ناگفته هایی جدید در باره عشق+ تست
- 4:01
- شنبه 30 خرداد 1394
- نظرات
شور عشق، استارت يا سوخت
شور عشق، يعني همان احساساتي که اوايل آشنايي با يک نفر، ما را مشغولمي کند و خواب و خوراکمان را مي گيرد، مبناي درستي برايزندگي مشترک نيست؛ يعني اين قبيل عواطف مثل استارت ماشين عمل ميکنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکتدرآورد. ولي ما نمي توانيم فقط با استارت زدن و باک ِ بدون بنزين حرکتکنيم. شواهد زيادي هم براي اثبات اين نکته وجود دارد- مثلاًپژوهشگري به نام آرون تعداد زيادي از افرادي را کهدچار عشق حاد و آتشين بودند زير دستگاهي که از کارکرد مغزعکس مي گيرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کننديا عکس آنها را نشانشان داد. کارکرد مغزي اين افراد نشان داد کههنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت هايي فعال مي شود که مربوطبه «پاداش فوري» است- همان قسمت هايي که اگر گرسنهباشيم و غذا بخوريم فعال مي شود؛ يا در افراد معتاد به کوکائين، همانقسمتي که بعد از مصرف ماده ي مخدر به فعاليت مي افتد. اين قسمت هايمغز، تشکر فوري را اعلام مي کنند، و يک چيز فوري طبعاً دوامزيادي هم ندارد. در حالي که مغز، قسمت هاي ديگري هم دارد کهمربوط به پاداش هاي طولاني مدت است.
دو پژوهشگر ديگر به اسم هاي بارتل و ذکي آمدند همينکار را روي کساني کردند که عشقشان تداوم پيدا کرده بود و بهاصطلاح عشق رفيقانه داشتند- همان نوع عشقي که شور و هيجانش از بينرفته اما صميميتش مانده و با مرور زمان، بيشتر هم شده است .عکس کارکردمغز اين افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت هايي از مغز آنهارا فعال مي کند که مربوط به «پاداش هاي بلندمدت» است- همان قسمتهايي که وقتي شما به شغل مورد علاقه تان فکر مي کنيد يا موسيقي موردعلاقه تان را گوش مي کنيد، يا در لحظات آرامش مذهبي، در ذهنتانفعال مي شود.
نتيجه ي اين پژوهش ها نشان مي دهد چون پاداش فوريهميشه تاييدکننده ي چيزهايي است که قابل اتکا نيستند، عشقرمانتيک هم که دستمايه ي شعر و غزل و رمان و فيلم هاي زيادي شده است وچيز قشنگي هم هست قابل اتکا نيست. در عوض، عشق رفيقانه قابلاعتماد، اصيل و ماندگار است.
بعضي اقوام اصلاً نمي دانند عشق چيست؟
عشق رمانتيک نه تنها کوتاه مدت و غيرقابل اتکاست که حتي اصيل هم نيست.يعني اين طور نيست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، ازضروريات زندگي محسوب شود. به نظر شما آيا در بين همه ي اقوام وملت ها شور عشق وجود دارد؟ يعني مردم ِ همه ي جوامع و فرهنگ هاعشق رمانتيک را به اين مفهومي که ما مي شناسيم مي شناسند؟
دو پژوهشگر به نام هاي يانکويچ و فيشر، 166 فرهنگو قوميت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبيات و هنرشان بررسيکرده اند و به اين نتيجه رسيده اند که در 147 فرهنگ، عشق رمانتيکوجود دارد؛ اما در 19 قوميت،هيچ شواهدي از اين عشق در ميان نيست؛يعني در فرهنگ، ادبيات ، شعر و هنرشان هيچ اشاره اي به اينشور عاشقانه نشده است؛ اما تشکيل خانواده مي دهند، به خانواده شانعلاقه دارند و براي آنها فداکاري هم مي کنند. يعني آن رمانتيسيسم کهدر ادبيات غربي و در ادبيات ايراني خودمان هم مي بينيم در آنفرهنگ ها معنايي ندارد. پس عشق رمانتيک چيزي نيست کهبگوييم لازمه ي هر زندگي است؛ بلکه همان موتور محرک اوليهاست. 19 قوميت از اين موتور استفاده نمي کنند و ماشينشان بدون ايناستارت هم روشن مي شوند.
