ازدواج با فرد سیگاری

ازدواج با فرد سيگاري


از ديد بسياري از جوانان استعمال سيگار نه تنها موردي ندارد بلكهدر بسياري از موارد آنها را از برخي آسيب هاي فردي و اجتماعي چوناسترس و اضطراب، كاهش اعتماد به نفس، كاهش محبوبيت به خصوصدرگروه همسالان و ... مصون مي دارد.

البته اين باور همين جا به پايان نمي رسد و آنها گمان ميكنند كه چون سيگار جزء مواد مخدر محسوب نمي شود هر لحظه كهبخواهند و اراده كنند قادر به ترك آن خواهند بود در حاليكه سيگارهم مانند تمام دخانيات ديگر اعتياد آور است و ترك آن بسيار سختمي شود. جالب آنكه بسياري زا متخصصان سيگار را سرنخ و مادربسياري از اعتيادها معرفي مي نمايند.

با توجه به رواج اين باورهاي غلط در ميان جوانان به خصوص پسرانبايد به امر ازدواج اين قشر نيز توجه ويژه داشت. آيا از ديد متخصصين ومشاوران، ازدواج با فرد سيگاري اشكالي ندارد؟ آيا سيگارينبودن فرد مقابل چه دختر و چه پسر را بايد جزءمعيارهاي همسر آينده مان در نظر بگيريم؟ سيگاري بودن يانبودن فرد مقابل چه تاثيراتي بر زندگي مشترك دارد؟ و...

پاسخ جوانان به سوالات بالا بيش از دو حالت نيست: برخي معتقدندفرد سيگاري با فرد معتاد هيچ فرقي نداشته و به هيچ وجهنبايد با آنها ازدواج كرد. بعضي ديگر برعكس معتقدند كهسيگاري بودن عيب محسوب نشده و مشكلي در زندگي آنها ايجادنمي كند. معمولا استدلال اين افراد براي اين طرز فكر، زندگينزديكاني چون پدر و مادر يا عمو و دايي شان مي باشد كه درعين سيگاري بودن علي الظاهر مشكلي ندارند و به خوبي زندگيمي كنند.

براي آشنايي با مشكلات و معضلات زندگي با فرد سيگاري بهتراست با ما همراه شويد:

1.تغيير در چهره: سيگار كشيدن باعث ايجاد برخي تغييرات درچهره و ظاهر افراد شده و صد البته بر زيبايي آنها تاثير بسياريدارد. معمولا همسران افراد سيگاري پس از مدتي از دركنارآنها بودن دچار شرم شده و نمي خواهند فرد مقابل را به عنوان همسرخود به جامعه و دوستانشان معرفي نمايند.

- زرد شدن و از بين رفتن دندانها: تماس مداوم دود سيگار بادندانها باعث زرد شدن و فاسد شدن آنها مي گردد.

- لاغري بيش از حد

- ايجاد چين و چروك بسيار بر روي دست ها و صورت

- ريزش يا سفيدي موها زود از موعد

- و ...

2.ابتلا به بيماري هاي جسمي مختلف: معمولا افراد سيگاري پساز چند سال دچار اختلالات و بيماري هاي جسمي بسياري ميشوند.

- سرطان: بيش از 4ظ عنصر سرطانزا در دود سيگار وجود دارد به هميندليل احتمال ابتلاي افراد سيگاري به سرطان هايي چون سرطانريه، حنجره، پوست، زبان، دهان، غدد، بزاق و حلق، سرطان بيني،مري، معده، رحم و ... بسيار بالاست.

- بيماري هاي قلبي: دود سيگار باعث افزايش ضربان قلب، بالا رفتنفشار خون، افزايش خطر ابتلا به فشار خون بالا و گرفتگي عروقو نهايتا ايجاد حمله قلبي و سکته مي شود.
سيگار كشيدن باعث ايجاد برخي تغييرات در چهره و ظاهر افرادشده و صد البته بر زيبايي نها تاثير بسياري دارد. معمولا همسران افرادسيگاري پس از مدتي از دركنار آنها بودن دچار شرم شده ونمي خواهند فرد مقابل را به عنوان همسر خود به جامعه و دوستانشانمعرفي نمايند

- ايجاد ضايعه در شنوايي و بينايي: معمولا افراد سيگاري پساز مدتي دچار آب مرواريد و برخي ضايعات در گوش كه باعث كمشنوايي شان مي شود.

