close
آخرین مطالب
  • تبلیغ شما در اینجا
  • طراحی سایت شخصی
  • طراحی سایت فروشگاهی
  • طراحی سیستم وبلاگدهی
  • سیستم سایت ساز اسلام بلاگ
  • مگا برد - پلتفرم خرید اینترنتی قطعات موبایل مگابرد
  • تحلیل و نمودار سازی فرم های پلاگین گرویتی وردپرس
  • اولین تولید کننده پلاگین های مارکتینگ و سئو کاملا ایرانی
  • اولین پلاگین دیجیتال مارکتینگ وردپرسی
  • 

    چرا آقایون به خانمها نیازمندند؟

    الفبای محبت به همسرمان را بیاموزیم

    پنج سؤال زنان ازسلامت جنسی

    چرا آقایون به خانمها نیازمندند؟

    دلایل خیانت بین زن و شوهرهای ایرانی

    آمارها و گزارش هاي روانشناسان و دادگاه هاي خانواده نشانمي دهد در دهه گذشته گرايش به خيانت به همسر در جامعه مابسيار افزايش يافته است.
    روانشناسان و متخصصان، از بين رفتن عشق و علاقه، عدم جذابيت همسر، سهلانگاري همسر، هوسراني، عقده هاي جنسي، اخلاق و رفتار غيرقابلتحمل همسر، بي خطر شمردن خيانت، زياده خواهي و تنوع طلبي را از دلايلاصلي خيانت و بي وفايي همسران به يکديگر مي دانند.

    به گزارش پايگاه اطلاع رساني شبکه خبر اکنون با بحرانيشدن اين مسئله به طرح و ريشه يابي وعللي که در اين امر دخيل هستند،پرداخته ايم. در زمينه دلايل، نقش جامعه، انواع خيانت و عکسالعمل همسران نسبت به اين ناهنجاري اخلاقي با دکتر محمد کاظم عاطفوحيد، روانشناس و عضو هيئت علمي انستيتو روانپزشکي تهرانگفتگو کرده ايم.

    خيانت بين همسران در حال حاضر به چند شکل ديده مي شود؟

    - خيانت در رابطه خانوادگي داراي انواع و اقسام مختلفي است کهعبارتند از:




    1- سردي روابط: وقتي بين زوج ها روابط محبت آميز، عاطفي و هيجاني کممي شود و ديگر خبري از احساس شور و عشق اوليه نيست، در اين زمانممکن است يکي از زوج ها وارد رابطه خيانت آميز شود.

    2- سرد شدن نسبت به ظاهر يکديگر: در زندگي زناشويي افرد بهتدريج ممکن است نسبت به ظاهر همسرشان دلسرد شوند يا اينکه جذابيت هايفرد مقابل برايشان يکنواخت و تکراري شده باشد.

    3- اعتماد به نفس پايين و خودانگاره منفي نسبت به خود:افراد براي آنکه عزت نفس و خودانگاره شان را حفظ و تقويت کنند،مي کوشند از طريق رفتارهايشان نشان دهند عزت نفس شان بالاست و در اينزمينه مشکلي ندارند. اين دسته از اشخاص به دنبال رابطه هايي خارج ازسيستم خانواده مي گردند تا خودشان را اثبات کنند. البتهگاهي هم فرهنگ ها باعث ايجاد اين تصورات مي شوند. مرد ميخواهد از طريق مردانگي و زن از طريق جذابيت، خود را نشاندهد.

    4- داشتن اختلالات و مشکلات روانشناختي: افرادي که دچار يکسري ازاختلالات باليني هستند بيشتر در معرض خيانت به همسرانشان قرار ميگيرند. مثلا اشخاصي که کنترل هاي هيجاني ندارند يا اينکهدچار ضعف شخصيت اند.

    5- ازدواج هاي اجباري: زن يا مردي که برخلاف ميل شان و به دليل اصرارخانواده تن به ازدواج مي دهند، احتمال آن که به همسرشان خيانت کنندبيشتر از سايرين است.