در پژوهش ديگري از حدود شش هزار دختر و پسر قبل ازازدواج پرسيده اند که «شما دوست داريد عشق رمانتيک مبنايازدواجتان باشد يا نه؟»
90 درصد آنها جواب مثبت داده اند. يعني گفته اند «دوست داريم ايناحساسات را تجربه کنيم.» اما بعد از چند سال، از همين افراد، بعداز ازدواجشان پرسيده اند «آيا آن رمانتيسيسم اوليه در ازدواجتانوجود داشته يا نه؟» 33 درصد مردان و 75 درصد زنان گفته اند درنهايت با فردي ازدواج کرده اند که عاشقش نيستند و رابطه ي رمانتيکي همبا او ندارند؛ يعني حتي خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافيبراي ازدواج است و نه حتي شرط لازم.
عشق نوعي بيماري است؟
برخي از پژوهشگرها روي اين موضوع متمرکز شده اند که «آياعشق آتشين صرف نظر از عشق نافرجام، يک بيماري پاتولوژيک است يانه؟» و جالب است بدانيد روان شناسان بيشترين شباهت را بين عشق و يکبيماري خاص رواني به نام وسواس اجباري مشاهده کرده اند. در اينبيماري، افکار خاصي به ذهن هجوم مي آورد که فرد گريزي از آنهاندارد؛ اين افکار او را مجبور به ايجاد رفتارهاي خاصي مي کند کهاگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زيادي مي شود. مثلا کسيعادت دارد هر شب 10 بار دست هايش را بشويد و اگر 8 بار اين کاررا انجام بدهد درونش منقلب مي شود و نمي تواند آسوده بخوابد.
عشق نه فقط در ظاهر و علايم باليني شبيه اين بيماري است، که از نظرآزمايشگاهي هم به آن شباهت دارد. در بيماري وسواس اجباري، يکناقل خاص در سلول هاي پلاکت خون بيمار افزايش پيدا مي کند.پژوهشگري به نام مارازيتي، افراد عاشق را به اين طريقآزمايش کرده و به اين نتيجه رسيده که آنها هم درست همين حالت رادارند. پس عشق يک حالت وسواس اجباري ايجاد مي کند که در آن فردعاشق دچار افکار و عادت هاي خاصي مي شود که نمي تواند از دستآنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پي در پي با معشوق وفکر کردن مداوم به او که عملکرد عادي ذهنش را مختل مي کند.
هوش عاطفي ات را بالا ببر
با تمام اين حرف ها، امروز دانشمندان به اين نقطه رسيده اند که«اگر عشق و احساسات قابل اتکا نيستند پس چه چيزقابل اتکا است؟» يعني چه چيزهايي بايد وجود داشته باشد تاعشق افراد پايدار بماند. ابتدا نظريه اي شکل گرفت کهاگر برخي شباهت هاي اوليه بين افراد وجود داشته باشد صمميت ورفاقت بيشتري بين آنان به وجود مي آيد که مي تواند ازدواج موفق راتضمين کند. اما تجربه نشان داد که اين اتفاق هم نمي افتد. آقاياشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به اين نتيجه رسيد کهخيلي از طلاق ها، بر خلاف انتظار، در مواردي اتفاق مي افتد که انتخاباوليه اشتباه نبوده است. يعني افراد در ابتداي ازدواج، شباهت هايي بههم داشته اند اما پس از ازدواج تغيير کرده اند. پس خيلي وقتها مشکل اينجاست که آدم ها تغيير مي کنند؛ اما با هم تغيير نمي کنند:در دو مسير يا با سرعت هاي متفاوتي تغيير مي کنند. پس حالا اينسوال به وجود مي آيد که «اگر شباهت اوليه هم ضامن صميميت نيستپس چه چيز مي تواند صميميت و رفاقت درازمدت بين زوج هارا تضمين کند؟»
پژوهش هاي زيادي نشان داده اند که هوش عاطفي يکي از مهمترينعوامل موفقيت ازدواج است. هوش عاطفي نوعي از هوش است که به ما کمک ميکند به احساساتمان آگاه باشيم. بتوانيم عواطفمان را خوب بيانکنيم. آنها را خوب کنترل و هدايت کنيم. ظرفيت هاي خودمان را بشناسيم ودر مجموع يک حس مثبت کلي نسبت به خودمان داشته باشيم. از طرفديگر بتوانيم عواطف فرد مقابلمان را درک کنيم و نسبت به آن واکنشاجتماعي يا بين فردي مناسب داشته باشيم.
