اگر قربانی تجاوز جنسی شده اید بخوانید





بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی
اگر قرباني تجاوز جنسي شده ايد بخوانيد
مي گويند دردي که آن روز در دلتان نشسته، تا آخرين روززندگيتان آرام نميشود و تجاوز را دردناکترين تجربهاي ميدانند کهميتواند گريبان يک نفر را بگيرد. اگر شما قرباني آزاريدر دوران کودکي يا بزرگساليتان شدهايد، خواندن اين صفحه را بهشما پيشنهاد ميکنيم.

در اين چند خط، نه ميخواهيم شما را به قوي تر بودن و فراموش کردنمجبور کنيم و نه ميخواهيم بگوييم که فقط انتقام شما را آرامميکند. اين بار ميخواهيم به شمايي که تصوير دلخراش يک آزار را در ذهنخود قاب کردهايد، بگوييم که اگر در تمام روزهاي گذشتهبا خشم و ترس و اضطراب زندگي کردهايد حق با شماست و اين اميد راپيش چشمتان بياوريم که اگر چند قدم به جلوبرداريد و از اطرافيانتان و روانشناسان کمک بگيريد، ميتوانيدروزهاي آرام تري را تجربه کنيد.

مشکل شما اصلا کوچک نيست
نميخواهيم با توصيههاي بيمورد، شما را آزردهتر کنيم. اگر بعد ازاين اتفاق، با هجوم خشم، اضطراب، ترس يا عصبانيت روبهرو شده ايد، خودرا سرزنش نکنيد. اتفاقي که براي شما افتاده است، دشوارتر از آن است کهبا چند توصيه ساده از پس برطرف کردنش بربياييد. ميزان زمانو تلاشي که براي رها شدن از اين احساسات به آن نياز داريد، با توجه بهسن شما در زماني که اين اتفاق رخ داده و ميزان و شدت آن متفاوتاست.

اگر شما پيش از اين رخداد، با مشکلات و اختلالات روانيديگري هم روبهرو بودهايد و درگير احساس افسردگي،اضطراب، ناتواني در مديريت هيجانها و اختلالات ديگر روانيبودهايد، طبيعي است که به زمان طولانيتري براي مرمت روان خود نيازداشته باشيد. از طرف ديگر، نوع برخوردي که در اين اتفاق با شماشده است هم ميتواند مسيرتان را براي رسيدن به آرامش، کوتاهتر يا بسيارطولاني تر کند.
پس خود را با ديگران مقايسه نکنيد و به جاي تخريب بيشتر خودو غرق شدن در احساس ناتواني، با شيوه و زمانبندي خودتان از اين بحرانبيرون بياييد.

مراقب باشيد!
والدين در سالهاي کودکي، بيشتر از هر زماني بايد مراقب فرزندشانباشند، چراکه کودک آگاهي لازم و يا توانايي مراقبت از خودرا ندارد. اما شمايي که روزهاي کودکي را پشت سر گذاشتهايد،حالا مسئوليت مراقب از خود را خودتان به عهده داريد. پس مراقبمکان هايي که به آن قدم ميگذاريد و آدمهايي که با آنها روبهروميشويد باشيد.

نميخواهيم شما را از قدم برداشتن در شهر بترسانيم و تنها به شمايادآوري ميکنيم که احتياط نه نشانه کوته فکري شماست و نه شما را يکفرد ترسو جلوه ميدهد. يادتان باشد که در صورت بروز چنين اتفاقي،تا پايان عمر نميتوانيد اثراتش را از روان خود پاک کنيد،پس از تجربههاي ديگران درس بگيريد و صفحات حوادثروزنامهها را به چشم داستانهاي هيجان انگيز نگاهنکنيد، چراکه هيچ کدام از قربانيان تجاوز، گماننميکردند روزي در اين شرايط گرفتار شوند.

به کسي که درکتان ميکند بگوييد
شما در اين بحران، تنها احساساتي که مربوط به بدن و روان خود داريد راتجربه نميکنيد، بلکه احتمال اينکه نگراني از قضاوت و واکنشديگران شرايط را براي شما سخت تر کند هم کم نيست.

گرچه بهترين گزينه براي کاهش فشار و دريافت کمک ازديگران، مطرح کردن اين موضوع با والدين يا يکي از اعضاي مورداعتماد خانواده است، اما با اين وجود، نميتوانيم شما را به مطرح کردناين اتفاق مجبور کنيم. پس قبل از به اشتراک گذاشتن رنجتانبا ديگران، شرايطتان را يکبارديگر مرور کنيد.

اگر احساس ميکنيد گفتن موضوع به يکي از اعضاي خانواده، بهويژه والدين، بار شما را سبکتر ميکند، اتفاقي که افتاده را با او درميان بگذاريد، در غير اين صورت، گفتن موضوع براي يکروانشناس را امتحان کنيد و در کنار آرامتر شدن بهدليل به اشتراکگذاشتن غمهايتان، از او براي احياي روان خود کمکبگيريد.

ميتوانيد اين راز را نگه داريد
تسليم بايدها نشويد. در رابطه شما با همسر آيندهتان، تشخيص شمامهمترين دليل بيان کردن يا نکردن اين موضوع است و هيچ بايدينميتواند شما را به بيان کردن يا پنهان کردن آنچه اتفاقافتاده مجبور کند.

به ياد داشته باشيد که اين يک تصميم کاملا شخصي است و نميتوانيد بااستفاده از تجربههاي ديگران، از راههايي که آنها رفتهاند استفادهکنيد. اگر احساس ميکنيد خواستگار شما توان پذيرش اينموضوع را دارد و با دانستن آن، ميتواند به شما براي آرام تر شدن کمککند، پس وقت آن رسيده که او را از اين موضوع آگاه کنيد.

اما اگر گمان ميکنيد گفتن اين راز، فرصت ازدواج با کسيکه دوستش داريد را از شما ميگيرد، نميتوانيد خود را براي بيانکردنش مجبور کنيد. شما تنها کسي هستيد که صلاحيت تصميمگيري دراين مورد را داردو در عين حال، بايد مسئوليت آنچه که بيان ميکنيدرا هم بپذيريد.

گفتن اين راز با عواقبي همراه است که با توجه به موقعيت و فرديکه با او روبهرو هستيد، ميتواند مثبت يا منفي باشد، پس اگربا شجاعت براي مطرح کردنش قدم برميداريد، انتظار دريافت بازخوردي کهگاه مثبت است و گاه منفي را هم داشته باشيد.

از طرف ديگر، گمان نکنيد که موظف به بيان اين اتفاق هستيد.اينکه اين حادثه چقدر در زندگي امروز شما تاثير گذاشتههم ميتواند يکي از دلايل بيان آن باشد. اگر شما تازه اين اتفاقرا تجربه کردهايد و با مشکلات جدي و لزوم درمان طولاني مدت روبهروهستيد، پنهان کردن آن از شريک زندگيتان عاقلانه به نظرنميرسد، اما اگر آنچه اتفاق افتاده مربوط به سالها قبل استو اثر چنداني از اين اتفاق در زندگي شما باقي نمانده، لزومکمتري به افشاي آن وجود دارد.

حتما از يک متخصص کمک بگيريد
تجاوز در هر حالتي يکي از شديد ترين اتفاقاتي است که ميتواند برايانسان اتفاق بيفتد. اتفاقي که از نظر روانشناسان به اندازه سيل،زلزله، مرگ عزيزان و سخت ترين حادثههاي زندگي بر روان فرداثر ميگذارد. طبيعي است که قرباني اين حادثه، دچار اختلالاضطراب پس از سانحه شود و براي رها شدن از آسيب ها به کمکاطرافيان و متخصصان نياز داشته باشد.

اگر شما هم يکي از قربانيان اين اتفاق باشيد، بعيد نيست که باديدن هر ماجرايي که شما را به ياد آن روز، آن لحظه و آن فرد بيندازد،دچار اضطراب، خشم، ترس و اندوه شديد شويد و اين موضوع ممکن استتا سالها ادامه پيدا کند و حتي بدون دارو درماني و روان درمانياز زندگي شما بيرون نرود.

پس اگر دچار احساس انتقام شده ايد، بدانيد که حسيطبيعي را تجربه ميکنيد و در صورتي که در کنترل آن ناتوان هستيد، بايداز يک مختصص کمک بگيريد. قبل از دريافت کمکهاي حرفهاي، برايکنترل واکنشهاي خود تلاش کنيد و با رساندن آسيبهاي غير جبران به خوديا ديگران، کلافي که در آن گرفتار شدهايد راپيچيدهتر نکنيد.

انتقام يک مسکن موضعي است
شايد در آغاز گرفتن تصميم منطقي و نشان دادن واکنش درست برايتاندشوار باشد، اما به ياد داشته باشيد که تسويه حساب فردي کمکي به بيرونآمدن شما از اين بحران نميکند، چراکه خاطره تلخ آن روز در ذهنشما ماندگار شده و حتي در صورت تسويه حساب با فرد مورد نظر، محونميشود.

