5 نکته در مورد خانم ها که آقايان دوست ندارندزن ها بدون اينکه متوجهباشند گاهي کارهايي را انجام مي دهند که باعث فراري دادن مرد هاميشوند. اين پنج مورد از موارد مهم براي اين امر به شمار ميرود..

? اعتماد به نفس پايين
زن هايي که اعتماد به نفس پايين دارند مرد ها را فراري مي دهند.مرد ها جذب زنهايي که مشکلات زيادي دارند نمي شوند. مرد ها علاقهدارند در اطراف زنهايي باشند که کمترين دردسر را درست مي کنند.

مردها دوست ندارند در کنار کسي باشند که مدام در حال گريه کردناست. همچنين متنفرند در کنار زناني باشند که مدام ديگران رابراي اشتباهات سرزنش مي کنند به جاي آنکه در صدد رفع آن مشکل بر ميآيند.

? کنترل کردن
مردها زنهايي را که مي خواهند مرد را کنترل کنند دوست ندارند. زنهاييکه آنها را ياد غر غر کردن هاي مادرشان مي اندازد. زنهاي کنترل کنندهتاثيري بر روي مردان ندارند. مردهايي که کنترل مي شوند پشت سرزنانشان دروغ مي گويند و دزدکي همه کاري انجام مي دهند.

اين امکان را به او مي دهيد تا زمان کمتري را با شمابگذراند. زن هاي کنترل کننده مسئله عدم امنيت و اخبار هاي نادرستي را براي مردان ايجاد مي کنند. مرد ها هرگز با زناني کهآنها را کنترل مي کنند نمي مانند اهميتي ندارد که شما چقدر خوب وخوشگل هستيد. زنها نبايد مرد ها را به مانند بچه هابزرگ کنند.

? آويزان بودن
هيچکس دوست ندارد در اطراف زني باشد که مثل چسب به اوچسبيده است، هيچکس دوست ندارد با کسي قرار بگذارد کهاو را ياد بچه ها مي اندازد. مردها دوست ندارند اطراف زني باشندکه نياز به توجه دارد. چسبيدن به مردها کاملا آنها را دفع ميکند. مردها دوست دارند که هر چند گاهي با دوستانشان بيرونبروند بدون اينکه زني مزاحم آنها باشد.

? بيکار
مرد ها دوست ندارند اطراف زنان بيکار بچرخند. مردها زناني کهپولشان را به باد مي دهند دوست ندارند. مردها زناني را مي خواهندکه بتوانند از پس خودشان بر بيايند.

که پيشينه شغلي خوبي داشته باشند. زني که از اين شغل به آنشغل مي پرد جذابيتي براي هيچ مردي ندارد. زني که نمي تواندشغل خود را نگه دارد چگونه مي تواند مرد خود رانگه دارد. از مرد ها هيچ وقت پول نخواهيد و راجع بهمشکلات ماليتان با انها صحبت نکنيد چون اين مسئله او نيستپس به آن اهميتي نمي دهد.

? فرار کردن به خانه مادرتان
مردها از زنهايي که در شرايط سخت به مادرشان رجوع مي کنند تا مشکلشانرا برايشان حل کند، فرار مي کنند

مشاهده پست مشابه : دس چت,چت,چتروم,ققنوس چت daschat.com فاطمه چت,چت فاطمه,چتروم فاطمه,فاطی چت www.fatemehchat.com

پاپ اسمير روشي مؤثر در تشخيص زودرس سرطان دهانه‏ي رحم استكه در آن با يك معاينه ساده چند سلول از دهانه رحم برداشته شده وزير ميكروسكوپ پس از رنگ آميزي ديده مي شود و در صورتيكه تغييرات سلولي در جهت بدخيم شدن از خود نشان بدهد برايپيشگيري از ايجاد تومور و مشكلات بعدي ، اقدامات زودرسانجام مي شود.
اين كار در همه خانم هايي كه فعاليت جنسي را آغاز كرده اند( پساز ازدواج ) انجام مي شود و مخصوصاً افرادي كه از سن پائينفعاليت جنسي را آغاز كنند به دليل خطر بيشتر بايد مورد توجه خاص قرارگيرند.
در كشورهاي غربي كه ارتباط جنسي آزاد است و احتمال ارتباط با چندنفر وجود دارد اين خطر بالاتر است در اين جوامع هم تعداد مبتلايان بهسرطان گردن رحم بيشتر است و هم ابتلا در سنين پائين تر ديدهمي شود.
براي انجام پاپ اسمير پزشك شما را معاينه كرده و درهمان حالت با استفاده از يك وسيله چوبي يا برس ظريف چندسلول ازقسمت ابتدائي گردن رحم برداشته و روي يك قطعه شيشه‏ي نازكمي گذارد و با يك اسپري يا محلول خاص آنرا فيكس مي كند تاخراب نشود و به بخش پاتولوژي مي فرستد.
پزشك پاتولوژيست اين سلول ها را زير ميكروسكوپ مشاهدهمي كند و در صورت وجود تغييرات مشكوك در آن، گزارش مي كند وپزشك زنان با توجه به اين گزارش ،تصميم براي درمان داروئييا نمونه برداري مجدد مي گيرد.
براي انجام پاپ اسمير به اين نكات توجه كنيد:
1- در هنگام عادت ماهيانه پاپ اسمير انجام ندهيد، زيراوجود خون تشخيص دقيق را مشكل مي سازد.
2- از 24 ساعت قبل از انجام پاپ اسمير از نزديكي بدونكاندوم خودداري كنيد، چون نتيجه پاپ اسمير را مخدوش ميكند.
3- از 48 ساعت قبل از انجام پاپ اسمير، استفاده از داروهايواژينال (شياف و پماد) را قطع كنيد

عفونت هاي خفيف ناحي? واژن بسيار شايع و هميشه آزاردهنده هستند. علائممربوط به واژينوز باکتريال و قارچي کدامند؟

شايع ترين عفونت هاي دستگاه تناسلي در ساحل دريا کدامند؟
شايع ترين عفونت هاي واژني، واژينوز باکتريال و پس از آنقارچ است.
با هم توضيحاتي از دکتر داويد اليا دربار? اين دو عفونت دستگاهتناسلي زنان، ميخوانيم.
واژينوز باکتريال
واژينوز باکتريال بر اثر وجود ميکروبي به نام "گراندرلاواژينال"، که بسيار زياد است، ايجاد ميشود.
انتقال آن ممکن است هم از راه تماس جنسي باشد و هم از راهي ديگر(حتي تماس با پوست يا آب).
ويژگي خاص اين عفونت اين است که باعث ترشح مقدار بسيار زياديمايع، به رنگ کبود/مايل به سبز است و بويي شبيه به بوي ماهيگنديده ميدهد. (به همين علت "سندروم ماهي" هم ناميده ميشود).
اين بو به خصوص بعد از واکنش شيميايي بين ترشحات و اسپرم يا خون،خود را نشان ميدهد.
بنابراين بعد از رابط? جنسي يا طي مدت قاعدگي، زنان ميتوانند بهطور جدي متوجه اين بوي ناخوشايند بشوند.
واژينوز باکتريال چندان شديد نيست و به ندرت علائم ديگريغير از اين ترشحات بدبو با خود به همراه دارد.
درمان اين عفونت بسيار ساده است، استفاده از چند شياف و يا خوردنتعدادي قرص طي چند روز تمام اين عفونت را از بين ميبرد.
عموماً درمان کمکي ديگري انجام نميشود مگر در موارد عودهايمکرر عفونت؛ زيرا در اين موارد احتمالاً تعدادي از ميکروب ها از مجرايادرار خارج نشده اند.
قارچ واژني
قارچ واژني نيز بسيار خفيف است، عامل ايجاد آن قارچي است بهنام "کانديدا آلبيکان"، که مثل هم? قارچ هاي ديگر، در محيطهاي مرطوب خيلي بهتر رشد ميکند.
قارچ واژني خود را به شکل ترشحات بسيار غليظ و سفيد نشان ميدهد،کمي هم بوي شير يا ماست دارد. هر چه مقدار عفونت کمتر باشد، اينترشحات کمتر خارج ميشوند.
اما اين ترشحات همراه با علامت بسيار تحريک کنند? ديگري نيزهستند: خارش شديد که لبه هاي کوچک، لبه هاي بزرگ و فرج رامبتلا ميکنند. در سطح فرج نيز علائم التهابي مشاهده ميشوند، از جمله:قرمزي، دانه هاي کوچک و گاهي اوقات بريدگي هايکوچک.
درمان قارچ واژني نيز با استفاده از شياف و/يا قرص صورتميگيرد.
اما زماني که اين دو عفونت با يکديگر تلفيق ميشوند، همه چيزپيچيده خواهد شد، واژينوز باکتريال و قارچ واژني درکنار هم، همزيستي دارند زيرا درمان يکي، براي آن ديگري فايده ايندارد. بنابراين بايد طي حدوداً ده روز درمان دوگانه اي راپي گرفت.
ايراد قارچ اين است که مزمن است و رابط? زنان و همسران شان رادچار اختلال ميکند، زيرا اين بيماري باعث دردناکي رابط? جنسيميشود.
شرايط وقتي بدتر ميشود که اين عفونت در حالت خفته و بدون هيچعلامتي است، و دقيقاً در مواقع روابط جنسي بيدار ميشود.
به همين خاطر است که مردان را در انتقال اين عفونت مقصر ميدانند. درحالي که آنها هيچ تقصيري ندارند، زيرا اگر مردي بهقارچ مبتلا شود، به وضوح آن را تشخيص ميدهد، دانه هاي قرمزرنگ بر روي آلت جنسي او ظاهر ميشوند، ضمناً ممکن است التهاب خودرا به شکل زخم يا بريدگي نشان دهد. همان طور که ميبينيد اينعلائم درمردان غير قابل مشاهده نيستند.
توجه، آنتي بيوتيک باعث ايجاد قارچ هاي واژني ميشوند!
آنتي بيوتيک ها نيز ميتوانند باعث ايجاد مشکل بشوند. دليل تجويز آنتيبيوتيک هر چه که باشد (ورم مثانه، عفونت دندان، آبسه، آکنهو...)، باعث ايجاد قارچ ميگردد زيرا تمام ميکروب ها به جزکانديدا آلبيکان را نابود ميکند. کانديدا آلبيکان نيز از فرصت ايجادشده براي رشد بيشتر بهره ميبرد.
همچنين، بسيار معمول است براي زني که مبتلا به ورم مثانه و درپي آن خارش شده، آنتي بيوتيک تجويز شود. درمان بر پاي? آنتيبيوتيک، ورم مثانه را از بين ميبرد، اما شرايط را براي رشد قارج فراهمخواهد کرد!
در نتيجه، قارچ به واسط? خارش ها خود را نشان ميدهد در حالي کهواژينوز باکتريال با ترشحات خيلي زياد که هنگام برقراري رابط?جنسي يا طي مدت قاعدگي، بوي بسيار بدي متصاعد ميکند، شناختهميشود.
اين عفونت هاي شايع خطرناک نيستند، برعکسِ عفونت هاي جنسي قابل انتقال(هرپس تناسلي، گنوکوک، کلاميديا) که ميتوانند تبديل به عاملناباروري بشوند.

حسادت هميشه بد نيست. حسادت ميتواند منافعي هم داشته باشد. بعضي ازپزشکان معتقدند وجود کمي حس حسادت در عشق لازم است. اين حسادتميتواند از رابطه و زندگي زناشويي شما در برابر خطرهاي واقعيمحافظت کند.

بياييد اول با مفهوم حسادت آشنا شويم. حسادت، نگراني و ترس از يکرقيب احتمالي است که فکر ميکنيد علاقه يا محبت همسرتان را به خود جلبکرده است.

اين احساس ميتواند شامل شک و ترديد نسبت به خيانت همسرتان يا کسي کهدوستش داريد باشد.

سه نوع حسادت وجود دارد

نوع اول بر اساس يک رقابت شکل ميگيرد. اين نوع حسادت معمولازماني بروز پيدا ميکند که پاي يک رقابت واقعي در مياناست.

نوع دوم حسادت، برنامه ريزي شده است. اين احساس زماني رخ ميدهد که شماهمسرتان را به حسادت متهم ميکنيد در حالي که آن کسي که واقعا داردحسادت ميکند خود شما هستيد.

در نهايت نوع سوم حسادت، توهمي است. در اين نوع حسادت، فرد سناريوهايخيالي در ذهن خود درست کرده و در نتيجه حسودي ميکند.
آيا حسادت هميشه بد است؟

خب نه، حسادت هميشه بد نيست. حسادت ميتواند منافعي هم داشته باشد.بعضي از پزشکان معتقدند وجود کمي حس حسادت در عشق لازم است.

اين حسادت ميتواند از رابطه و زندگي زناشويي شما در برابر خطرهايواقعي محافظت کند. گاهي کمي حسادت سالم ميتواند ارتباط متقابلشما با همسرتان را بهتر کند، مرز و محدوده زندگي مشترک شما رامشخص نمايد و احساس مسئوليت و تعهد شما را افزايش دهد.

اگر چه در صورتي که خانم شما حسود است، به چيزهاييبيشتر از درک معنا و مفهوم حسادت نياز داريد. براي کساني که حسادت برزندگي مشترک آنها سايه انداخته، چند توصيه ويژه دارم کهبايد مورد توجه قرار دهند.

صبور باشيد

شايد به نظر برسد کسي که با او ازدواج کرده ايد هميشه موضع حسادت رادر پيش ميگيرد اما اين موضوع تا ابد مشکل ساز نخواهد بود.آدمها رشد ميکنند، تغيير ميکنند و عاقلتر ميشوند.

چيزهايي که اوايل ازدواج شما را آزار ميدهد، ممکن است بعدهااهميت چنداني نداشته باشند. صبر و شکيبايي در مقابله با اين مشکلکمک زيادي به شما خواهد کرد.

اعتماد سازي کنيد
هرچه بيشتر اعتماد را وارد زندگي مشترکمان ميکردم، همسرمراحتتر ميتوانست حس حسادت خودش را کنترل کند. کارهايي بود کهميتوانستم براي جلب اعتماد همسرم انجام دهم.

مثلا او ميدانست که من هنگام کار در ساعت ناهار با همکاران زنناهار نميخورم، مگر اينکه جمع بزرگي از دوستان و همکاران درکنار هم نشسته باشيم.

دانستن اين موضوع باعث ميشد او ديگر وقتي به اين فکر ميکرد که منالان دارم چه کار ميکنم، دچار حسادت توهمي نشود.

عزت نفس همسرتان را افزايش دهيد
ريشه بسياري از حسادتهاي همسرتان در کمبود عزت نفس اوست. راهيپيدا کنيد تا عزت نفس همسرتان را افزايش دهيد.
او را تشويق کنيد در يک کلاس فوق برنامه شرکت کرده يا به طور منظمورزش کند. به روشهاي گوناگون از تيپ ظاهري يا طرز صحبتکردن او تعريف کنيد.
اگر همسرتان احساس کند به او احترام ميگذاريد و دوستشداريد، به سختي گرفتار حسادت ميشود.

آيا از متعهد شدن ترس داريد؟ خيلي از خانمها مثل شما هستند. اينميتواند دلايل مختلفي داشته باشد، از ترسهاي کودکي گرفته تاتجربيات بزرگسالي. ترس از متعهد شدن لزوماً به اين معنا نيست کهنياز به کمک حرفهاي داريد بلکه نشانه اين است که بايد ديدگاههايخودتان را درمورد روابط ارزيابي کنيد تا ببينيد چه چيز جلويشما را ميگيرد و نميگذارد وابستگي دائمي ايجادکنيد.
براي غلبه بر اين مشکلات، اين ?? نکته را بخوانيد تا ببينيد مشکل شماکداميک از اينهاست.
?. روابط زيادي را ديدهايد که برهم خورده است.
آيا والدينتان از هم طلاق گرفتهاند؟ شايد دوستان زيادي داشتهباشيد که روابطشان برهم خورده و بخاطر آن سختي و درد زيادي رامتحمل شدهاند. اگر اينطور است، ترس شما از متعهد شدن در روابطقابل درک است.

با شاهد مشکلات احساسي ديگران بودن ميفهميد که چه زمانهاييممکن است رابطه دچار مشکل شود.به جاي اينکه روي روابط شکستخوردهاطرافتان تمرکز کنيد، به زوجهاي موفقي که ميشناسيد دقت کنيد تا ببينيدآنها براي شاد و خوشبخت زندگي کردن کنار هم چه ميکنند.

?. آشنايان و دوستان نزديک از زندگي مجردي لذت ميبرند.
با روي کار آمدن فمينيسم، مجرد ماندن دخترها و بالا رفتن سن ازدواجآنها افزايش يافت و زنان زيادي انتخاب ميکنند که تا زمان ازدواج خود،البته اگر ازدواج کنند، زندگي مجردي خوب و کارآمدي داشتهباشند. زنان مجرد هيچوقت فرصتهاي بيشتري نداشتهاند مخصوصاً بافرصتهاي شغلي بيشتري که اين روزها در اختيارشان است.

اگر انتخاب ميکنيد که مجرد بمانيد، از برقراري ارتباط نزديک بامرداني که قصد ازدواج در آينده دارند خودداري کنيد.فقط مطمئن شويد کهانتخاب شما براي مجرد بودن نتيجه سليقه و اولويتدهي شخصي شماست نه ترساز متعهد شدن.

?. از شکست فردي ترس داريد.
شايد به اين دليل از متعهد شدن ميترسيد که مهارتهاي ارتباط طولانيمدتمثل صبر، حوصله و فداکاري را در خود نميبينيد. شايد غذا پختن وتميزکاري خانه را بلد نيستيد و از اين ميترسيد که طرفمقابلتان را درزندگي زناشويي نااميد کنيد.
به خاطر داشته باشيد که هر فرد تواناييهاي خاص خود را دارد وافراد مختلف به تواناييهاي مختلفي ارزش ميگذارند.

روابط طولاني زماني موفق ميشوند که افراد به يکديگر برايآنچه که هستند ارزش بگذارند. همچنين ميتوانيد وقتبگذاريد و مهارتهاي جديدي را ياد بگيريد و از زناني کهازدواجهاي موفقي دارند کمک بگيريد تا اعتمادبهنفس لازم براي غلبهبر ترس از متعهد شدن را به شما بدهند.

?. از نااميدي يا سرخوردگي ميترسيد.
وقتي به سالهاي آينده يک ازدواج فکر ميکنيد، ممکن است نگران شويدکه ازدواجتان انتظاراتتان را برآورده نکرده و آني نباشد کهميخواستيد.

البته اين تاحدي درست است. ممکن است يک روز از کنار يک مردشکمگنده از خواب بيدار شويد که جواب حرفهايتان را به جايقربانصدقه با بيحوصلگي ميدهد. همچنين ممکن است مثل قبلديگر به شما توجه نداشته باشد.
اما وقتي آن روز ميرسد، همانطور که براي همه زوجها پيش ميآيد، بهخودتان يادآور شويد که چرا با اين مرد ازدواج کرديد و افکاري کهبيشترين ترس از متعهد شدن را برايتان آورده است را سرکوب کنيد.

به خاطر داشته باشيد که صداقت و حرف زدن ميتواند ترس از سرخوردگيو نااميدي را از بين برده و بدانيد که همه زندگيها بالا وپايين دارند.

?. در گذشته شکست در رابطه را تجربه کردهايد.
مسائل و مشکلات مربوط به متعهد شدن بعد از يک رابطه شکستخورده بيشترميشود. ازآنجاکه خانمهاي بسياري بيش از يک بار در روابط خود شکستميخورند، نگراني آنها از متعهد شدن بالاتر ميرود.
به جاي اينکه به متعهد شدن به عنوان يک رفتار جمعي، سعي کنيد هر رابطهرا به شکل فردي و خاص نگاه کنيد.

از خودتان بپرسيد چرا روابط سابقتان شکست خوردند و ببينيددر آينده چه کارهاي متفاوتي ميتوانيد انجام دهيد.با اينخودآگاهي در وضعيت بهتري براي ارزيابي مردهايي که واردزندگيتان ميشوند خواهيد داشت و خواهيد توانست تعهد طولانيمدتايجاد کنيد.

?. نميدانيد چطور دوام يک رابطه را حفظ کنيد.
حتي زنان بسيار خوشبين و بااعتمادبهنفس هم در يک رابطه ايدآلنگرانيهايي براي دوام بخشيدن به رابطه خود دارند. در نامعلومي وبلاتکليفي دنياي امروز، با زوال ارزشها و جدايي خانوادهها، به نظرنميرسد روش مطمئني براي حفظ دوام ازدواج وجود داشته باشد.

