آئين نامه بحث هاي زناشويي















نرگس كه 27 سال دارد 4 سال است ازدواج كرده است. او و شوهرش زيادبا هم بحث ميكنند. هردو تحصيلكردهاند و در مورد زندگي و شيوههايمديريت آن اختلاف نظرهايي دارند. اما هيچ يك در مقابل ديگريكوتاه نميآيد. نرگس هر وقت از جر و بحث با همسرش خسته ميشود، بهاتاق خواب ميرود و در را قفل ميكند.
ن
ادامه يك بحث طولاني و بيفايده بهتر است يا درك متقابل و آموختنمكالمه و تفاهم؟ فكر ميكنم جوابش مشخص باشد. اگر شما هم باهمسرتان درچنين مواردي نميدانيد بايد بحث را به كجا بكشيدميتوانيد از توصيههاي كارشناسان بهره بگيريد.
دعوا زن و شوهري
دعوا همان بحث و جدلي است كه ما به آن اشاره كرديم. منظورمان خدايناكرده زد و خورد نيست. همه ميدانيم كه در زندگي زناشويي اختلافو بحث براي همه پيش ميآيد، چون هيچكس نسخه تكرار شدهديگري نيست.
اما اگر به قول قديميها، يك سر خانه را شما ميگيريد و يك سرديگر را همسرتان و مدام بحث و جدلهاي خستهكننده داريد، بايد بهفكر چاره باشيد.
در زندگي زناشويي اختلاف و بحث براي همه پيش ميآيد،چون هيچكس نسخه تكرار شده ديگري نيست.
سررشته را به دست آوريد
براي اولين قدم كارشناسان مسائل خانواده دقت در نوع چالشهايگفتاري را توصيه ميكنند.
نازنين محمدي، يكي از اين كارشناسان است. اين محقق و روانشناس معتقداست خيلي از بحثها برسر مسائل پيش پا افتاده صورتميگيرد.
شما هم بايد بررسي كنيد كه بحث هايتان در چه مورد وچگونه شروع ميشود.
شيوههاي خود را تغيير دهيد
محمود و زهره وقتي وارد بحث ميشوند كه يكي از آنها، و اغلب محمود، يكحرف آزار دهنده و ناروا به زهره ميزند و او را به مسوول بودن در مقابليك مشكل متهم ميكند.
اگر ميخواهيد درگيري را در خانواده خود كاهش دهيد و به بحثيمنطقي برسيد، نخست بايد در مورد نوع حرف زدن خود تجديد نظر كنيد.
به اعتقاد کارشناسان وقتي شما در مورد رفتار و نحوه برخورد خودتجديدنظر ميكنيد، همسرتان نيز به تناسب رفتار جديدتان به شماپاسخ ميدهد.
كميسر نباشيد
خود را در مقام يك كميسر نبينيد كه به دنبال متهم ميگردد. در اينبازي هيچكس برنده نيست. پس به جاي پيدا كردن مقصر، سعيدر رفع مشكل داشته باشيد و صحبتها را به اين سمت سوق دهيد .
مچگيري در بحث، متهم كردن و آغاز كردن حرف با تو هميشه و تونبايد و... را كنار بگذاريد. فكر كنيد بحث فقط در مورد احساس شماو چيزهايي است كه شما واقعا ميتوانيد در مورد آن قضاوت كنيد.مثلا: من از اينكه ميبينم كولر خراب شده است و اجازه ندارم براي تعميرآن به تعمير كار زنگ بزنم احساس محدوديت و محروميت ميكنم.محدوديت از قدرت عمل در اين مورد و محروميت از امكانات رفاهي. بهتراست در اين مورد كاري كنيم.
اما اگر بگوييم تو بس كه بيمسووليتي كولر را تعمير نميكني واجازه نميدهي من در اين مورد اقدامي كنم... احتمالا با قضاوتي كهكردهايم يك بحث بد را دامن زدهايم.
روان شناسان توصيه نميكنند هرگز بحث نكنيد. بلكه ميخواهند بموقعو در صورت نياز بحث كنيد. بحث زماني ضروري است كه براي حل و توافق درمورد يك مشكل باشد نه براي گريز از مسووليت يكي از طرفين.
هر چيز به جاي خويش نيكوست
شايد شنيده باشيد كه هر سخن جايي و هر نكته مكاني دارد. بله !روانشناسان هم همين را ميگويند. آنها به شما توصيه نميكنندهرگز بحث نكنيد. بلكه ميخواهند بموقع و در صورت نياز بحث كنيد.بحث زماني ضروري است كه براي حل و توافق در مورد يك مشكل باشد نه برايگريز از مسووليت يكي از طرفين.
وقتي خسته، عصباني و تحريكپذير هستيد، زمان مناسبي براي بحث كردننيست. همچنين وقتي زياد گرمتان است يا گرسنهايد ياتمام ذهنتان را چيز ديگري به خود مشغول كرده است.
گوشهايم براي تو !
اگر ميخواهيد يك بحث احترام آميز را دنبال كنيد، شنونده خوبيباشيد.
سيما ميگويد: من 5 سال با همسرم زندگي كردهام و هرگزنشده است كه فكر كنم يك بار حرفم را با جديت و تا انتها دنبال كردهاست. او وسط صحبتهاي من خميازه ميكشد، ميرود براي خودش چايميريزد، پيامهاي تلفن همراهش را چك ميكند يا تلويزيون راروشن ميكند و هراز گاهي به من نگاه ميكند و ميگويد:گوشم با توست. اين كارش عصبانيام ميكند و بحثهايمان ديگر بهجايي نميرسد. اخيرا من به جاي صحبت كردن با او، به غر زدن و ابراز خشماكتفا ميكنم و اصلا به او نميگويم چه اتفاقي افتاده است واين كار را بدتر كرده.
چشم و گوش مهمترين چيزهايي است كه براي برقراري ارتباطبا همسرتان داريد. زبان شما در مرحله بعد اهميت قرار ميگيرد.پس به حرفهاي همسر خود خوب گوش كنيد.شما شنونده هستيد نهبازپرس و نه قاضي. صبور باشيد و اجازه دهيد نوبت حرف زدن به شمابرسد. هرجا برايتان مبهم است، توضيح بخواهيد و اگر فكر كرديد حقبا اوست و توانستيد موقعيتش را درك كنيد، اين را به او بگوييد وهمدرد و همزبان خوبي برايش باشيد.
آييننامه بحث
مريم هميشه ميان حرفهاي همسرش ميپرد و حسين هم در ميانه كار، حرفرا نيمه كاره ميگذارد و ميگويد: اصلا ولش كن ارزش صحبت كردنرا ندارد.... در حالي كه گاهي واقعا ارزشش را دارد!
اگر مشكل شما اين است كه نميدانيد چطور بحث كنيد برايگفتوگوهاي خود قانوني تدوين كنيد:
مثلا هر شب 20 دقيقه و هر نفر 5 دقيقه نوبت صحبت كردن داشته باشد.
هيچكس حرف ديگري را قطع نكند .
ناسزاگويي ممنوع .
آرامش حفظ شود.
در ديگري احساس گناه ايجاد نكنيد.
بحث را رها نكنيد .
سعي در آزاردادن ديگري نداشته باشيد.
به كينههاي قديمي گريز نزنيد .
از متهم كردن و كلي گويي بپرهيزيد.
نيش و كنايه ممنوع.
پيشداوري ممنوع.
حرفهاي روانكاوانه ممنوع.
ميتوانيد به چنين آيين نامهاي موارد ديگري را كه موجب آزردنيكي از طرفين ميشود ،اضافه كنيد: مثل سيگار كشيدن حين بحث.
اگر سعي كنيد شيوهاي منصفانه پيش بگيريد بحثهايي نتيجهبخش و آرام خواهيد داشت. «بحث» نمك زندگي است.مراقب باشيدزندگيتان را شور نكنيد.
بخش خانواده ايراني تبيان

زوجيني که مشکل جنسي دارند، چه کنند؟















اکثر زوجين با بسنده کردن به اطلاعات عام و مطرح در ميان اطرافياناقدام به ازدواج ميکنند در صورتي که بايد بدانند که زندگيزناشويي يک علم است و بايد آن را کسب کنند و به دنبال آن باشند.
يک روانشناس با تاکيد بر اينکه «مشکلات جنسي يکي از عوامل مهم اختلافميان زوجين بوده و 78 درصد از عوامل طلاق به دليل مشکلات جنسي زوجيناست»، گفت:« اکثر زوجين با بسنده کردن به اطلاعات عام و مطرح درميان اطرافيان اقدام به ازدواج ميکنند در صورتي که بايد بدانند کهزندگي زناشويي يک علم است و بايد آن را کسب کنند و به دنبال آنباشند.»
دکتر نسرين تهراني در رابطه با دلايل شايع مراجعه زوجين به روانشناسانو مشاوران خانواده گفت:« درگيريهاي بين زوجين يکي از شايعترين دلايل مراجعه آنهاست که نميدانند چطور آن را مديريت کنند ودر نتيجه به اين موضوع فکر ميکنند که در انتخاب همسر و شريکزندگي خود اشتباه کردهاند.»
اين روانشناس و مشاور پيش از ازدواج، افزود:« در صورتي که زوجيناصول زندگي مشترک را بدانند، سطح آگاهيها و دانش آنها دربرقراري ارتباط بالا ميرود و متاسفانه برخي زوجين به دليل نداشتنآگاهي نميدانند که چطور بايد يک زندگي مشترک را آغازکند و چطور اين زندگي بايد ادامه پيدا کند.»
وي در ادامه گفت:« يکي از موضوعات روز اين است که به زوجين يادميدهيم زندگي مشترک بزرگترين قرارداد زندگي است و يکياز علائم بزرگ بودن اين قرارداد اين است که ما آن را مانندقراردادهاي عادي محدود به زمان نميکنيم که با تمام شدن زمان قراردادبه اتمام برسد بلکه ما اين قرارداد را شروع ميکنيم واميد داريم که تاآخر زندگي آن را ادامه ميدهيم.»
اين مدرس دانشگاه تربيت معلم گفت:« اکثر زوجين با بسندهکردن به اطلاعات عام و مطرح در ميان اطرافيان اقدام به ازدواج ميکننددر صورتي که بايد بدانند که زندگي زناشويي يک علم است و بايد آنرا کسب کنند و به دنبال آن باشند. »
وي در ادامه عنوان کرد: «ما برنامهاي را تحت عنوان قاعده بازي داريمکه اين پلان را سالها اجرا کردهايم و بسيار موفق هم بوده و براساس فاکتورهاي آن به زوجين آموزش ميدهيم که چطور به يکديگراحترام بگذارند و تصميمگيري مشترک داشته باشند و تجاوز بهحريم يکديگر نکرده و چطور حدود يکديگر را رعايت کنند وبه صرف زناشويي، مرزهاي يکديگر را ناديده نگيرند و معنايازدواج اين نيست که بتوانند يکديگر را به مالکيتبگيرند.»
دکتر تهراني يکي ديگر از عوامل شايع مراجعه افراد را مشکلات جنسيآنها مطرح کرد و گفت:« مشکلات جنسي يکي ديگر از عوامل مهماختلاف ميان زوجين بوده و 78 درصد از عوامل طلاق به دليل مشکلات جنسيزوجين ميباشد.»
اين استاد دانشگاه تصريح کرد:« گاهي برخي زوجين داراي اينمشکلات بوده و از وجود آن بي خبرند و وارد زندگي زناشويي ميشوندو در زندگي زناشويي هم قادر به شناسايي اين مشکل نبوده و درنتيجه زندگي وارد مسائل حاشيهاي شده و سرگردان ميشوند که بهچه کسي بايد مراجعه کنند و بنابراين براي حل مشکل خود موضوع طلاقرا مطرح ميکنند.»
اين درمانگر اختلالات جنسي در رابطه با حل مشکلاتزوجين گفت:« ما در رابطه با حل مشکلات و اختلافات زوجين بلافاصلهدر ارزيابي اوليه با ابزاري که داريم بررسي ميکنيم که آيا فرددچار مشکل ناتواني جنسي است و اگر فرد دچار مشکلناتواني جنسي باشد پلان درمان را شروع مي کنيم و ابتدا مشکل رابرطرف مي کنيم و سپس وارد قاعده بازي مي شويم.
وي افزود:« گاهي مشکلات جنسي فرد تا حدي حاد شده که ديگرهيچ راه درماني براي آن وجود ندارد و در اينجا همسر وي بايدانتخاب کند که آيا ميتواند با کسي که دچار ناتواني جنسي شده بهزندگي ادامه دهد يا خير و اگر اين مساله براي فرد اهميتيندارد به او آموزش ميدهيم که زندگي با چنين فردي چهمحدوديتهايي دارد و چه طور بايد در کنار هم زندگيکنند.»

اين روانشناس در مورد کساني که ناتواني جنسي همسرشان برايشان مهم است،خاطر نشان کرد:« ما به کساني که اين موضوع براي آنها اهميت زيادي داردآموزش ميدهيم که چطور از يکديگر جدا شوند و موجب آزار همنشوند
سلامت نيوز

10 چيزي که پسرها آرزو مي کنند دخترها بدانند!
















1- پسرها غيب گو نيستند به آنها واضح و روشن بگوييدچه مي خواهيد.
2- پسرها عروسک خيمه شب بازي شما نيستند ؛ حسادت آنها را مقابلدوستان تان تحريک نکنيد.
3- بدترين چيز براي پسرها اين است که ببينند دخترها معتادبه سيگارند.
4- پسرها عاشق دخترهايي هستند که ورزشکارند و به اندام شان توجهمي کنند.
5- دختراني که نمي توانند به حققيت گوش کنند پس سئوالينپرسند!
6- از پسرها انتظار نداشته باشيد که هر چه در فيلم هايرمانتيک و عاشقانه مي بينيد را براي شما تکرار کنند.
7- پسري که عاشق شماست ، دوست دارد تنها کسي باشد که با او حرفمي زنيد.
8- پسرها معمولا مهربانند و دوست دارند براي خوشحال کردن شماتلاش کنند. بهتر است اين را بدانيد.
9- پسرها هرکاري مي کنند تا توجه دختري که دوستش دارند را به خودجذب کنند.
10- پسرها از مشاهده آشپزي دخترها به وجد مي آيند!!

يک نشانه درهمسرم آزارم مي دهد !! آيا اوخيانت مي کند















مدتي است که من ازدواج کرده ام و با همسرم مشکل خاصي نداريم. اما يکمشکل کوچک مرا به شدت آزار مي دهد. اينکه شوهرم حلقه ازدواجمانرا دست نمي کند. البته اين را ديده ام که سه چهارم مردهاي متاهلحلقه دستشان نمي کنند همچنين مي دانم که در فرهنگ و مذهب مااستفاده از طلا براي آقايان مناسب نيست. اما برايم سوال است کهچرا همسرم با وجود اينکه کارش، يک کار يدي نيست حلقه ازدواجمانرا دست نمي کند؟ شايد با اين کارش مي خواهد به همه نشان دهد که هنوزمجرد است. شايد هم يکي از نشانه هاي خيانت و بي وفايي به همسرباشد
خانم منر مشاور خانواده و مدير بخش مشاوره سايت ام اس ان پاسخ ميدهد:
ابتدا اين را بگويم که دلايلي را که گفتي شامل همه مرداننمي شود و همه مردهاي متاهلي که حلقه شان را دست نمي کنند بي وفا، وخيانت کار نيستند و نمي خواهند به اطرافيان نشان دهند که هنوز مجردهستند.
به نظر من، چقدر خوب است افراد را با توجه به قابليت ها وشايستگي هايشان بسنجيم نه با يک حلقه ازدواج. به خاطر داشته باشکه حلقه ازدواج يک نماد است نه يک وسيله براي اعلام کردن ازدواج بهاطرافيان. حلقه ازدواج به راحتي قابل درآوردن و افتادن است بنابراينبراي آقايان که در بيرون از منزل کار مي کنند و دقتشان به ميزان دقتخانم ها نمي رسد، قدرت نگه داري و محافظت از آن کمي سخت است.

يک رابطه خوب زناشويي نيازمند چه مرزهايي است
















بسياري از مشکلات زناشويي ناشي از عدم وجود مرزهاي بين فردي است. همهما مرزهايي براي خانه خود داريم اما براي خود و روابطمان مرزينداريم.


بسياري از زوج ها به دليل نبود مرزهاي لازم به حقوق هم تجاوز مي کنند،به يکديگر لطمه هاي روحي مي زنند تا بر يکديگر تسلط وچيرگي پيدا کنند.

بسياري از مشکلات زماني به وجود مي آيد که يکي از زوجين مي خواهد برطرف مقابل تسلط پيدا کند و او را تحت سلطه خود قرار دهد،چرا که گاهي فکر مي کند که حق دارد و يا کار درست را تنهااو مي داند.
گاهي دليل تسلط، پيروي از الگوهاي قديمي بين زوج هامانند مرد سالاري و يا زن سالاري است.

گاهي به دليل مشکلات روانشناختي و شخصيتي است.


گاهي هم به دليل عدم آگاهي از مهارت هاي زندگياست.

اما آنچه که در حفظ روابط بين فردي سالم نياز است حفظ حريم ومرزها است. وقتي در زندگي، فردي با تجاوز به مرز طرف مقابل بر اوچيرگي پيدا مي کند، در واقع آزادي او را سلب مي کند وهر جايي که آزادي نيست، عشق نيست، بردگي است و هرجايي کهبردگي هست، طغيان هم هست.

آنچه يک زندگي سالم، باطراوت به آن نياز دارد، يکزندگي با مرز، قانون و قاعده است.


هيچ کسي حتي همسر شما حق تجاوز به مرزهاي شخصي شما را ندارد. درصورت تجاوز خواسته خود را به صورت مستقيم بيان کنيد و از اختيارات خوددر جهت حفظ مرزهاي شخصي استفاده کنيد. آنچه شما مي توانيد از آناستفاده کنيد، خروج از مرزهاي مشترک با همسر است. براي مثال وقتيهمسرتان چنديدن و چند بار در ميهماني رفتن تاخير مي کند ويا با زبان خوش صحبت نمي کند، با تنهايي به ميهماني رفتن و يا قطعکردن و هشدار دادن به بدزباني از مرز مشترک زناشويي در جهت حفظ مرزفردي اقدام کنيد

اين 10 رفتار را در دوران نامزدي جدي بگيريد








نامزدها بخوانند
يکي از حساسترين لحظات زندگي دختر و پسرجوان، دوراننامزدي است که در اين دوره طرفين بايد تا حدي به شخصيت درونيهمديگر پي ببرند.
در دروان نامزدي اگر دختر و پسر بخواهند به شخصيت واقعييکديگر پي ببرند، بايد با هم صادق باشند؛ اما متاسفانه برخيافراد در اين دوره صداقت نداشته و با اعمال فريبکارانه فرد مقابل خودرا فريب ميدهند. در اينباره «حسن ميرزا حسيني» دکتراي روانشناسي واستاديار دانشگاه، گفت :
دوران نامزدي، دورهاي کاملاً حساس است که در آن دختر و پسر بايدبه شناخت از همديگر، بپردازند. در اين دوران جوانان با فرصتدادن به همديگر ميتوانند بيشتر طرف مقابل را بشناسند. بنابرايناگر آنها هر چقدر باهم صادقتر باشند، به نفع همديگرکار کرده اند. در اين برهه از زمان، دختر و پسر بايد آنچهکه هستند، رفتار کنند.
البته بايد بدانيد که با يک و يا دوجلسه نميتوان راهکارهايي را در نظرگرفت که دختر و پسر را همديگر را بشناسند؛ زيرا آنهاروانشناس ماهر و خبرهاي نيستند که رفتار فريبکارانه و يا فيلم بازيکردن طرفين را حدس بزنند. اما با بررسي، تحقيق و تفحص ميتوان به شخصيتذاتي فرد تا حدودي پي برد.
هر چقدر دوران نامزدي طولاني باشد و به دختر وپسر فرصت بيشتر داده شود که در موقعيتهاي اجتماعيقرارگيرند، به شخصيت اصلي و واقعي همديگر بيشتر، دستپيدا خواهند کرد و حتي مي توان رفتار آنها را متناسب با موقعيتسنجيد.
بعضي از رفتارها در زندگي زناشويي ضعف آن زن و شوهر محسوب ميشودکه در دوران نامزدي ميتوان تا حدودي به آن پي برد،مانند:
1.پنهانکاري
يکي از نشانههاي پنهانکاري دختر و يا پسر از همديگراين است زمانيکه دختر و يا پسر، برخي از مسائل را بازگونميکنند و يا از جواب دادن به نامزد خود طفره ميروند، در نتيجه ميتوان خيلي راحت به اين مسئله پي برد.
2.تناقضگويي
شايد به اين مثال توجه کرده ايد که «دروغگو، کم حافظه ميشود» يکيديگر از روشهاي شناخت افراد اين است که وقتي سوالي از اوميپرسيد، او به دروغ جواب شما را ميدهد و اگر در زمانديگري دوباره همان سوال را پرسيد جوابي ميدهد که اصلا باقبل مطابقت ندارد.
3.وانمودکردن يا نقش بازيکردن
از طريق تستهاي روانشناختي تا حدي ميتوان به اين خصوصيات پي بردو محک زد که چقدر طرف مقابل ميتواند خودش را خوب جلوه دهد و يانقش بازي کند. البته ناگفته نماند، ممکن است بعضيدختر،پسرها واقعا خودشان را بدتر از آنچه که هستند، نشاندهند.
4.وسواس داشتن
گاهي وقتها فرد از آرايش و لباس پوشيدن طرف مقابل حساسيتنشان ميدهد و به طرف مقابل تذکر ميدهند، اين رفتار نشان ميدهد که طرفمقابل بسيار حساس بوده و ريزبين و نکته بين است.
5.پرتوقع بودن
توقع برخي افراد بيش از توان فرد مقابل است و خيلي راحت مي توان اينرفتار را شناخت.
6.عدم سازگاري
بارها اتفاق ميافتد که دختر و پسر به علت عدم سازگاري از همجدا ميشوند و هيچ تفاهمي ندارد و هرکدام ساز مخالف طرف مقابل راميزند که اين رفتار در دوران نامزدي قابل تشخيص است.
7.زود رنج بودن
يکي از ضعفهاي زن وشوهر در دوران زناشويي زودرنج بودن آنهاست و خيليراحت اين رفتار را ميتوان در دوران نامزدي تشخيص داد.
8.بيملاحظه بودن
يک رفتاري که باعث جدايي در بين زن و شوهر است، اين است همسر آنهابيملاحظه است. زمانيکه دختر و يا پسر در دوراننامزدي ملاحظه طرف مقابل و يا خانواده و اطرافيان را نکنند؛قطعاً آنها بيملاحظه بوده و فقط به فکر نيازهاي خود هستند.
9.عمل نکردن به وعده و مقررات
زمانيکه در دوران نامزدي، بين دختر و پسر قرار ملاقاتگذاشته ميشود و فرد مقابل طبق همان وقت به محل قرار نميرسد،ميتوان متوجه شد که در آينده هم، به قول و وعده خود عمل نخواهدکرد.
10.عجول بودن
در بعضي اوقات شخص مقابل با کوچکترين اشتباه از طرف دختر و ياپسر عصباني شده و عکس العملهاي غير منطقي از خود نشانميدهند.

يکي از بهترين روشهاي آشنايي طرفين«مسافرت» است. اگر دختر وپسر در دوران نامزدي به مسافرت بروند، خيلي بهترميتوانند به روحيات و شخصيت همديگر آشنا شوند.
برنا

سخترين کلماتي که يک مرد نمي تواند بگويد















1. لطفا کمکم کن
يکي از سخترين کارها براي يک مرد اين هستش که اعتراف کنه که همدردياحساسي نياز داره . همه اونها فکر مي کنند که بايد محکم باشندپول درآر باشند بي احساس و همه اين کليشه ها ... اعتراف کردن يکمرد به اين که من کمک لازم دارم فکر مي کنه که اينجوري ضعيف ميشه ...خانومها وقتي احساس مي کنيد آقايون کمي افسرده هستند يا مشکلي دارند،به آرامي و ملايمت بگيد که در کنارشون هستيد. فقط دونستن اينکلمات براي آقايون ارزش زيادي داره.
2. ميتوني ... اون شلوار گل گلي رو ديگه نپوشي ياکمتر بپوشي؟
خب تصور کنيد از سرکار برمي گرديد و صاف ميريد دنبال راحتترينلباس تو خونه اي تون و اون رو مي پوشيد. خيلي راحته ولي قيافه اينداره. خب براي يک مرد خيلي سخته که بگه اين رو دوست ندارهچون باعث ميشه شما منفجر بشيد!
3. من احتياج دارم با رفقام باشم
برخي اوقات آقايون مثل خانمها احتياج دارند دور از شما باشند البتهاين به احساسشون در مورد شما ربطي نداره. البته مطمئن باشيد نيم ساعتياز وقت فوتبال رو به اين فکر مي کنيم که شما چقدر بزرگوارهستيد.
4. دوستت افتضاحه
خب فرض کنيد آقايون از دوستتون سارا، دختري با جوکهاي مسخره، لباسهايمسخره تر و ... بدش مياد. اون اين رو نميگه . اما خب وقتي يه شبمسته ... يا وقتي دعوا مي کنيد يهو بهتون ميگه من نميتونم دوستتسارا رو تحمل کنم. تعجب نکنيد آقايون هستند ديگه! البته ايرادينداره چون خانمها هم از اکثر دوستاي اقايون خوششون نمياد پسبا هم برابر هستند.
5. دوستت دارم.
خب ... هزارتا دليل هم بياريم کافي نيست آقايون اينجوري هستندديگه ... فقط بهتره خانومها اين شکاف رو پر کنند و مطمئنباشند که آقايون پشتشون هستند و به فکرشون.
ارسالي کاربران

90 درصد خيانتهاي زناشويي، زمينه جنسي دارند















مسايل جنسي از نياز تا تابو
هرچند درسالهاي اخير برنامه هاي اندکي در صدا و سيما به اينمسايل اختصاص داده شده است اما همين برنامهها هم باجبههگيري،مواجه شده است.
به گزارش برنا، آموزش مسايل جنسي بايد از سن يک و نيمسالگيآغاز شود. اين را دکتر بهنام اوحدي روانپزشک و روان درمانگرمشکلات جنسي ميگويد و معتقد است وضعيت آموزش مسايل جنسي در ايرانخوب نيست و در حد صفر است.

نبود برنامه مدون آموزش مسايل زناشويي
با اين که ايران از لحاظ بافت جمعيتي کشوري جوان به حساب ميآيد اماهنوز برنامه مدوني براي آموزش مسايل زناشويي و بهداشت جنشي وجودندارد. هر چند که در سالهاي اخير کارهاي کمي صورت گرفته،امابه نظر مي رسد نياز مخاطب بيش از کارهاي انجام شده است.

دکتر اوحدي درباره آموزش بهداشت جنسي به خبرنگار برناگفت:هيچ برنامه مدوني و مستمري در ايران به عنوان آموزشمسايل جنسي در وزارت آموزش و پرورش،فرهنگ و ارشاد اسلامي وصدا و سيما وجود ندارد. هرچند درسالهاي اخير برنامه هاي اندکي درصدا و سيما به اين مسايل اختصاص داده شده اما همين برنامهها هم باجبههگيري مواجه شده است، کساني که نميدانند نبود اين آموزش موجبچه فجايح و رخدادهايي ميشود.

هنر زناشويي غريزي نيست
اوحدي در ادامه با اشاره به اين که هنر زناشويي چيزي نيست کهافراد به صورت غريزي به آن دست پيدا کنند گفت:برخي کهخودشان به صورت غريزي، اين هنر را دارند فکر ميکنند ديگران همهمين طورند در حالي که اين طور نيست و واقعيت اين است که بسياري ازافراد نميدانند بايد در خانه و در جامعه چطور رفتار کنند!

اين رواندرمانگر مسايل زناشويي ادامه داد:آموزش زناشويي تنهامختص به اتاق خواب نيست؛ بلکه شامل اين ميشود که افراد بدانندچطور با هم برخورد کنند، چطور خريد بروند، رستوران بروند،چطور به هم احترام بگذارند و برخورد دوستانهاي داشتهباشند.

اکثر مردان جامعه روش رفتار با جنس مخالف را نمي دانند
اوحدي با تاکيد بر اين که بسياري از پسرهاي جامعه شيوه ظريف ولطيف برخورد با يک خانم را نمي دانند و اصلا روحيات جنس مخالف رانميشناسند افزود: همين مساله باعث ميشود آمار رابطههاي خارجزناشويي،بي وفايي و طلاق بالا برود و کانون خانه از هم بپاشد ووقتي اين مشکل ايجاد شود، درست کردن آن بسيار دشوار است.


آموزش مسايل جنسي از 1 و نيم سالگي
وي در پاسخ به اين پرسش که آموزش مسايل جنسي از چه سنيبايد آغاز شود توضيح داد: آموزش مسايل جنسي از يک و نيم سالگي باجدا کردن اتاق خواب کودک از والدين و آشنايي کودک با نگاه و لمسبد شروع ميشود. اين آموزش تا سن پنج سالگي ادامه دارد امادر سنين مدرسه بايد خيلي ملايم و ضمني ادامه پيدا کند.

در سنين راهنمايي در پوشش احکام اسلامي به آن پرداخته ميشودو دادن اطلاعات بايد به صورتي باشد که به سمت لذت جنسي سوق داده نشود.آموزش درباره لذت جنسي را ميتوان تا دانشگاه به تعويق انداخت امااينکه شروع آموزش مسايل جنسي در دانشگاه باشد درست نيست و خيليدير است.

مسايل جنسي عامل 90 درصد خيانتهاي زناشويي
اوحدي با تاکيد بر اين که آموزش مسايل جنسي ميتواند نقش اين فاکتور رادر طلاق به زير 10 درصد برساند ادامه داد: اگر بپذيريم80درصد علت طلاقها به مسايل جنسي برمي گردد، مي توان گفت کهمسايل جنسي عامل بيش از 90 درصد از خيانتهاي زناشويي است و بسياري ازطلاق غيررسمي و عاطفي است.

وي درپايان گفت: اگر آموزش مناسب باشد بيش از 90 درصداز افراد ميتوانند به سطوح بالاتري از آموزش جنسي دست پيدا کننداما حدود 10 درصد افراد هم به دليل پاره اي از مسايل آموزشپذير نيستند. با اين حال نميتوان با احتساب اينکه 10درصد افرادبه اهداف آموزش نميرسد براي 90 درصد باقي مانده کاري انجام نداد.

چگونه روابط عاشقانه خود را بيمه کنيم؟















تا کنون از خود پرسيده ايد که مهمترين عنصر در هر رابطه ايچه چيز ميباشد؟ پاسخ بسياري از افراد به اين پرسشعشق است. بله عشق يک موهبت است و بدون آن هيچ رابطه ايپايدار نخواهد ماند. اما عشق نيز به تنهايي و بدون پشتوانه"احترام" ناتوان و متزلزل خواهد بود. احترام متضمن و بيمه گر عشقاست.
شايد لازم باشد براي درک بهتر اين مسئله رابطه (مانند ازدواج) را بهيک بنا تشبيه کنيم. در اين منزل باشکوه پي و شالوده خانه را عشق،ستونهاي آن را دو فرد و مصالح ساختماني اتصال دهنده آن را احترامتشکيل ميدهند.
از عشق آغاز ميکنيم که هيچ رابطه اي بي آن زماني فرو خواهد ريخت.اکنون به دو ستون اصلي اين خانه نگاهي مي اندازيم که با آنکه جدااز يکديگر قرار گرفته اند اما همواره پيوسته به همميباشند. بنابراين در هيچ رابطه اي دو فرد نميبايست فرديت خود رااز دست داده و با يکديگر "يکي شوند،" بلکه ميبايد در کناريکديگر پشتيبان يکديگر باشند و يکتايي، فرديت، شخصيت،علايق و خواسته ها و آرزوهاي خويش را حفظ کنند. اما اين منزل دير يازود در معرض عوامل محيطي قرار گرفته و طوفانها، گردبادها،زلزله ها، روزهاي آفتابي و باراني بسياري را به خود خواهد ديد. اينهاهمان تجارب زندگي هستند که دو فرد در کنار هم با آنها مواجهخواهند گشت. لحظات تلخ و شيرين، اندوه و شادکامي. اکنون به مصالحساختماني اين منزل ميرسيم. آيا بدون سيمان و بتون بنايي پابرجاخواند ماند؟ احترام مصالح پيوند دهنده اجزاء ساختمان است که خانهرا در برابر طوفانها، بادهاي ويرانگر، شدايد و تلخي هايزندگي حفاظت ميکند. در واقع احترام بيمه ساختمان ميباشد.
ممکن است شريک زندگي تان شما را بسيار دوست داشته باشد اما آيابه شما احترام نيز ميگذارد؟ افراد دوست دارند محبوب باشند امامحترم بودن به مراتب ارزشمند تر از محبوب بودن است. تعريف احترامچنين است: به رسميت شناختن شايستگي، ارزشمندي، حقوق ومزاياي فرد به عنوان يک انسان. و يا احترام عبارت است از: ادب،مراعات، پذيرش و توجه. يک شريک ايده آل فردي است که هم شما رادوست دارد و هم به موازات آن براي شما احترام قائل است.چگونه ميتوان نشانه هاي بي حرمتي را در يک رابطه شناساييکرد؟ نشانه هاي بي احترامي به قرار زير ميباشد:
1- بي اعتبار کردن: جاي فرد پاسخ دادن، سخنان فرد را قطع کردن،بي اعتنايي کردن، تمسخر کردن، گوش ندادن به سخنان فرد و تحقيرکردن.
2- ارعاب کردن: تهديد کردن، هراساندن، قلدري کردن و تشر زدن.
3- انتقاد کردن: عيبجويي، ملامت کردن، نفي کردن و غر زدن.
4- کنترل کردن: جلوگيري از تصميم گيري مستقل فرد، تحکمکردن، سلطه گري و تحميل عقايد، خواسته ها و نيازها.
5- قضاوت کردن:تعيين درستي و نادرستي اعمال فرد، برانگيختن احساسگناه و شرمساري در فرد.
6- بد نام کردن: تهمت و افترا زدند، رسوا کردن و افشا گريکردن.
7- فريب دادن:دروغ گفتن، گمراه کردن و حقه زدن.
8- خيانت کردن:صادق نبودن، وفادار نبودن.
9- توهين کردن: گستاخي کردن، ناسزا گويي، رنجاندن.
10- سوء رفتار کردن: از لحاظ کلامي، احساسي و فيزيکي. صدمه زدن به حسامنيت و فرديت شخص. کتک زدن، فرياد کشيدن و فحاشي کردن.
11- هر نوع تغيير در لحن صدا ، اشارات و تغيير در چهره کهپيام آن چنين است:"من مهمتر از تو هستم".
شريکي که بي احترامي ميکند در واقع در صدد آنست که با خرد کردن شخصيتفرد مقابل، خود را مهمتر و برتر جلوه دهد. اما غافل از آن که با اينعمل شالوده خانه اي که روزي با عشق بنا نهاده شده را سست و تخريبميکند و آنکه سرانجام آوار آن بر سر خود وي نيز فرو خواهد ريخت.
شما همانگونه که اجازه ميدهيد ديگران با شما رفتار کنند،ديگران با شما رفتار خواهند کرد. همه چيز وابسته به خودشماست هنگامي که مورد بي احترامي قرار ميگيريد و سکوتميکنيد در واقع در آن بي احترامي خودتان نيز سهيم هستيد.
در انتها به خاطر داشته باشيد که منزل باشکوه شما (رابطه) در صورتي کهبه حال خود رها گردد صرفنظر از آنکه در ابتدا تا چه اندازهاستوار و مستحکم بنا گرديده باشد به مرور زمان از هم پاشيدهو رو به خرابي و زوال پيش خواهد رفت بنابراين بياموزيد با تبادلعشق و احترام روزافزون ترکهاي هر چند کوچک منزل خود را مرمتکرده و ان را استوار و پايدار نگه داريد.
"راستگويي و صداقت در ايجاد اعتماد در رابطه ضروريست. احتراممحصول اعتماد و عشق محصول احترام است"
"هر رابطه اي منحصر بفرد است. و براي نتيجه بخش بودن آن بايد مقتضياتآن فراهم گردد. هيچ راه ميانبري وجود ندارد."

"زندگي کوتاه است. آن را هدر مشاجرات و جر و بحثهاي بي معني و بياهميت نکنيد!"
منبع: مردمان

اختلاف هايي که به خوشبختي زندگي زناشويي لطمه مي زند















متأسفانه مردان ما بسيار معتقدند كه همسري زيبا داشته باشند در حاليكه در آمار جهاني بهداشت زيبايي نمره 25 و تفكر 300 نمره دارد ،زيبايي دوره محدودي دارد ولي ما نمي توانيم تفكر و تعليم و تربيت راانكار كنيم . اولين چيزي كه در حوزه تفكر جلوه گر مي شودهوش است. زندگي يك زوج با اختلاف هوش فاحش بسيار مشكل است.افرادي كه ضريب هوشي پاييني دارند از رفتار و كردارشان مشخص استپختگي كامل را ندارند عامل ديگر تشخيص هوش انتزاعياست، انتزاعي يعني: توانايي درك و استنباط موقعيت هاي كلي.
افرادي كه تفكر انتزاعي دارند خيلي زود شما را مي فهمند و لازم نيستبرايشان تكرار كنيد. جنبه ديگر تفكر، توانايي حل مسأله است. يعنيتفكري كه انسان مي تواند درآن مسائل خودش را حل كند. گاهي يك نفراز روي ترحم با فردي ازدواج مي كند كه از نظر هوش در سطح پائينياست. زندگي با کسي که با شما اختلاف هوشي دارد مشکل است يکي ازارکان اصلي مديريت تفکر خوب است.
شباهت ها و تفاوتهاي دختر وپسر
پژوهش هاي به عمل آمده نشان مي دهد، که با ثبات ترين ازدواج هاآن است که زن وشوهر بيش ترين شباهت ها را با هم داشته باشند. ميزان بيثباتي و طلاق در زوجين شبيه هم کم مشاهده مي شود. بعضي از روانشناسانشباهت هاي بين زوجين را در حکم سپرده بانکي مشترک تلقي کرده واشاره مي کنند اگر ميزان سپرده بانکي شما بيشتر باشد درمقابل بحران اقتصادي و اجتماعي بهتر مي توانيد مقاومت و احساس امنيتکنيد. در غير اين صورت دچار مشکل مي شوند. اين تشبيه نشان مي دهدهر چه قدر ميزان تشابه بين زوجين بيشتر باشد کمتر دچاربحران مي شوند.
- هوش: اگر هوش زن وشوهر به يک اندازه باشد رابطه ي زناشويي آنانبا گرفتاري کم تري روبرو مي شود.
- ارزش ها: لازم است که زن وشوهر به بسياري از ارزش ها وحدت نظر داشتهباشند. مثلاٌ: مهم است زن و شوهر از نظر معنوي و يا درک اقتصادياختلاف نظر زيادي نداشته باشند.
- علائق: اگر زن وشوهر در بسياري از زمينه ها علائق مشترک داشتهباشند زندگي به کامشان شيرين خواهد شد.
بعضي از روانشناسان شباهت هاي بين زوجين را در حکم سپرده بانکيمشترک تلقي کرده و اشاره مي کنند اگر ميزان سپرده بانکي شمابيشتر باشد در مقابل بحران اقتصادي و اجتماعي بهتر مي توانيد مقاومت واحساس امنيت کنيد. در غير اين صورت دچار مشکل مي شوند.
توقع از وظايف و مسئوليت هاي خانوادگي
زن وشوهر بايد درباره وظايف و مسئوليت هاي زنا شويي وحدت نظر داشتهباشند طرز فکر افراد به دو دسته تقسيم مي شود، بعضي از افراد درموردوظايف و مسئوليت هاي زن وشوهر سنتي فکر مي کنند . به اين معنا که زنمديريت خانه را بر عهده بگيرد و مرد مديريت بيروني منزل را. ايننوع افراد بايد با فردي ازدواج کنند که با او هم فکر باشد. اما دستهدوم شيوه مديريت مشارکتي هستند که براساس ويژگيهاي فطري و طبيعيدر زن و مرد است .
اختلاف هايي که مي تواند به خوشبختي زندگي زناشويي لطمه بزندعبارتند از:
1- ميزان انرژي: وقتي يکي از طرفين پر انرژي و در مقابل همسر اوکم انرژي باشد. اين افراد به مشکل عديده اي برخورد مي کنند و ايناختلاف در زمينه هاي معاشرت اجتماعي، و مذهبي خود را نشان مي دهد.
2- عادات شخصي: وقتي زن وشوهر عادات شخصي متفاوتي با هم دارند بهتدريج وحدت ميان آنها رو به نقصان مي رود و مي توان به مواردي مانندوقت شناسي، نظم و ترتيب ، وابستگي، و احساس مسئوليت اشارهکرد.
3- استفاده از پول: بسياري از زوجها در اثرفقدان بر سر مسائلمالي دچار مشکل مي شوند يکي مي خواهد پولش را پس اندازکند و ديگري به خرج کردن پول و خوش بودن در لحظه علاقمنداست. اختلافاتي مانند اين مي تواند بر زندگي زنا شويي تأثيربگذارد.
4- علائق و مهارت هاي کلامي : اگر يکي از زوجين پر حرف وديگري کم حرف باشد چه مشکلي پيش مي آيد؟ اگر يکيبه هنگام صرف غذا علاقمند به حرف زدن باشد و همسرش بخواهد سکوتکند يا يکي از طرفين علاقمند به مکالمه ي تلفني طولاني باشد زمينهاختلاف را پايه ريزي کرده اند.
اين نکته را به خاطر بسپاريد که ازدواج براي توانمندي شخصيت وفضايل اخلاق و به نمايش گذاشتن جوانمردي و محبت زنانگي ويافتن عزت نفس است .
سن مناسب براي ازدواج
دختر وپسر که با هم ازدواج مي کنند بايد فاصله سني زيادي نداشتهباشند . فاصله سني معمولاٌ نگرش فکري را نيز باعث مي شود و عدمتفاهم را پيش خواهد آورد. تناسب سن در ميان زن و مرد آن دو را ازنظر علائق و نياز ها به هم نزديک مي کند و بهتر مي توانند به نياز هايطبيعي هم پاسخ دهند. سن ازدواج در شرايط جغرافيايي و اقليميمتفاوت است. در مناطق گرم سن بلوغ و ازدواج پايين و درمناطق کوهستاني و سرد بالاتر است. بهترين سن ازدواج رسيدن به بلوغعاطفي و رواني است . ممکن است کسي در 16 سالگي و ديگري در30 سالگي به اين بلوغ برسد . ازدواج دير رس نيز به نوبه خوداثرات سويي روي ازدواج مي گذارد و به علت راه مخصوصي که هر يک ازطرفين در زندگي پيش گرفته اند قادر به برآوردن نيازهاي همسر خود نيستند.
اولويت ملاک ها و معيار ها در انتخاب همسر
الف- ملاک هاي درجه اول
اين ملاک ها بسيار مهم هستند و کار ارزيابي را بايد از اين ملاک هاشروع کرد.
1- ايمان. 2-اخلاق. 3- تشابه علاقه ها و سليقه ها
ب- ملاک هاي درجه دوم
اين ملاک ( ثروت و تحصيلات) بستگي به شرايط اقتصادي وپايگاه اجتماعي آن ها دارد.کساني که بيشتر از حد به اينملاک ها اهميت مي دهند دچار درد سرهاي بزرگي مي شوند عدهزيادي بايد توجه داشته باشند به دليل زرق و برقي که اين ملاک ها دارندافراد نبايد بي جهت گم شده شان را در دارندگان اين ملاک هاجستجو کنند و گذشته از ظاهر ، گشت گذاري هم در باطنافراد باشيد.
منبع: خانواده مطهر