    6-انتقام گرفتن: زن و شوهر ممکن است به خاطر رنجشي که ازيکديگر دارند دست به انتقام بزنند و راه خيانت را انتخاب ميکنند. مثلا مردي که به همسرش بدبين است و او را تحت فشار قرار مي دهد،همسرش براي انتقام گرفتن از او بي وفايي مي کند. اين مورد درزنان شايع است چرا که دائما زنان به اين فکرند کارهاي بدي را کههمسرشان در حق شان کرده تلافي کنند.

    7- برآورده نشدن نيازهاي جنسي: افرادي که در روابط جنسي به مشکل برميخورند به جاي آن که از طريق مشاوره و مراجعه به متخصصان مشکلاتشان راحل کنند، سعي مي کنند به همسرشان خيانت کنند.

    8- هيجان خواهي: يکسري از افراد دوست دارند دست به کارهاي پنهانيبزنند چرا که برايشان توليد هيجان مي کند و اين احساس را به دستمي آورند که افرادي زرنگ اند و ديگران نمي توانند اين قضيهرا بفهمند اما اين را بايد دانست بالاخره روزي اين روابط آشکار ميشود.

    9- علل اقتصادي: وقتي يکي از همسرها در زندگي مشترک، خواسته هايمادي اش برطرف نمي شود وارد رابطه اي قرار مي گيرد که مرکز توجهاند و نيازهاي اقتصادي شان فراهم مي شود که بيشتر در مورد زنان مصداقدارد.

    10- کنجکاوي: گاهي افراد به دليل صحبت سايرين درباره روابط خارجاز سيستم خانواده، به دنبال بي وفايي مي روند و به اصطلاح مي خواهندببينند چه خبر است.

    با توجه به عللي که برشمرديد در جامعه امروز ما، کدام يک از دلايل درزمينه خيانت همسران پر رنگ تر است؟

    - نمي توان جواب قطعي به اين سوال داد، چرا که ما در زمينه آمارمشکل داريم. در مورد خيلي از پديده ها، تحقيقات محکم، علمي ودقيق انجام نمي شود، لذا با نداشتن آمار نمي توان پاسخ دقيقي داداما اگر بر مبناي تجربيات و مشاوره هاي باليني بگوييم،دلايلي چون هيجان خواهي، سرد شدن روابط از جمله توجه نکردن زنانبه ظاهر خود و مشکلات جنسي نقش هاي پررنگ تري دارند. درمورد مسائل جنسي بايد اشاره کرد به دليل نگاه متفاوت زنان ومردان نسبت به اين قضيه که ممکن است دچار مشکلات جنسي شوند. ازنگاه مردان ارتباط جنسي، نشان دهنده مردانگي است و برايزنان، بعد عاطفي و هيجاني دارد، حال هر کدام از آنان با توجه به ايننگاهي که دارند اگر در روابط زناشويي شان آن ابعاد موردتوجه قرار نگيرد در جايي خارج از روابط خانواده، به دنبالش ميگردند. بايد اين نکته را يادآوري کرد در جامعه کنوني که افرادتحت فشارهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي هستند، اميد خود را بهآينده از دست مي دهند و به رفتارهايي چون اعتياد يا خيانتگرايش پيدا مي کنند.

    جامعه و فرهنگ حاکم بر آن، تا چه حد در افزايش خيانت زن وشوهر نسبت به به هم دخيل هستند؟

    - نقش شان، به خصوص در آموزه ها و تربيت هاي گذشته، بسيار زياداست. به عنوان مثال اين فرهنگ در جامعه ما جا افتاده که خيانتمردان قابل قبول تر از خيانت زنان است. اگر مردي خيانت کند،گفته مي شود شيطنت کرده است اما در مورد زن مي گويند مشکلاخلاقي دارد. در جامعه اي که به طور ضمني تعدد زوجات را تاييد مي کندآن هم بدون مسئوليت و تعهد، مسلم است به رواج خيانت کمک مي شود.فشارهاي اجتماعي در جامعه نيز سبب استرس مي شود و اين استرس رويزندگي تاثير مي گذارد و منجر به اختلالات زناشويي و تعارضاتمي شود. برخي از افراد براي رها شدن از اين استرس ها مي خواهند آرامشرا در رابطه ديگر جستجو کنند. وقتي جامعه آستانه تحملش را نسبتبه اين دسته از رفتارهاي غيرمعقول بالا مي بردو هيچ راهکاري برايجلوگيري از آن ارائه نمي دهد، زشتي اين مسئله از بين مي رود و ماخيانت را چه در دوران پيش از ازدواج يا بعد از ازدواج ميبينيم.