- نيکوتيني كه در سيگار وجود دارد، اثر اعتيادآور دارد و شخص بهمرور زمان به آن عادت ميکند و مانند بقيه اعتيادها، کم کم مقدار مصرفو نياز به نيکوتين بالا مي رود و بالطبع تعداد مصرف روزانه سيگارنيز بايد افزايش يابد و با عدم مصرف آن، علايم قطع نيکوتين مانندعصبانيت، پرخاشگري و زودرنجي در فرد ايجاد مي شود.

- و ...

3. ايجاد مشكلات خانوادگي
- احتمال تاثير پدر يا مادر سيگاري بر فرزندان آينده وسيگاري شدن آنها بسيار زياد است.

- دود ناشي از سيگار كه در محيط خانه وجود دارد باعث ابتلايافراد سالم خانواده به خصوص نوزادان وكودكان به بسياري از بيماري هايريوي و سرطان ها مي شود.

مشاهده پست مشابه : دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما

چرا برخی خانمها تمایلی به ازدواج ندارند؟

بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی

چرا برخي خانمها تمايلي به ازدواج ندارند؟
در يک آمارگيري جديد که در آن از ??? زن شرکتکننده درمورد تمايلبه ازدواج سوال شده بود، نتيجه از اين قرار بود:

?? درصد دوست داشتند ازدواج کنند
?? درصد دوست نداشتند ازدواج کنند
?? درصد تصميمي در اين رابطه نداشتند

?? درصدي که تمايلي به ازدواج نداشتند، دلايل خود را اينطور عنوانکرده بودند:
استقلال
اين يکي از شايعترين دلايل بود. به نظر ميرسد اين روزها خانمها بيشتراز آزادي خود لذت ميبرند.يکي از شرکتکنندگان عنوان کرده بود که،«از وقتي که ?? سال پيش بيوه شدم، ياد گرفتم که براي اولينبار در زندگيام مستقل باشم و واقعاً عاشق اين استقلال هستم.واقعاً افتخار ميکنم که ميتوانم از خودم مراقبت کنم. در ازدواجم فرديبه شدت وابسته بودم.»

يکي ديگر از آنها ميگويد، «اين روزها خانمها هم کارهايزيادي دارند و نياز به داشتن يک همراه مرد کمتر حس ميشود.»شرکتکنندهديگري ميگويد، «من نيازي ندارم که کسي از من مراقبت کند. منشغل و کار بسيار موفقي دارم، از خودم خانه، ماشين و خانواده دارم. ازحريم شخصي، آزادي و استقلال فردي و مالي خودم لذت ميبرم.»

اوقات تنهايي
بعضي از زنان هم وقت گذراندن براي خودشان را يکي از دلايل عدمتمايل به ازدواج ذکر کردند.يکي از آنها ميگويد، «من به هيچعنوان دوست ندارم که عمرم را کنار فردي ديگر بگذرانم. ازتنها بودن واقعاً لذت ميبرم. حتي وقتي دوستپسرم بيشتر ازچند ساعت کنارم ميماند اذيت ميشوم و دوست دارم تنها باشم.»

خانم ديگري ميگويد، «من ?? سال پيش ازدواج کردم واصلاً دوست ندارم به وضعيت سابقم برگردم. ازدواج خيلي آدم رامحدود ميکند. من از استقلال، فضاي شخصي و آزادي خودم لذت ميبرم.»

يکي ديگر از شرکتکنندهها ميگويد، «من ?? سال است که مجردهستم و بالاخره توانستم شخصيت خودم را پيدا کنم. واقعاً کاششوهرم خيلي زودتر از آن من را ترک ميکرد. من کارهاي زيادي براي انجامدادن دارم و هميشه هم وقت کم مي آورم. اينکه مجبور نيستم زن يا مادرکسي باشم و شخصيت مستقلي دارم خيلي خوب است.»فردي ديگرميگويد، «من بعنوان زني که قبلاً ازدواج کرده بايد بگويم کهاز تنهايي خودم لذت ميبرم و اصلاً علاقهاي به بر هم زدن آن ندارم.کاملاً احساس شادي و خوشبختي ميکنم.»

ازدواجهاي قبلي
تجربيات بد از ازدواجهاي قبلي يکي ديگر از دلايلي بود که خانمهارا از ازدواج دور ميکرد.شرکتکنندهاي ميگويد، «دو ازدواج ناموفقيکه قبلاً داشتم باعث شده است تصور کنم که ازدواج هيچ وجه مثبتيندارد.»

يکي ديگر از خانمها عقيده دارد، «آدم عاقل از يک سوراخ دو بارگزيده نميشود. از اين گذشته اصلاً هم علاقهاي به مراقبت ازبچه و شوهر ندارم.»زنان متاهلي که نظرات منفي درمورد ازدواجدارند هم بر دوستان مجردشان تاثير ميگذارند.يکي از شرکتکنندههاميگويد، «بيشتر دوستانم ميگويند با ازدواج نکردن هيچچيز را از دست ندادهام. آنها قبلاً اين را امتحان کردهاند واصلاً راضي نبودهاند.»

پول
مسائل مالي هم يکي ديگر از دلايلي بوده که باعث شده بعضي زنهادست به ازدواج نزنند.يکي از شرکتکنندهها عنوان کرده بود که، «من هرماه يک چک از بيمه شوهرم که فوت شده است دريافت ميکنم و چهلزومي دارد که بخواهم دوباره ازدواج کنم؟»

شرکتکننده ديگري گفته است، «اصلاً دوست ندارم مجبور بهمراقبت از بچه و شوهر شوم و خودم ميتوانم از نظر مالي رويپاي خودم بايستم.»

خانم ديگري عقيده دارد، «چون بسياري از زنان هم سن و سال منميتوانند به اندازه کافي پول دربياورند که هزينههاي خود را تامينکنند، ديگر براي سر و کله زدن با مردها زير يک سقف ريسکنميکنند.»

فواید بوسه در روابط زناشویی



اگر چشم مدخل روح باشد، آنوقت ميتوان گفت که لب همراهرو ذهن اسـت. مــا افکار خود را با يک لبخند انتقال مي دهيم، عشقرا در کلمـات مي گنجانيم و علايق خود را با بوسه ابراز مينماييم. در يک بوسه مطالب عميقي وجود دارد که بيان آن ها فراي لغات وکلمات است.


نـويسنده کتاب “عشق و رابـطه جنسي”، دکتــر جان فري مـعتقد است:“بوسيدن هنر است و نشان دهنده يک نوع بيان فردي و کاملاً شخصي از عشقو محبت مي باشد.”
بوسه زماني ايجاد مي شود که زوجين براي اولين بار به هم نزديک ميشوند، پس کاملاً طبيعي است که دو طرف کمي مضطرب شده و عصبيشوند.
از يک منبع با نويسنده بي نام”کتاب بوسه ها” اينطور برداشت مي شود که:“بوسه يک عمل کاملاً دو طرفه بوده؛ تا ندهيد نمي توانيد بگيريد وبالعکس.”
در يک کتاب ديگر هم اينطور نوشته شده که زمانيکه احساس ميکنيدتمايل داريد تا همسرتان را ببوسيد اين کار را انجام دهيد، لازم نيستحتماً صبر کنيد تا او را بهتر بشناسيد، او را ببوسيد و به مرور زمانمي توانيد او را بهتر بشناسيد. يکي از مواردي که زيبايي بوسه راچند برابر مي کند اين است که در همه ي زبان ها و مذاهب قابل درکمي باشد.
پروفسور وان بيرنت رئيس بخش مردم شناسي دانشگاه تکزاز اظهارمي دارد که: “اولين بوسه عاشقانه برمي گردد به ???? سال قبل ازميلاد مسيح در هند. پيش از اين زمان هيچ مدرک ديگريدال بر وجود بوسه هاي عاشقانه وجود نداشت. کليه اين نتايج از روي لوحهاي گلي، نقاشي روي ديواره هاي غارها و يا نوشته هاي رويپوست حيوانات بدست آمده است.
بيرنت معتقد است که تماس نزديک و فشار بيني ها به يکديگر از همان???? سال قبل از ميلاد مسيح مرسوم بوده است.
اما بوسه اي که امروزه به اين شکل رواج پيدا کرده، براي اولينبار در ميان رومي ها شهرت پيدا کرد. رومي ها در هنگام سلامکردن يکديگر را مي بوسيدند، انگشتر و حلقه اي که بر دسترهبران قومشان بوده را مي بوسيدند و مجسمه هاي خدايان خود را نيز ميبوسيدند و با اين کار مطيع بودن و حس احترام خود را به طرف مقابلانتقال مي دادند.
رومي ها به سرعت متوجه شدند که بوسه در شرايط مختلف مي تواند معانيمتفاوتي را در بر داشته باشد، به همين دليل براي انواع بوسه ها، نامهاي مختلفي انتخاب کردند. به عنوان مثال اسکيوليم: بوسه از روي دوستي،باسيوليم: بوسه از روي احساس عشق و محبت، و سويوليم: بوسه عميقکه اين روزها به French Kiss مشهور شده است.
از آن به بعد بود که اديان مختلف شروع به تحريم بوسه نموده و آنرا بهعنوان يک گناه نابخشودني اعلام کردند، اما به هر حال قدرت بوسهبيشتر بود و همچنان به قوت خود باقي مانده است.
اگر بخواهيم اين پديده را از نظر علمي ريشه يابي کنيم، ميتوانيم بگوييم که بوسيدن به طور طبيعي باعث مي شود تا ذهن آکسيتوسين بيشتري ترشح کند، اين هورمون سبب مي شود در هنگام بوسيدناحساس خوبي به ما دست بدهد و دانشمندان معتقدند که ماهيت وجودي انسانبه گونه اي است که در صورت تجربه يک بوسه منتظر بوسه ي بعديخواهد بود. زمانيکه در وضعيت بوسيدن قرار مي گيرد، غدد موجود درداخل دهان و جداره لب ها ماده شيميايي را ترشح مي کنند که همين مادهسبب ايجاد تمايل فرد به ادامه بوسيدن مي شود.
در تحقيقي که در سال ???? در دانشگاه پرينستون انجام شد،محققان به اين نتيجه دست پيدا کردند که مغز انسان داراي سلول هايعصبي است که فرد را قادر مي سازد تا در تاريکي لب هاي معشوقه اش راپيدا کند. تعجبي وجود ندارد که چرا بسياري از زوج ها ازبوسيدن يکديگر در مکان هاي تاريک و کم نور لذب بيشتري ميبرند.
پزشکان و روانپزشکان آلماني در پي پژوهش هايگسترده خود در اين باره به اين نتيجه رسيده اند که افرادي که هرروز صبح قبل از ترک کردن خانه، همسر خود را ميبوسند کمتر دچاربيماري مي شوند.
همچنين افرادي که پس از بوسيدن خانه را ترک مي کنند، کمتراحتمال وقوع تصادف دارند، ?? تا ?? درصد درآمد بيشتري نسبت به سايريندارند و به طور متوسط ? سال بيش از هم سن و سال هاي خود عمر مي کنند.دکتر آرتور سازبو يکي از افرادي که در در اين تحقيقات نقش فعالي داشتهمعتقد است يکي از دلايل اصلي موفقيت تعداد بسيار زيادي از افراد ايناست که روز خود را با يک نگرش مثبت و دلچسب شروع ميکنند وچه چيز مي تواند مانند يک بوسه در انسان يک نگرش مثبتايجاد کند.
بنابراين اگر شما مي خواهيد خوشحال، سلامت، و موفق، بوده و عمرطولاني داشته باشيد، بايد کسي را که دوستش مي داريد هر روز صبح،پيش از اينکه خانه را به قصد محل کار خود ترک کنيد، ببوسيد.
ساير مزايا
محافظت از دندان ها و جلوگيري از پوسيدگي
دکتر پيتر گوردن رئيس اتحاديه دندانپزشکانانگستان اظهار مي دارد: “پس از غذا خوردن، دهان پر ازمواد شيرين شده و بزاق دهان حالت اسيدي پيدا مي کند، اين امرباعث بوجود آمدن پلاک بر روي دندان ها مي شود. بوسيدن يک فرايندپاک کننده طبيعي است که به حفظ سلامت دندان ها کمک مي کند، جريانبزاق دهان را افزايش بخشيده، و درصد ايجاد پلاک بر روي دندان هارا تا حد بسيار زيادي کاهش مي دهد.” من خودم اين سوال ر ازدندانپزشکم پرسيدم، او در ابتدا قدري خجالت کشيد، امانهايتاً صحت گفته هاي مرا تاييد کرد.
از بين بردن استرس
يک بوسه عاشقانه، بهترين روش براي ريلکس شدن و از بين بردن استرسمحسوب مي شود. مايکل کي مکناب، مشاور رواني معتقد است: “زمانيکه لب هادر حالت بوسيدن قرار مي گيرند، تقريباً دهان حالت لبخند زدن رابه خود مي گيرد، و از آنجايي که احساسات و حرکات بدني انسان باهم ارتباط نزديکي دارند، تقريباً غير ممکن است که يک نفر هم لبخندبزند و هم استرس داشته باشد. در عين حال بايد به اين نکته هم توجهداشت که تنفس در زمان بوسيدن عميق تر مي شود، عضلات چشم شل شده ودر راحت ترين حالت خود قرار مي گيرند. اين امر بهترين تکنيک برايقطع ارتباط با دنياي پر هياهوي بيروني و ريلکس شدن است.
کاهش وزن
چه مدت مي توانيد اين کار را انجام دهيد؟ براي اينکه تنها نيمکيلو وزن کم کنيد بايد ???? کالري بسوزانيد، يعني چيزي در حدود?????دقيقه يا همان ??? ساعت. يک بوسه عميق و طولاني به شدت متابوليسمبدن را افزايش مي دهد و سبب مي شود تا مواد قندي با سرعت بيشتري دربدن سوزانده شوند. ميزان کالري مصرفي، به شدت بوسه بستگي دارد،اما به طور متوسط مي توان گفت که در هر ?? دقيقه ?? کالري مصرفمي شود.
تاخير در فرايند پيري
اين مورد يکي از مهم ترين مزاياي بوسيدن به شمار مي رود. بوسيدن بهشما کمک ميکند تا قدرت ماهيچه هاي فک و چانه همچنانحفظ شود، به همين دليل ميزان ايجاد چين و چروک در آنهاپايين کاهش پيدا مي کند.
ايجاد و افزايش تناسب اندام
خوب بهانه اي خوبي براي ورزش نکردن دستتان داديم! در حين بوسيدن، قلبتند تر مي تپد و ضربان آن افزايش پيدا مي کند، در اين زمانآدرنالين بيشتري آزاد شده و خون با سرعت بيشتري به تمام نقاط بدنپمپاژ مي شود. مي توان اظهار داشت که بوسيدن از جمله بهترينتمرين هاي قلبي – عروقي است.
تکليفتان را با طرف مقابل روشن مي کند
در حين بوسيدن مي توانيد نيازهاي جنسي همسرتان را ارزيابي کنيد وببينيد تمايلي به ادامه ارتباط دارد يا خير. روانشناسان معتقدند کهاولين بوسه اين امکان را براي شما فراهم مي آورد که ببينيد آيا با طرفمقابل همخواني داريد يا نه. به نظر مي رسد که “بو” تاثير به يادماندني در ضميرناخودآگاه انسان ها بر جاي مي گذارد،بنابراين با تجربه اولين بوسه مي توانيد تشخيص دهيد که فريون شما باشخص مقابل هماهنگي دارد يا خير و اگر اينچنين نبود درهمان آغاز مي توانيد ارتباط خود را با او خاتمه بخشيد.
افزايش اعتماد به نفس
البته اول مطمئن شويد که دندان هايتان ارتودنسي ندارند چون امکانآسيب رسيدن به دندان هاي خودتان و دهان طرف مقابل وجود دارد. به هرحال يک بوسه عاشقانه مي تواند حس خوبي را در شما ايجاد کند. به صورتتئوري مي توان اين موضوع را اينچنين توضيح داد که در زمانبوسيدن، خوشحال هستيد، و وقتي هم که خوشحال باشيد احساس خوبي نسبت بهخودتان پيدا خواهيد کرد و اين امر سبب افزايش اعتماد به نفس وعزت نفس شما مي شود.