انتقام گرفتن تنها تسکيني موقت بر درد شماست اما اين شيوه آرامکردن خود، ميتواند عواقبي را به همراه بياورد و مشکل شما رادوچندان کند. خانواده افرادي که قرباني تجاوز شدهاند، هنگامشنيدن صحبتهاي آنها بايد پذيرنده و حمايتگر باشند و در عينحال هيچ عکسالعملي را نشان ندهند.

از طرف ديگر، آنها قبل از هر اقدامي بايد مطمئن شوند که اين حرففرزندشان واقعيت دارد، چراکه در بسياري موارد و به ويژه در ?-?سالگي تخيل يا انگيزههاي ديگر، باعث مطرح شدن ادعايينادرست در اين زمينه ميشود.

مشاهده پست مشابه : دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما

جوانسازی ناحیه تناسلی خانمها

بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی




دردوران بارداري ،تغييرات هورموني سبب هيپرتروفي وتورملبياماژورا (لب هاي داخلي ) ولبيا مينورا (لبهاي داخلي ) مي گردد.
همه آسيبهاي که در اثر بارداري وزايمان مخصوصا زايمانهاي مکرريا چند قلوزائي به ناحيه حساس تناسلي وارد مي شود برگشتپذير نبوده وممکن است آثار شلي ، بزرگي ، تيرگي بهصورت ماندگار در اين ناحيه باقي بماند . جوانسازي ناحيه تناسليدر راستاي اصلاح اينگونه مشکلات مي باشد .
بزرگ شدگي لبياماژورا ومينورا ( لب هاي خارجي وداخل ) علاوهبر ايجاد مشکلات ظاهري ، از نظر عملکرد نيز مشکلاتي را بدنبال دارد،مانند ايجاد درد در هنگام نزديکي ويا اختلال در ادرار کردنوهمچنين بدليل نگه داشتن رطوبت زياد دراين ناحيه، عفونت هايقارچي مکرر را نيز بدنبال خواهد داشت . اينگونه افراد درانجام بعضي فعاليت هاي ورزشي مانند دوچرخه سوراري ويا اسب سوارينيز دچار مشکل خواهند بود .
افزايش وزن نيز در خانمها سبب تجمع چربي در ناحيه عانه شده کهخود در هنگام پوشيدن لباسهاي تنگ احساس نارضايتي ايجادمي کند .
• عمل labioplasty روشي است که در آن لب هاي داخليويا لب هاي خارجي را کوچکتر و قرينه سازي مي کنيم واين عمل سببرفع مشکلات ظاهري وعملکرد در فرد مي گردد .اين جراحي بصورت سرپائي وبدون بيهوشي انجام مي شود . وحدود يک ساعت بطول مي انجامدوپس از 2-3 روز استراحت فرد به کار روزمره مي پردازد .
• ليپوليزر- ليپوساکشن ناحيه عانه :
در افرادي که تجمع چربي درناحيه عانه دارند ، چربي توسطکانولا به روش ليپوساکشن ويا ليپوليزر خارج مي شود .
• تزريق چربي در ناحيه تناسلي :
در اين روش در افرادي که در سنين بالاتر دچار ازدست رفتنچربي در ناحيه لب هاي خارجي شده اند چربي تزريق مي شود .اين چربي از ناحيه شکم ويا پهلو ها کشيده مي شود .
• عوارض وخطرات عمل جوان سازي ناحيه تناسلي :
اين گونه اعمال اگر توسط پزشک متخصص دراين امرکه مهارتوتجربه کافي داشته باشد انجام شود،روش امن وبي خطري است .مخصوصا که بهصورت سرپائي انجام مي شود وخطرات بيهوشي را بدنبال ندارد.
• عوارض اينگونه اعمال مانند هر عمل جراحي ديگر شامل :
تورم ،درد ، کبودي، خونريزي ، عفونت ، ودير جوش خوردن زخم است کهپزشک براي جلو گيري از ايجاد اينگونه عوارض تدابيري راقبل و بعد از عمل براي بيمار در نظر مي گيرد مانند مصرف آنتيبيوتيک ، مسکن ها و پيگيري بعد از عمل .
• در ناحيه تناسلي همچنين مي توان از ليزر مو جهت رفع دائميموهاي زائد استفاده نمود . به اين ترتيب از ايجاد جوش وفوليکوليت بعداز اصلاح نيز جلوگيري مي شود .
• از ليزر کيوسويچ جهت رفع تيرگي در ناحيه کشاله ران وعانهمي توان استفاده کرد وتيرگي که با دارو قابل درمان نيست را کاهشداد .
منبع:سايت دکتر مريم ملکي


عوامل مؤثر در میل جنسی



سرد مزاجي,بي ميلي جنسي,فانتزي جنسي



يکي از عمده ترين مشکل در زندگي زناشوئي و جنسي زوجهايجوان

گرم مزاج بودن يکي از زوجين در مقابل سرد مزاج بودنديگريست.


اين مسئله در مرحله اولين آغازين فعاليت جنسي زوجين غير طبيعي نيست ،خصوصا در مورد خانم ها که معمولا بين 20 تا 30 درصد افراد پسگذشت زمان از آغاز دوران فعاليت جنسي به مرور ميل جنسيشان بيشترمي شود ، پس اين دسته از افراد دچار سرد مزاجي نيستند بلکهبه علت عدم تجارب جنسي يا عدم شناخت دنياي جنسي و تخيلات جنسي نسبت بهآن واکنشي از خود نشان نميدهند تا زماني که با مرور زمان طي کسب تجربهميل و رغبت آنها نسبت به قبل بيشتر مي شود.

اما هستند افرادي که عليرغم داشتن تجربه رابطه جنسي همواره گرايشآنچناني به انجام آن نداشته و صرفا جهت تامين نياز همسر و انجاموظايف زناشوئي خود فعاليت جنسي با همسر را انجام ميدهند.

استرس ، ترس و نگراني ، ذهنيت منفي در مورد رابطه جنسي و جنسمخالف ، الگو برداري نامناسب از رفتار پدر و مادر ، عدمآموزش ، اختلالات رواني ، اختلالات جنسي ، هورمونها ، عواملفرهنگي ، آب و هوا و اقليم، ضعف جسماني و احساس درد ، عدمپذيرش احساسي يکديگر ميتواند از جمله عواملي باشد که در سردمزاجي فرد تاثير گذار باشد.

برخي از عوامل فوق قبل از ازدواج قابل شناسائي و درمان است،با اينوجود خيلي از متخصصين تا زماني که فرد تجربه جنسي نداشته باشد سردمزاجي را مورد سنجش و ارزيابي قرار نميدهند و البته دسته از از مواردذکر شده پس از آغاز فعاليت جنسي نمود مي کند.

قبل از ازدواج فکر ميکردم خيلي گرم مزاج هستم اما ....
خيلي از خانم ها بر اين باورند ميل جنسي زيادي دارند با اين وجودپس از ازدواج و آغاز فعاليت جنسي به اين نتيجه ميرسند که باورآنها از دنياي جنسي خود اشتباه بوده و آنگونه که فکر ميکردند بعداز تجربه رابطه جنسي گرايش آنچناني نسبت به آن ندارند ،بالعکس زناني هستند که به کل نگرشي در مورد مسائل جنسي و نيازجنسي ندارند اما بعد از تجربه آن ، نسبت به آن ميل بيشتري از خود نشانميدهند.

اکثر مواقع علت بوجود آمدن اين دو حالت متفاوت عاملي به نام فانتزيجنسي يا تخيلات جنسي است زماني که فردي قبل از ازدواج فانتزي جنسيخاصي داشته باشد و بعد از ازدواج در عمل فانتزي هاي جنسي وي عملي نشوداين فرد عليرغم دارا بودن ميل جنسي زياد از رابطه جنسي لذت نميبرد ومعمولا با خودارضائي ارضا مي شود چرا که درخود ارضائي ميتواندفانتزي جنسي ذهني خود را دنبال کند و اين فرد کم کم ميل جنسي خود راتاحد زيادي از دست ميدهد.

اين دسته از افراد بايد در مورد فانتزي جنسي و تخيلات ذهني خود باهمسر خود صحبت کرده و از او بخواهد رابطه جنسي را مطابق با فانتزيجنسي وي انجام دهد ، اما چرا افرادي که نگرشي درمورد رابطهجنسي و ميل جنسي زيادي قبل از ازدواج ندارند بعد از ازدوج و تجربهجنسي ميل جنسيشان بيشتر مي شود ؟

اين افراد چون فانتزي جنسي ثابتي ندارند به نوعي ذهنيت خاصي درمورد رابطه جنسي ندارند در نتيجه مغز و روان آنها به ساده ترين فرايندجنسي نيز پاسخ ميدهد و راحتر ارضاء مي شوند و از رابطه جنسي لذتميبرند البته در شرايط فعلي اين افراد زياد نيستند.

به عبارتي توقعات اين افراد در رابطه جنسي به همانند دسته اول نميباشدلذا راحتر و زودتر ارضا مي شوند،فراموش نکنيد قدرت روان و مغز درفرياند ارضا شدن مهمترين نقش را ايفا ميکند در صورتي که اکثرا بر اينباورند که حرکت يا پوزيشن فعاليت جنسي مهمتر است که اين يک باوراشتباه است ، مگر در افرادي که به صرف وجود اختلالات جنسي نظيرانزال زودرس ناچارند پوزيشنهاي خاصي را براي نزديکي انجامدهند و تکنيکهاي فيزيکي خاصي را پياده کنند ( انزال زودرس يکي ازشايع ترين اختلالات جنسي در اقايان است که معمولا با متد روان درمانيو سکس درماني قابل درمان و بهبود است )

ترس و بي ميلي جنسي
ترس از زفاف به علت درد و سوزش ناشي از پارگي بکارت ،معمولا احساساتي از قبيل ترس و استرس باعث ترشح هورمونهايي در بدن مامي شود که از شدت لذت يا تمايل جنسي ميکاهد چرا که سيستم مديريتمغز به گونه اي است که داده ها را اولويت بندي ميکند و در زمانوجود استرس و ترس اين داده ها باعث مي شود تا مغز اولويت را از تمايلجنسي و لذت جنسي به عاملي که باعث استرس و ترس شده است اختصاص دهد تادر صورت لزوم حالت ايمني و تدافعي بدن آماده پاسخ و واکنش بهرويدادهاي ا حتمالي باشد ، اکثر مواقع ترس ميتواند قدرت تلقين رابرانگيخته کند تا حدي که احساس درد را در اندام هاي خود حسکنيد.

نياز جنسي نشانه گرم مزاجي نيست بلکه لازمه آن است ....
لزوما گرم مزاجي به اين معنا نيست که فرد نياز جنسي زيادي داردبلکه افراد گرم مزاج علاوه بر نياز جنسي به کيفيت انجام آن اهميتميدهند و ابعاد رواني رابطه جنسي را گسترده تر ميبينند به نوعيدنياي جنسي نا محدودي را در ذهن و روان خود ايجاد و دنبال ميکنندمعمولا آنها آغاز گر فعاليت جنسي هستند و محدوديتي در انجامرفتارهاي جنسي براي خود قائل نمي شوند اکثر اين افراد از لذت بردنهمسر خود لذت ميبرند و بدون آنکه همسر آنها از او بخواهد که چهکاري انجام دهد ، خود آنرا انجام ميدهد.

نوسانات ميل جنسي
اگر ميل جنسي افراد را مورد ارزيابي قرار دهيم در مورد همه افرادنوساناتي وجود دارد و همه افراد در زمانهايي خاص ميل جنسيشان تغييرميکند.
آنچه که در فرايند اين ميل نقش دارد صرفا سلامت و توانايي جنسينيست بلکه کاملا طبيعي است با داشتن سلامت دستگاه جنسي وتوانمندي بالاي جنسي با اين حال در فصولي از سال يا در ساعاتي ازشبانه روز يا در وضعيت رواني نامطلوب به علت وجود استرس ترسنگراني ، نمودار ميل جنسي بالا و پايين شود حتي آب و هوايمحيط نيز ميتواند در اين فرايند تاثير گذار باشد، پس آندستهاز افراد که تصور مي کنند ميل جنسي آنها به يکباره فروکش کرده تغييراتمذکور ( خصوصا عوامل تاثير گذار بر اعصاب و روان ) را مورد بررسيقرار دهند.

بطور کلي نوسانات ميل جنسي ميتواند به عواملي نظير
گرسنگي و سيري ، استرس ، ترس ، نگراني ، عدم تمرکز ،بارداري يا پس از آن ، زمان و مکان ، تغيير فصول و آب و هوا ،تغيير نوع احساسات ( خصوصا در خانم ها ) ، مصرف برخي از داروها ،افسردگي ، تغييرات هورموني ( ميتواند به علت مصرف دارو باشد ) ،بيمارهائي نظير ديابت ، بيماري هاي غدد ( نظير تيروئيد ) ، بيانگيزگي و يکنواختي ، خستگي و بي حوصلگي ، مصرفبرخي از غذاها ، افکار منفي و بدبيني ، تلقين به مشکل يا اختلال جنسيو اختلافات زناشوئي مرتبط است که عوامل فوق ميتواند به صورت مقطعيايجاد شود و با برطرف شدن آن يا تغيير وضعيت ميل جنسي نيز بيشتر شوديا به همان حالت قبل بازگردد.

آيا افراد ساکن در مناطق گرم ميل جنسي بيشتري دارند ؟
خوشبختانه وضعيت جغرافيايي ايران به گونه ايست که همه گونهآب و هوا در آن وجود دارد لذا اين شرايط باعث شد تا درزمينه تاثير آبو هوا بر ميل جنسي تحقيقي انجام شود که از بين 1613 نفري که در سال1387 نظر سنجي صورت گرفت، طي آن مشخص شد در بين خانم و آقا ساکنمناطق جنوبي کشور حدودا 27 درصد ميل جنسي بيشتر از کاربران ساکن سايرمناطق ايران بوده است ، البته اين بدين معني نيست که اگر فرديساکن اين مناطق است صد در صد گرم مزاج يا اگر فردي در مناطقسرد سير زندگي ميکند صد در صد سرد مزاج است چرا که طي همينتحقيق بودند افرادي که ساکن مناطق سردسير بودند و ميل جنسي زياديداشتند ،سوالي که پيش مي آيد اينست که آيا اب و هوا فقط در برخياز افراد ميتواند تاثير گذار باشد ؟
طي اين تحقيق مشخص شد تنها آب و هوا نميتواند عاملي بر ميل جنسي آن 27درصد بوده باشد.


مادرزن‌ها و مادرشوهرهای رویایی



مادرزنهامادرشوهرهاکليدي

در تمام دنيا بستگان مي توانند خوشي و آسايش زن و شوهرها را بهخطر بيندازند. دل کندن از بچه ها براي بعضي از پدر و مادرهاسخت است. در نتيجه در زندگي زناشويي فرزندشان دخالت مي کنند.مشکل زن و شوهر با بستگان از همان ابتداي ازدواج شروع مي شود وگاهي اوقات با مرگ آنها خاتمه مي يابد. دخالت بستگانمي تواند زن و شوهررا از يکديگر ناراضي کند.

البته در اين مواقع مشاوران به زن و شوهرها توصيه مي کنند که بايدجلوي مداخله والدين و بستگان را بگيرند. اگر مي خواهندآرامش زندگي زناشويي خود را حفظ کنند بايد حق تقدم را به نيازهايهمسرشان بدهند نه به نيازهاي والدين شان. چون وقتي زن و شوهررضايت يکديگر را در اولويت اول قرار مي دهند تقريبا امکان دخالتاطرافيان غير ممکن مي شود.

ولي در اين مقاله براي اينکه از اين کدورتها و مشکلات جلوگيري وپيشگيري نماييم سعي داريم نحوه پذيرش يک عضو جديد درخانواده يعني يک عروس يا داماد را آموزش دهيم.

صرفنظر از اينکه کسي داماد شما باشد يا عروس شما؛ پذيرش يک عضوجديد در خانواده وظيفه شماست و البته وظيفه اي سخت است و به نظر ميرسد که سازگاري با آن بسيار مشکل و چالش برانگيز باشد.صرفنظر از اينکه شما درباره اين عضو جديد چه فکري مي کنيد بايستيتلاش کنيد تا شوهر و يا همسر يکي از اعضاي خانواده را بپذيريد وراهي بيابيد تا بتوانيد او را در امور خانواده تان درگيرکنيد.

لذا به شما بزرگترها که قرار است پدر زن يا پدر شوهر؛ماد زن يا مادر شوهر شويد توصيه مي کنيم که:

نگرش مثبتي داشته باشيد. مثبت انديشي يک مساله واگيردار ومسري است و به آساني به ساير افراد خانواده هم سرايت مي کند. مثلا شمامادر شوهر محترم اگر نسبت به عروس جديد خانواده نگرش مثبتيداشته و رابطه اي خوب با او برقرار کنيد مسلما ساير اعضاي خانواده مثلبقيه عروسها يا حتي دختران تان و .. هم با اين عروس جديد الورود بهتررابطه برقرار مي کنند.

احساسات شان را در نظر بگيريد. به هر حال او يک غريبه و وروديجديد است، بنابراين يقين حاصل کنيد که آداب و رسوم و شوخي هاي شخصي و.. را براي او توضيح دهيد تا شوخي هاي احتمالي در جو خانواده باعثکدورت و رنجش خاطر او نشود و از طرف ديگر او را تشويق کنيد کهموضوعات مدنظرش را با شما و خانواده در ميان بگذارد.

عضو جديد را به گفتگو بکشانيد. او را در گفتگوهايخانوادگي شرکت دهيد. در عين حال به طور خصوصي هم با او صحبت وگپ و گفتگو داشته باشيد.

به چيزهايي که به آنها علاقمند است يا از آنها متنفر است توجهکنيد. گفتگو و گوش دادن به حرفها و احساسات يک نفربهترين راه براي شناخت از اوست.

در مورد فعاليتهايي که بتوانيد با هم در آنها شرکت کنيد برنامه ريزيزماني داشته باشيد.

صبور باشيد. ايجاد يک فضاي راحت و آرام با يک عضو جديد خانواده محتاجگذر زمان است پس زمان لازم براي تطبيق را به او بدهيد.

از او حمايت کنيد. هر کس دير يا زود عمل اشتباهي انجام مي دهد و ياحرف اشتباهي مي زند. براي اينگونه مواقع يک خاطره، يک لطيفه ياموضوع بامزه اي به خاطر داشته باشيد تا با گفتن آن ضمن کاهش تنشاحتمالي و تغيير فضاي جلسه يا جو خانوادگي از او حمايت کردهباشيد.

توانايي هاي او را شناسايي کنيد و از او در آن زمينه ها براي خانوادهيا فاميل کمک بگيريد. مثلا ممکن است او در طراحي، نقاشي، خدماتکامپيوتري، ارايشگري و .. توانايي خاصي داشته باشد اينتوانايي ها را بشناسيد و در مواقع لزوم از وي براي انجام اين کارهااستفاده کنيد حتي مي توانيد اين توانايي ها را وسيله اي براي تعريف وتمجيد از او در جمعهاي خانوادگي و دوستانه استفاده نماييد.

توصيه هايي به عروس يا داماد هاي تازه وارد

اگر تازه وارد جهان متاهلها شده و براي نخستين بار است که رابطهبا خانواده همسر را تجربه مي کنيد و از طرف ديگر احساس مشکل يادخالت از طرف خانواده همسرتان داريد بهتر است اين روش را امتحانکنيد.

مثلا شما و همسرتان تازه ازدواج کرده ايد. شما به عنوان يک مرد از دستپدر زن تان جان به لب شده ايد. پدر زن شما آخرهفته ها بهشما تلفن مي زند و به ديدن شما مي آيد. پدر همسرتان در موردپول خرج کردن و بودجه بندي تان هم اظهار نظر مي کند، ايراداتخانه شما را گوشزد مي کند و مثلا به شما دايما گوشزد مي کندکه وقت تعويض ماشين تان رسيده است. شما مي دانيد که پدر زن تانحسن نيت دارد ولي توصيه ها و انتقادهاي او را دوست نداريد.

براي حل اين مشکل بايد اين مراحل را طي کنيد
مرحله اول: احترام متقابل- در حل اختلاف بايد تا حدودي خطر را به جانبخريم اما احترام متقابل خطر را کم مي کند

مرحله دوم: مشخص کردن مشکل واقعي- وقتي بستگان يکي از طرفيناولويت پيدا مي کند، طرف ديگر احساس غريبه بودن مي کند.مثلا شما با همسرتان ازدواج کرده ايد و مي خواهيد با وي زندگيکنيد، با وي اخر هفته ها را بگذرانيد و در مورد مديريت مالي و ..خودتان دو نفر تصميم بگيريد ولي به نظر مي رسد پدر زن تاناين موقعيت را از شما گرفته است.

مرحله سوم: يافتن زمينه هاي مورد توافق- شما و همسرتان متوجه شده ايدکه پدر زن تان مرد خوش قلبي است اما مانع از زندگي زناشوييشما شده است. شما دو نفر متوجه شده ايد اگرچه کمکها وراهنمايي هاي ايشان به شما کمک کرده است ولي مشکلاتي هم به وجود آوردهاست به همين دليل هر دو نتيجه مي گيريد که بايد سبک زندگيخود را عوض کنيد و حتما برخي از آخر هفته ها را پذيراي مهماننباشيد و صرف خودتان دو نفر کنيد.

مرحله چهارم: مشارکت متقابل- پي بردن به مشکل اصلي، راه رابراي مشارکت زن و شوهر در حل اثر بخش مشکل هموار مي کند.


دوست دارید همسرتان چگونه به شما توجه کند؟



اگرکسي ازشما(زن ياشوهر)بپرسد همسر شما براي اينکه شمارابهبهترين نحوممکن خوشبخت کند چه بايد بکند، چه جوابي مي دهيد؟کمي به اين پرسش مهم فکر کنيد.

پاسخ بسياري اززوج ها به اين سوال بکي ازمهم ترين مسايلدرزندگي مشترک است، يعني توجه ومراقبت، به بيان ساده تر، زنوشوهرها مي گويند بهترين کاري که همسرشان مي تواند براي حداعلايخوشبختي شان انجام دهد نه شهرت وثروت، بلکه توجه به او ومراقبتازاوست.

اگر پاسخ شما هم چنين است، آنوقت سواليديگرپيش مي آيد: دوست داريد همسرتان چگونه به شماتوجه وازشما مراقبت کند؟ دراين مورد کمي بيشتر بگوييم. وقتيازدواج مي کنيد، شما وهمسرتان با عشق زندگي راشروع مي کنيدو برايخوشبخت کردن همديگر کاملا برانگيخته مي شويد.

در اين راه، گويي همه چيز براي شما مهيا شده يا ميشود. اما گاهي شايد نتوانيد راه درست مراقبت وتوجه را پيداکنيد. اگراين طورشود، عشق ومحبت که لازمه اصلي تداوم زندگيمشترک است، درشما کم مي شود وبه خاموشي مي گرايد. فراموش نکنيدکه صرف تعهد به خوشبخت کردن يا توجه به همديگر نيست، بلکه بايددراين راه دست به اقدام بزنيد. اما چه کار بايد کرد؟
روان شناسان مي گويند مهم ترين جنيه در مراقبت وتوجهدرزندگي مشترک ارضاي نيازهاي عاطفي زن وشوهر درخانه وخانوادهاست. اما نيازعاطفي چيست؟ خيلي ساده وخلاصه، نيازعاظفي يک ولعاست، ولعي که اگر ارضا شود، به شما احساس شادکامي وراحتي وخشنوديدست مي دهد واگر ازضا نشود، احساس محروميت وناخوشايندي وناراحتيمي کنيد.


آيا تا به حال درخيابان زن وشوهري راديده ايد که درکنارهم عاشقانهوخرامان حرکت مي کنند، گويي همه خوشبختي عالم را دراختياردارند؟چه احساسي ازاين صحنه به شما دست داده است؟ اگر آرزو کردهايد که اي کاش شما هم باهمسرتان چنين حال وروزي را مي داشتيد،بدانيد که اين يک ولع است که ازضا نشده مانده.درواقع، اين نياز ارضانشده عاظفي در زندگي شماست.


به تعداد همه زندگي هاي مشترک نيازهاي عاظفي وجود دارد، ولي بعضيازآنها به علت اينکه اصلي تر ازبقيه اند وخوشبختي بيشتري ازآنها بهدست مي آيد مهم ترند وما آنها را مهم ترين نيازهاي عاظفي زن وشوهرهامي دانيم.
اين نيازها که در ده دسته قرار ميکيرند، درصورتي که خوب ارضا شوند،سبب مي شوند تا عشق ومحبت زن وشوهري که باهم يک زندگي مشترک راتشکيل داده اند، به هم زيادتر شود وخوشبختي رادرکنار هم احساس کنند.اولين نياز عاطفي ابراز محبت وعاطفه ورزي است که درذيل به آن ميپردازيم.


عاطفه ورزي وابرازمحبت


يک رابطه عاشقانه چند جزيا رکن حياتي دارد: احساس ايمني، احساسمراقبت ومحافطت، احساس راحتيواحساس تاييد شدن وتحسين. عاطفه ورزي مشکلاصلي رابطه عاشقانه است وبه يک معنا اين اجزاي حياتي را به طور نماديننشان ميدهد. عاطفه ورزي به شکلي بيانگر ابرازمراقبت وتوجه است.يعني عامل اصلي خوشبختي زوج ها درزندگي مشترک. وقتي زن يا شوهريبه همسر خويش عاطفه نشان مي دهد، دو پيام براي او مي فرستد:


1توبراي من اهميت بسياري داري وبنابراين، باتمام وجودم ازتو مراقبتوبه تو توجه مي کنم.
2من به مشکلاتي که برايت پيش مي آيد حساسيت دارم( نگران ميشوم) و وقتي به من نيازداري، درکنارت خواهم بود.


اين پيام هاي نهفته در عاطفه ورزي وابرازعشق به همسر چناناهميتي دارند که گفته مي شود عاطفه ورزي چسب وملاط روابطعاشقانه است، يهني عامل تحکيم کننده ومودت بخش زندگيمشترک. نبود عاظفه ورزي دريک زندگي مشترک به تدريج بهبيگانگي زن وشوهرها منجرمي شودووجودش آنان راازنظر عاطفي بههم پيوند مي زند. اما يک سوال. چگونه مي توانيد بفهميدکه به ابراز محبت همسرتان نياز داريد؟پاسخ هرچند ساده است،متاسفانه عده اي اززن وشوهرها آن را نمي دانند. اگر وقتي همسرتانبه شما ابرازمحبت وعشق وعاطفه مي کند، احساس يا فکر مي کنيد که وايچقدر معرکه است يا درمواقعي که همسرتان به شما به قدر کافي ابرازعشق ومحبت نمي کند احساس ناراحتي مي کنيد، شما ازنظر عاطفي نيازمندعاطفه ورزي هستيد.


راه هاي عاطفه ورزي


اما عاطفه ورزي ازچه راه هايي ميسر است؟ انتقال عاطفه به همسر ازراه هاي بسياري ميسر وممکن است. لزومي ندارد اين راه ها هميشهپرخرج باشند. تنها کافي است همسرتان را در آغوش بگيريد، اورا ببوسيد، به او بگوييد که دوستش داريد( اين جمله را برزبانبياوريد، نه اينکه با خود بگوييداو مي داند يا بايد بداندکه منچقدر دوستش دارم)، دستش را بگيريد، با او به پياده رويبرويد، درمواقعي که درکنا هم نيستيد به او زنگي بزنيد، محبت تانرا به او نشان دهيد، شاخه اي گل يا هديه بدهيد يا حتي وسيله ايکه داشتن اش را آرزو مي کند برايش بخريد وبعد به او بگوييد کهفقط براي تو اين را خريدم اينها همه نمونه هايي ازعاطفه ورزي بههمسرند. فراموش نکنيد ابرازمحبت به همسر به افزايش عشق ومحبت ميانجامد، اين احساس مراقبت وتوجه را نشان مي دهد وبه تحکيمخانواده مي انجامد.


درعشق ورزيدن خبره شويم


چند راهکار اصلي براي ابرازعاطفه وعشق ومحبت به همسر وجوددارد.اگرشما وهمسرتان تلاش کنيد آنها را مرتب ومنظم انجام دهيد،مي توانيد در عاظفه ورزيدن خبره شويد. ممکن است کسي بگويد اينهادر بعضي موارد تظاهر است وواقعي نيست، اما اينها راهکارهايي واقعي اند.

مشکل اين است که بسياري از زن وشوهرها ياد نگرفته اند آنها راعملي کنند وواقعيت اش، کسي هم به آنها ياد نداده است. پساگر تلاش کنيد، ثمراتش را خواهيد ديد. امتحان کنيد.
درحالي که بهم به سراغ صبحانه مي رويد، به ا بگوييد که دوستشداريد.(نترسيد، اززياد گفتن جمله دوستت دارم کسي لوس نميشود)
طي روز وازمحل کار يکي دومرتبه به او زنگ بزنيد وجوياي احوالشباشيد.


بعد ازاتمام کار روزانه وقبل ازرسيدن به خانه به او تلفن بزنيدوبگوييد که به خانه خواهيد آمد وبعد بازهم جمله جادويي راتکرارکنيد.
حاقل هفته اي يک بار يک دسته گل براي همسرتان بخريد وکارتي رويآن بگذاريد ودر آن جمله اي احساسي وعاشقانه بنويسيد( مثلا دوستتدارم، عزيزم)


وقتي به خانه رسيديد،چند لحظه اي درباره گذران روز با اوحرف بزنيد. توجه کنيد که دراين لحظه که همسرتان در حال صحبت کردناوليه است، هيچ کار ديگري نکنيد تا حواستان پرت نشود.براي شروع اين کار مي توانيد از او بپرسيد امروز جه خبر؟اگر فرزندي داريد سعي نکنيد سر صحبت با همسرتان را بااحوالپرسي ازفرزندتان بازکنيد.


شام را باهم بخوريد وموقع شام هم بازعشقتان رابه اوابرازکنيد.( جملهجادويي را برزبان بياوريد.)

راز مشکلات زندگی مشترک: چرا زوج ها دعوا می کنند



يک نکته مهم: فکر مي کنيد علت دعواهاي زن و شوهري را مي دانيد؟ صددرصد در اشتباه هستيد.
در حقيقت زوج ها خود نيز در مورد علت دعواهاي زناشويي خود اشتباه ميکنند. معمولا دعواي آنها بر سر پنج مساله مهم دنياي زندگيمشترک که عبارتند از: پول، رابطه شخصي، تربيت فرزندان، خانوادهطرف مقابل و کار منزل، نيست. بيشتر زوج ها دعوا مي کنند زيراچنين تصور مي کنند که همسرشان هيچ اهميتي به احساس آنها نميدهد. دعواي زوج ها عموما ناشي از نااميدي حاصل از دوري عاطفي است. قطعارتباط عاطفي زماني در ارتباط نزديک و صميمي پديدار مي شود کهترس يا اضطراب يک طرف موجب حس عدم کفايت طرف مقابل مي گردد. براساس مطالعات صورت گرفته روي اکثر حيوانات اجتماعي،پژوهشگران متوجه نوعي مکانيسم بقا شدند که در اين حالت، ترسو اضطراب جنس ماده مانند سيستم هشدار اتوماتيک عمل کرده و موجب بروزرفتار تدافعي تهاجمي در جنس نر مي شود. (حس بويايي و شنوايي جنس مادهبهتر کار مي کند و همين عامل باعث حساسيت بيشتر جنس ماده نسبت بههشدارهاي اجتماعي است.) زماني که جنس ماده مي ترسد، نرهاي قوي تر وفداکار يک فضاي دفاعي پيرامون عامل خطر ايجاد مي کنند.
مغز انسان بيش از هر حيوان ديگري به لحاظ اجتماعي تکامل يافتهاست. در ما انسان ها، اين مکانيسم تعاملي ابتدايي شکلپيچيده تري به خود گرفته که در خفا تيشه به ريشه روابطنزديک عاطفي مي زند.
واکنش يک مرد هنگامي که با اضطراب يا ترس خانم روبه رو مي شود،جنبه حفاظتي و پشتيباني مي گيرد. اما هنگامي که مردنداند چگونه بايد محافظت يا پشتيباني کند، آن زمان استکه احساس شکست يا عدم موفقيت کرده، در مقابل حالتي تهاجمي نسبت بهخانم پيدا مي کند (بروز رفتارهايي مانند انتقاد، استدلال فرادست،کنترل و... .) يا در کمال ناکامي عقب نشيني مي کند (عقب نشيني خاموشيا آرام و بي حرف شدن). غالبا احساس عصبانيت يا پس کشيدن مردها،موجب بروز اضطراب يا ترس از انزوا در خانم ها مي شود؛ حتي اگرعلت عصبانيت يا پس کشيدن مرد کاملا بي ارتباط به خانمش باشد.
در کل مردها زماني که در نقش يک محافظ، سرپرست مالي يا عاشقاحساس شکست يا ناکامي داشته باشند (حتي اگر از چنين موقعيتهايي اجتناب کنند) حالت عقب نشيني خاموش پيدا کرده، شروع بهانتقاد مي کنند، حالت تدافعي مي گيرند يا طرف مقابل را تحقير ميکنند. از سوي ديگر، يک خانم زماني حالت انتقادي، تدافعي ياتحقيرآميز به خود مي گيرد که از مورد آزار قرار گرفتن،انزوا يا محروميت احساس هراس داشته باشد (يا حتي به آن تهديد شود).اگر زوج ها متوجه اين وضعيت تعاملي ناخودآگاه نباشند، مشکلرا از نوع ارتباط مي شمرند و به طور ناخودآگاه به آن دامن زده تاحدي که صحبت کردن با يکديگر را نيز عار مي شمارند. کم کم باور ميکنند که همسرشان فردي خودخواه، بي عاطفه و بد است و سرانجام از نظرعاطفي از هم جدا مي شوند، بدون آنکه بدانند و درک کنند که مکانيسمعاطفي ابتدايي مقصر اين جدايي است. جاي تاسف است زيرا تعامل ترس شرمنتيجه رفتار بد يکي در قبال ديگري نيست. اين مساله در يک زماناتفاق مي افتد. اگر زوج ها ياد بگيرند دست از سرزنش طرفمقابل بردارند، مي توانند همراه با هم اين مکانيسم ابتدايي را خلعسلاح کنند، مکانيسمي که حتي پيش از پيدايش گفتار وجودداشته است. اين مهم ترين نکته اي است که زوج ها بايد همواره به يادداشته باشند: عدم توافق خود نشانه اي از اهميت دادن است.

قربانیان اصلی طلاق فرزندان هستند



طلاق يکي از پيامدهاي ناگوار و تلخ زندگي است که طبعابراي گروهي کثيري از انسانها اجتناب ناپذير مي باشد.اگر چه در اين پروسه جدايي والدين بعضا کمک مي کند تاآينده اي دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان دراين راه صدمه ديده و حتي خود را مقصر و محکوم مي بينند. بهمين خاطر دراينجا بطور اختصار به اين موضوع اشاره شده و سعي داريم تا بابازنگري آن دريابيم که چگونه والدين مي توانندعلي رغمجدايي شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اينکه فرزندان دچارصدمات جدي روحي و رواني گردند.
تأثير طلاق بر فرزندان چيست؟
تأثير مستقيم آن تزريق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گيجي و بهتزدگي است. اما بايد اذعان داشت که کودکان مي توانند پس ازمدتي به حيات طبيعي خود بازگردند. البته در اين رابطه نقش والدينبسيار اساسي است. آنان بايد کودکان خود را زير چتر حمايت خودقرار دهند و هدايت صحيح را از آنان دريغ نکنند. طلاق به خصوص برکودکان در دوران ابتدايي تحصيل تأثير عميق تري مي گذارد. حس عدمامنيت کودکان را به شدت آزار مي دهد و آنها از بازگو کردن شرايطخانوادة خود احساس شرمساري دارند. حتي پس از مدتي ممکن است کهبچه ها خود را سرزنش کنند. در اين باره،واکنش بچه ها متفاوتاست. برخي غم و دردنهان خود را ابراز مي کنند و بعضي ديگر آنراپنهان مي کنند.
عملکرد والدين چه مي تواندباشد؟
به بچه ها کمک کنيد تا عواطف خود را ابراز کنند. چه از طريقبيان وبا از طريق نوشتن، نقاشي کردن و يا حتي از طريق موسيقي.
به عواطف بچه ها احترام بگذاريد.به بچه ها اطميناندهيد که احساسات آنها طبيعي است.تاآنجا که ممکن است علل جدايي را برايبچه ها توضيح دهيد تا آنها دريابند که طلاق به علت تقصير آنهاصورت نگرفته است.
اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچه هايي که تجربة مشترکيدارند آشنا سازيد تا آنها بفهمند که تنها نيستند. اگر امکان داردبچه هاي خود را با گروه هاي درماني مخصوص طلاق آشناسازيد.
ترس و اضطراب ترس و اضطراب به خصوص دامنگير بچه هايي مي شودکه مدارس ابتدايي را مي گذرانند.
طلاق با خود حس عدم امنيت را در کودکان مي پروراند. پس ازطلاق برخي از بچه ها از حس عميق ناتواني رنج مي برند.
بچه هاي کوچک تر گاه فکر مي کنند که والدين در فکر ترکآنها هستند و اين حس ناامني آنها راتشديد مي کند. درگيري والديننيز استرس و اضطراب بچه ها را شدت مي بخشد. امکان دارد که عوارضفيزيکي از جمله سردرد، درد معده و غيره در کودکان نمايان شود.
واکنش بچه هاي بزرگ تر عموماً انزوا و خلوت گزيني استکه خود گواه ديگري بر ترس و نگراني آنهاست.
عملکرد والدين در اين زمينه:
در حضور بچه ها با يکديگر دعوا نکنيد به قول ارد بزرگاستاد برجسته اخلاق "هيچ گاه در برابر فرزند ، همسرتان رابازخواست نکنيد ".
تا آنجا که ممکن است عناصر تنش زا را براي کودکان کم کنيد.
به بچه ها پيرامون آيندة زندگيشان اطمينان دهيد: مثلاًچه کسي از آنها مراقبت مي کند و يا کجا زندگي خواهندکرد.
به بچه ها اطمينان دهيد که آنها را دوست داريد و از آنها مراقبتو حمايت خواهيدکرد.
از بچه ها نظر بخواهيد و حمايت هاي خود را به شکل مداوم و باثبات تکرار کنيد.
با هريک از بچه ها وقت خاصي داشته باشيد.
به بچه ها ياد دهيدچگونه استرس و نگراني خود راابراز کنند.
خشم و از کوره در رفتگي خشم نيز يکي ديگر از مظاهر رفتارياست که کودکان به خصوص در مدارس ابتدايي از خود نشان مي دهند.گاه بچه ها از والدين خشمگين هستند و آنها را سرزنش ميکنند. بچه هاي بزرگ تر گاه آشکارا والدينشان را شماتتمي کنند. خشم بچه ها گاه با زير سؤال بردن قوانين خانه و ياوظايفشان جلوه گر مي شود. گاه نيز به شکل فعال فرزندان طلاقبا بچه هاي ديگر به زدوخورد مي پردازند.
عملکرد والدين در اين زمينه:
بگذاريد بچه ها بدانند که خشم يکياز مظاهر طبيعي طلاقاست.
راه هاي سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهيد (مثلاً در ميانگذاشتن، ورزش و يا کارهاي هنري).با راه هاي ناسالم ابراز خشم (زدو خورد) مقابله کنيد و در پيش گرفتن راه هاي سالم را تشويقکنيد.
به بچه ها ياد دهيد چگونه با بچه هاي ديگررفتارکنند.
معلمان و ساير مددکاران ار از وضعيت طلاق مطلع سازيد تا آنها نيز بهکمک بچه ها بشتابند.
بايد دانست که زمان براي احياي مجدد فرزندان امري ضروري است.
شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزريق حمايتها و هدايت هاي صحيح، بسيارياز کودکان دوباره به حيات طبيعي خود برميگردند. اما اگر اضطراب و تشويش کودکان به شکل فزاينده ايتداوم يافت، آنگاه بايد از مشاورين متخصص در اين رابطه کمکجست.
با اميد به آينده اي پر بار و روشن تر براي فرزندان ما که آيندهسازان ايران و ايراني خواهند بود

وقتی که زنان گریه می کنند،‌ مردان چه حسی دارند؟



يکي از موضوعاتي که ذهن خيلي از خانم ها را به خود مشغول مي کند ايناست که چگونه مي توانند بر همسر خود تاثير بگذارند.درمقالات متعدد ،راهها ي گوناگوني را بيان کرده ايم مانند:اخلاق خوش،صبر،احترام به همسر و… اما تمام زنان در برخي مواقع ازسلاحي استفاده مي کنند که اتفاقا شوهرشان را تحت تاثير قرار مي دهد.البته ما در اين مقاله اصلا قصد نداريم شما را به اين کار تشويقکنيم.
وقتي زن ها اشک مي ريزند، بوي اشک مردان را تحت تاثير قرار مي دهد.اگر حتي اشک را نبينند و صداي گريه را نشنوند، خشمشان کم ترمي شود. به علاوه اشک، نه گفتن به زبان شيميايي به ميل جنسيمردان است.
انسان ها در موقعيت هاي متفاوتي اشک مي ريزند. البته اشک مخصوص انساننيست و در موجودات ديگر هم ديده مي شود. اما آيا اشک ريختن فقطتاثير فردي دارد و مثلا شما را آرام تر مي کند، يا اين که رويديگران هم مي تواند اثري داشته باشد؟ شايد سوال جالب تر اين باشدکه اشک چه طور روي ديگران تاثير مي گذارد؟

اولين حدس دانشمندان اين بود که اشک ريختن روي احساس شادي يا غمديگران تاثير دارد؛ اما با کمال تعجب مشخص شد که اشک افرادتاثيري روي شادي و يا ناراحتي ديگران ندارد و تغييري نه در جهتمثبت و نه منفي در خلق ديگران ايجاد نمي کند. بلکه مهم ترينتاثير اشک، کاهش ميل جنسي در مردان است!
به گزارش محققين دانشگاهي در خاورميانه اشک هاي دو زن را کهدر حال تماشاي يک فيلم غمگين بودند جمع آوري کرده و دستمال کتانيرا به آن آغشته کردند. همچنين محلول نمکي درست کردند و پساز قطره قطره ريختن آن روي صورت همان زن ها، دستمال ديگري را بااين محلول نمکي آغشته کردند. بررسي اين محققان روي تاثير بوي اشکمتمرکز شده بود!
از ?? داوطلب مردي که در اين مطالعه شرکت کردند، هيچ کدام بابوييدن اشک و محلول نمکي، نتوانستند تفاوت آن ها را تشخيص بدهند.سپس از آن ها خواسته شد که در سه حالت به يک سري عکس ازچهره زنان نگاه کنند و به جذابيت آن ها امتياز بدهند. درحالت اول با دستمال آغشته به محلول نمکي در حالت دوم با دستمال آغشتهبه اشک زير بيني و در حالت سوم بدون هيچ دستمالي.

محققين به اين نتيجه رسيدند که فقط بوي اشک واقعي، امتيازي را کهمردان به جذابيت مي دهند، کاهش مي دهد. به علاوه بوي اشک هيچتاثيري بر ارزيابي آن ها از شدت غم تصوير زنان نداشت.
سپس براي اين که مشخص شود آيا غم تاثيري بر کاهش ميل جنسي مرداندارد يا نه، عکس ها را با يک فيلم غمگين عوض کردند.پژوهشگران اين بار براي ارزيابي ميل جنسي، ميزان تستوسترونموجود در بزاق مردان را اندازه گرفتند و متوجه شدند که فقط درمرداني که هنگام تماشاي فيلم، دستمال آغشته به اشک واقعي را بومي کردند، هم در طول پخش فيلم و هم بعد از آن، مقدار تستوسترونکاهش يافته است.

محققان بر اين باورند که هدف اشک، نه کاهش ميل جنسي مردان که کاهش سطحتستوسترون است که عامل اصلي رفتار پرخاشگرانه و خشونت درمردان است. بنابراين اشک با بوي خود به طرزي نامرئي قدري از خشم مردانمي کاهد.
محققين براي اطمينان بيشتر، آزمايش ديگري انجام دادند. اين باردر حالي که محققين با تصويربرداري ام.آر.آي عملکردي، الگويفعاليت مغزي داوطلبان را مشاهده مي کردند، به آنها فيلم هايي نشاندادند که در شرايط عادي به افزايش تستوسترون منجر مي شود. آزمايشچندين بار تکرار شد: با فيلم هاي شاد، غمگين و خنثي، در حالبوييدن اشک واقعي، محلول نمک و بدون بو. مقايسه الگوهاي مغزي همنشان داد اشک عامل خاموشي ميل جنسي در مردان است.

