چرا انسان دوست دارد با فردی شبیه خود ازدواج ‌کند ؟!

بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی
محققان دريافتهاند که قسمتي از مغز که هيجانات و احساسات را کنترلميکند، در هنگام مشاهده افراد مشابه خودمان فعالتر ميشود.
دانشمندان توانستند پاسخ اين پرسش را که" چرا به طورطبيعي با افراد هم طبقه خود، دوست شده و يا ازدواج ميکنيم"دريابند.
دکتر کارولينا زينک در انستيتو سلامت ذهني در مريلند آزمايشي را ترتيبداد که بر اساس آن به 23 نفر اطلاعات افرادي نزديک به وضعيت اقتصادي ،اجتماعي بالاتر و پايينتر آنها نشان داده شد. سپس از طريقMRI فعاليت قسمت مرکزي مغز در هر حالت اندازهگيري شد.
بررسيها نشان داد که هر اندازه فرد مورد نظر به ما شبيهتر بود، بخشبيشتري از قسمت مرکزي مغز که به مرکز تصميم و کنترل هيجانات و تصميماتمربوط است، براي فعاليت باز ميشد.در واقع مغز افراد متعلق به طبقهبالاي اجتماعي هنگام ملاقات با افراد هم طبقه خود فعالتر و مغزافراد متعلق به طبقه پايين هنگام ملاقات با افراد هم طبقهخود، واکنش مثبت دارند.

محققان نشان دادند که اين نتايج با نتايج به دست آمده از ميمونهابسيار سازگار است. در ميمونها نيز رفتارها بسته به موقعيت آناندر گروه متفاوت است.

دکتر زينک ميگويد: نحوه واکنش و رفتار ما با افراد اطراف خود براساس موقعيت اجتماعي آنان نسبت به ما صورت ميگيرد و به همين علتاطلاعات مرتبط با طبقه اجتماعي افراد براي ما بسيار ارزشمند است.

به عنوان يک انسان ما ظرفيت تشخيص محيط بيروني را براي انتخاب بهترينو مناسبترين احساس براي خود داريم.

مغز ما حالت ايستا ندارد و ميتواند خود را با شرايط وفق دهد. زماني کهموقعيت يک شخص عوض ميشود، انتظار داريم ارزشهاي مرتبط با موقعيتاجتماعي و نظر او نسبت به ديگران نيز در قسمت تصميمگيريتغيير کند.




مشاهده پست مشابه : دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما

میوه ای مناسب برای افزایش قوای جنسی

ميوه اي مناسب براي افزايش قواي جنسي,يک متخصص طب سنتي گفت:انجير قواي جنسي و جسمي را به خوبي افزايش ميدهد. همچنين،بچههايي که هنگام دويدن و بازي کردن دچار درد ناحيهزير دنده چپ خودشان ميشوند، ميتوانند براي تسکين درد اينناحيه از انجير با سرکه استفاده کنند.
بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی
ميوه اي مناسب براي افزايش قواي جنسي,يک متخصص طب سنتي گفت:انجير قواي جنسي و جسمي را به خوبي افزايش ميدهد. همچنين،بچههايي که هنگام دويدن و بازي کردن دچار درد ناحيهزير دنده چپ خودشان ميشوند، ميتوانند براي تسکين درد اينناحيه از انجير با سرکه استفاده کنند.

با طبيعت گرم و تر، موافق حال سردمزاجها و سوداوى مزاجها است.خداوند به انجير قسم ياد کرده است چرا که انجير هم غذاست و همدوا! شايد انسانها با توجه به انجير و خواص انجير که يک آيه و نشانهالهي است، توجه کنند، اسباب توسعه و رشد معنوي خود را فراهم آوردهاند.

1.خوردن انجير حرارت کبد و قلب را تسکين ميدهد.

2.انجير ارزش غذايي زيادي دارد و طبع را لينت داده، مسهل ملايماست.

3.انجير داراي طبع گرم و تر است.

4.انجير قواي جنسي و جسمي را افزايش ميدهد.

5.افرادي که ميخواهند چاق شوند حتما صبح ناشتا انجير مصرفکنند.

6.اگر انجير در گلاب خيس خورده شود و بين وعدههاي غذاييمصرف شود براي رفع يبوست در افراد سرد مزاج موثر است.

7.خيسانده انجير در سرکه و مصرف آن درد ناحيه طحال را آرام ميکند.

8.بچههايي که هنگام دويدن و بازي کردن دچار درد ناحيهزير دنده چپ ميشوند، ميتوانند براي تسکين درد از انجير باسرکه بهره گيرند.

9.محسن ناصري متخصص طب سنتي در کتاب حفظ سلامتي از ديدگاه طبسنتي آورده است: توصيه مهم به کودکان اين است که از خوردنچيپس، کاکائو، سوسيس و کالباس به مقدار زياد خودداري کنندتا لکههاي تيره زير چشم و پوست آنان برطرف شود.

چگونه همسر اجباری خود را دوست داشتنی کنیم؟ عکس

از طرفي ايجاد مهر و محبت و همدلي كار نشدني و چندان سختي همنيست؛ البته در صورتيكه طرف مقابل شما مشكل جدي و آزاردهندهاي كه مانعايجاد علاقه شود نداشته باشد، پس شرايطي را فراهم كنيد تابتوانيد همسر خود را دوست داشته باشيد و از همه مهمتر با ازدواجتانكنار بياييد.بنابراين در قدم اول سعي كنيد با هم حرف بزنيد و از همهمهمتر به صحبتهاي يكديگر گوش دهيد.
چگونه همسر اجباري خود را دوست داشتني کنيم؟ عکس
چگونه همسر اجباري خود را دوست داشتني کنيم؟ عکس,ازدواج آنهم از نوع تحميلي يكي از پراسترسترين شرايط براي شروع يكزندگي اجباري است. شرايطي كه كوچكترين اشتباهي در آن همهچيز را تباه ميكند.

شايد باور نكنيد ولي هنوز هم تعدادي از ازدواجهايي كه در اطراف ما شكلميگيرد تحميلي است و يكي از دو طرف هيچ علاقهاي بهزندگي با همسر اجباري خود ندارد.

اينكه همسر شما شخص مورد دلخواهتان نيست و زندگي با او را مثلجهنم ميبينيد، نشانه پايان زندگي نيست چراكه شما همبايد براي باورپذير شدن اين اجبار قدمي برداريد.

قصه زندگي فاطما گل در سريالي به همين نام و ندا در داستانيواقعي، اين مطلب را برايتان روشن مي کند. دكترسعيده هادي، روانشناس،مدرس دانشگاه و مربي كارگاههاي مهارت زندگي بهشما مي گويد در چنين ازدواجهايي چه بايد بکنيد!

انتخابهايي كه گران تمام ميشوند
سال گذشته به شكل كاملا اتفاقي در يك مهماني خانوادگي بادختري به نام ندا كه به تازگي با پسر يكي از بستگان ماازدواج كرده بود آشنا شدم. دختر ساكت و اخمويي بود و كاملا مشخص بوداز بودن در جمع خوشحال نيست و ثانيهها را براي پايان شبميشمارد.

روزها از آن مهماني گذشت تا او را در دفتر مشاوره روبهروي خودمديدم.
چگونه همسر اجباري خود را دوست داشتني کنيم؟ عکسندا در يك خانواده متوسط زندگي ميكرد وچهارمين فرزند خانواده بود. به اصرار پدرش با پسر دوستاو پاي سفره عقد نشسته بود و بعد از شش ماه گذشتن از يكازدواج تحميلي، تصميم داشت همه چيز را تمام كند.

ندا بعد از گذشت نيمساعت حرفهايش را با اين جمله تمام كرد: شوهرمخيلي مرد خوبي است اما نميتوانم دوستش داشته باشم. از اين نداها درجامعه كم نيست، پس شايد اين اتفاق براي هر كسي پيشبيايد.

لازم نيست كه حتما ازدواج شما اجباري باشد تا احساس خوشبختي نكنيد،بسياري از زوجها بهرغم ميل به پيوندشان بعد از مدتي به همين حسشما دچار ميشوند و احساس ميكنند همسرشان مرد يا زن دلخواهشاننيست،

اما اين شرايط در ازدواجهاي اجباري به نسبت بيشتر از ديگر انواعازدواجهاست. پس از آنجا كه پيشگيري بهتر از درمان استدر قدم اول به مجردهايي كه هنوز ازدواج نكردهاند توصيه ميكنيم درانتخاب همسر خود حضوري پررنگ و فعال داشته باشند.

مطمئن باشيد وقتي نميتوانيد براي آينده و ازدواج خود تصميمبگيريد، متاهل شدن براي شما زود است و اصلا آمادگي آن رانداريد. اينكه به بهانه تجربه بالا و احترام به بزرگترها تن بهازدواج اجباري دهيد، ترديد شما را در انتخاب شريك زندگيتان ازبين نميبرد.

بزرگترها ميتوانند راهنماي خوبي در اين مسير باشند اما اصرار واجبار آنها براي ازدواج شما با فردي كه دوستش نداريد يا تحت شرايطيخاص ناچار به پذيرش او هستيد براي آينده شما گران تمامميشود.

ماندن يا نماندن؟
مهمترين نقشي كه دوست داشتن در زندگي مشترك ايفا ميكند نيرويمحركه زندگي و حس آرامش كنار هم بودن زوجهاست؛ چراكه ايناحساس دليل خوبي است تا زن يا مرد انگيزه لازم براي حل مشكلاتزندگي مشترك خود را به دست آورند.

پس دوست داشتن و دلنشين بودن همسر براي ازدواج فاكتور مهمي استاما خوشبختانه درصد احتمال شكل گرفتن علاقه و محبت بعد از ازدواجهم صفر نيست.

به عبارتي ديگر ازدواج اجباري و بدون عشق به هيچ وجه بههيچ فردي پيشنهاد نميشود، اما اگر به اقتضاي شرايطزندگي يا اصرارهاي اشتباه اطرافيان هم اكنون در چنينرابطهاي قرار گرفتهايد،

لازم است پيش از هر تصميمي، براي دوام و نجات زندگي مشتركخود تلاش كرده و چارهاي بينديشيد.

اولين پيشنهاد ما اين است ك دنبال يك مشاور توانا براي حل داستانزندگي خود باشيد، چراكه تنها كسي كه بعد از خودتان ميتوانددر بهتر كردن شرايط و گرفتن تصميم درست و منطقي به شما كمك كند،مشاور است.

اما پيش از رفتن نزد مشاور ابتدا سنگهاي خود را با همسرتانوا بكنيد. گپهاي دو نفره شما در گرفتن تصميم درست وبهبود اوضاع زندگي بسيار موثر است.

موضوع گپ خود را حول محور شرايط پيش آمده و تلاش برايحل آن قرار دهيد.

به همسرتان بگوييد كه ميدانيد از زندگي با شما لذت نميبرد وتحت فشارهاي خاصي تن به اين زندگي داده است اما براي او روشنكنيد كه شما هم به كسي نياز داريد كه به شما علاقه داشته باشد؛پس بايد براي زندگي مشتركتان فكري كنيد.

اگر تا آن زمان انتخاب دست شما نبوده حالا زماني است كه هر دوبايد براي آينده خود تلاش كنيد.

در شرايطي كه زندگي بدون انگيزه و دوست داشتن از سمت زوجهاادامه پيدا كند دردي از زندگي دوا نميكند.

از طرفي جدايي و پيامدهاي تلخ آن براي هر دو نفر روشن است و بهتراست به عنوان آخرين راهحل مد نظر قرار گيرد.

پس بهترين كار اين است كه زوجهاي ازدواج اجباري مدتي تحت نظرمشاور زبده جلسات مشاوره و درمان بحران داشته باشند و براي بهتر شدنروابط، پذيرفتن شرايط و نگاه مثبت به آن قدمي موثربردارند.

چگونه بمانيم و عشق بسازيم
هر دختر و پسري كه در يك آشنايي اجباري تن به ازدواجي تحميليدادهاند به ناچار براي ادامه زندگي و فراموش كردن زور واجبارها و عواقب آن نياز به ايجاد محبت و علاقه در زندگي مشتركدارند؛ در غير اين صورت تا مدتها بايد به يك زندگي عذابآور و تلخادامه دهند.

از طرفي ايجاد مهر و محبت و همدلي كار نشدني و چندان سختي همنيست؛ البته در صورتيكه طرف مقابل شما مشكل جدي و آزاردهندهاي كه مانعايجاد علاقه شود نداشته باشد، پس شرايطي را فراهم كنيد تابتوانيد همسر خود را دوست داشته باشيد و از همه مهمتر با ازدواجتانكنار بياييد.
چگونه همسر اجباري خود را دوست داشتني کنيم؟ عکسبنابراين در قدم اول سعي كنيد با هم حرفبزنيد و از همه مهمتر به صحبتهاي يكديگر گوش دهيد.

براي شروع بهتر است حتي اگر كم و كاستيهايي در رفتار وويژگيهاي همسر خود ميبينيد بهخاطر تداوم زندگي و روبهرونشدن با بحراني تازه چشمپوشي كنيد و با در نظر گرفتنخوبيها و نقاط مثبتي كه در همسر خود سراغ داريد و ميدانيد او مرد يازن خوبي است،

دوست داشتن و محبت را ما بين خود و زندگي مشتركتان به وجود آوريدو تقويتش كنيد. همانطور كه همه ما ميدانيم هيچ كس بي عيب و ايرادنيست.

بايد به اين نكته توجه كنيد كه اگر شما با شخص مورد علاقه خودتانهم ازدواج ميكرديد، بعد از ازدواج و شروع زندگي مشترك نقصهايي رادر او ميديديد كه تا قبل از آن بر شما پوشيده بوده است؛

تا جايي كه بعد از مدتي بيشتر زوجها به اين نتيجه ميرسند كه عيب وايرادهاي نديده و خوبيهايي كه از دريچه عشق به آنها نگاهميكردند، معيارهاي باارزشي براي انتخاب همسر مورد علاقهشان نبودهاست.

درحاليكه در اين شرايط با منطق عوامل را بهتر تجزيه و تحليل ميكنيد ودر عوض فاكتورهاي بهتري براي دوست داشتن و ابراز علاقه در همسرفعليتان ميبينيد كه به اقتضاي شرايط اين ازدواج تحميلي، ناديدهگرفته شدهاند.

چطور به آرامش برسيد
اگر فكر ميكنيد دوست داشتن كسي كه از روي اجبار با او ازدواجكردهايد غيرممكن است سخت در اشتباه هستيد؛

چراكه نقاط مثبت فراواني در افراد مختلف وجود دارد كه با در نظرگرفتن آنها ميشود زندگيهاي بي عشق و سرد زيادي را سر وسامان داد. مثلا ممكن است

از زمان شروع زندگي مشترك تا به امروز مسائل مختلفي در رابطهتانپيش آمده كه شما را ناراحت و نااميد كرده و تصميمتان را برايپايان دادن به زندگي مشترك قطعيتر كرده است،

درحاليكه بهترين حالت اين است كه به جاي اين منفيبافيها به اين موضوعفكر كنيد كه شما در اين زندگي مشترك چه چيزهايي يادگرفتهايد.

رسيدن به نقاط ضعف رابطه و رفتارهاي خطرناك درباره همسر اتفاقخوشايندي است كه در اين نوع ازدواجها ميشود از آن درس گرفت.

پس سعي كنيد با شريك زندگي خود وقتهاي دونفره بيشتري راسپري كنيد و با در نظر گرفتن جنبههاي مهمتري از عشق و علاقهكاذب، در چارچوب منطق، آرامش و امنيت فكر كنيد.

شايد تا به امروز نميدانستيد كه آمارها نشان ميدهد نارضايتي مرد و زندر ازدواج دوم و سوم با اختلافي بهمراتب بالاتر نسبت به زندگياول هر فردي قرار دارد.

پس زماني كه شما ميتوانيد رابطهاي نيمه شكستخورده را ترميم و آنرا به يك زندگي آرامشبخش تبديل كنيد، چرا با پاياندادن به آن شرايط سختتر تازهاي را به وجود آوريد؟ براي قطع رابطه وطلاق هميشه زمان هست،

پس تا زماني كه ميتوانيد راههاي بهتري را امتحان كنيد و جداييآخرين تصميمتان باشد. مثل ندا كه بعد از كنار آمدن با شرايطزندگياش اين روزها حال خوش و زندگي بهتري را تجربهميكند.

مشکلاتی که باید در دوران عقد جدی بگیرید!

بزهکاري نشان دهنده يک اختلال رواني است به نام اختلال شخصيتضداجتماعي. اين اختلال تقريبا درمان ناپذير است بنابراين هر زمانمتوجه وجود آن در همسرتان شديد، بايد سريعتر به فکر کمک گرفتن ازروانشناس يا جدايي بيفتيد. انجام رفتارهاي خلاف شأن مثل اينکه خانمبفهمد که درآمد شوهرش از راه کسب حرام است يا در کار قاچاق استهم از جمله مسائلي است که خانم ميتواند در همان دوران عقد رابطه راتمام کند.
بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی
مشکلاتي که بايد در دوران عقد جدي بگيريد,اگر در دوران عقدمتوجه شديد که همسرتان درگير يکي از بيماريهاي جسمي يا روانياست،

قبل از جداشدن يا ادامه زندگي با همسرتان، حتما با پزشک يايک مشاور و روانشناس در مورد نوع بيماري و علائم آن، نحوه زندگيبا او، اقداماتي که ميتوان براي بهبود شرايط انجام داد و عوارضي که درآينده با آن روبهرو خواهيد شد و ديگر مسائل صحبت کنيد.

بعضي از بيماريها بسيار هشداردهندهاند و براي زندگي با مبتلايانبه اين بيماريها بايد همه چيز را در نظر بگيريد. برخي ازاين بيماريها عبارتند از: ايدز، هپاتيتC، تومور و سرطانهاي کشندهپيشرونده.

کسي که قرار است با يک فرد مبتلا به بيماريهاي سخت ازدواج کند، بايدبداند که زندگي زناشويياش ممکن است چندان طولاني نباشد وهمسرش بعد از مدتي فوت کند.

وقتي طرف مقابل قرار نيست مدت زيادي زنده بماند، همسرش قبل از اينکهوارد فاز سوگواري شود، بايد مرحله پيش سوگواري رابگذارند که اصلا کار سادهاي نيست.

ضمن اينکه بيماريهايي مانند ايدز و هپاتيت C به شدت مسرياند وفرد بايد احتمال آلودهشدن خودش به اين بيماريها را بدهد.

اعتياد به مواد مخدر و انواع محرکها
اگر اعتياد را يک بيماري بدانيم، بايد درباره ازدواج با فردي کهبه اين بيماري مبتلا است يا در برهه اي مبتلا بوده، دقت بيشتري به خرجدهيد.

معتادان به مواد مخدر و محرک، حتي اگر سمزدايي کنند، بدنشانهرگز مثل سابق و قبل از مصرف مواد مخدر نميشود. اينها تا زمانيکه يک مقدار مشخص مخدر به بدنشان نرسد، نميتوانند عملکرد طبيعيداشتهباشند.

اما بايد به اين نکته توجه داشته باشيم؛ چون زوجها در دوران عقدارتباط مستمري با هم ندارند، اگر يکي از دو طرف اعتياد داشت،ديگري به راحتي متوجه آن نميشود؛

مگر اينکه با هم به سفر بروند يا ارتباطشان نزديکتر شود. اما درهر صورت و در شرايط عادي که دو طرف با هم معاشرت عادي دارند، نميتوانبه راحتي تشخيص داد که فرد مصرفکننده مواد مخدر است يا نه.