به همين دليل است که ارتباط و گفتگو بين زوج ضروري و حياتياست. هر دو طرف بايد با هم هماهنگ باشند تا بفهمند چهاتفاقاتي ميافتد و اصلاحات لازم را انجام دهند. اگر ارتباط کلاميدو طرف از بين برود، نخواهيد دانست چه بايد بکنيد.
?. مطمئن نيستيد او هماني است که ميخواهيد.
اگر دوست داريد بدون اينکه براي هميشه متعهد شويد، رابطهايبادوام داشته باشيد، ممکن است لازم باشد درمورد مشکلتان براي متعهدشدن با يک مشاور صحبت کنيد.اگر کسي که ميخواهيد باقي عمرتان رابا او بگذرانيد پيدا نکردهايد، از خودتان سوال کنيد شايدتوقعات و انتظاراتتان خيلي بالا باشد.

آيا در جاي نادرست به دنبال آدم درست هستيد؟ آيا با کساني ارتباطبرقرار ميکنيد که هدفشان از آشنايي متفاوت با شماست؟ هرکدام از ايندلايل ممکن است باعث شود فکر کنيد نميتوانيد به مرد زندگيتانمتعهد شويد.
?. نميخواهيد اعضاي خانواده را نااميد کنيد.
يکي ديگر از دلايل ترس از متعهد شدن در روابط، داشتن والدينپرتوقع است که انتظار دارند جراح مغز و اعصاب شويد يا بارئيسجمهور بعدي امريکا ازدواج کنيد.

اگر از ازدواج قبلي خود بچه داريد، ممکن است نگرانواکنش آنها به ناپدري خود باشيد. ممکن است هم هست بدون ارزيابينيازهاي احساسي خود و ميزان آمادگيتان براي ازدواج، با يکي ازدخترخالهها يا دخترعموها براي ازدواج کردن وارد رقابت شدهايد.
بااينکه نگراني درمورد فرزندان شوهر سابقتان در رابطه با فردکنوني اهميت زيادي داشته و منطقي

است، خودداري از متعهد شدن براي خوشحال نگه داشتن بقيه به اينمعني است که معيار اشتباهي براي داشتن يک رابطه موفق داريد. وقتبگذاريد و به اين فکر کنيد که به جاي نيازهاي ديگرانچه چيزي براي خودتان بهتر است.

?. ميخواهيد براي لذت بردن از خوشيهاي زندگي مجرد بمانيد.
اگر زندگي راحت و آرامي داريد و نميخواهيد آن را بانگرانيهاي رابطه خراب کنيد که تا حدي قابل درک است. آيا ميخواهيدتا پايان عمرتان مجرد بمانيد؟

آيا از مسئوليتهاي ازدواج هراس داريد؟ با مسائل و مشکلاتي نظير اينبايد روبهرو شويد تا مطمئن شويد به تعهد نگاهي سالم داريد.

برخلاف اين، اگر سبک زندگيتان ديوانهوار وحشيانه است ونميتوانيد محدود شدن ازدواج را بپذيريد، پس احتمالاً برايمتعهد شدن آماده نيستيد.
به خودتان زمان بدهيد تا به دلايل واقعي اينکه چرا باتوجه به سبکزندگيتان و اهداف آيندهتان از متعهد شدن ميترسيد، فکر کنيد.

??. تصور ميکنيد تعهد عشق رابطه را از بين ميبرد.
عشق مسئلهاي ظريف و حساس است و بايد از آن مراقبت شود. بااينکهزندگي واقعي چهره خود را بعد از ازدواج نشان ميدهد وپيدا کردن وقت براي صميمت و لحظات دونفره را سخت ميکند، زوجهااگر ميخواهند رابطهشان هميشگي شود، بايد بالاترين اولويت رابه رابطهشان بدهند.

زوجهاي مسنتر ادعا ميکنند که روابط عاشقانه باثباتي که در طولاني مدتساخته شدهاند بسيار عميقتر و پرمعنيتر از عشق پرهيجاني استکه رابطه با آن آغاز شده است. اجازه بدهيد عشقتان رشد کنند.تعدادمجردهايي که از متعهد شدن ترس دارند بنا به دلايل مختلف بالا رفتهاست.

اگر شما هم از ايندسته افراد هستيد، الان وقتش رسيده است کهدلايل الگوهاي روابطتان را بررسي کرده و ببينيد چطورميتوانيد براي غلبه بر ترس از متعهد شدن در خودتان ايجاد تغيير کنيد.

تمام انواع سبزي ها، ميوه ها مي تواند جايگزين چاي شود امابسياري از افراد بدليل آرام بخش بودن چاي آن را مصرف مي کنند کهاين اثرآرامش بخش را ميوه ها وسبزيجات ندارند.



كيمياگر متخصص تغذيه گفت: خوردن چاي به شرط آنکه بامواد قندي و شيريني جات مصرف نشود مشکلي ندارد همچنين خانم هايباردار از نيم ساعت قبل از صرف غذا و تا يک ساعت و نيم بعد از غذا ازچايي استفاده نکنند تا آهن غذا کم نشود.



کيمياگر تصريح کرد: نوشيدن مکرر چاي در طول روز بيش از 6ليوان باعث تغيير رنگ و زردي دندان ها مي شود.



وي در خصوص مواد جايگزين چاي اظهار داشت: تمام انواع سبزيها، ميوه ها مي تواند جايگزين چاي شود اما بسياري از افرادبدليل آرام بخش بودن چاي آن را مصرف مي کنند که اين اثرآرامش بخشرا ميوه ها وسبزيجات ندارند.



وي در پايان افزود: خانم هاي باردار از نيم ساعت قبل از صرف غذاو تا يک ساعت و نيم بعد از غذا از چاي استفاده نکنند تا آهن غذاکم نشود.



مصرف کافئين را محدود نماييد و بيش از 300 ميلي گرم کافئين درروز مصرف ننماييد. محتواي کافئين در نوشيدني هاي مختلف به نوعبرگ ها(مثل برگ چاي) و يا نوع دانه هاي مورد استفاده(مثلا نوع دانه هاي کاکائو، قهوه و ...) و نيز به نحوه ي آماده سازينوشيدني بستگي دارد.

يک فنجان قهوه(حدود 240 سي سي قهوه ) به طور ميانگين حاوي 150ميلي گرم کافئين است در حالي که يک ليوان چاي سياه معمولاحاوي 80 ميلي گرم کافئين مي باشد. يک ليوان نوشابه حاوي نوشابههاي کافئين دار به طور متوسط داراي 30 تا 60 ميلي گرم کافئين ميباشد

اين سال هاي اخير روابط on و off زياد شده است. يعني چه؟ يعني يکآدمي بيايد در زندگي يک آدم ديگر به نحوي که هروقت خودشخواست باشد و هروقت نخواست، نباشد. يک بار رابطه بوق آزاد بزند و طرفديگر آنسوي خط بگويد «الو» و يک بار ديگر بگويد«مشترک مورد نظر در دسترس نيست.»

اين روزها روابط on و off زياد شده است چون لابد آدم ها انقدرخودشان را دوست دارند که فقط زماني که نياز دارند گوشي رابطه راروشن نگه مي دارند. نيازشان که برطرف شد بي خيال نياز طرف مقابلگوشي را خاموش يا سايلنت مي کنند تا آرامششان به هم نخورد.

اين روزها مدل روابط عاطفي بين زن و مرد، قطعي و وصلي دارد چونيکي از دو طرف که اغلب مرد رابطه است، حاضر نيست مسئوليت يک رابطهدائم و روشن را بپذيرد. بنابراين زن رابطه را فقط وقت هايي کهخودش نياز عاطفي يا جنسي دارد، مي خواهد و باقي زمان ها بايد برسد بهکار و زندگي خودش.

مرد رابطه که در گذشته در مخيله اش هم نمي گنجيد که بدونبهانه و دليل قرص و محکمي

چون «ازدواج» به زن رابطه نظر داشته باشد در اين سال ها به خوبيفرا گرفته است که مي تواند بدون تعهد و احساس مسئوليت نيازهايخود را برطرف کند و هرگاه اراده کرد نقطه پاياني بر رابطهخود بگذارد.

البته با رشد چنين روابطي، زن هم کم کم آموخته است که طاقت خودرا زياد کند و آماده قطع دوستي و شروع رابطه اي جديد باشد. اما هنوز وبه طور ذاتي زن به دليل ميل به ازدواج، همواره به دنبال رابطه اي باآينده روشن است و از همين رو آسيب بيشتري را در اين روابط متحمل ميشود.

زن به دليل ميل ذاتي به ازدواج از سوي مرد به اصطلاح روشنفکر(!) موردتمسخر قرار مي گيرد. از سوي ديگر نيز به دليل داشتنچنين حسي و البته دارا بودن رگه هاي احساسي قوي، دانسته وندانسته مورد سوء استفاده قرار مي گيرد؛

مرد درابتدا با ابراز علاقه به شيوه هاي مختلف زن را به خود وابسته ميکند و بعد از اين وابستگي براي رسيدن به اهداف خود سود ميبرد.

معمولا زن ها در روابط موقت به دليل وابستگي عاطفي و رسيدن بهازدواج سعي مي کنند امتيازاتي به طرف مقابل و به خواسته هاي مرد تنبدهند تا رابطه را همچنان حفظ کنند اما در نهايت وقتي از نظر مردزمان اتمام رابطه برسد، زن به راحتي حذف مي شود.

اين روزها زنان، دانسته و يا ندانسته با تن دادن به اين روابط on وoff، مرد رابطه را جسورتر کرده اند. تاجايي که مرد، داشتن چنينروابط بي قيدي را حق مسلم خود و امري طبيعي تلقي مي کند. حتا برخيزنان از اينکه بگويند دوستي را به قصد ازدواج مي خواهندپرهيز مي کنند، چون همواره اين امکان هست که به کوته بينيمتهم شوند و اينکه همه چيز را در ازدواج مي دانند.

شايد بد نباشند زنان و دختران بار ديگر به طبيعت خود نگاهيبياندازند و بي پروا از خواسته ها و حق خود دفاع کنند و کمترشرايط را براي مورد سواستفاده قرار گرفتن مهيا کنند.

سردي و يک فاصله پرنشدني، از همين اتفاقات ساده جان ميگيرد. همين چيزهايي که گاهي به دليل صميميت وگاهي به دليل حق به جانب بودن ، آنها را ناديده مي گيريد.همين چيزهاي ساده اي که براي مردها يک دنيا اهميت دارد و ميتواند نظرشان را نسبت به شريک زندگي شان زير و رو کند.

شما فکر مي کنيد هيچ اتفاقي نيفتاده؛ فکر مي کنيد تغييري نکردهايد و اشتباهي مرتکب نشده ايد اما همسرتان روزبه روز بيشتر فاصله ميگيرد و سردتر مي شود.

تقصير شما نيست. کسي اين چيزها را به شما گوشزدنکرده. ما در اين صفحه مي خواهيم شما را با اشتباه هاي کوچکي کهزندگي تان را يخبندان مي کند آشنا کنيم و چشم هايتان رابيشتر از قبل روي رفتار تان باز کنيم.

? سردکننده شماره ?: به خودتان اهميت نمي دهيد

? زن هاي هپلي

مردي که عاشق تان باشد، حتي مي تواند در سخت ترين روزها هم کنار شمابماند و در روزهاي بيماري هم از شما خسته نشود. مرد ها يک زن هميشهزيبا و سالم نمي خواهند. بلکه زني را دوست دارند که بيمارنما و ژوليپولي نباشد و اهميت کافي را به سلامت و زيبايي اش بدهد. اگرهنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چند شکايت اصلي مرد ها ازهمسرشان را بخوانيد:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برميگردد و ديگر حتي حوصله يک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد.ساعات زيبايي و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبويي و خستگياش را براي من به خانه مي آورد.

اشتياق زيادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمي کند، بلکه برايم عذابآور هم شده. نمي دانم خودش را نمي بيند؟ متوجه نيست که چطور هرروز وزنش بالاتر مي رود و مجبور مي شود لباس هاي قديمي اش را کناربگذارد؟

همسرم ?? نوع سشوار و اتوي مو دارد اما هر روز بايد با موهاي وز شدهببينمش. حسرت ديدن يک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلممانده. تنها وقتي که مهمان داريم مي توانم به آراسته بودنش اميدوارباشم.

? مردها چه فکر مي کنند؟

مردها از زناني که به بهداشت، سلامت و زيبايي شان اهميت نمي دهند،بيزارند. شايد يک زن هم از هپلي بودن همسرش آزرده شود اما آسيبيکه يک مرد از اين ماجرا مي بيند به مراتب بيشتر است؛ چراکه مردهادر جريان اين ارتباط، بيشتر تابع چشمشان هستند.

شايد ديدن يک لباس خوشرنگ، مرتب و يک خانه تميز، بيشتر ازهر چيز ديگري بتواند آنها را دلگرم کند اما شکايت هاييکه در بالا گفته شد، کافي است تا يک مرد عاشق هم به يک مرد سردتبديل شود.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

بسياري از زن ها در درک مفهوم «صميميت» دچار مشکل هستند. آنهابعد از گذشت مدتي از زندگي مشترک، به بهانه صميمي بودن باهمسرشان، رسيدن به خود و شادابي شان را فراموش مي کنند.

اگر شما هم در چنين موقعيتي قرار داريد، نبايد اين اصل رافراموش کنيد که براي يک مرد، هر روز روزي تازه است و تنها با تازهنگه داشتن اين زيبايي هاي کوچک است که مي توانيد دل اينموجود مريخي را به دست بياوريد.

? سردکننده شماره?: کمبود اعتماد به نفس داريد

? زن هايي که خود را دست کم مي گيرند

حتي زشت ترين آدم هاي جهان هم، دليلي براي دلفريب بودن در خود دارند.يادتان نرود که مردها از زناني که مدام خود را تحقير مي کنند وهيچ وقت از ظاهر شان راضي نيستند، بيزارند و اگر مدام درمورد ظاهرتان غر بزنيد، نه تنها او شما را يک زن فروتن نمي بيند، بلکهاز شما دلسرد هم مي شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد،چند شکايت اصلي مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانيد:

دماغم باز هم ورم کرده. با اين صورت چطور به مهماني بيايم؟ منامشب باز هم زشت ترين زن جمع خواهم بود. اصلا همين هفته بايد سراغ يکجراح زيبايي بروم و از دست اين چهره مسخره راحت شوم.

نه! اين لباس را نمي پوشم! ببين چقدر چاقم مي کند. اينپهلو هاي گنده را بزرگ تر هم نشان مي دهد. نگاهکن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم يک تکه چربيبيرون زده.

هرقدر موهايم را سشوار مي کشم صاف نمي شود. با اين موهاي وزوزي حالماز قيافه خودم به هم مي خورد. دلم مي خواست کچل باشم اما اينموهاي زشت روي سرم نباشد.

? مرد ها چه فکر مي کنند؟

براي همسرتان زشت بودن يا زيبا بودن شما آنقدر اهميت ندارد که تصورشما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن هاي با اعتماد به نفس هستند.

زن هايي که خوب بلدند زيبايي هايشان را بهتر نشان دهند و ازظاهري که دارند، راضي هستند. مدام شکسته نفسي کردن و شرمنده بودن ازظاهر خود، مي تواند عاشق ترين مرد را هم دلسرد کند. شما با اين کار،ايرادهايي که تا کنون در شما نمي ديده را در نگاهشپررنگ تر جلوه مي دهيد.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

برخي زن ها گمان مي کنند که ديگران ايراد هاي ظاهري شان رابرجسته تر از آنچه که هست مي بينند. به همين دليل و براي نشاندادن شکسته نفسي شان، سعي مي کنند قبل از ديگران، خودشان ايرادهارا به زبان بياورند

اما بايد بدانيد که چنين رفتاري نتيجه معکوس بر روابط شمامي گذارد. پس زيبايي هاي ظاهر تان را تحسين کنيد و بهخودتان باور داشته باشيد. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقيرنکنيد؛ اين موضوع مي تواند حس او را نسبت به شما زير و رو کند.

? سردکننده شماره?: زياد به ظاهرتان اهميت مي دهيد

? زناني که هميشه نگران ظاهر شان هستند

هر مردي دوست دارد زني زيبا و آراسته داشته باشد اما زن هايي که مدامدرگير ظاهرشان هستند مردها را عذاب مي دهند. يک مرد دوست دارد باخيال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکي شدن کفش هايشنباشد.

دوست دارد گاهي چهره همسرش را بدون آرايش ببيند ووقتي با عجله مي خواهند جايي بروند، او ساعت ها مقابل آينه ننشيند.اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چند شکايت اصلي مردها از همسرشان را بخوانيد:

دوست دارم گاهي دستش را بگيرم و روي يک تپه کنارشبنشينم اما او حاضر نيست مانتواش را خاکي کند يا به دليل نشستن رويزمين شلوارش را چروک کند. هيچ وقت کنارش احساس راحتي نميکنم.

هزينه زيادي که براي لوازم آرايشي مي پردازد مرا ديوانه مي کند.من مخالف کار او نيستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اينکهنيمي از بودجه ماهانه ما براي لوازم آرايشي مصرفي هزينه مي شودناراحتم.

حاضر نيست لباس هاي تکراري بپوشد و ست کردن لباس ها برايش شبيهيک بحران غيرقابل حل است. ما هيچ وقت نمي توانيم تصميمناگهاني اي براي تفريح بگيريم. چون بايد زمان کافيبراي حاضر شدن را داشته باشد.

? مردها چه فکر مي کنند؟

همان طور که گفتيم مردها از ديدن زيبايي همسرشان لذت مي برند امادوست دارند بخش اصلي اين آراستگي را زيبايي طبيعي تشکيل دهد.آنها دوست ندارند کنار يک عروسک بي عيب و نقص زندگي کنند، بلکهترجيح مي دهند کنار يک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زني کهاگر به موهايش دست بزنيد، آشفته و مضطرب نشود.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

با ديدن تصوير بازيگران زيبا، برخي از زن ها تصويري بي عيب را درذهن شان حک مي کنند؛ تصويري که تمام تلاش شان را براي شبيه شدن به آنبه خرج مي دهند و با ديدن تفاوت هايشان با آن، نااميد و مضطرب ميشوند. گرچه اين زن ها فکر مي کنند در صورت شبيه نبودن بهاين تصوير، ديگران آنها را رد يا سرزنش مي کنند اما واقعيت ايناست که اين افراد خيلي زود همسرشان را از خود مي رانند.

? سردکننده شماره ?: ضعيف هستيد
? زنان وابسته و دست و پا چلفتي
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اينکه زني با استقلال بيش از حدشآنها را تحت سلطه در بياورد، آزارشان مي دهد. در عين حال، مردها اززنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمي آيد.

آنها دوست ندارند عين يک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند واينکه زنشان رفتاري کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برايشان مثل يککابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چندشکايت اصلي مرد ها از همسرشان را بخوانيد:

براي همسرم اتومبيل خريدم و کمکش کردم تا گواهينامه بگيرداما او بدون من حاضر نيست رانندگي کند. انتظار دارد من مثل يکراننده شخصي در کنارش باشم و به دليل ترسش، حاضر نيست از امکاني کهبرايش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چيز نباشم، زندگي مان از دست مي رود.همسرم حتي نمي تواند يک خريد ساده را انجام دهد. همه جا بايد کنارشباشم و همه مسئوليت هاي زندگي را بايد به تنهايي برعهدهبگيرم.

همسرم با يک بحث ساده زير گريه مي زد و از بدبختي هايش شکايت ميکرد. ما اختلافات زيادي داشتيم و يک بار که تلاش کردم او را به جداييراضي کنم، تهديد کرد که خودش را مي کشد.

? مردها چه فکر مي کنند؟

زن هاي مظلوم نما، ضعيف و ناتوان براي هيچ مردي جالب نيستند. يکمرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرايطي از عهده کارهاي خودش برميآيد و مي تواند روي پاي خودش بايستد. مردها دوست دارند درزندگي حرف اول را بزنند اما نمي خواهند بار تمام مسئوليت هاي ريزو درشت خانه بر دوش شان باشد.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

اين مشکل ريشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کساني که اعتمادبه نفسپايين دارند، گمان مي کنند با اين مظلوم نمايي ها مي تواننددل ديگران را به رحم بياورند و زندگي شان را پيشببرند.

بعضي از زنان هم به دليل بحران هايي که در کودکي برايشان به وجودآمده، هميشه نوعي احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث ميشود که به چنين ابزار هايي متوسل شوند؛ ابزار هايي که به جايدرست کردن ماجرا، مي تواند روابط آنها را از هم بپاشد.

بارها شنيدهايم که مردهاي متاهل مردهاي مجرد را نصيحت ميکنند که رمزيک ازدواج موفق اين است که بگوييد «چشم عزيزم».باوجودايدههاي مختلف و سردرگمکننده، تصميم گرفتيم ببينيم ازديدگاه خانمها مردها واقعاً بايد در رابطه چگونه رفتارکنند.

اينجا پنج نکته آوردهايم به همه مردها کمک ميکند تا در مسيرزندگي هماني شوند که خانمها به دنبال آن هستند.
درس اول: مسئوليتپذير باشيد.
کاري که فکر ميکنيد اشتباه است را انجام ندهيد تا بعداً گناه آنرا گردن ديگران بيندازيد. اگر اشتباهي مرتکب شديد،مسئوليت کارتان را بپذيريد. يکي از معاني «شوهر» کسي است که بامهارت خانه و خانواده خود را کنترل کند. يک مدير هميشهمسئوليتپذير است.

براي مردي که همسرش را براي مشکلي که به وجود آمده مقصر جلوهميدهد هيچ دلسوزي وجود ندارد چون مطمئناً از او خواهندپرسيد که «تو چرا اجازه دادي اين اتفاق بيفتد؟» مرد بايدهوشيار باشد و بداند چطور ميتواند اعمالش را براي کنترل خوباوضاع تغيير دهد.
درس دوم: رهبر باشيد.
اگر مردي بخواهد قدرتمند و باارزش ديده شود و رابطه خوبي با همسرخود داشته باشد، بايد از خود توانايي رهبري نشان دهد. وقتي با موقعيتيروبهرو ميشود که نيازمند تصميمگيري و کنترل است، خودش بايد قدمجلو گذاشته و امور را در دست گيرد.

مردم کساني را تحسين ميکنند که براي روبهرو شدن با مشکلات و موقعيتهايسخت پيش ميروند. هيچکس کسي که عقب ميکشد و منتظر ميماندبقيه مشکل را حل کنند را تحسين نميکند.

خيلي از مردها از رهبري صرفنظر ميکنند چون دوست ندارند کسي ازآنها انتقاد کند. تصور ميکنند که با اين روش محتاط عمل کردهاند. امايک مرد بايد بگويد، «خودم انجامش ميدهم» و اقدام کند و به دنبالراهکار باشد. اگر مطمئن نيست که چه راهحلي بايد پيشگيرد، کاري را بکند که بقيه رهبرها ميکنند: از منابع مختلفاطلاعاتي کمک بگيرد.
درس سوم: تصميم بگيريد.
يکي از مفاهيم کلمه «مردانه»، قاطع بودن است. مردها بايد بتوانندتصميم بگيرند و مسئوليت عواقب تصميمهايشان را هم قبول کنند.اگر مردي تمايلي به تصميم گرفتن نداشته باشد، ممکن استهمسرش از او ناراحت شود.

بخشي از تصميمگيري، درک ديدگاههاي طرفمقابل و داشتنانعطافپذيري است. يک زن کسي را نميخواهد که او را کنترل کند، کسيرا هم نميخواهد که همه تصميمات را بر عهده او بگذارد. مردي که ازگرفتن تصميمات اشتباه ميترسد، بايد از خود سوال کند: گرفتنتصميمات بر عهده کيست؟ -- کسي که از گرفتن تصميم نترسد.
درس چهارم: قوي باشيد.
قوي به چه کسي ميگويند؟ کسي که بتواند احساسات خود را کنترلکند. کسي که ميتواند عصبانيتش را کنترل کند بسيار بهتر از مردي است کهاز نظر جسمي قوي است و ميتواند با يک شهر بجنگد. ابراز عصبانيت وپرخاشگري ميتواند يک رابطه را نابود کند.

اگر مردي فکر ميکند که نميتواند عصبانيت خود را کنترل کند،بايد تصور کند که از دست کسي عصباني شده است، تلفن زنگ ميزند ورئيسش است.

آيا آرام ميشود؟ البته چون در غيراينصورت کار خود را ازدست خواهد داد. عصباني نشدن به اين معني نيست که رفتار نادرست راميپذيرد؛ او ميتواند با آرامش براي رفتارهايي که از طرفديگران ميپذيرد، محدوديت بگذارد.
درس پنجم: مردانه رفتار کنيد.
مردانگي خصوصيات مثبت قطعيت، قدرت در عقايد، اعتمادبهنفس، تکيهبر خود، ويژگيهاي اخلاقي خوب، تاديب نفس، صداقت و راستي است.مردي که مردانگي دارد شجاعت مقابله با سختيها، درد و خطر را بدونعقب کشيدن دارد.
براي خانمها: از همسرتان بخواهيد اين مقاله را مطالعه کند.
براي آقايان: از همسرتان بپرسيد آيا اين همان چيزي است کهميخواهد. مطمئناً از پاسخ او غافلگير خواهيد شد.

تا به حال فکر کرده ايد چرا بعضي افراد اين همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضي ديگر ... انگار کسي دوست نداردحتي نزديکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند

– شما که به اين جور خرافات اعتقاد نداريد؟! – بلکه خصوصياتي دارند کهباعث محبوبيتشان مي شود، يا بهتر بگوييم فاقد خصوصياتي هستند کهآدم ها را از آنها براند.

چه خصوصياتي باعث مي شود ديگران از ما فاصله بگيرند؟موفقيت به شما مي گويد! اگر نمي خواهيد مجرد بمانيد اينخصوصيات را در اسرع وقت از خودتان از بين ببريد. هيچ کس دوستندارد با چنين آدم هايي ازدواج کند.

? دخترهايي که براي خودشان «مرد» شده اند!

شمار اين جور دخترها در دنياي امروز روبه افزايش است، و جالب اينجاستکه آنها اصلا از دافعه هاي خودشان خبر ندارند و به «مردانگي»خودشان کاملا افتخار مي کنند. آنها زنان ديگر را ضعيف، ناتوان،ظريف و وابسته مي دانند و اصلا حاضر نيستند به عنوان جنس زن به آنهانگاه شود.


لباس هاي مردانه، کارهاي مردانه، بازوهاي قوي و برجسته و صداي کلفت ومردانه از چيزهاي مورد علاقه آنهاست که با آن فخر مي فروشند.اگر شما هم ظرافت هاي زنانه را باعث سرافکندگي خود ميدانيد، به مقاله «پسرهايي که مجرد» مي مانند نگاهيبيندازيد.

زنان مردنما همانقدر براي ديگران دافعه دارند که مردان زن نماحال شما را بد مي کنند. زن، زن آفريده شده و مرد، مرد، و هر کدام ازاين دو جنس در قالب خصوصيات خودشان است که جذابيت دارد، قدرت دارد ومي تواند کارهايش را راه بيندازد.

البته اين جور دختران مي توانند به خوبي جاي پدر را برايبچه هايشان پر کنند اما متاسفانه مجرد مي مانند، چونپدر بچه ها دنبال «همسر» خوبي براي خود مي گردد!

? دخترهاي خرافاتي

اگر اولين سوالي که در هنگام آشنايي با افراد مي پرسيداين است که متولد چه ماهي هستند، اگر پاي دکه روزنامهفروشي مي ايستيد و فال اين ماهتان را در تمام مجلات مي خوانيد،اگر در کتابخانه اتاقتان

انواع گوناگون کتاب هاي تعبير خواب، فال قهوه، طالع بينيهندي، چيني، رومي، فرانسوي و ... است، اگر به خودتان انواعسنگ هاي ضد چشم زخم، ازدياد حافظه، مهره مار، سنگ ماهتولد، سنگ سياره

ژوپيتر و از اين جور چيزها آويزان کرده ايد و اگرپاتوق شما خانه معروف ترين فال قهوه گير شهر است که برايرسيدن به آرزوها و خواسته هاي مختلفتان نسخه هاي عجيب و غريب ميپيچد، بايد بگوييم که سرگرمي خوبي داريد اماخيالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هيچ ازدواج موفقيديده نمي شود!

مي دانيد چيست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبيعه در نميآورند و اصلا نمي توانند شما را درک کنند.

آنها واقع بين هستند و اکثرا همه چيز را از ديد عقل وتجربه ميبينند، به خاطر همين ذاتا از اين جور کارها دل خوشي ندارند.البته که مهم نيست آنها چه فکري در مورد شما مي کنند، اما ...خواهش مي کنم به خاطر خودتان هم که شده کمي منطقي باشيد!

? دخترهاي خانم معلم

من يکي از آنها را مي شناسم. او مثل يک وجدان آگاه «اکسترنال»است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسائل و بايد و نبايدهاي بهداشتي،روانشناختي، علمي، اجتماعي، سلامت، تغذيه و خلاصه هر چيزديگري که راجع به آن مطالعه اي داشته را به من گوشزد ميکند.

او مرتب يادآوري مي کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم،موقع رد شدن از خيابان خيلي احتياط کنم، بزرگترها را نبايد بهاسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلي براي سلامتي مان خيلي

خوب است، چت کردن کار بدي است، موقع کار با کامپيوتر بايدصاف نشست، و هيچ وقت نبايد از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکندکه من بخواهم دست از پا خطا کنم و اين دستورات را ناديدهبگيرم، مثلا خداي ناکرده بروم سينما و پفک و چيپسبا سس تند بخورم!

البته او خيلي دختر خوب و شايسته اي است، اما هيچ وقت نمي توانماز بودن با او لذت ببرم. (بيچاره همسرش!) بد نيست بدانيد که همهما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، يک «معلم» درون هم

داريم که اينها را به ما گوشزد مي کند اما فرقش اين است کهگاهي مي توانيم خاموشش کنيم و کمي از شيطنت هايمان لذت ببريم.معلم بازي به شدت ديگران را از شما فراري مي دهد.

? دخترهاي پول پرست

نيازي به توضيح نيست که اينها چه جور دخترهايي هستند. اين دخترهانشانه هايي دارند که طرف مقابلشان خيلي زود آنها را مي شناسد: آنهامدام در مورد مسائل مالي حرف مي زنند، اولين سوالاتي که مي پرسنددر موردميزان درآمد، مدل ماشين، محل زندگي، وضعي اقتصادي خانوادهو اين قبيل است و اگر در چشم انداز آينده يک رابطه احتمالبحران مالي يا احيانا اجبار به قناعت را ببينند بلافاصله محو ميشوند!

قضيه خيلي ساده است، دختري که دنبال جيب طرف مقابلش است در روزهاي سختبه درد نمي خورد. رابطه عاطفي با چنين دختراني بي نهايت شکننده ونامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زيادي قرار دارد. اگر چنيندختري هستيد متاسفانه طرفداري نداريد؛

پسرها هم مي خواهند با کسي ازدواج کنند که آنها را به خاطرخودشان بخواهد، نه جيبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوستداريد طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.

? دخترهاي انحصارطلب

دخترهاي انحصارطلب خيلي خوبند، فقط يک ايراد بزرگ دارند: آنهاروزگار همسرشان را سياه مي کنند! آنها مي خواهند تمام زندگيطرف مقابلشان شوند و اين اصلا منطقي نيست. همه خانم ها دوست دارند درمرکز توجه مرد زندگي شان باشند اما اين توجه حد و مرزي دارد کهدخترهاي انحصارطلب از آن بي خبرند.

آنها تنها زماني شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگي شان بهآنهاست، و اگر او کوچکترين توجهي به ديگران يا بهمسائل و جنبه هاي ديگر زندگي اش بکند اوقاتشان تلخ مي شود.حتي ممکن است تبديل به افرادي کنترلگر شوند و مدام همسرشان راچک کنند و مثل سايه دنبالش باشند.


البته در ابتداي آشنايي خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگي مان ميشود اما اگر اين روند بخواهد ادامه پيدا کند ما را از کار وزندگي مي اندازد.

هر فردي در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسيار مهمي از زندگي اشاست، لازم است به خانواده اش، کارش، تفريحات و دوستانش و علايقديگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنين به فرديتخودشبه عنوان يک انسان مستقل. اين دخترها جلوي رشد و پيشرفتهمسرشان را مي گيرند، وهيچ مردي هم اين را نمي خواهد.

? دخترهاي خودباخته

دخترهاي خودباخته را حتما مي شناسيد: آنها به خاطر رابطه شان از همهچيزشان مي گذرند و حاضرند تمام زندگي شان را براي طرفمقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هايي هستند که هميشه دردسترسند،

هرگز ناراحت و دلخور نمي شوند، هميه دنبال راضي کردن طرفمقابلند، هيچ اولويتي براي خودشان قائل نيستند، از نيازهايخودشان مي گذرند تا به نيازهاي مرد زندگي شان برسند، به فکررشد و پيشرفت شخصي نيستند و بالاخره همه زندگي شان در رابطهشان خلاصه مي شود.

اين جور دخترها همه اين کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجاممي دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر مي کنند به جاي راضي کردنطرف مقابل او را از خود مي رانند. آنها در نهايت به افرادي بي هويت وبه شدت وابسته تبديل مي شوند که همه بار زندگي شان روي دوشهمسرشان خواهد بود.

گاهي اينطور به نظر مي رسد که دخترهاي سر به زير حرف گوش کنبيشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتي بي نهايت کسل کننده ميشوند. در واقع دخترهايي که در حد خودشان استقلال و هويت دارند و بهدنبال رشد شخصي خودشان هم هستند براي همه جذابترند.

? دخترهاي غرغرو

اين آخرين مورد است اما بيشتر از تمام مواردي که تا اينجا خوانديد آدمها را از شما فراري مي دهد. واقعا چه کسي دلش مي خواهد يک نفرمثل راديوهاي قديمي مدام زير گوش وزوز کند، آن هم از نوعغرغر؟!

از نزديکترين مردي که دم دستتان است سوال کنيد چه چيز بيشتراز همه روي مخش مي رود و او به شما خواهد گفت که يک آدم غرغرو.غرغروها انرژي آدم را تحليل مي برند و واقعا روي اعصاب راه مي روند ومتاسفانه خودشان هم متوجه نمي شوند که چقدر اين کارشان بيهودهاست.


وقتي مدام غرغر مي کنيد ديگر کسي به حرف هاي شما گوش نميدهد و محتواي حرف هايتان را نمي فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغرتوانسته ايد به هدفتان دست پيدا کنيد و کسي را مجبور به کاريبکنيد فقط براي اين بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر واکنند، نه هيچ چيز ديگري.

البته که شما حق داريد خواسته هايتان را از ديگران بخواهيد ياشکايت هايتان را مطرح کنيد اما چطور است يک شيوه موثرتر و جذابتر براي اين منظور پيدا کنيد؟ شايد هم خواسته هايتان نياز بهبازبيني داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست نداريد کسي توي دلش به شما بد وبيراه بگويد