ابن نتايج بدان معني است که اشک نوعي پيام شيميايي مي فرستد کهروي مردان تاثير مي گذارد و اين مستقل از ديدن يا شنيدن اشکريختن زنان است! اما اين تاثير اشک به چه دردي مي خورد؟
محققان بر اين باورند که هدف اشک، نه کاهش ميل جنسي مردان که کاهش سطحتستوسترون است که عامل اصلي رفتار پرخاشگرانه و خشونت درمردان است. بنابراين اشک با بوي خود به طرزي نامرئي قدري از خشم مردانمي کاهد.
از سوي ديگر، اشک نوعي پاسخ «نه» از طرف زن به مرد است، آنهم به زبان شيميايي!

ناگفته هایی جدید در باره عشق+ تست



شور عشق، استارت يا سوخت
شور عشق، يعني همان احساساتي که اوايل آشنايي با يک نفر، ما را مشغولمي کند و خواب و خوراکمان را مي گيرد، مبناي درستي برايزندگي مشترک نيست؛ يعني اين قبيل عواطف مثل استارت ماشين عمل ميکنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکتدرآورد. ولي ما نمي توانيم فقط با استارت زدن و باک ِ بدون بنزين حرکتکنيم. شواهد زيادي هم براي اثبات اين نکته وجود دارد- مثلاًپژوهشگري به نام آرون تعداد زيادي از افرادي را کهدچار عشق حاد و آتشين بودند زير دستگاهي که از کارکرد مغزعکس مي گيرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کننديا عکس آنها را نشانشان داد. کارکرد مغزي اين افراد نشان داد کههنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت هايي فعال مي شود که مربوطبه «پاداش فوري» است- همان قسمت هايي که اگر گرسنهباشيم و غذا بخوريم فعال مي شود؛ يا در افراد معتاد به کوکائين، همانقسمتي که بعد از مصرف ماده ي مخدر به فعاليت مي افتد. اين قسمت هايمغز، تشکر فوري را اعلام مي کنند، و يک چيز فوري طبعاً دوامزيادي هم ندارد. در حالي که مغز، قسمت هاي ديگري هم دارد کهمربوط به پاداش هاي طولاني مدت است.
دو پژوهشگر ديگر به اسم هاي بارتل و ذکي آمدند همينکار را روي کساني کردند که عشقشان تداوم پيدا کرده بود و بهاصطلاح عشق رفيقانه داشتند- همان نوع عشقي که شور و هيجانش از بينرفته اما صميميتش مانده و با مرور زمان، بيشتر هم شده است .عکس کارکردمغز اين افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت هايي از مغز آنهارا فعال مي کند که مربوط به «پاداش هاي بلندمدت» است- همان قسمتهايي که وقتي شما به شغل مورد علاقه تان فکر مي کنيد يا موسيقي موردعلاقه تان را گوش مي کنيد، يا در لحظات آرامش مذهبي، در ذهنتانفعال مي شود.
نتيجه ي اين پژوهش ها نشان مي دهد چون پاداش فوريهميشه تاييدکننده ي چيزهايي است که قابل اتکا نيستند، عشقرمانتيک هم که دستمايه ي شعر و غزل و رمان و فيلم هاي زيادي شده است وچيز قشنگي هم هست قابل اتکا نيست. در عوض، عشق رفيقانه قابلاعتماد، اصيل و ماندگار است.




بعضي اقوام اصلاً نمي دانند عشق چيست؟
عشق رمانتيک نه تنها کوتاه مدت و غيرقابل اتکاست که حتي اصيل هم نيست.يعني اين طور نيست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، ازضروريات زندگي محسوب شود. به نظر شما آيا در بين همه ي اقوام وملت ها شور عشق وجود دارد؟ يعني مردم ِ همه ي جوامع و فرهنگ هاعشق رمانتيک را به اين مفهومي که ما مي شناسيم مي شناسند؟

دو پژوهشگر به نام هاي يانکويچ و فيشر، 166 فرهنگو قوميت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبيات و هنرشان بررسيکرده اند و به اين نتيجه رسيده اند که در 147 فرهنگ، عشق رمانتيکوجود دارد؛ اما در 19 قوميت،هيچ شواهدي از اين عشق در ميان نيست؛يعني در فرهنگ، ادبيات ، شعر و هنرشان هيچ اشاره اي به اينشور عاشقانه نشده است؛ اما تشکيل خانواده مي دهند، به خانواده شانعلاقه دارند و براي آنها فداکاري هم مي کنند. يعني آن رمانتيسيسم کهدر ادبيات غربي و در ادبيات ايراني خودمان هم مي بينيم در آنفرهنگ ها معنايي ندارد. پس عشق رمانتيک چيزي نيست کهبگوييم لازمه ي هر زندگي است؛ بلکه همان موتور محرک اوليهاست. 19 قوميت از اين موتور استفاده نمي کنند و ماشينشان بدون ايناستارت هم روشن مي شوند.

در پژوهش ديگري از حدود شش هزار دختر و پسر قبل ازازدواج پرسيده اند که «شما دوست داريد عشق رمانتيک مبنايازدواجتان باشد يا نه؟»
90 درصد آنها جواب مثبت داده اند. يعني گفته اند «دوست داريم ايناحساسات را تجربه کنيم.» اما بعد از چند سال، از همين افراد، بعداز ازدواجشان پرسيده اند «آيا آن رمانتيسيسم اوليه در ازدواجتانوجود داشته يا نه؟» 33 درصد مردان و 75 درصد زنان گفته اند درنهايت با فردي ازدواج کرده اند که عاشقش نيستند و رابطه ي رمانتيکي همبا او ندارند؛ يعني حتي خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافيبراي ازدواج است و نه حتي شرط لازم.

عشق نوعي بيماري است؟
برخي از پژوهشگرها روي اين موضوع متمرکز شده اند که «آياعشق آتشين صرف نظر از عشق نافرجام، يک بيماري پاتولوژيک است يانه؟» و جالب است بدانيد روان شناسان بيشترين شباهت را بين عشق و يکبيماري خاص رواني به نام وسواس اجباري مشاهده کرده اند. در اينبيماري، افکار خاصي به ذهن هجوم مي آورد که فرد گريزي از آنهاندارد؛ اين افکار او را مجبور به ايجاد رفتارهاي خاصي مي کند کهاگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زيادي مي شود. مثلا کسيعادت دارد هر شب 10 بار دست هايش را بشويد و اگر 8 بار اين کاررا انجام بدهد درونش منقلب مي شود و نمي تواند آسوده بخوابد.

عشق نه فقط در ظاهر و علايم باليني شبيه اين بيماري است، که از نظرآزمايشگاهي هم به آن شباهت دارد. در بيماري وسواس اجباري، يکناقل خاص در سلول هاي پلاکت خون بيمار افزايش پيدا مي کند.پژوهشگري به نام مارازيتي، افراد عاشق را به اين طريقآزمايش کرده و به اين نتيجه رسيده که آنها هم درست همين حالت رادارند. پس عشق يک حالت وسواس اجباري ايجاد مي کند که در آن فردعاشق دچار افکار و عادت هاي خاصي مي شود که نمي تواند از دستآنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پي در پي با معشوق وفکر کردن مداوم به او که عملکرد عادي ذهنش را مختل مي کند.

هوش عاطفي ات را بالا ببر
با تمام اين حرف ها، امروز دانشمندان به اين نقطه رسيده اند که«اگر عشق و احساسات قابل اتکا نيستند پس چه چيزقابل اتکا است؟» يعني چه چيزهايي بايد وجود داشته باشد تاعشق افراد پايدار بماند. ابتدا نظريه اي شکل گرفت کهاگر برخي شباهت هاي اوليه بين افراد وجود داشته باشد صمميت ورفاقت بيشتري بين آنان به وجود مي آيد که مي تواند ازدواج موفق راتضمين کند. اما تجربه نشان داد که اين اتفاق هم نمي افتد. آقاياشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به اين نتيجه رسيد کهخيلي از طلاق ها، بر خلاف انتظار، در مواردي اتفاق مي افتد که انتخاباوليه اشتباه نبوده است. يعني افراد در ابتداي ازدواج، شباهت هايي بههم داشته اند اما پس از ازدواج تغيير کرده اند. پس خيلي وقتها مشکل اينجاست که آدم ها تغيير مي کنند؛ اما با هم تغيير نمي کنند:در دو مسير يا با سرعت هاي متفاوتي تغيير مي کنند. پس حالا اينسوال به وجود مي آيد که «اگر شباهت اوليه هم ضامن صميميت نيستپس چه چيز مي تواند صميميت و رفاقت درازمدت بين زوج هارا تضمين کند؟»

پژوهش هاي زيادي نشان داده اند که هوش عاطفي يکي از مهمترينعوامل موفقيت ازدواج است. هوش عاطفي نوعي از هوش است که به ما کمک ميکند به احساساتمان آگاه باشيم. بتوانيم عواطفمان را خوب بيانکنيم. آنها را خوب کنترل و هدايت کنيم. ظرفيت هاي خودمان را بشناسيم ودر مجموع يک حس مثبت کلي نسبت به خودمان داشته باشيم. از طرفديگر بتوانيم عواطف فرد مقابلمان را درک کنيم و نسبت به آن واکنشاجتماعي يا بين فردي مناسب داشته باشيم.
هوش عاطفي به ما کمک مي کند که وقتي دچار تعارض در احساساتمان ميشويم فرو نريزيم و بتوانيم به عنوان مساله اي معمولي حلش کنيم .ايننوع هوش، يک چيز ذاتي نيست و در شرايط محيطي شکل مي گيرد ودر ميان تمام عوامل موثر در موفقيت در ازدواج، کليدي ترين نقش رادارد؛ اگر دو طرف داراي هوش عاطفي بالايي باشند مي توانند بفهمندکه چطور همراه و همگام با تغيير احساسات و عواطفيکديگر تغيير کنند تا زندگي شان به رشد و صميميت بيشتريمنجر شود.

چقدر عاشق هستيد ؟
عشق هم بالاخره اتفاقي است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ مي دهد.براي خيلي از روان شناس ها مطالعه اين پديده جالب است. بعضي هامانند استرنبرگ حتي نظريه اي علمي درباره عشق دارند.استرنبرگ معتقد است که يک عشق کامل سه جنبه دارد. اولين جنبه،وفاداري به معشوق است، دومي، احساس صميميت نسبت به او و سومي، داشتنميل جنسي به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اينها کهوجود نداشته باشد، يک جاي کار دارد مي لنگد. پرسشنامه زيرخيلي به جزييات عشق کاري ندارد و مي خواهد به طور کلي بگويد کهآيا شما عاشق هستيد يا نه؟ اين تست در دانشگاه نورس ايسترنبوستون تهيه شده است و خوب، معلوم است که بيشتر براي دانشجوها کاربرددارد.

چگونه از اين تست استفاده کنيم؟
عبارات زير را بخوانيد. معشوق تان را تصور کنيد و نام معشوق تان را بهجاي کلمه او بگذاريد. حالا اگر با هر عبارت به طورکاملموافق بوديد، عدد 7، اگر نسبتا موافق بوديد، عدد 6 ، اگرکمي موافق بوديد عدد 5، اگر عبارت را هم درست مي دانستيد و همغلط (يعني در مورد نظرتان مطمئن نبوديد)، عدد 4، اگر با آن کميمخالف بوديد، عدد 3، اگر نسبتا مخالف بوديد، عدد 2 و اگر بهطور کامل مخالف بوديد عدد 1 را جلو عبارت بنويسيد.

1) براي رسيدن به او خيلي عجله دارم. ?
2) او را خيلي جذاب مي دانم. ?
3) او نسبت به بيشتر مردم، عيب هاي کمتري دارد. ?
4) براي او هر کاري که لازم باشد، انجام مي دهم. ?
5) به نظر من، او خيلي دلربا است. ?
6) دوست دارم احساساتم را با او در ميان بگذارم. ?
7) وقتي با هم کاري را انجام مي دهيم، کار برايم خيلي خوشايند است.?
8) دوست دارم که او حتما مال من باشد. ?
9) اگر اتفاقي براي او بيفتد؛ خيلي ناراحت مي شوم. ?
10) خيلي وقت ها به او فکر مي کنم. ?
11) خيلي مهم است که او به من علاقه داشته باشد. ?
12) وقتي با او هستم، کاملا خوشحالم. ?
13) برايم دشوار است که براي مدتي طولاني از او دور باشم. ?
14) خيلي به او علاقه دارم. ?

راهنماي نمره گذاري:
حالا عددهايي را که جلوي هر عبارت گذاشته ايد، با هم جمعبزنيد.
• شمايي که بالاي 89 نمره آورده ايد، وضع تان خراب است. شما بدجوريعاشق شده ايد و اگر صادقانه به پرسش ها پاسخ داده ايد،در عشق تان هيچ شکي نمي توان کرد.

• اگر نمره تان حول و حوش 78 تا 88 مي چرخد، شما هم بهاحتمال خيلي زياد عاشق هستيد و چيزي نمانده است که در بالاي قلهعشق بايستيد.

• اما اگر نمره تان بين 68 تا 77 باشد، احتمال کمتري وجود داردکه عاشق باشيد. اما شما هم به هر حال عاشق ايد.

• کساني که از 68 پايين تر آورده اند، بهتر است که خودشان راگول نزنند. به احتمال زياد چندان عاشق نيستند.

• کساني که از 58 پايين ترند، به هيچ وجه عاشق نيستند. اينگروه بهتر است پيشه ديگري براي خودشان دست و پاکنند و يا اسم احساسات رقيق شان را نگذارند عشق!

تصمیم برای داشتن یک رابطه موفق بعد از یک شکست عشقی!



روابط مي تواند هم بهترين و بالاترين لذت زندگي و همبزرگترين چالش آن باشد. اما معمولاً ترکيبي از هر دوياينهاست در دنيايي که بي وقفه به سمت بازسازي و تحول پيش مي رود،خيلي از افراد مشغول بازنگري روي اولويت هاي زندگي خودهستند.

از اين گذشته، آيا ما زندگيمان را با اين سوال که "موجوديبانکم چطور پيش مي رود؟" ارزيابي مي کنيم؟ مطمئناً خير.مهمترين سوالي که بايد پاسخ دهيم اين است که "آيا کساني هستند کهدوستم داشته باشند؟" يا "کسي هست که من دوستش داشته باشم؟"

وقتي يک رابطه خيلي مهم بر هم مي خورد، چه از طريق طلاق باشد ياطرق ديگر، قبل از اينکه يک رابطه جديد را شروع کنيد بايد خودتانرا براي موفقيت آماده کنيد.

در زير 5 تصميم مهم را عنوان مي کنيم که براي ايجاد يک رابطه عاشقانهو موفق بايد اتخاذ کنيد و به آن پايبند باشيد.
1. "اول بايد با خودم قرارملاقات داشته باشم."
بهترين نشانه نوع رابطه اي که با افراد خواهيد داشت، نوع رابطه اي استکه با خودتان برقرار مي کنيد. پس اولين قرار ملاقات ها را باخودتان بگذاريد تا دوباره جاي پايتان را روي زمين محکمکنيد. همان عشق و محبتي که مي خواهيد به شريک زندگيتان در آيندهداشته باشيد اول به خودتان ارزاني کنيد. براي شامتان شمعي روشن کنيد،براي خودتان چند شاخه گل بخريد، و صبحها که از خواب بيدارمي شويد، جلوي آينه زيبايي خود را تحسين کنيد.


2. "خصوصياتي که از شريک زندگي آينده خود انتظار دارم را مشخص ميکنم."
از روابط گذشته تان که شکست خورده اند، الان ديگر خصوصيات،ويژگي ها و رفتارهايي که به دردتان نمي خورند را شناخته ايد. اينخصوصيات را يادداشت کنيد و بعد از خودتان بپرسيد که مي خواهيدطرف مقابلتان چه صفاتي داشته باشد. مثلاً به جاي صفات خود محوريا بي وفا، مي توانيد صفات بامحبت و وفادار را بنويسيد. روي نقاط وصفات مثبت متمرکز شويد و از آنها بعنوان معياري براي انتخاب استفادهکنيد.


3. "رابطه قبليم را کاملاً از آينده ام بيرون مي کنم."
اگر مي بينيد که مداوم درحال حرف زدن از رابطه قبليتان هستيد ياسعي داريد که مدام فرد کنوني را با قبلي مقايسه کنيد، دست نگهداريد و ببينيد آيا واقعاً براي آشنا شدن با يک فرد جديد آمادگيداريد يا نه. صحبت درمورد تجارب قبلي بعنوان مطلع کردن طرف مقابلاشکالي ندارد اما صحبت کردن مداوم و گله و شکايت فقط طرفتان رادورتر مي کند. اگر طلاق گرفته ايد، چرا اجازه مي دهيدکه آن فرد قبلي هنوز هم اين همه زمان و توجه شما را در زندگيتاناز آنِ خود کند؟ چنين احساساتي را مي توانيد با دوستان ديگريا يک روانشناس درميان بگذاريد.

4. "با کسي رابطه برقرار مي کنم که از نظر احساسي سالم باشد."
با خودتان قرار بگذاريد که با کسي که وارد رابطه مي شويد حتماًفردي مسئوليت پذير، خودکفا، و از نظر احساسي کاملاً سلامت باشد.ببينيد روابط او با خانواده اش چگونه است؟ به چيز خاصياعتياد ندارد؟ ساختن دوباره زندگي بعد از طلاق خيلي انرژي مي بردپس اجازه ندهيد هر مجنوني آنرا دوباره بر هم بريزد.


5. "به دنبال علايقم مي روم."
آيا سرگرمي يا علاقه خاصي داريد؟ ديگر آنها را کنارنگذاريد و درعوض هرچه زودتر خودتان را به آن مشغول کنيد.کمي تفريح کنيد. تازه اين احتمال هم وجود دارد که در همين حين و بينبا فرد جديدي آشنا شويد که علايق و احساساتي شبيه به شما داشته باشد وبتوانيد رابطه خوبي با او شروع کنيد.

صفحات


Xبستن