    خيانت به همسر تا چند سال گذشته بيشتر از طرف مردان بود اماامروزه شاهد هستيم زنان نيز به اين ناهنجاري اخلاقي روي آورده اند، ازنظر شما دليل اين موضوع چيست؟

    - زماني که مردان در گذشته خيانت مي کردند، زنانشان براي مقابلهبا نارضايتي شوهر، خود را وقف امور خانواده مي کردندو از اين طريقتحملشان را بالا مي آوردند و پيش خود مي گفتند واقعيتزندگي همين است، مردان همه اينگونه اند اما امروزه با توجهبه اطلاعاتي که از رسانه هاي مختلف کسب کرده اند و اينکه در جامعهحضوري پررنگ دارند، درصدد تغيير تابوهاي گذشته برآمدهاند. برنامه هاي تلويزيوني ماهواره نيز به اين وضعيت دامن زده است.اين برنامه ها که معمولا با توجه به فرهنگ هاي کشور ديگراست، براي بالا بردن جذابيت و هيجان، به پخش فيلم و سريال هاييمي پردازند که تمرکز اصلي روي خيانت است، همه به هم خيانت ميکنند و هيچ اتفاقي نمي افتد و تبعاتي نيز ندارد و نشان دادناينگونه از برنامه ها سبب مي شود خيانت، زشتي خود را در خانوادهاز دست بدهد.

    آينده خيانت در جامعه را چگونه مي بينيد؟

    - با توجه به شرايط خاص جامعه مان، آينده درخشاني را در زمينه ازدواجنخواهيم داشت چرا که سياستمداران و سياستگذاران و متخصصانبه اين مسئله از ديدگاه علمي نگاه نمي کنند و آسيب شناسيدقيقي انجام نمي دهند که برمبناي آن راهکار ارائه دهند. فقط روش هايضربتي مقطعي است که نمي تواند عملکرد موفقي داشته باشد. چيزي کهروي زمين است به زير زمين خواهد رفت و از بين نمي رود و پنهانيتر خواهد شد.

    زماني که همسر با خيانت زن يا شوهرش روبرو شد، از منظر شما مناسبترينعکس العملي که بايد نشان داد، چيست؟

    - در ابتدا آرامش خود را حفظ کنند و سريع واکنش نشان ندهند. بايد ايناجازه را به خود بدهند چند روزي از اين مسئله بگذرد و درفرصتي مناسب با همسرشان اين موضوع را مطرح کنند، دلايل اين اتفاقات رابررسي کنند، علت اين رفتار را بيابند و نگاهي به رفتار وعملکردهاي خودشان در زندگي مشترک داشته باشند. از تصميمگيري هاي عجولانه بپرهيزند. بيشتر افراد وقتي با اين وضعروبرو مي شوند فورا از طلاق حرف مي زنند. بهترين کار اين است بعد ازماجرا، سراغ مشاور بروند و مسائل را حل کنند و يک بازنگري دررابطه شان داشته باشند. با همه اين موارد اگر ديديد شرايطزندگي فعلي تان سخت است، در نظر بگيريد اگر جدا شويدآيا شرايط بهتر مي شود يا بدتر.

    آيا ازدواج هايي را که بر اثر خيانت زن يا مرد تخريب شده است، مي تواندوباره ترميم کرد؟

    - بله. البته به دلايل خيانت کردن بستگي دارد. مثلا اگردليل خيانت سرد شدن روابط نسبت به هم باشند مي توانند با کمک مشاور،رابطه را بهتر کنند. به هر حال خشم و عصبانيتي که در افراد قربانيخيانت ايجاد مي شود با تامل حل و فصل خواهد شد.

    بهترين کمکي که به فرد آسيب ديده از بي وفايي همسر مي توان کردچيست؟

    - بايد به آنها گفت بلافاصله خودشان را محاکمه نکنند، مقصرنشمارند و قبول کنند اين رفتاري است که رخ داده و حقشان است کهدچار خشم و عصبانيت شوند. بايد حتما آنها را به روانشناس ارجاعداد، چرا که مشاور به فرد آسيب ديده کمک مي کند به اين مسئله ازنگاه واقع بينانه تر بنگرد. گاهي ممکن است اين دسته ازافراد دچار اختلالات افسردگي و اضطرابي شوند که نياز بهدارودرماني دارند. بايد به اين اشخاص اميدواري داده شود احتمال ترميموجود دارد، هر چند که زمانبر است.

    همسران چگونه بايد زندگي شان را از خطر خيانت و بيوفايي همسران حفظ کنند؟

    - اول اينکه زن و مرد بايد در انتخاب همسر دقت کنند و فقط بر اساس يکبعد مانند زيبايي يا پول ازدواج نکنند چرا که در طول زماناين ابعاد در نظر زن و شوهر عادي مي شود. پس بايد حتما يکسرياصول در انتخاب شريک زندگي شان در نظر بگيرند. دوم اينکهزماني که زن و شوهر ازدواج کردند نبايد فکر کنند حالا همه چيزدرست است. زندگي مشترک نياز به توجه و تقويت دارد. ازدواج مانندگياهي است که بايد به آن رسيد تا رشد پيدا کند. وقتي دختر وپسر با يکديگر ازدواج کردند مثل آن است نهالي را کاشتهباشند و اگر آبياري نشود، خشک مي شود. توصيه ام اين است که افرادپس از ازدواج خاطرات خوب خود را با يکديگر مرور کنند واينکه ازدواجشان براساس عشق و علاقه بوده است راهميشه زندهنگهدارند.

    پنج سؤال زنان ازسلامت جنسی

    چگونه می توان از خودارضایی دست کشید؟


    دلایل خیانت بین زن و شوهرهای ایرانی

    برای افزایش باروری چه باید خورد؟


    چگونه می توان از خودارضایی دست کشید؟

    چگونه در ازدواج دوم موفق باشیم؟

    چگونه در ازدواج دوم موفق باشيم؟

    اکثر کساني که ازدواج اولشان به دليل طلاق يا فوت همسرشان نتيجه اينداشته است، ماه هاي اول يا حتي چند سال اول قاطعانه ميگويند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادي که طلاق مي گيرندبه واسطه سختي هايي که کشيده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بيتمايلي مي کنند.
    اکثر اين افراد مدتي بعد دوباره تصميم به ازدواج مي گيرند، امابه دليل يک تجربه ناموفق طبيعتا براي ازدواج دوم با محدوديت هاي ويژهاي روبه رو هستند.
    متاسفانه برخي افراد وقتي مي خواهند دوباره ازدواج کنند، بيشتر بهدليل فشارهاي خانوادگي و اجتماعي، فرار از تنهايي يا حتي براي روکم کني همسر سابق و خانواده اش يا رفع نيازهاي عاطفي، جنسي و مالي وبدون در نظر گرفتن معيار مناسب و فقط براي فرار از شرايط موجودتن به ازدواج مجدد مي دهند. در حالي که کسي در ازدواج مجدد موفق تراست که بتواند فارغ از ازدواج اول با انگيزه هاي سالم و بهتريدست به انتخاب بزند.
    خصوصيات مشترک در همه ازدواج هاي دوم:


    کساني که دو بار ازدواج مي کنند ، معمولا داراي خصوصيات مشترکي هستند.از جمله اين که خودشان را بي تقصير مي دانند در حالي که در هر طلاقيطرف بي تقصير وجود ندارد.
    اما با گذشت زمان و ورود به زندگي مشترک، تمام ايرادهايي کهدر همسر سابقشان وجود داشته، اين بار در زندگي جديدش جستجو ميکنند. در حالي که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائلکوچک نبود.
    هر فردي پس از طلاق به ايراد و اشکال طرف مقابل بيشتر تاکيد وتکيه مي کند. تجربه نشان داده بيشتر افراد بعد از ازدواج مجدد بهدنبال عيب و ايرادهاي طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم وکاستي هايي که در انتخاب همسر و زندگي مشترک داشته اند، توجهچنداني نمي کنند. رفتار و رويه زندگي گذشته نيز به طورمعمول در زندگي مشترک آينده تکرار مي شود. رفتار و عملکرد همسراندر زندگي مشترک اول و دوم از ثبات و پايداري نسبي برخورداراست.
    مشکلات حل نشده با همسر سابق
    يکي از مهم ترين نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که مي تواندتاثيرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.
    نکته: متاسفانه ازدواج هاي دوم بيشتر به دليل فشارهاي خانوادگي واجتماعي، فرار از تنهايي يا رفع نيازهاي عاطفي جنسي و مالي و بدون درنظر گرفتن معيار مناسب انجام مي شود
    البته اين امر در همه ازدواج هاي مجدد اتفاق نمي افتد.به هر حالزندگي هايي که منجر به طلاق شده داراي مجموعه اي از تعارض ها،مشکلات و درگيري هايي بوده که کار را به طلاق کشانده است. مقدارياز اين مشکلات پس از جدايي و به دليل نبود همسر به مرور زمانفراموش مي شود، اما برخي مسائل همچان پابرجا مي ماند. درصدقابل توجهي از اين مشکلات به دليل فرزندان ازدواج سابق است. بعضي ازاين مشکلات از طريق فرزندان به دليل حل نشدن مشکلات بين والدين وفرزندان به زندگي جديد سرايت مي کند.
    همچنين مقدار قابل ملاحظه اي از رفتار و عملکرد همسران درزندگي مشترک از طريق برخورد با همسر سابق آشکار مي شود.
    به عبارتي پنهاني ترين رفتار فرد در برخورد با همسر سابق خود رانشان مي دهد. مثلا ممکن است فرد پنهان کاري هايي در ازدواج دومداشته باشد که با پرس و جو مي توان تا حدودي به شناخت دستيافت.
    نه تنها در ازدواج دوم بلکه در اولين ازدواج نيز نامزدي ها و عقدهاييکه به هم خورده است بايد مورد بررسي قرار گيرد.
    عشق و ازدواج دوم
    هر زن و مردي به ارتباطي لطيف و عاشقانه با همسر نياز دارد. حتيهمسراني که به عشق نيازمندند به طور نسبي مشکلات و اختلافاتي بايکديگر دارند، اما اين اختلافات کمرنگ تر از عشق ميانآنهاست.
    برخورداري از ارتباطي عاشقانه با همسر، احساسي بسيار ارزشمند است. ايناتفاق مي تواند در ازدواج دوم نيز رخ دهد.
    يکي از معيارهاي سنجش موفقيت در ازداوج دوم، ارتباط عاشقانه و موفقياست که بين زن و شوهر به وجود مي آيد. اين افراد عبارت « گل بيعيب خداست » را کاملا درک کرده اند.
    همه ازدواج هاي دوم اگر با بررسي هاي لازم انجام شده باشد بهاندازه ازدواج اول شانس موفقيت دارند. بسياري از کساني که تجربهزندگي مشترک را دارند، قدر زندگي را بهتر مي دانند. افرادمعمولا پس از طلاق در حد و اندازه هايي نسبت به مشکلات خود درزندگي گذشته شان آگاهي پيدا مي کنند که البتهکافي نيست.
    ديگر شرط موفقيت اين دسته از افراد بسته به اين است که فرد يکبازه زماني قابل قبولي را سپري کرده باشد، در حالي که يکي ازدلايل شکست در ازدواج دوم همين بازه زماني است، چرا که هنوزمشکلات روحي و رواني فرد پابرجاست در حالي که زندگي مشترکقبلي بسته شده است.
    همچنين کساني که به ازدواج مجدد اقدام مي کنند، اگر دارايفرزند باشند، شرايطشان کمي متفاوت است. اين افراد به دليل داشتنفرزند، ديرتر ازدواج مي کنند. برخي از آنها نيز بعد از بزرگ شدنفرزندانشان به ازدواج مجدد اقدام مي کنند.
    با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنيم؟
    معمولا فرزندان اگر در سنين حساس کودکي يا نوجواني باشند نسبت بهازدواج پدر يا مادرشان واکنش منفي نشان مي دهند، اما نحوه رفتارفرزند در مقابل ناپدري يا نامادري بستگي زيادي به برخوردطرف مقابل دارد.
    نکته بسيار مهم در اين زمينه خودجوشي و طبيعي بودن عواطف و احساساتاست. تجربه نشان داده است، فرد اگر به معناي واقعي همسرش را دوستداشته باشد به طور عادي فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگيگذشته اش هستند نيز دوست خواهد داشت.
    چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نيز مورد علاقه و احترامهمسرش است، چنين امري روي نگرش و علاقه مندي او نسبت بههمسر دوم اثر مثبت و سازنده اي دارد.
    حتي در بعضي موارد فرد با مشاهده بي مهري هاي بي دليل همسرش نسبت بهفرزندش احساسي ناخوشايند نسبت به شريک زندگي خويش در ازدواج دومپيدا مي کند.
    اشتباه ديگر افراد را در اين مورد مجبور کردن فرزند بويژه درسنين کم به گفتن «مامان» يا «بابا» به شخص تازه وارد در خانوادهمي داند.
    گاهي در برخي خانواده ها مي بينيم که کودک را به گفتن بابايا مامان مجبور مي کنند. در حالي که کودک اگر خودش نخواهد طرفمقابل را مادر يا پدر خطاب کند، اين اجبار اثر سوء خواهدداشت.
    کودکاني که پدر و مادرشان به علت جدايي اقدام به ازدواج مجدد ميکنند، شرايط سخت تري را مي گذرانند، زيرا کمتر حاضر بهپذيرش عضو جديد خانواده مي شوند.
    بهتر است در اين مورد تصميم را به عهده خود کودک بگذاريم و به اوزمان بدهيم تا بتواند با اين مساله کنار بيايد.

    برای افزایش باروری چه باید خورد؟

    چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

    چگونه اشتباهات همسرم را به او بگويم؟

    سوال مهمي که براي فرد در اين شرايط ايجاد مي شود، اين است که اين استکه آيا بايد اين مسئله را به روي همسرش بياورد يا از آنبگذرد؟

    انسان جايزالخطاست! اين باور همه ي ماست؛ اما واقع به اين معني نيستکه به راحتي اشتباه کنيم؛ بلکه يعني هيچ انساني عاري از اشتباهنيست.


    همه ما کم و بيش در زندگي اشتباهاتي داشته و داريم. مهم اين استکه درک کنيم چه اشتباهاتي کرده ايم و آنها را تکرار نکنيم. زن وشوهر در زندگي مشترک هم عاري از اشتباه نيستند. در واقعگاهي اين اشتباهات ما هستند که پايه هاي يک زندگيخانوادگي را به لرزه در مي آورند.
    هنگام بروز اشتباهي از جانب همسرمان، لحن ما براي گفتن آنمي تواند تشديد کننده ي شرايط بد پيش آمده باشد؛ اما به هرحالمسئله اي است که بايد گفته شود.

    آيا بايد اشتباهات همسرمان را به روي همسرمان بياوريم؟



    يکي از مشکلاتي که زن و شوهر ها با آن روبه رو مي شوند، شرايطي است کهاشتباهي از جانب آنها رخ مي دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن رانمي داند. سوال مهمي که براي فرد در اين شرايط ايجاد ميشود، اين استکه اين است که آيا بايد اين مسئله را به روي همسرش بياورد يا از آنبگذرد؟
    نکته ي ظريفي در اين تصميم گيري وجود دارد. گاهي اشتباهي کهاز همسرمان سر زده، عمدي نيست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکبنشده؛ بنابراين جداي از مساله ي ناراحتي پيش آمده، مهم است کهبدانيم همسرمان از آنجا که عمدي اين اشتباه را انجام نداده؛ پساشرافي هم به آن ندارد. يعني او نمي داند که اصلا کار اشتباهي انجامداده است.

    در اين شرايط او حق دارد که بداند رفتار يا گفتارش درست نبوده؛چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتي ما بشود، نوعناراحتي شدت يافته ما از تکرار اين عمل اشتباه، او را مي رنجاند و اينتوقع هم در وي شکل ميگيرد که”من که نميدانستم اين کارم از نظر تواشتباه است”. پس بهتر است آنچه را حس مي کنيم ميتواندتکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بي خبر است را حتما به اوبگوييم.

    فضايي محترمانه براي گلايه
    هنگام عنوان کردن اشتباهات همسرتان، ملايمت رفتاري و گفتاريرا فراموش نکيد. سر او داد نکشيد. با توهين يا کلمات نامناسب اشتباهشرا يادآور نشويد. تنها گفتن اين که ”من از اين کارت خوشم نيومد”کافي نيست و ممکن است زمينه ساز لجبازي هم بشود.
    علت ناراحتي تان را عنوان کنيد تا اگر سوء تفاهمي ايجاد شده،برطرف شود. اگر همسرتان پي به اشتباهش مي برد، لازم نيستديگر ادامه بدهيد و موضوع را پشت سر هم تکرار کنيد.

    وقتي اشتباهي عنوان شد و همسرتان آن را پذيرفت، آن را پايانيافته بدانيد و بار ديگر در مساله ي ديگر و اشتباهديگري که ربطي به اين موضوع ندارد، آن را پيش نکشيد.

    با اشتباهات گروکشي نکنيد
    متاسفانه وقتي اشتباه همسرتان را به رويش و آن را فراموش هم نمي کنيدو نمي بخشيد، جايي دوباره خودش را نشان مي دهد.
    براي مثال، همسري در جايي که خودش اشتباه کرده، به جاي پذيرشاشتباه و تغيير و بهبود رفتارش، آن را مقابله به مثل با اشتباه قبليهمسرش عنوان مي کند و مسير اشتباهي از لجبازي را طي ميکند. بنابرايناشتباهات را به او بگوييد تا بابت آن ناراحتي خاصي را مدتها باخودتان حمل نکنيد و مانع ايجاد حس انتقام شويد.

    اشتباه را با سرکوفت يکي نکنيد
    متاسفانه لحن و روش ما مي تواند همه چيز را وارونه کند.گاهي تنها با تاکيد روي واژه اي يا بالا بردن صدا هنگاماداي جمله اي و … منظور سخن ما گم يا وارونه ميشود.

    اگر ميخواهيد همسرتان را متوجه اشتباهي که مرتکب شده کنيد، آن رابه شکل بد منتقل نکنيد، سرکوفت نزنيد و لحن تحقيرکننده در پيشنگيريد. ضمن آن که بايد فرصت پاسخگويي به همسرتان همبدهيد و مانند نصايح والدين به کودکان، بحث را يکطرفه جلو نبريد.
    شايد اين شما هستيد که اشتباه متوجه شده ايد و اين يکطرفه رفتنها ميتواند درنظر همسرتان خود راي بودن، استبداد و حتي روحيه ناسالم وترديدآميز بودن افکارتان را جلوه بدهد.

    توبيخ نکنيد
    اگر قصد داريد به همسرتان بگوييد کارش را اشتباه است، دروهله اي اول لحن مناسبي را انتخاب کنيد. هرگز از هر اشتباهي برايفرياد کشيدن سر همسرتان و ايجاد فرصتي براي دعواهاي خانگياستفاده کنيد. شما بايد اشتباه را و علت اين که چرا اشتباه است،به همسرتان شرح دهيد.
    قرار نيست او را وارد جلسه محاکمه ي کوبنده اي کنيد. اطلاع رسانيمرحله ي اول کار است. به همسرتان بگوييد کارش اشتباه بود و برايشدليل بياوريد که به چه علت اشتباه است و چه تاثيري بر شمايا رابطه تان داشته. سپس دوستانه و با مهرباني از او بخواهيد کهدر رفتارش تجديد نظر کند.

    چگونه در ازدواج دوم موفق باشیم؟

    برای همسرتان جذاب بمانید


    چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

    روشی تازه و جالب برای فهمیدن موفقیت در ازدواج !


    برای همسرتان جذاب بمانید

    اشتباهات زوج های جوان در ابتدای زندگی مشترک

    اشتباهات زوج هاي جوان در ابتداي زندگي مشترکروشی تازه و جالب برای فهمیدن موفقیت در ازدواج !

    صفحات

    
    X بستن