هوش عاطفي به ما کمک مي کند که وقتي دچار تعارض در احساساتمان ميشويم فرو نريزيم و بتوانيم به عنوان مساله اي معمولي حلش کنيم .ايننوع هوش، يک چيز ذاتي نيست و در شرايط محيطي شکل مي گيرد ودر ميان تمام عوامل موثر در موفقيت در ازدواج، کليدي ترين نقش رادارد؛ اگر دو طرف داراي هوش عاطفي بالايي باشند مي توانند بفهمندکه چطور همراه و همگام با تغيير احساسات و عواطفيکديگر تغيير کنند تا زندگي شان به رشد و صميميت بيشتريمنجر شود.
چقدر عاشق هستيد ؟
عشق هم بالاخره اتفاقي است که به قول شاعر، خواه ناخواه رخ مي دهد.براي خيلي از روان شناس ها مطالعه اين پديده جالب است. بعضي هامانند استرنبرگ حتي نظريه اي علمي درباره عشق دارند.استرنبرگ معتقد است که يک عشق کامل سه جنبه دارد. اولين جنبه،وفاداري به معشوق است، دومي، احساس صميميت نسبت به او و سومي، داشتنميل جنسي به معشوق است. به نظر استرنبرگ، هر کدام از اينها کهوجود نداشته باشد، يک جاي کار دارد مي لنگد. پرسشنامه زيرخيلي به جزييات عشق کاري ندارد و مي خواهد به طور کلي بگويد کهآيا شما عاشق هستيد يا نه؟ اين تست در دانشگاه نورس ايسترنبوستون تهيه شده است و خوب، معلوم است که بيشتر براي دانشجوها کاربرددارد.
چگونه از اين تست استفاده کنيم؟
عبارات زير را بخوانيد. معشوق تان را تصور کنيد و نام معشوق تان را بهجاي کلمه او بگذاريد. حالا اگر با هر عبارت به طورکاملموافق بوديد، عدد 7، اگر نسبتا موافق بوديد، عدد 6 ، اگرکمي موافق بوديد عدد 5، اگر عبارت را هم درست مي دانستيد و همغلط (يعني در مورد نظرتان مطمئن نبوديد)، عدد 4، اگر با آن کميمخالف بوديد، عدد 3، اگر نسبتا مخالف بوديد، عدد 2 و اگر بهطور کامل مخالف بوديد عدد 1 را جلو عبارت بنويسيد.
1) براي رسيدن به او خيلي عجله دارم. ?
2) او را خيلي جذاب مي دانم. ?
3) او نسبت به بيشتر مردم، عيب هاي کمتري دارد. ?
4) براي او هر کاري که لازم باشد، انجام مي دهم. ?
5) به نظر من، او خيلي دلربا است. ?
6) دوست دارم احساساتم را با او در ميان بگذارم. ?
7) وقتي با هم کاري را انجام مي دهيم، کار برايم خيلي خوشايند است.?
8) دوست دارم که او حتما مال من باشد. ?
9) اگر اتفاقي براي او بيفتد؛ خيلي ناراحت مي شوم. ?
10) خيلي وقت ها به او فکر مي کنم. ?
11) خيلي مهم است که او به من علاقه داشته باشد. ?
12) وقتي با او هستم، کاملا خوشحالم. ?
13) برايم دشوار است که براي مدتي طولاني از او دور باشم. ?
14) خيلي به او علاقه دارم. ?
راهنماي نمره گذاري:
حالا عددهايي را که جلوي هر عبارت گذاشته ايد، با هم جمعبزنيد.
• شمايي که بالاي 89 نمره آورده ايد، وضع تان خراب است. شما بدجوريعاشق شده ايد و اگر صادقانه به پرسش ها پاسخ داده ايد،در عشق تان هيچ شکي نمي توان کرد.
• اگر نمره تان حول و حوش 78 تا 88 مي چرخد، شما هم بهاحتمال خيلي زياد عاشق هستيد و چيزي نمانده است که در بالاي قلهعشق بايستيد.
• اما اگر نمره تان بين 68 تا 77 باشد، احتمال کمتري وجود داردکه عاشق باشيد. اما شما هم به هر حال عاشق ايد.
• کساني که از 68 پايين تر آورده اند، بهتر است که خودشان راگول نزنند. به احتمال زياد چندان عاشق نيستند.
• کساني که از 58 پايين ترند، به هيچ وجه عاشق نيستند. اينگروه بهتر است پيشه ديگري براي خودشان دست و پاکنند و يا اسم احساسات رقيق شان را نگذارند عشق!0
مشاهده پست مشابه :
دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما