ازدواج مرحله حساسي است که در آن شما بزرگترين تصميم زندگيتان را مي گيريد. تصميمي که قبل از آن بايد آموخته باشيدچطور فکر کنيد، چطور احساس کنيد و چطور به جمع بنديجوانب مختلف برسيد. بنابراين در اين مطلب شما را با انواع تصميمگيري آشنا مي کنيم تا بدانيد چطور بايد به شيوه اي درستتصميم به ازدواج بگيريد.
ما با توجه به ويژگيهاي شخصيتي و موقعيتي متفاوتي که داريم ازسبکها و روشهاي مختلفي براي تصميم گرفتن استفاده ميکنيم.گاهي وقت ها از روي احساسات تصميم مي گيريم، گاهياوقات از روي شرايط اضطراري و اورژانسي اي که برايمان پيش آمده وگاهي براي جلب رضايت ديگران.
وقتي احساس همه کاره است
وقتي تصميم احساسي مي گيريم، هيجانها و حالات دروني مان براي ماتعيين تکليف مي کنند. يعني فکرمان را تعطيل ميکنيم و به دلمانگوش ميدهيم. در اين مدل تصميمگيري از آيندهنگري و منطقخبري نيست و مبناي انتخاب احساسات دروني فرد است، مثل فردي کهميگويد «به دلم افتاده اين کار را انجام بدهم.» يا وقتي که دورياز يک فرد، آشفته تان مي کند و حاضريد براي آن که بيشتر با او باشيد،يک تصميم سطحي و سرسري بگيريد و با وجود تفاوت هايتان او را کنارخود نگه داريد.
تصميمهاي عجلهاي
فکر مي کنيد ازدواج تان دير شده، همه نگران هستيد که بالاخرهچه کسي با شما خانه آينده تان را مي سازد. هر روز مي پرسندچي شد؟ کي ازدواج مي کني؟ در نتيجه شما فکر مي کنيد بايدهرچه زودتر وضعيت تان را سر و سامان دهيد و با اولين موردازدواجي که به شما معرفي شد، به خانه بخت برويد. در حين چنينتصميم گيري هايي اضطراب خواهيد داشت. در واقع شما براي فرار ازيک اضطراب بزرگ، يک تصميم دم دستي و نسنجيده مي گيريد. ممکناست فشارهاي محيط روي شما آنقدر زياد باشد که در نهايت بگوييد:حالا جلو مي رويم ببينيم چه مي شود. اين تصميم براي فرار ازتعارض و اضطراب گرفته شده و به احتمال خيلي زياد اگر برخياضطراب هاي شما را کاهش دهد، دردسرهاي بيشتر و اضطراب هايبزرگتري برايتان در پي خواهد داشت.
تصميمگيري اجتنابي
مي خواهيد از مسئله فرار کنيد، خود را ضعيفتر از آن ميبينيد کهبتوانيد تصميم درستي بگيريد. مدام امروز و فردا ميکنيد، ياخودتان را با گفتن اين جمله که « بي خيال همهچيز درست ميشه» به يک آرامش کاذب و زودگذر ميرسانيد. اينجا زنگ خطر يکتصميم گيري اجتنابي به گوش مي رسد. شما براي فرار از حلمساله، فرار از مواجهه و فرار از فکر کردن، يک تصميم سرسري گرفتهايد.
تصميمگيري هيجاني
گاهي وقت ها تصميم گيري هاي ما بر اساس هيجانهايزودگذر و شديدي است که پيدا مي کنيم. مثل وقتي که با يکحراج بزرگ مواجه مي شويد و دست و پايتان را گم مي کنيدکه هر طور شده از اين حراج چند تکه جنس برداريد اما وقتي به خانهبرمي گرديد مي بينيد خريدتان آنقدرها هم که برايش ذوق داشتيدجالب نبوده. تصميم هاي هيجاني شما را به يک اقدام سريع و بدون فکروامي دارد. يعني بيخيال سبک و سنگين کردن مسائل ميشويد و کميبعد، وقتي منطق بر شما غلبه کرد از کار خود تعجب مي کنيد. چنينتصميم گيري هايي بي برو برگرد پشيماني در پيدارد. بنابراين هر وقت هيجان زده شديد و خواستيد خيلي سريع يک تصميممهم بگيريد، دست نگه داريد و خودتان را آرام کنيد بعددرباره موضوع فکر کنيد.
به خاطر ديگران
وقتي مي خواهيد با تصميمي که مي گيريد، ديگران را راضينگه داريد يا تاييد آنها را جلب کنيد، در نقش يک مطيع محض فرو ميرويد و تصميم هاي مطيعانه مي گيريد. با اين کار اهداف و شرايط وتمايلات خود را ناديده گرفته و صرفا بر اساس خواست ديگرانتصميم مي گيريد. مثلا مي گوييد: اگر شما معتقديد اينخواستگار خوب است من حرفي ندارم. گاهي با اين شکل تصميمگيري مي خواهيم عواقب و مسئوليت تصميم را به عهده ديگرانبيندازيم و از بار مسئوليت آن شانه خالي کنيم.
هر چه پيش آيد خوش آيد
وقتي افراد مهارتي براي تصميمگيري ندارند و خود را درجايگاه تصميم گيرنده نمي بينند، به تقدير روي مي آورند وهمه چيز را به قسمت و قضا و قدر مرتبط مي کنند. اين ها همانکساني هستند که براي تصميم گيري فال مي گيرند و بهپيشگوها مراجعه مي کنند. در نظر آنها همه شکستها وموفقيتهاي ديگران وابسته به شانس و بخت و اقبال است.
اگه میخوای زن بگیری حتما بخون