مالش کمرخيلي شهوت برانگيزتر از تحريک مستقيم آلت تناسلي باشد.
در هنگام ابراز عشق و علاقه توجه هر يک از طرفين بايدبه طور مستقيم به ديگري معطوف باشد. اين امر باعث ايجاد رضايتبيش از اندازه اي در هر دو طرف مي شود. چه کسي است که نيازمند يکچنين توجه و تمرکزي نباشد؟ زمانيکه رابطه به صورت رسمي در ميآيد، توجه افراد نسبت به يکديگر معمولاً به صورت ديگري،نظير گرايش به سمت دوستان، کار، سرگرمي و کودکان، تغييرحالت پيدا مي کند، و همين مقوله پس از گذشت چنديبه صورت يکي از چالش هاي بحث برانگيز زندگي مشتزکميشود.

تاثير وجود فرزندان در زندگي مشترک ي بروي علاقه جنسي
پاسخ: وجود فرزندان مي تواند تا اندازه اي از ميل و رغبتجنسي زوجين بکاهد. در چنين مواقعي معمولاً شوهرها تصور ميکنند که علاقه خانم ها نسبت به آنها کمتر شده و بيشتر به سمت کودکشانتمايل پيدا کرده اند. آقا در چنين شرايطي بايد با داد وفرياد هاي يک کودک به زندگي خود ادامه دهد که خيلي پيش ازاينکه متوجه شود تبديل به يک نوجوان با درخواست ها متفاوت مي شود.بچه ها به شدت والدين خودشان را خسته مي کنند و هيچچيز نمي تواند مانند خستگي، اشتياق و علاقه زن و مرد بهرابطه جنسي را از ميان ببرد.

پيشنهاد من اين است که زوج ها زماني را به زندگي مشترک خوداختصاص دهند و فارغ از هر گونه نگراني پيرامون برنامههاي کودکان به رابطه خصوصي خود بپردازند. يک آخر هفته را به دوراز بچه ها سپري کنيد، اين کار معجزه مي کند و در عين حالتوانايي هاي مراقبت و سرپرستي از کودکان را نيز تا حد بسيارزيادي افزايش مي دهد.

يکي از بزرگترين هدايايي که هر پدر و مادري مي توانند بهفرزندان خود بدهند، يک زندگي مشترک خوب و سالم است. براي تربيتمناسب فرزندان بايد بر روي اشتياق و علاقه به زندگي مشترک و خلقعشق و محبت نيز کار شود و در کنار آن ياد گيري تکنيک هاي جديدتربيت فرزندان نيز نبايد فراموش شود.


کم و يا زياد شدن ميزان اشتياق و علاقه زوجين با وجود استرس
دقيقاً همين طور است. چه استرس خارجي باشد: مانند فشارهاي کاري،و يا دروني باشد: مثل مشکلات خانوادگي، به هر حال بر روي ميزاناشتياق و علاقه همسرها نسبت به برقراري رابطه جنسي تاثير ميگذارد.

اجازه دهيد با حقيقت روبرو شويم. زمانيکه کودک را مي خوابانيم،آشپزخانه را تميز مي کنيم، به فکر پرداخت قبوض مختلف هستيم،گل ها را آب مي دهيم و تلفن هاي ضروري را انجام مي دهيم، تنهاکاري که دوست داريم انجام دهيم، خوابيدن است. شايد در موارد نادر،اگر بخواهيم خوش بين باشيم، به يک رابطه جنسي اجباري و غير رضايتبخش، تن مي دهيم، اما بيشتر اوقات يک چنين رابطه اي هم وجودندارد و فقط اسم زن و شوهر بر روي شما گذاشته اند.

راه حل
سعي کنيد کمي از منطق شخصي خودتان استفاده کنيد: يک دوز کامل از فهم ودرک متقابل، و مقداري بخشندگي.


ابتدا هر دو نفر بايد ياد بگيرند که انتظارات منطقي از هم داشتهباشند. تنها با يک جرقه کوچک، نمي توانيد شعله هاي سوزان رابطهجنسي را براي هميشه روشن نگاه داريد. زماني اين حس زنده نگهداشته مي شود که آرزوي خالصي در برآوردن نيازهاي طرف مقابل داشتهباشيد.

اگر مي خواهيد حس عشق و علاقه شريک زندگي خود را هموارهزنده نگه داريد، ميتوانيد در طول هفته او را ناز و نوازش کنيد وتحريک هاي اصلي رابراي صبح جمعه که بچه ها به خانه دوستانشان ميروند، تمام ظرف ها شسته شده و کاري براي انجام دان نمانده، نگهداريد.

البته در تمام زندگي ها، پستي و بلندي وجود دارد و زمانهايي هستند که هر دو طرف خسته هستند و برخي لحظات ديگر نيز هستندکه طرفين لحظات شادي را در کنار هم ترجبه مي نمايند. اما بايد توجهداشته باشيد که لحظات شاد تنها در سايه تعهد، درک متقابل، و تقسيم کارامکان پذير خواهد بود.

بنابراين اگر شما به دنبال يک اشتياق و علاقه خالص وحقيقي در زندگي مشترک خود هستيد، تنها با اتکا به رابطه جنسي نميتوانيد آنرا تجربه کنيد، بلکه درصد زيادي از آن با توجه بهچيزهايي که به طرف مقابل مي بخشيد، عايدتان خواهد شد. سعي کنيدبيش از اندازه خودمحور نباشيد و به نيازهاي فرد ديگر نيز توجهداشته باشيد؛ در يک چنين موقعيتي، عشق و محبت براي هميشه ميانشما ادامه پيدا خواهد کرد.

تاثير خصوصيات اخلاقي و مهرباني ذاتي روي رابطه
من يک مثلي شنيده ام که: "معشوقه خوب بودن مانند رهبر خوب بودناکتسابي است نه ذاتي." ما بايد کاري کنيم که خودمان به نحوي عشق وعلاقه را در رابطه خلق کنيم. موفقيت در بستر تنها در سايه ذهن باز،گرايش به يادگيري، عشق ورزيدن به شريک، و علاقه به بخشش،ميسر خواهد شد.

مي خواهم کمي بيشتردر مورد حس بخشش توضيح بدهم. به نظر من يکي ازفاکتورهاي اصلي تعيين کننده موفقيت در زندگي زناشويي، همين توجهبه ديگري و در نظر گرفتن نيازهاي فردي اوست. بيشتر اوقات،ما تنها برروي نيارهاي خودمان تمرکز مي کنيم و فقط به فکر برآوردهساختن نيازهاي خودمان هستيم و تمام فکرمان به رضايت فرديمان محدود ميشود و به همين دليل کم کم نيازهاي فرد مقابل به دست فراموشيسپرده مي شوند.

اگر بتوانيم اين مرکز توجه را از سوي خودمان، به سمت شريکزندگيمان تغيير جهت داده و همه توجهمان را به او منعطف کنيم، ميتوان گفت که به طور کلي "رابطه" و به طور اخص "رابطه جنسي" بهصورت باورنکردني، بهبود پيدا مي کند.

کاسته شدن ميزان شهوت به مرور زمان
هيچ مدرک مستندي مبني بر اين امر وجود ندارد، اما در تمام روابطمي توان به وضوح چنين چيزي را مشاهده نمود. يک فرد 60 سالهشهوت يک فرد 20 ساله را ندارد. اما يک فرد 60 ساله با بهره گيرياز تجربياتش به راحتي مي تواند کمبود انرژي را جبران نمايد. يکي ازقدرتمندترين اندام هاي جنسي، ذهن انسان است نه آلت تناسلي. ذهن بشاش وزنده، به راحتي ميتواند جسم سالخورده را به تحرک وا دارد. برخي ازافراد سالخورده بشاش و سلامت هستند که برق چشمانشان از برقچشمان نوه هايشان نيز شفاف تر و گيرا تر است.

بايد توجه داشت که اشتياق و علاقه به تنهايي براي برقرارييک رابطه جنسي رضايت بخش، کافي نيست. بلکه رابطه نيازمندحرارت و گرماي عشق نيز مي باشد. يکي از مهمترين راههايي که ازطريق آن مي توانيد رضايت جنسي را همواره در زندگي جنسي خود،تجربه کنيد، اين است که در طول زندگي بيشتر با همگفتگو کنيد. بايد ياد بگيريد که چگونهميتوانيد به حرف هاي طرف مقابل گوش کنيد، آنها را بپذيريد،اشتباهاتشان را فراموش کنيد و به زندگي رمانتيک خود ادامهدهيد.


راهي براي ايجاد مجدد اشتياق و علاقه اي زمانيکه احساس مي کنيم وجودندارد
اولين قدم اين است که تشخيص دهيد اشتياق و علاقه در زندگي شماکاهش پيدا کرده است. سپس در پي يافتن چاره ايبراي آن باشيد. زوج هايي که به کيفيت رابطه خود اهميت مي دهند، اينمسئله برايشان از اهميت خاصي برخوردار است و بر روي آن دقيق مي شوند.آنها معمولاً با يکديگر پيرامون اين مطلب صحبت مي کنند ودست به دست هم به دنبال يافتن راهي براي از بين بردن و يا متوقف ساختنآن هستند.

بايد بدانيم که عشق "اسم" نيست بلکه "فعل" است؛ يا به عبارت ديگر، به خودي خود بوجود نمي آيد، بلکه بايد آن را خلق کرد. عشقچيزي نيست که شما به داخل آن هل داده شويد، بلکه امري است کهبايد برروي آن کار کنيد و براي بدست آوردن آن زحمت بکشيد.
يک رابطه خوب جنسي، چيزي نيست جز يک رابطه خوب محاورهاي. براي گفتگو، پيش از هر چيز بايد بدانيد کهچگونه مي توانيد به صحبت هاي فرد مقابل گوش فرا دهيد.براي گوش دادن بايد مسير خود را رها کنيد و با راه طرف مقابل، هممسير شويد. بايد ذهن خود را از هر گونه جر و بحث و مشاجره خاليکنيد. قضاوت و پيش داوري را کنار بگذاريد، انتظارات بيجا رافراموش کنيد و با روي باز از نظريات طرف مقابل استقبال نماييد.
نزديکي خوب، نتيجه ياد گيري گوش کردن به حرف هاي طرف مقابلاست. بسياري از ما با خودمان افکار مختلفي را به اتاق خواب حمل ميکنيم. اين افکار مي توانند شامل بايد ها و نبايد هاي خانوادگي درمورد رابطه جنسي باشند و يا شامل درکي که از فيلم ها در مورد واکنش يکمعشوقه خوب داريم، باشند. ممکن است زماني که آقا در حال تمرين حرکاتژيمناستيکي که از يک هنر پيشه خيالي هاليوود ديده، باشد، به خانماحساس ناراحتي و نااميدي دست دهد.
هم خانم ها و هم آقايون، بايد ياد بگيرند که خودشان را بههمديگر اثبات کنند و يکديگر را ارضا نمايند؛ زمانيکه به اينهدف برسند، پاداش آنها چيزي جز يک رابطهعاشقانه و آتشين نخواهد بود.
سيب سبز

چگونه احساسات عاشقانه را بيشتر وعمر زندگي زناشويي راطولاني کنيم؟




اگر ميخواهيد عشق تان ابدي باشد، از کسي که دوست داريد بخواهيدشعري براي تان بياورد و خودتان هم شعري براي او بنويسيد...
يک پژوهش امريکايي که در دانشگاه تگزاس انجام شده است،پاسخي کاملاً عملي به اين پرسش ميدهد. اين تحقيق نشان ميدهدکه به راحتي ميتوان احساسات عاشقانه و دوام آن را به واسط?نوشتن تضمين کرد! چه طور چنين چيزي ممکن است؟


براي افزايش احساسات عاشقانه، آنها را با نوشتن ابراز کنيد
پژوهشگران اثبات کرده اند که بيان احساسات از طريق نوشتن،آنها را عميق تر و دوام شان را طولاني تر ميکند.
براي مشاهد? اين مطلب، 86 زوج جوان مورد مطالعه قرار گرفتند.تمام اين زوج ها ميبايست طي سه روز متوالي، چند خط متن مينوشتند.نيمي از اين زوج ها ميبايست دربار? عميق ترين افکار و احساسات ازروابط عاشقانه شان مينوشتند. زوج هاي ديگر فقط بايد دربار?فعاليت هاي روزانه شان مطالبي را به رشت? تحرير درميآوردند.
در ادامه، سه ماه بعد، زوج هايي که دربار? احساسات عاشقانه نوشتهبودند، روابط عاشقانه شان بسيار مستحکم تر و پايدارترشده بود. اما زوج هايي که تنها دربار? فعاليت هاي روزانه شان نوشتهبودند، روابط سردتري داشتند يا حتي جدا شده بودند.




نوشتن، احساسات عاشقانه را تغذيه ميکند
بنابراين به نظر ميرسد که به رشت? تحرير درآوردن احساسات و عواطفعميق، در مستحکم شدن و حتي زيادتر شدن، آنها سهيم است. اين پديد?رواني ميتواند با علل منطقي توجيه شود: ما هر چه بيشتر احساساتمان را دربار? موضوعي بيان کنيم، بيشتر به آن وابسته ميشويم، حتياگر در ابتدا، آن را چندان باور نداشته ايم.
به نظر ميرسد که مغز با انديشيدن زمان گذشته را به يک مشغله و دلمشغولي تبديل ميکند: «اگر من زمانم را به اين فعاليت اختصاص دادهام، يعني آن مهم است.». همچنين، سپري کردن زمان بانوشتن احساسات عاشقانه، اهميت و ارزش بيشتري به آنميدهد.




نوشتن را ميتوان به عنوان يک عمليات ذهني يا به عنوان شناختي بسيارارزشمند براي مستحکم ساختن عشق و علاقه در نظر گرفت...




نشان دادن احساسات
در پايان خوب است بدانيد که اگر به نظر ميرسد شاعرانزندگي عاشقان? بسيار زيبايي دارند، شايد تنها علت آناين باشد که آنها ميدانستند چه طور احساسات شان را در شعرهاي شانبيان کنند، و همچنين ميتوانستند اين عشق را در تمام طولزندگي شان بادوام سازند، و مطمئناً در طي قرون، با اين عشق شانبه شهرت رسيده اند...




بنابراين، اگر ميخواهيد عشق تان ابدي باشد، از کسي که دوست داريدبخواهيد شعري براي تان بياورد و خودتان هم شعري براي او بنويسيد. آنشعر هر تحليل روان شناختي که داشته باشد، ميتواند بهترين و زيباترينهديه به شمار آيد!

خانواده سبز

سايه سنگين حسادت بر روابط زناشويي




اگر حسادت بر شما غلبه کند، مي تواند تأثير منفي بر زندگيشما بگذارد. با شناخت دقيق و روشن اين هيجان پيچيده ميتوانيد با موقعيت هاي حسادت برانگيز مقابله کنيد.
حسادت، احساس غم انگيز و منفي است که در احساس حقارت وناامني ريشه دارد.

مثال:
- احساس مي کنم فرد ديگري را دوست دارد.

- از همسرم درباره جاهايي که مي رود، سؤال مي کنم.
- هرجا که مي بينم همسرم با فرد ديگري صحبت مي کند، در کنارشحاضر مي شوم.
- وقتي کسي با همسرم مي خندد، بشدت احساس ناخوشايندي پيدا ميکنم.
اگر حسادت بر شما غلبه کند، مي تواند تأثير منفي بر زندگيشما بگذارد. با شناخت دقيق و روشن اين هيجان پيچيده ميتوانيد با موقعيت هاي حسادت برانگيز مقابله کنيد،
چند نکته درباره ي حسادت:
* بايد بدانيم که حسادت يک نياز فطري نيست؛ زيرا در بعضي فرهنگهاافراد به شدت حسودند ولي در فرهنگهاي ديگر حسادت چيزيناشناخته است!
* حسادت با ميل به کنترل شخصي که براي ما مهم است، ارتباط دارد.
* انسان زماني نسبت به فرد ديگر احساس حسادت مي کند کهدر عين اينکه به او وابسته است، احساس نا امني و نگرانيدارد.
* حسادت مانند تضمين خواستن است، به اين صورت که آن شخص بايد هميشهشما را دوست بدارد، که البته منطقي نيست.

براي مقابله با حسادت را هاي زير مفيدند:

مسئله گشايي
راهبردهاي واقع بينانه براي مشکلتان و کسب محبت و توجه پيداکنيد.


خود آرام سازي
خود را آرام کنيد و به احساس ناامني، ناکامي و خشم خود توجه کنيد.


حفظ کنترل دروني
به خاطر بسپاريد که احساس ارزشمند بودن مبتني بر دستاوردهاي شخصياست و توسط فرد ديگر تأمين نمي شود.


ورزش کردن
ورزش روش خوبي براي فراموش کردن احساسات ناخوشايند و انجام کاري مفيدبراي خود است.


شوخ طبعي
خودتان را زياد جدي نگيريد. ياد بگيريد تا به تمايل خودتانبراي بدبخت جلوه دادن خود بخنديد.


پاداش دادن به موفقيت هاي خود
خود را به خاطر حس حسادت تحقير نکنيد و به خاطر اعتراف کردن به حسادتخود و تلاش براي غلبه يافتن بر آن به خود پاداش دهيد.

در نهايت موضوع را با همسرتان در ميان بگذاريد تابتوانيد به کمک هم بر اين احساس غلبه پيدا کنيد. سعي کنيد موقعيتهايي که با هم هستيد را افزايش دهيد و براي مدتي توجهي خاص بهيکديگر داشته باشيد.
ناامني موجود در حسادت را بوسيله ارتباطات و عملکردهاي واقعي کسبکنيد. يک دوستي صميمي و يا موفقيت هاي واقعي ما را در کسب امنيت درونيبسيار ياري مي کنند. پس براي غلبه با حسادت، توسل تنها به فکر،کافي نيست. سعي کنيد با روابط صحيح و استفاده از توانايي هايتان بهوجودتات امنيت بدهيد.
براي احساس حسادت خود به هيچ وجه خود را سرزنش نکنيد، بلکه با آندوست شويد و چون باغباني آن را آبياري کنيد. اينچنين بااحساساتتان آشنا مي شويد و با آنها احساس يکپارچگي ميکنيد. اين اولين قدم براي تغيير است؛ وقتي از خود فرار مي کنيد بههيچ وجه نمي توانيد خود را تغيير دهيد.
با خود مهربان باشيد و به خود خشم نورزيد تا عشق در شما متبلورشود.
برنا