بزهکاري
بزهکاري نشان دهنده يک اختلال رواني است به نام اختلال شخصيتضداجتماعي. اين اختلال تقريبا درمان ناپذير است بنابراين هر زمانمتوجه وجود آن در همسرتان شديد، بايد سريعتر به فکر کمک گرفتن ازروانشناس يا جدايي بيفتيد. انجام رفتارهاي خلاف شأن مثل اينکه خانمبفهمد که درآمد شوهرش از راه کسب حرام است يا در کار قاچاق استهم از جمله مسائلي است که خانم ميتواند در همان دوران عقد رابطه راتمام کند.
اسکيزوفرني
برخي بيماري هاي رواني مثل وسواس، افسردگي و اضطراب کاملا قابلدرمان هستند اما بيماري اسکيزوفرني درمان پذير نيست و تنها تاحدودي کنترل مي شود.

اسکيزوفرني از جمله بيماريهاي عصبي رواني مزمن و جدي است که روي کلشخصيت فرد تاثير ميگذارد و شايعترين سن ابتلا بين 15 تا 30سالگي است. ساختمان مغز اين بيماران طبيعي است ولي بعضي از موادشيميايي آن عملکرد طبيعي ندارند.

بهطوريکه افزايش و يا کاهش ترشح اين مواد اختلالاتي در رفتار، تفکر وهيجانهاي بيمار ايجاد ميکند و در مرحله حاد فعاليتهاي هيجاني،رفتاري،فکري و بهطور کلي عملکرد طبيعي خود را از دست ميدهد. نشانههايبيماري در افراد مختلف متفاوت است.

ولي اغلب شامل افسردگي، رفتار عجيب و غريب، تحريکپذيري،خواب زياد يا عدم توانايي در خوابيدن، گوشهگيري، خصومتبيدليل، فراموشي، نشاندادن واکنش شديد

در بحرانها، عدم تواناييدرگريهکردن يا گريههاي شديد،استفاده از الکل و موادمخدر، تراشيدن موهاي سر وبدن و خودکشي ميشود.آنها معمولا چيزهايي را ميبينند و ميشوند که براي بقيه قابل رويتو شنيدن نيست.

برخي از مبتلايان به اسکيزوفرني براي کنترل علائم بيماري خود بايدهميشه دارو مصرف کنند، برخي ديگر مدت زمان مصرف دارويشان کوتاهاست

و بالاخره عدهاي که بيماري آنها در پي استرس حاد نظير بيماريجسمي يا زايمان شروع شده ممکن است طي مدت زمان کوتاهي بهبود پيداکنند.

بيماري هاي کم خطر اما مهم
برخي بيماري ها هم هستند که باعث مرگ نمي شوند اما عوارضي دارندکه ممکن است زندگي مشترک شما را تحت تاثير قرار دهند.

مثل تالاسمي که اگر همسرتان به نوع ماژور آن مبتلا باشد، به جزدشواري هاي درماني، روي فرزند دار شدن شما هم تاثير خواهدگذاشت.

تالاسمي يک بيماري ارثي است و از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود.آمارها نشان مي دهد که از حدود هر 20 نفر يک نفر به تالاسمي از نوعمينور مبتلاست اگر 2 نفر با هم ازدواج کنند که هر 2 تالاسميمينور داشته باشند

مشکلات زيادي براي بچه دار شدن در پيش روي آنها قرار ميگيرد و کودکشان در معرض ابتلا به تالاسمي ماژور قرار خواهدداشت.

افرادي که تالاسمي مينور دارند با مشکل خاصي مواجه نيستند و ژن اينبيماري در آن ها به صورت مغلوب است.

اگر دختر و پسري که هر 2 اين ژن را به صورت مغلوب يا مينوردارند با هم ازدواج کنند تا 25 درصد احتمال اينکه فرزندشان به تالاسميماژور يا غالب مبتلا شود وجود دارد

ولي در صورتي که يک فرد مبتلا به تالاسمي مينور با فردي که اين بيماريرا ندارد ازدواج کند چنين مشکلي وجود ندارد و تنها ممکن استفرزند هم مينور شود.

اگر فردي به تالاسمي ماژور مبتلا شود با مشکلات زيادي مواجه ميشود ضمن اينکه طول عمر فرد کاهش پيدا مي کند از آنجايي که تعدادنسبتا زيادي از افراد به تالاسمي مينور مبتلا هستند، غربالگريپيش از ازدواج مهم و ضروري است.

ام اس يکي ديگر از اين بيماري ها است که مي تواند خوش خيم يابدخيم باشد و در صورت بدخيم بودن، توانايي هاي همسر مورد نظر شما رادر طول زمان کاهش دهد.

اين بيماري نوعي اختلال سيستم اعصاب مرکزي است که عمدتا افراد جوانخصوصا خانم ها را با ميانگين سني 20 تا 40 سال درگير ميسازد.

اما اين به معناي غيرممکن بودن ازدواج با يک فرد مبتلا به ام اس نيست.بلکه مهم اين است که شما قبل از ازدواج درباره چگونگيزندگي با اين بيماري اطلاعاتي کسب کنيد و خود را براي مواجهه باجنبه هاي مختلف آن آماده سازيد.

یک همسر واجد شرایط



اگر ازدواج را يک مسير در نظر بگيريد که با گفتن «بله» شروع ميشود، آن وقت اهميت انتخاب همسر بيشتر معلوم خواهد شد.

بر خلاف فيلمهايي که در انتهايشان دو نفر به هم ميرسند و گوييکار تمام شده و ديگر تا پايان عمر به خوبي و خوشي با همزندگي خواهند کرد، بايد نگاه شما به ازدواج نقطه شروع يکراه پر فراز و نشيب باشد. راهي که در آن اتفاقات پيشبينينشده زيادي در طول زمان ميتواند اتفاق بيافتد و هر دو نفر بايد درتمام اين شرايط کنار هم بمانند.

حتماً براي ازدواج معيارهايي داريد اما کدام ملاکهاي براي ازدواجمناسب است؟ اينکه بگوييد يک همسر خوب ميخواهم هيچ کمکي بهدرستي انتخاب شما نخواهد کرد.

داشتن ابهام در معيار، ميتواند در اين مورد خيلي خطرناک باشد پسبه جاي واژه هاي «خوب »، «ايدهآل »و… که گسترده و مبهم هستند،مصداقهاي عيني مشخص کنيد.

هرچند برخي ويژگيها مثل صبور بودن، نجابت در همه جاي دنيا وبراي همه مثبت است اما شما نياز داريد تا ويژگيهاي شريکزندگيتان را طبق خصوصيات خودتان و نيازهايي که زندگي با شمادر پي خواهد داشت، مشخص کنيد. مراقب باشيد که براي انتخاب شريکزندگي خود از روي سرمشق ديگران عمل نکنيد. البته مشورت کردنلازم است.

علاوه بر تعيين معيارهاي تخصصي بايد ضريب هر کدام را هم مشخص کنيد.کمي کار پيچيده شد. کنکور ازدواج خيلي سختتر و مهمتر ازکنکور دانشگاه است. اين را سالهاي بعد خواهيد فهميد.

تعيين معيار در ازدواج کار مهم و سختي است اما اگر هدفتان اززندگي مشترک معلوم باشد، کار شما راحتتر خواهد بود. لطفاً باخودتان رودربايستي نداشته باشيد.

اگر داشتن موقعيت مالي خوب يکي از اهداف مهمتان در زندگياست (صرف نظر از خوب يا بد بودن اين هدف)، شرايط اقتصادي همسر آيندهشما مهم خواهد بود.

وقتي در خلوت خود به هدفتان از تشکيل خانواده فکر ميکنيد، نگاهجامعتر و عميقتري از چند روز اول زندگي مشترک داشتهباشيد.

در تعيين معيارهاي صحيح يک فاکتور اساسي وجود دارد: شما بايد به دنبالچيزهايي باشيد که برايتان آرامش را به همراه بياورند. در بحثضريب معيارها، آنهايي ضريب بالاتري ميگيرند که آرامش بيشتري رابرايتان به همراه داشته باشند.

خانهاي را تصور کنيد که همه چيز در آن وجود دارد اما افرادي کهدر آن زندگي ميکنند، آرامش ندارند. در چنين خانهاي خوشبختييک روياي دوردست خواهد بود.

اگر در مورد هدف زندگي مشترکتان خوب فکرکردهايد و در حالچينش معيارهايتان هستيد، يک تقلب کوچک به شما خواهيم رساندو آن گفتن مهم ترين معيار براي رسيدن به همان آرامشي است که درمورد آن حرف زديم.

اين معيار مهم، همان معيار معروف کفويت و يا همتايي است که براي ساختنيک زندگي عاشقانه به آن نياز داريد. همتايي در اعتقادات، درفرهنگ خانواده، در نوع تربيت و… ميتواند تضمين کننده خوبي برايفرداي شما باشد اما چگونه ميتوانيد همتاي خود را بيابيداگر هنوز شناخت کاملي از خودتان نداريد؟براي انتخاب يک همراهمناسب، شرط اول ،شناخت صحيح و معقول از خود و واقعيات زندگيخودتان است.

در اين روزها که به دنبال يک همراه مناسب ميگرديد، وقت را غنيمتبشمريد و کمي جدي به خودتان و زندگيتان فکر کنيد. نقاط قوت و ضعفشما همانقدر در زندگي مشترکتان اهميت خواهد داشت که نقاط ضعف وقوت طرف مقابل شما.

يک طرف قضيه شما هستيد و براي خوشبختي به دنبال کسي نباشيد کهخوشبختتان کند. کمي به اين موضوع فکر کنيد که شما براي خوشبخت کردنديگري چه ويژگيهايي داريد. اگر ميخواهيد به آرامشبرسيد بايد درونتان آماده رسيدن به اين موهبت بزرگ باشد.

شما نياز به دروني کردن آرام داريد. مسائل حل نشده، مشکلات روحي، عقدهها، تنگ نظريها و ويژگيهايي از اين قبيل ميتواند کاري کندکه نتوانيد به سمت آرامش قدم برداريد پس خيلي جدي سعي کنيددرونتان را آماده کنيد.

يکي از مشکلاتي که بسياري از جوانهاي در سن ازدواج با آن رو به روهستند اين است که آسايش را با آرامش اشتباه ميگيرند.

همين اشتباه ميتواند در تعيين معيار و انتخاب همسر تأثير زيادي داشتهباشد.

اصليترين بخش مسئله کفويت، همتايي در ايمان و مذهب است. زن و شوهري کهدو دين متفاوت دارند در کوچکترين مناسبات زندگي شاندچار اشکال ميشوند مگر آنکه هيچ کدام تقيدات دينشان رانداشته باشند. همين طور دو نفر که يکي به اعتقادات ديني پايبنداست و ديگري تقيدي ندارد، وقتي وارد زندگي ميشوند بعد ازگذشت روزهاي اول و فروکش کردن هيجانات، متوجه خواهند شد کهدچار مشکل شدهاند.

ممکن است بگوييد من خود به مسائل اعتقاديام عمل خواهم کرد و اوهرگونه که ميخواهد رفتار کند اما واقعيت اين است که اعتقاداتتأثير مستقيم در نحوه زندگي ما دارند و در ضمن شما هميشه دو نفرباقي نخواهيد ماند. در هنگام تربيت فرزند هر چه بهيکديگر از نظر اعتقادي شبيهتر باشيد، راحتتر خواهيد بود.

کفويت فرهنگي نيز به همين شکل است. گاهي فرهنگهايمختلف بايد و نبايدهاي نوشته نشدهاي را با خود به همراه دارد کهميتواند يک زندگي مشترک را تا مرز نابودي بکشاند. رفتاري که ممکناست مادر شما انجام بدهد و کاملاً طبيعي باشد در يک فرهنگديگر بسيار نامناسب و غير طبيعي جلوه کند در چنين شرايطيشما و همسرتان براي تعيين درست و غلط دچار مشکل خواهيد شد.

آرزوي ما خوشبختي شماست پس اگر قصد تشکيل خانواده را داريد،بعد از آنکه در مورد خودتان و خواستههايتان خوب فکر کرديد، معيارهايدقيقي را مشخص کنيد. اميدواريم که همسري با همان معيارها پيداکنيد.









۷ راه ساده برای نزدیک‌تر کردن شما به همسرتان

در دنياي عشق و عاشقي، همه چيز زيبا و جذاب است. اول مسحور همميشويد، طوريکه اصلاً نميتوانيد دست از هم بکشيد. مدام با هم درتماسيد يا اساماس ميزنيد. هر لحظه از کنار هم بودنتان توام بااکتشافات تازه درمورد همديگر و رابطهتان است. با گذشت زماناين عشق خام کاملتر شده و کمکم به دوستاني خيلي خوب و يارانهميشگي براي هم تبديل ميشويد. به طور اجتنابناپذيري سالهايبعد از ازدواج عادتهايي در دو طرف ايجاد ميکند. کمي فکر کردن و تلاشبراي بهبود کيفيت زماني که دو طرف کنار هم ميگذارند، تغييرشگرفي در رابطه آنها ايجاد ميکند که پايههاي عشقي بادوام وهميشگي را برايشان فراهم خواهد کرد. در ازدواج برخلاف زمان دوستيو آشنايي، با هم بودن ديگر فقط به شام در رستورانها و کافههايشيک ختم نميشود و حتي سادهترين برنامهها هم ميتواند خاطراتي بهيادماندني در ذهنتان ايجاد کند.

خريد موادغذايي: بيدار شدن و به خريد موادغذايي موردنياز روزانه رفتننبايد حتماً کاري از سراجبار و خستهکننده باشد. ميتوانيد به آن بعنوانفرصتي براي غذاهايي که ميتوانيد در روزهاي آتي با هم درست کنيد فکرکنيد. کمي در اينترنت براي دستورغذاهاي جديد جستجو کنيد. ليست خريدتانرا با خودتان ببريد و موقع خريد کردن به لذتي که آن آشپزي دونفرهبرايتان خواهد داشت فکر کنيد.

پيادهروي آخرهفتهها: به جز اين ديگر چه زماني زن وشوهر ميتواند شانهبهشانه و دست در دست هم راه بروند و از زمان با همبودن خود لذت ببرند. البته بهتر است در اين مواقع تلفن همراهتان راخاموش کنيد که زنگهاي آن صميميت دونفرهتان را بر هم نزند. وقتيهوا گرمتر باشد و گلها و درختها زيبا و سرسبز، زماني جادوييرا کنار هم خواهيد گذراند.

آخرهفتههاي دونفره: چند ساعت مرخصي براي با هم بودن هيچفايدهاي ندارد. دو روز آخر هفته دست از کار بکشيد، گوشيهايموبايلتان را خاموش کنيد، کمي خريد کنيد. چند فيلم سينمايي ازقبل آماده کنيد و تعطيلات آخر هفتهاي عالي در کنار هم بگذرانيد.اين بهترين زمان است که روي کاناپه کنار هم بنشينيد و لذتببريد.

زيباسازي حياط خانه: اگر هوا خوب باشد ميتوانيد کمي در حياط خانهباغباني کنيد. به گلفروشي محل برويد، کمي تخم گل بخريد و باهم در باغچه خانه بکاريد. اين تجربه براي ماهها خاطرهاي خوش درذهنتان ايجاد خواهد کرد.

ماشينسواري: يک سفر درونشهري با اتومبيل شخصيتان اين امکان را فراهمميکند که زماني عالي را کنار هم بگذرانيد و کلي هم سياحت کنيد.يک سبد پيکنيک و زيرانداز همراه خود برداريد تا اگر محليمناسب پيدا کرديد کنار هم ناهاري عاشقانه صرف کنيد.

يک روز در شهر مثل توريستها: چند نفر هستند که از ديدنيهايشهرشان ديدن کرده باشند؟ براي بازديد از مناطق ديدني شهرتان وقتبگذاريد. چه موزههاي نزديکتان باشد و چه آثار تاريخي وچه جديدترين تئاتر شهر، هميشه کشف دوباره محلي که در آنزندگي ميکنيد لذتبخش خواهد بود.

حرف زدن شبهنگام: هيچ زماني براي ابراز احساسات بهتر اززماني نيست که کنار هم روي تخت دراز کشيدهايد. اين نوع صميميت است کهباعث ميشود هيچوقت از هم جدا نشويد.

رابطهاي که طي سالها کنار هم بودن تقويت ميشود باعث ميشود زماني را کهزن و شوهر کنار هم ميگذرانند، صرفنظر از نوع فعاليت آن، بسيارپربارتر باشد. هيچوقت اين واقعيت را فراموش نکنيد که باوجوداز بين رفتن شور و هيجان اول ارتباط، اين همسرتان است که با اوزندگي ميکنيد: کسي که همه زندگيتان دوستش داشتهايد.

عشق نیاز به مراقبت دارد

سردي رابطه,بزرگترين عامل سردي روابط,عاشق هاي جوان
واقعيت اين است که هر عشقي روزي از آن تب و تاب شورانگيز ميافتدو از شهر شعرها و شورها به واقعيت زندگي روزمره واردميشود.






براي دختر و پسرهاي جوان و عاشقي که مي خواهند زندگي شان رازير يک سقف شروع کنند هيچ چيز هولناک تر از اين نيست کهبفهمند روزي رابطه شان سرد و بي تفاوت خواهد شد. اماپژمردگي و سردي خطري است که هر رابطه اي را تهديد ميکند.


از عاشق هاي جوان که بپرسيد، مي گويند ما با بقيه فرقداريم. امکان ندارد که دچار سردي روابط شويم. مي گويند کاريمي کنند که رابطه شان هميشه گرم باشد و اگر عشقشان روزي بهسردي برود، خواهند مرد. همين تصورات ايده آل و رويايي از عشق خيلي وقتها دردسرساز مي شود. چون اولا نمي دانند چه چيزهايي ميتواند رابطه شان را سرد کند و ثانيا وقتي رابطه شان سرد شد خود را ميبازند و نمي توانند مشکل را حل و فصل کنند.

واقعيت اين است که هر عشقي روزي از آن تب و تاب شورانگيز ميافتدو از شهر شعرها و شورها به واقعيت زندگي روزمره وارد ميشود.البته اين عشق قوام يافته و همراه با احترام متقابل چيزي از آناحساس شورانگيز کم ندارد. اين عشق هيجان زيادي برنميانگيزداما معنابخشترين تمناي انساني است.
اين عشق راستين و همراه با احترام ديگر آن آتش سوزاني نيست که دردل عاشق دربگيرد و همه شور و هيجان مهارگسيخته باشد. اينعشق آسيبپذير است و بايد از آن مراقبت کرد.

بزرگترين عامل سردي روابط
آسيبپذيري عشق به چشم نميآيد. آنقدر آرام و ذرهذره آب ميشودکه يک روز چشمتان را باز ميکنيد و ميبينيد اثري از آن نيست.مواجه شدن با دستي که گرماي گذشته را ندارد يا چشمي کهفروغ نگاه هميشگي را ندارد، درد سنگيني است. جانگاتمن، يکي از مشهورترين زوجدرمانگران معاصر، اعتقاد داردکه عاملي که بيشترين اثر پيشبيني کننده را در طلاق دارد، انتقاداز همسر است.

در يک رابطه درست 2 نفر به يکديگر پسخوراند يا فيدبکميدهند، در حالي که در يک رابطه ناسالم از يکديگر انتقادميکنند

انتقاد مداوم، بزرگترين آسيب را به رابطه ميزند و به زودي عشق رانابود ميکند. البته واقعيت زندگي مشترک اين است که هميشهاختلافنظر پيش ميآيد. گفتوگوهاي زن و مرد درزندگي ديگر آن پچپچهاي رازآميز عاشقانهنيست. صحبت سر زندگي واقعي با همه دشواريهاي آن است. طبيعي استکه گاهي ما يا طرف مقابل مسير اشتباهي را ميرويم. گاهي بهدرست يا اشتباه فکر ميکنيم روش طرف مقابل براي حل يک مشکل خاص روشدرست و سنجيدهاي نيست.

مشکل درست از همين جا شروع ميشود. طبيعي است که شروع به مخالفتميکنيم. اين مخالفتها اگر بهصورت «پسخوراند» يا «فيدبک»باشند، کاملا طبيعي و سازنده هستند اما اگر به صورت انتقادباشند، آسيبرسان ميشوند. «پسخوراند» با انتقاد متفاوت است.
در يک رابطه درست 2 نفر به يکديگر پسخوراند يا فيدبکميدهند، در حالي که در يک رابطه ناسالم از يکديگر انتقاد ميکنند.انتقادهاي آسيبرسان شخصيت طرف مقابل را نشانه ميگيرند و سعي درکنترل کردن او و تخريب شخصيتش دارند. در پسخوراند ميگوييممن با اين «رفتار» تو موافق نيستم در حالي که در انتقاد «شخصيت» طرفمقابل را زير سوال ميبريم. در پسخوراند به فکر اين هستيم کهنتيجه بهتري بگيريم در حالي که در انتقاد هدف ما بهبود نيست بلکهدنبال مقصر ميگرديم.

کسي که انتقاد ميکند، فکر ميکند فقط يک راه درست وجود دارد در صورتيکه کسي که پسخوراند ميدهد، ميداند که غير از راهي که در ذهن خودشاست، راههاي جايگزين ديگري هم هستند. بهعنوان نمونه عبارت«تو از پس اين کار برنميآيي» انتقاد ولي عبارت «بهتر است با کمکهمديگر اين کار را انجام بدهيم» پسخوراند است. عبارت «بحراناقتصادي که در آن افتادهايم تقصير تو است» انتقاد است اما عبارت «برايبيرون آمدن از اين بحران اقتصادي بايد هر دو با هم از چيزهاييبگذريم» پسخوراند است.

عبارت «من باهوشتر و باتجربهتر از تو هستم و ميدانم اين تصميمي کهگرفتهاي اشتباه است» انتقاد ولي عبارت «من شرايط تو را ميفهمم وميدانم که حق تصميمگيري با خودت است اما با تصميمت به اين دلايلموافق نيستم.» پسخوراند است. انتقاد کردن ويروسي است که آراموارد رابطه و بهتدريج بيشتر ميشود و روز به روز اعتماد بهنفس طرفمقابل را کمتر ميکند. عشق ورزيدن به اعتماد بهنفس نياز دارد.

افرادي که مرتب از معشوقشان انتقاد ميکنند، توانايي عشق ورزيدن را ازاو ميگيرند. آتشي که دودش اول در چشم خودشان ميرود. عشقورزيدن مهارتي است که بايد از اوان کودکي آموخته شود.
به ياد داشته باشيد پسخوراند هر چقدر هم مودبانه وسياستمدارانه بيان شود، اگر در زمان عصبانيت گفته شودهيچ تفاوتي با انتقاد ندارد. ما بيشتر به بار هيجاني کلمههاواکنش نشان ميدهيم تا معنايي که منتقل ميکنند. عشق گلي است کهميتوان با نسيم «پسخوراند» از آن مراقبت کرد.

عشق نياز به مراقبت دارد
عامل ديگري که عشق شما را دستي دستي سرد مي کند، صحبت نکردن است.صحبت نکردن از خود، از آرزوها و خواسته ها و حتي دلخوري هاي ريز ودرشت باعث مي شود که کم کم زن و مرد براي هم غريبه شوند و احساس عشق وعلاقه شان از بين برود. سکوت درواقع نخستين نشانه طلاق عاطفي است کهنشان مي دهد زن و شوهر ديگرحرفي براي گفتن با هم ندارند وميل و کششي هم به يکديگر نخواهند داشت.
اين طور است که شما احساس مي کنيد حرف هاي زيادي داريد اما گوششنوايي براي شنيدن آنها نيست. بنابراين حرف هايتان را در دل خودنگه مي داريد و روز به روز بيشتر فاصله مي گيريد.


راه حل های مفید برای از بین بردن موانع ازدواج

ازدواج موفق,مانع ازدواج موفق, انتخاب همسر


امان از چشم و همچشمي
«از دخترخالهات ياد بگير، شوهري پيدا کرد که بيا و ببين!»،«پسرعمهات چه دختر زيبارويي را به همسري انتخاب کرده است!»،«همه توانستند ازدواج کنند الا تو يکي» و... صحبتهاي اين چنينيدر بسياري از خانوادههايي که جوانان همسن و سال دارند که اتفاقاهمگيشان هم دمبخت هستند، بسيار شنيده ميشود.
اگر شما هم در چنين شرايطي هستيد؛ از هر کسي که سراغتانميآيد حرف و حديث ميشنويد، تحت فشار هستيد و احساس اجبار به ازدواجميکنيد، خانوادهتان شما را لاي منگنه گذاشته و اصرار بهازدواج سريعتر شما دارند، اگر به دنبال برترين انتخابها هستيد يااين که نقشه ميکشيد چگونه و چطور ميتوانيد ازديگران رويي کم کنيد تا بيايند و ببينند و... بايد بگوييماينجا چراغ قرمز است، لطفا ايست کنيد، حرکت شما جايز نيست! ميلشديد به جبران کردن و خودي نشان دادن، کم کردن روي اطرافيان از طريقازدواج يا مقايسه دائم گزينه انتخابي خود با مورد ازدواجديگران و... به عنوان نشانههاي خطر در انتخاب محسوب ميشوند کهميتوانند مسير زندگيتان را در سرابي پيش ببرند که هرگزآبي گوارا و قابل نوشيدني يافت نخواهد شد.

راهحل
حسادت برانگيخته شدهتان را بپذيريد؛ شما در حال حاضر برحسباين حستان فکر و رفتار ميکنيد. عموما انتخاب بر مبناي حسادت، فارغ ازعقل و منطق بوده و بسيار تحت تاثير کوتهنگريها و سادهانديشيهاستکه عاقبتي جز ياس و پشيماني به ارمغان نميآورد؛ بنابراين در اينشرايط، عقل سليم حکم ميکند از هر اقدامي در زمينه ازدواج صرفنظر کنيد،چون ضريب خطا در اين نوع انتخابها تا حد زيادي بسيار بالاست. بهجاي تفکر به ازدواج، به درون خودتان بينديشيد؛ حسادتتان را ريشهيابيکنيد، عوامل ايجادکننده و تداومدهنده آن را بشناسيد، راهکارهاي مقابلهبا آن را ياد بگيريد و در نهايت خود را ملزم و موظف به تمرينکنيد تا با ارادهاي قوي و براي خوشبختياي که لايق آن هستيد بهجنگ اين حس مخرب برويد. زماني که عاري و تهي از حسادت شديد و بهمرتبهاي رسيديد که به خاطر خود، علايق و خواستههايتان خواهان ازدواجباشيد، وقت آن است که آستينهايتان را بالا بزنيد و براي انتخاب همسرايدهآلتان قدم برداريد.

عجله هميشهکار شيطان است
انتخاب در شرايط اضطرار و عجله، انتخابي عجولانه يا تصميمگيري ازنوع از سر بازکني است. انتخاب عجولانه، انتخابي سريع، بيهدف وبيسازمان بوده که امکان اشتباه کردن در آن حتمي و قطعي و چندبرابر است و احتمال دارد فرد به واسطه آن انتخاب ناآگاهانه وضربالعجل با بسياري از مصائب و مشکلات جبرانناپذير مواجه شود. هرانتخاب درستي به وارسي و بررسي بسيار نياز دارد، بيگمان لازمهاين عمل نيز مستلزم صرف زمان بسياري است.

راهحل
براي کاهش درصد خطا و افزايش احتمال موفقيت در انتخابتان، سعي کنيد برخصلت عجولانه خود يا ديگران فائق آييد و شرايط فوري و فوتي وموقت امروز را بر خوشبختي و سعادت فردايتان ترجيح ندهيد. سلامت آيندهزندگي شما ارزش آن را دارد که با اين خصلت و افکار ترغيبکننده بهآن، مبارزه کنيد. اين جمله را بارها به خود بگوييد يا به ديواراتاقتان نصب کنيد: «من به نداي عقلم گوش ميدهم، نبايد عجله کنم.»ترس و واهمه را کنار بگذاريد، اجازه دهيد زمان کارتان را باحوصله پيش ببرد. گاه با عجول بودن فقط چاهزندگيتان را ميکنيد و در قعري فرود ميرويد که شايد پشيمانيبعد از آن سودي نداشته باشد. با اطرافيان يا کساني که احساس ميکنيد ازجانب آنها تحت فشار هستيد صحبت کرده و شرايط و افکار خود را تا حدوديبازگو کنيد، قاطعانه به آنها بگوييد براي دادن جواب مثبت يامنفي عجله نداريد و حتي انتظار داريد در اين مسير مهم، همراهيتانکنند. به آنها بگوييد تصميم خود را با آرامش و سر فرصت خواهيدگرفت و عجلهاي براي گفتن جواب نداريد.

يا نصيب و يا قسمت
بر حسب عادت، پشت بند هر حرف و حديثي که راجع به ازدواج بيانميشود بيدرنگ اين عبارت را به کار ميگيريم؛ آنچنان کهگويي خودمان هم باورمان ميشود همه چيز از دست ما خارج است وهر آنچه تقدير و مقدر باشد، چه ما بخواهيم چه نخواهيم،اتفاق خواهد افتاد. اعتقاد راسخ بر اين باور اشتباه که ازدواج تمام وکمال منوط به قسمت است، گاه به اهمال و سست کاري ما منجر ميشودتا به همين دليل، دور تحقيق و مشورت را خط قرمزي بکشيم و در کمالناباوري، عاقبت مهمترين انتخاب زندگيمان را به گردن قسمتبيندازيم و به «هرچه باداباد» و «هر چه پيش آيد، خوشآيد» تن دهيم. انتخاب بر اين حسب، بزرگترين اشتباه ممکني است کهفرد، خود يا به اجبار و اصرار خانواده به آن متوسل ميشود؛ پيروياز اين باور خيانتي بيش نيست و ظلمي به خود يا ديگري است کهاحتمال دارد تاواني به اندازه يک عمر زندگي پرعذاب به همراهداشته باشد.

راهحل
يادتان باشد اراده خداوند در طول اراده ماست، خداوندگارروزگار بر همه چيز قادر و تواناست، اما با اين حال، او بهما عقل و قدرت انتخاب داده تا با توسل به آنها، براي سعادت و خوشبختيخود برترينها و مناسبترينها را گزينش کنيم. پس هوشيارباشيد؛ ازدواج تقدير يا سرنوشت از پيش تعيين شده نيست، يقينداشته باشيد اين شماييد که سعادت يا شقاوت زندگيتان را انتخابميکنيد.
صرفا با توجه به کليات يا احيانا با اتکا به اين انديشه خام کهبالاخره در زندگي مشترک راهتان را پيدا خواهيد کرديد،پيش نرويد. خوب تحقيق کنيد؛ تا آنجايي که برايتان مقدور استذرهبين به دست بگيريد و مورد انتخابيتان را رصد کنيد و بکاويد وبه قول معروف، مو را از ماست بيرون بکشيد؛ اجازه ندهيد هيچچيز از نگاهتان دور بماند از هر کسي که ميتوانيد و ميدانيدخبري دارد پرسش کنيد، از شخصيت، روحيات، اخلاقيات، خانواده،فرهنگ و... فرد مورد نظرتان کسب اطلاعات کنيد.
از سوي ديگر، به جاي «يا نصيب و يا قسمت گفتن» از عاقلان ومصلحان مشورت بگيريد. با افراد با تجربه و خيرخواه و عاقل مشورتکنيد فرد مورد نظرتان را تشريح کنيد، نظرات آنها را بشنويد، کم وکاستيها را بررسي کنيد، توانمندي مقابله و مواجهه خود با مسائل را محکبزنيد و... آن گاه به طور قطع خواهيد توانست با ادلههاي صحيح ومنطقي، صحت انتخابتان را تائيد يا رد صلاحيت کنيد.

شیوه های شیرین کردن زندگی در ازدواج تحمیلی+ داستان واقعی

همسر اجباري,ازدواج تحميلي, زندگي اجباري
اينكه همسر شما شخص مورد دلخواهتان نيست و زندگي با او را مثلجهنم ميبينيد،
نشانه پايان زندگي نيست چراكه شما هم بايد برايباورپذير شدن اين اجبار قدمي برداريد.
ازدواج آن هم از نوع تحميلي يكي از پراسترسترين شرايط براي شروعيك زندگي اجباري است. شرايطي كه كوچكترين اشتباهي در آن همهچيز را تباه ميكند. شايد باور نكنيد ولي هنوز هم تعدادي ازازدواجهايي كه در اطراف ما شكل ميگيرد تحميلي است و يكي از دوطرف هيچ علاقهاي به زندگي با همسر اجباري خود ندارد.


اينكه همسر شما شخص مورد دلخواهتان نيست و زندگي با او را مثلجهنم ميبينيد، نشانه پايان زندگي نيست چراكه شما همبايد براي باورپذير شدن اين اجبار قدمي برداريد. قصه زندگيفاطما گل در سريالي به همين نام و ندا در داستاني واقعي، اينمطلب را برايتان روشن مي کند. دكتر هادي، روانشناس به شما ميگويد در چنين ازدواجهايي چه بايد بکنيد!

انتخابهايي كه گران تمام ميشوند
سال گذشته به شكل كاملا اتفاقي در يك مهماني خانوادگي بادختري به نام ندا كه به تازگي با پسر يكي از بستگان ماازدواج كرده بود آشنا شدم. دختر ساكت و اخمويي بود و كاملا مشخص بوداز بودن در جمع خوشحال نيست و ثانيهها را براي پايان شب ميشمارد.روزها از آن مهماني گذشت تا او را در دفتر مشاوره روبهروي خودمديدم.

ندا در يك خانواده متوسط زندگي ميكرد و چهارمين فرزندخانواده بود. به اصرار پدرش با پسر دوست او پاي سفرهعقد نشسته بود و بعد از شش ماه گذشتن از يك ازدواج تحميلي، تصميمداشت همه چيز را تمام كند. ندا بعد از گذشت نيمساعت حرفهايشرا با اين جمله تمام كرد: شوهرم خيلي مرد خوبي است اما نميتوانم دوستشداشته باشم. از اين نداها در جامعه كم نيست، پس شايد اين اتفاقبراي هر كسي پيش بيايد.

لازم نيست كه حتما ازدواج شما اجباري باشد تا احساس خوشبختي نكنيد،بسياري از زوجها بهرغم ميل به پيوندشان بعد از مدتي به همين حسشما دچار ميشوند و احساس ميكنند همسرشان مرد يا زن دلخواهشاننيست، اما اين شرايط در ازدواجهاي اجباري به نسبت بيشتر از ديگرانواع ازدواجهاست. پس از آنجا كه پيشگيري بهتر ازدرمان است در قدم اول به مجردهايي كه هنوز ازدواج نكردهاند توصيهميكنيم در انتخاب همسر خود حضوري پررنگ و فعال داشتهباشند.

مطمئن باشيد وقتي نميتوانيد براي آينده و ازدواج خود تصميمبگيريد، متاهل شدن براي شما زود است و اصلا آمادگي آن رانداريد. اينكه به بهانه تجربه بالا و احترام به بزرگترها تن بهازدواج اجباري دهيد، ترديد شما را در انتخاب شريك زندگيتان ازبين نميبرد. بزرگترها ميتوانند راهنماي خوبي در اين مسير باشنداما اصرار و اجبار آنها براي ازدواج شما با فردي كه دوستش نداريد ياتحت شرايطي خاص ناچار به پذيرش او هستيد براي آينده شماگران تمام ميشود.

ماندن يا نماندن؟
مهمترين نقشي كه دوست داشتن در زندگي مشترك ايفا ميكند نيرويمحركه زندگي و حس آرامش كنار هم بودن زوجهاست؛ چراكه ايناحساس دليل خوبي است تا زن يا مرد انگيزه لازم براي حل مشكلاتزندگي مشترك خود را به دست آورند. پس دوست داشتن و دلنشينبودن همسر براي ازدواج فاكتور مهمي است اما خوشبختانه درصد احتمال شكلگرفتن علاقه و محبت بعد از ازدواج هم صفر نيست.

به عبارتي ديگر ازدواج اجباري و بدون عشق به هيچ وجه بههيچ فردي پيشنهاد نميشود، اما اگر به اقتضاي شرايطزندگي يا اصرارهاي اشتباه اطرافيان هم اكنون در چنينرابطهاي قرار گرفتهايد، لازم است پيش از هر تصميمي، برايدوام و نجات زندگي مشترك خود تلاش كرده و چارهاي بينديشيد.اولين پيشنهاد ما اين است ك دنبال يك مشاور توانا براي حل داستانزندگي خود باشيد، چراكه تنها كسي كه بعد از خودتان ميتوانددر بهتر كردن شرايط و گرفتن تصميم درست و منطقي به شما كمك كند،مشاور است. اما پيش از رفتن نزد مشاور ابتدا سنگهاي خود رابا همسرتان وا بكنيد. گپهاي دو نفره شما در گرفتنتصميم درست و بهبود اوضاع زندگي بسيار موثر است.

موضوع گپ خود را حول محور شرايط پيش آمده و تلاش برايحل آن قرار دهيد. به همسرتان بگوييد كه ميدانيد از زندگي باشما لذت نميبرد و تحت فشارهاي خاصي تن به اين زندگي داده است امابراي او روشن كنيد كه شما هم به كسي نياز داريد كه به شما علاقه داشتهباشد؛ پس بايد براي زندگي مشتركتان فكري كنيد.

اگر تا آن زمان انتخاب دست شما نبوده حالا زماني است كه هر دوبايد براي آينده خود تلاش كنيد. در شرايطي كه زندگي بدونانگيزه و دوست داشتن از سمت زوجها ادامه پيدا كند دردي اززندگي دوا نميكند. از طرفي جدايي و پيامدهاي تلخ آن براي هردو نفر روشن است و بهتر است به عنوان آخرين راهحل مد نظر قرارگيرد. پس بهترين كار اين است كه زوجهاي ازدواج اجباري مدتيتحت نظر مشاور زبده جلسات مشاوره و درمان بحران داشته باشند و برايبهتر شدن روابط، پذيرفتن شرايط و نگاه مثبت به آن قدمي موثربردارند.

چگونه بمانيم و عشق بسازيم
هر دختر و پسري كه در يك آشنايي اجباري تن به ازدواجي تحميليدادهاند به ناچار براي ادامه زندگي و فراموش كردن زور واجبارها و عواقب آن نياز به ايجاد محبت و علاقه در زندگي مشتركدارند؛ در غير اين صورت تا مدتها بايد به يك زندگي عذابآور و تلخادامه دهند. از طرفي ايجاد مهر و محبت و همدلي كار نشدني و چندانسختي هم نيست؛ البته در صورتيكه طرف مقابل شما مشكل جدي و آزاردهندهايكه مانع ايجاد علاقه شود نداشته باشد، پس شرايطي را فراهم كنيدتا بتوانيد همسر خود را دوست داشته باشيد و از همه مهمتر با ازدواجتانكنار بياييد.

همسر اجباري,ازدواج تحميلي, زندگي اجباري

بنابراين در قدم اول سعي كنيد با هم حرف بزنيد و از همه مهمتر بهصحبتهاي يكديگر گوش دهيد. براي شروع بهتر است حتي اگركم و كاستيهايي در رفتار و ويژگيهاي همسر خود ميبينيد بهخاطرتداوم زندگي و روبهرو نشدن با بحراني تازه چشمپوشيكنيد و با در نظر گرفتن خوبيها و نقاط مثبتي كه در همسر خود سراغداريد و ميدانيد او مرد يا زن خوبي است، دوست داشتن و محبت را ما بينخود و زندگي مشتركتان به وجود آوريد و تقويتش كنيد. همانطور كههمه ما ميدانيم هيچ كس بي عيب و ايراد نيست.

بايد به اين نكته توجه كنيد كه اگر شما با شخص مورد علاقه خودتانهم ازدواج ميكرديد، بعد از ازدواج و شروع زندگي مشترك نقصهايي رادر او ميديديد كه تا قبل از آن بر شما پوشيده بوده است؛ تا جاييكه بعد از مدتي بيشتر زوجها به اين نتيجه ميرسند كه عيب و ايرادهاينديده و خوبيهايي كه از دريچه عشق به آنها نگاه ميكردند،معيارهاي باارزشي براي انتخاب همسر مورد علاقهشان نبوده است. درحاليكهدر اين شرايط با منطق عوامل را بهتر تجزيه و تحليل ميكنيد و در عوضفاكتورهاي بهتري براي دوست داشتن و ابراز علاقه در همسر فعليتانميبينيد كه به اقتضاي شرايط اين ازدواج تحميلي، ناديده گرفتهشدهاند.

چطور به آرامش برسيد
اگر فكر ميكنيد دوست داشتن كسي كه از روي اجبار با او ازدواجكردهايد غيرممكن است سخت در اشتباه هستيد؛ چراكه نقاط مثبتفراواني در افراد مختلف وجود دارد كه با در نظر گرفتن آنها ميشودزندگيهاي بي عشق و سرد زيادي را سر و سامان داد. مثلا ممكن استاز زمان شروع زندگي مشترك تا به امروز مسائل مختلفي در رابطهتانپيش آمده كه شما را ناراحت و نااميد كرده و تصميمتان را برايپايان دادن به زندگي مشترك قطعيتر كرده است، درحاليكهبهترين حالت اين است كه به جاي اين منفيبافيها به اين موضوع فكر كنيدكه شما در اين زندگي مشترك چه چيزهايي يادگرفتهايد.

رسيدن به نقاط ضعف رابطه و رفتارهاي خطرناك درباره همسر اتفاقخوشايندي است كه در اين نوع ازدواجها ميشود از آن درس گرفت.پس سعي كنيد با شريك زندگي خود وقتهاي دونفره بيشتري راسپري كنيد و با در نظر گرفتن جنبههاي مهمتري از عشق و علاقهكاذب، در چارچوب منطق، آرامش و امنيت فكر كنيد. شايد تا بهامروز نميدانستيد كه آمارها نشان ميدهد نارضايتي مرد و زن در ازدواجدوم و سوم با اختلافي بهمراتب بالاتر نسبت به زندگي اول هر فرديقرار دارد.

پس زماني كه شما ميتوانيد رابطهاي نيمه شكستخورده را ترميم و آنرا به يك زندگي آرامشبخش تبديل كنيد، چرا با پاياندادن به آن شرايط سختتر تازهاي را به وجود آوريد؟ براي قطع رابطه وطلاق هميشه زمان هست، پس تا زماني كه ميتوانيد راههاي بهتري راامتحان كنيد و جدايي آخرين تصميمتان باشد. مثل ندا كه بعد از كنارآمدن با شرايط زندگياش اين روزها حال خوش و زندگي بهتري راتجربه ميكند.


همسران مستعد خیانت/علل و راهکارهای پیشگیری

خيانت مردانه,خيانت در روابط زناشويي,رابطه زناشويي
دخترها و پسرهاي زيادي وجود دارند که با هزار و يک اميد و آرزوزير يک سقف مي روند و زندگي مشترک شان را شروع مي کنند. اوايل هرزندگي مشترک معمولا خوب و شيرين است اما با گذشت زمان خيلياز زوج ها با مشکلاتي مواجه مي شوند، مشکلاتي که با رفع نکردن آنها يکروز مثل غده چرکي سر باز مي کنند و دردسرها از راه مي رسند.


گاهي مشکلات آن قدر پيچيده مي شوند که بقا و سلامتزندگي مشترک را به خطر مي اندازند. شايد شنيدنش هم سخت باشدچه برسد به تصور آن. اما گاهي ممکن است اين مشکلات باعثشوند که همسر خيانت کند. بله، خيانت، واژه اي که ترس شديدي در دل همهافراد ايجاد مي کند و بار آن به قدري سنگين است که هيچ کسحاضر نيست سنگيني آن را تحمل کند. خيانت، زن و مرد نمي شناسد ووقتي سر و کله اش در زندگي مشترک پيدا مي شود، تر و خشک رابا هم مي سوزاند و به شدت به بنيان خانواده آسيب وارد مي کند.

«دکتر سيد کاظم فروتن» رييس کلينيک سلامت خانواده و عضو هيئتعلمي دانشگاه علوم پزشکي شاهد، تمام دلايلي را که باعثخيانت مي شود بررسي مي کند و راهکارهايي را براي پيشگيري ازخيانت و حتي کاهش آسيب هاي ناشي از آن براي افرادي که خيانت را درزندگي مشترک تجربه کرده اند، ارائه مي دهد.

خيانت معنا دارد؟!
خيانت به معناي زير پا گذاشتن قراردادي است که فرد بين خودو طرف مقابل منعقد مي کند و اين قرارداد بدون اطلاع طرف مقابل لغو ميشود.

خيانت در روابط زناشويي عمدتا به رفتارهاي خارج از چارچوبخانواده گفته مي شود که برخلاف قراردادها و تعهدات همسران که درابتداي ازدواج گذاشته شده، صورت مي گيرد.

همسران در ابتداي ازدواج به يکديگر قول وفاداري مي دهند که تاآخر عمر با يکديگر بمانند و چنانچه اين وفاداري بنا بههر دليل بين زوج ها از بين برود، خيانت اتفاق افتاده است.

لغت خيانت در عرف رابطه زناشويي، ارتباط با جنس مخالف ديگر، درخارج از چارچوب خانواده تعريف مي شود. خيانت استحکامخانواده را متزلزل مي کند، حتي در شرايطي که همسر فرد متوجه خيانت اونشود باز هم اين آسيب وجود دارد، زيرا خود فرد مي داند قول وپيمان وفاداري را زيرپا گذاشته است. البته بسياري ازافراد براي خيانت خود هزار و يک دليل و بهانه مي آورند، اما با اينحال، دلايل و بهانه ها از آسيب ناشي از خيانت چيزي کم نميکند.

شايد اين سوال به ذهن خيلي از افراد برسد که مردان بيشتر خيانت ميکنند يا زنان؟ براي پاسخ به اين سوال بايد فطرت و درون مايه خلقشده زن و مرد را مورد بررسي قرار بدهيم.

مردها تمايل دارند بيشتر حمايت کننده باشند در حالي که زن ها تمايلدارند حمايت شوند و مردها معمولا براي رسيدن به اين منظور با بهانههاي مختلف مي خواهند زن هاي زيادي را حمايت کنند و اين به غريزه مردبر مي گردد و مي تواند ايجاد انحراف کند.

به دنبال محبت خارج از خانه
برخي از افراد به دليل انحرافات جنسي که دارند به همسر خود خيانت ميکنند که اين افراد چندان مورد بحث نيستند و بيشتر افرادي که زن ومرد سالمي محسوب مي شوند و بعد از ازدواج خيانت مي کنند، مورد بحثقرار مي گيرند، همه ما نياز به ازدواج، داشتن يک همسر، همراز،همدم و مونس داريم ضمن اينکه براي ارضاي غريزه هاي طبيعي خود ازدواجمي کنيم. هنگام ازدواج کسي به اين فکر نمي کند که بعد از ازدواجبا فرد ديگري به غير از همسر خود ارتباط برقرار کند و عدم ارضاينيازهاي 2 نفر باعث مي شود که زن يا مرد خيانت کنند.

وقتي نيازهاي افرادي که به عنوان همسر در کنار يکديگر زندگيمي کنند در خانه و در چارچوب روابط سالم زناشويي برطرفنشود، فرد اين نيازها را در جاي ديگري به غير از خانه برطرفخواهدکرد. البته برخي از زوج ها وجود دارند که با وجود عدم ارضاينيازهاي خود، به دليل داشتن ظرفيت وفاداري بالا، وفاداري و خويشتنداري به همسر خود خيانت نمي کنند.

پس مهم ترين دليلي که براي خيانت مي توان عنوان کرد عدم ارضاينيازها از سوي همسر است. گاهي ارضاي نادرست و ناقص نيازها دليلديگر خيانت مي تواند باشد؛ بنابراين توجه به نيازهاي همسر بسيارمهم هستند. وقتي زن بداند با مرد چگونه برخورد کند و درزمان تقاضاي ارتباط زناشويي با همسرش به اين شکل بايد رفتار کند،مسلما در چنين شرايطي احتمال اينکه خيانت شکل بگيرد کمتر ميشود.

براي اينکه همسرمان خيانت نکند چکار کنيم؟
خيلي از خانم ها درباره نياز جنسي آقايان چيزي نمي دانند و همينمسئله باعث مي شود که مرد بخواهد پاسخ به نياز جنسي خود را دربيرون از خانه جست و جو کند. برخي از مردها تصور مي کنند که همسر خودرا از لحاظ عاطفي ارضا مي کنند در حالي که چنين چيزي وجودنداشته است. بارها از زبان مردان مي شنويم که مي گويند: «منبهترين طلا را براي همسرم خريدم و تا جايي که در توانم بوده است برايهمسرم خرج کرده ام ولي نمي دانم چرا به من خيانت کرد؟»، اين دستهاز مردها تصور مي کنند انجام چنين کارهايي براي جلب محبت زن کافياست در حالي که ابعاد موضوع خيلي فراتر از اين حرف هاست.

يه سوزن به خودت بزن...
وقتي که خيانت اتفاق مي افتد، فردي که مورد خيانت قرار گرفته استطرف مقابل را محکوم مي کند در حالي که هر 2 نفر بايد در رابطه بارفتارهايي که در زندگي مشترک انجام داده اند، خوب فکر کنند. فرديکه مورد خيانت واقع شده است، بايد از خود بپرسد: «من چهکارهايي در زندگي مشترک انجام داده ام که زمينه را براي خيانتهمسرم ايجاد کرده است؟» مردي که همسرش خيانت کرده بايد کارهايي را کهدر زندگي مشترک انجام نداده، جست و جو کند؛ مثلا وقتي که بههمسرش حتي يک بار نمي گويد که دوستش دارد يا اينکه چه لباسقشنگي پوشيده و چه سفره قسنگي درست کرده است و...چه توقعي دارد؟

زن ها زماني که از محبت همسرشان اشباع نمي شوند با 2 راه مواجه ميشوند، راه اول اينکه نيازهاي خود را سرکوب مي کنند و افسرده مي شونديا اينکه راه دوم را انتخاب مي کنند و در صورت نداشتن ظرفيت و وفاداريبه سمت بيرون از خانه و مردهاي ديگر گرايش پيدا ميکنند.

نقطه مقابل خانم ها، آقايان قرار دارند؛ آن دسته از خانم هايي که بانيازهاي همسرشان آشنايي ندارند، چه توقعي دارند که مردزندگي شان سر از بيرون از خانه و روابط پنهاني در نياورد؟زماني که مرد براي ارضاي نياز جنسي خود به سمت همسرش مي رود و بارهاطرد مي شود و نياز جنسي اش تنها به شهواني بودن تغيير مي شود، بدوناينکه شناخت يا مطالعه اي نسبت به نياز جنسي مرد و جود داشته باشد، درچنين شرايطي احتمال اينکه مرد خيانت کند وجود دارد.

خانم ها بايد بدانند که مردها از نظر غريزي بصري هستند و هر تصويري دربيرون از خانه مي تواند آنها را دچار هيجان کند و اين هيجاناتبايد به صورت سالم در مرد توسط همسر ارضا شوند تا به انحرافات بيروناز خانه تبديل نشوند. مردها گاهي براي کاهش خستگي و فشارناشي از کار، ارتباط جنسي برقرار مي کنند و برخي خانم ها به دليلنداشتن شناخت کافي از مرد، او را رد مي کنند يا بدرفتاري مي کنند، درچنين شرايطي احتمال اينکه مرد به فرد ديگري به غير از همسرشگرايش پيدا کند، وجوددارد.

پس در مسئله خيانت بايد زن و مرد به رفتارهاي خودنگاه دقيق تري داشته باشند البته طرح اين مسائل براي تاييد خيانتنيست و خيانت رفتار اشتباه و نادرستي محسوب مي شود ولي به طور کلي عدمشناخت نيازها و برطرف نکردن نيازها به شکل صحيح مي توانند مهمتريندلايل خيانت باشند. وقتي اعتقادات ضعيف و توان مقابله با وسوسه هايشيطاني وجود نداشته باشد، افراد در صورت فراهم شدن زمينه، نيازهايعاطفي و جنسي خود را در جاي ديگري خارج از خانه ارضا ميکنند.
خيانت مردانه,خيانت در روابط زناشويي,رابطه زناشويي
اينها مستعدترند!
افرادي که قبل از ازدواج دوستي هاي بي بند و بار دارند و خارج ازچارچوب اخلاقي رفتار مي کنند و حتي رابطه جنسي هم دارند،بيش از بقيه افراد که به صورت سالم ازدواج مي کنند و تجربه چنيندوستي هايي را ندارند، مستعد خيانت هستند. اين افراد بعد از ازدواجدچار مشکل با درجات متفاوت مي شوند درست مثل فردي که سال ها غذايناسالم خورده و کبد او مشکل پيدا کرده است.

افرادي که رفتارهاي لجام گسيخته پيش از ازدواج داشته اند،بايد آن رفتارها را کنار بگذارند و درمان بشوند، زيرا همينرفتارها به شکل عادت در مي آيد و به صورت خيانت در زندگي مشترکادامه پيدا مي کند. اگر ظرفيت هاي کم و نواقص ناشي از روابطبي بند و بار قبل از ازدواج به کمک يک مشاور خوب درمان شوند. انتظارمي رود که خاطرات روابط ناسالم پيش از ازدواج کمرنگ شود، درغير اين صورت مشکلات زيادي در ازدواج سالم اين افراد وجودخواهدداشت.

افرادي که پيش از ازدواج با جنس مخالف رابطه دارند، کنترل کمتريبر وسوسه هاي دروني مي توانند داشته باشند و احتمال خيانت در اينافراد بالاتر مي رود.

اول شناخت بعد ازدواج
يکي ديگر از مواردي که در بحث خيانت نبايد از نظر دور بماند،مسئله شناخت پيش از ازدواج است و تا زماني که 2 طرف به خوبييکديگر را نشاخته اند، نبايد ازدواج کنند.

برخي از افراد صرفا براي ارضاي نيازهاي جنسي خود ازدواج مي کنند کهاين مسئله مي تواند بعد از گذشت مدت کوتاهي منجر به خيانت وگرايش به رفتارهاي خارج از خانه شود. امروزه زمينه هاي وسوسهشيطاني زياد شده است و به همين دليل توجه بيشتر به همسر بايد به وجودبيايد. البته شايد برخي از افراد توجه را با سوءظن اشتباهبگيرند، سوءظن يک رفتار بيمارگونه است که بايد درمان شود وارتباطي به توجه ندارد.

توجه کردن به اين معني مي تواند باشد که زن و مرد نيازهاي يکديگررا به درستي برطرف کنند تا فرد براي ارضاي نيازهاي عاطفي يا جنسي خوداحتياجي به ارتباط بيرون از خانه نداشته باشد و در قالب يک رابطهزناشويي سالم نيازهايش ارضا شود. زن و مرد بايد به فکر افزايش جذابيتبراي يکديگر باشند و به صورت محترمانه با يکديگر رفتارکنند.افراد بايد به اين فکر باشند که موارد تشديدکننده وسوسه ار اززندگي حذف کنند. براي مثال رفتن به مهماني هاي مختلط(پارتي) يکي از زمينه هاي ايجاد وسوسه و خيانت است.

متهم اصلي؛ ماهواره
ماهواره به راحتي مي تواند باعث ايجاد وسوسه شود و بنيان خانواده رانشانه بگيرد. به همين دليل براي کاهش زمينه هاي خيانت ماهواره رابايد جمع آوري کرد. ماهواره مي تواند باعث ايجاد سردي عاطفي درزندگي مشترک شود و تسريع کننده و تقويت کننده خيانت در زن و مرداست. ماهواره و اينترنت کار خودشان را مي کنند و براي کاهش آسيب هايناشي از آنها بايد به مردم آگاهي بدهيم. مردم بايد نسبت بههنجارشکني هايي که از طريق عوامل بيروني مي آيد، واکسينه شوند و درکنار آن بايد بحث اخلاق را جلو برد، به اين شکل احتمال خيانت درخانواده ها کم مي شود.

رسانه هاي داخلي بايد يک چارچوب براي طرح مسائل جنسي درستکنند. البته به شکلي که اين مسئله منجر به بيدارشدن غرايز جنسي درنوجوانان نشود. آموزش پيش از ازدواج، يکي ديگر از مواردياست که نبايد از ياد برود. آموزش شناخت نيازهاي عاطفي و جنسي درافرادي که در شرف ازدواج هستند، ضروري است و از زماني که براي دخترهاخواستگار مي آيد يا پسرها به خواستگاري مي روند، اينآموزش ها بايد وجود داشته باشد. آموزش کپسول نيست که يک مرتبه بهفرد بدهيم و انتظار داشته باشيم سريعا از آن نتيجه بگيرد. البتهاين آموزش ها نبايد براي نوجوان ها باشد، زيرا باعث ايجاد فساد مي شودو غريزه خفته را بيدار مي کند.

زندگي پس از خيانت
اگر فردي متوجه خيانت همسر خود شد در صورت اطمينان از خيانتهمسر، براي تصميم گيري درست و منطقي براي ادامه دادن يا قطعارتباط با او، بايد به يک مشاور باتجربه، دلسوز و متعهد مراجعه کند وبراي مديريت خيانت مشاوره بگيرد، زيرا به تنهاي نمي توان اينمشکل را حل کرد و هرگونه اقدام به تنهايي شرايط را بدتر ميکند.

اگر همسري از خيانت خود پشيمان است، چنانچه اوبخشيده شده و همچنان زندگي زناشويي با او ادامه مي يابد،نبايد مدام فرد را به دليل اشتباهي که مرتکب شده، تحقير کرد. هر فرديداراي ويژگي هاي بد و خوب است و زماني که خيانتي اتفاق مي افتد،بايد خيانت را يک رفتار بد و غلط دانست و نبايد شخصيت فرد را خرد کردو صرفا کار بد و اشتباه فرد مدنظر است. بعد از اينکه خيانت همسر مشخصشد بايد علت هاي آن را ريشه يابي کرد و به فکر برطرف کردن علت ها بودو تا زماني که زن و مرد اصلاح نشوند، خيانت ادامه پيداخواهدکرد.

وقتي خيانت اتفاق مي افتد، يک زندگي فرو مي ريزد و يک واحد ازاجتماع فاسد مي شود و اين آسيب اجتماعي، متوجه کل جامعه خواهدبود.براي حل مشکل خيانت بايد به فکر توسعه کلينيک هاي سلامت خانواده درسراسر کشور باشيم تا در صورتي که زن يا مرد متوجه خيانت همسرشان شدند،بتوانند به راحتي از مشاوران اين مراکز کمک بگيرند. متاسفانهتعداد اين کلينيک ها در سطح کشور بسيار کم است و مسئولان بايد به صورتفوريتي به فکر گسترش اين کلينيک ها باشند.

طلاق و خيانت:
برخي تصور مي کنند طلاق بهترين کاري است که بعد از خيانت مي توانانجام داد در حالي که شرايط را بدتر مي کند و راه درمان خيانتنيست.


صفحات


Xبستن