خودارضایی دختران، علائم و آثار

بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی

انحرافات جنسي
براي غريزه جنسي نيز همانند هر غريزه و نيروي ديگر، شيوه هايمختلفي براي ارضا وجود دارد که برخي از آنها با طبيعت انساني، اخلاقديني و ارزش هاي بشري، موافقت و همسويي دارد و پاره ايديگر، مغاير طبيعت بشر و ارزش هاي انساني است که به آن انحرافاتجنسي گفته مي شود.
غريزه جنسي، مانند تشنگي و گرسنگي و ساير نيازها، برايتأمين و ارضاي خود، انسان را به فعاليت وامي دارد و او را به طرفبرآورده شدن نيازش بر مي انگيزد. بنابراين، نوجوان در مقابل خودبا چندين راه و شيوه مواجه مي شود و به برخي از آنها اقدام ميکند. نوجوان با ايمان و جوياي کمال، به دنبال شيوه اي مي رود که باعقل و دستورهاي ديني سازگارتر است. در ادامه به چند نمونهاز راه هايي که در مقابل نوجوان وجود دارد، اشاره مي کنيم:
?? بلوغ جنسي نوجوان غالباً زودتر از بلوغ رواني و اجتماعي او فرا ميرسد؛ يعني در نوجوانان نياز جنسي و توانايي ارضاي آن ايجاد شده است،ولي آنها بلوغ و توانايي اداره خانواده و همسر داري را ندارند و بهحدي نرسيده اند که همسر يا مادر خوبي براي خانواده خود باشند؛ لذا دراينجا نوجوان با شرايطي، روبه روست که از طرفي نياز جنسي دارد و ايننياز، او را به طرف تأمين و ارضا بر مي انگيزد و از سويديگر تدبير و توانايي اداره يک خانواده را ندارد، تا ازدواج کندو تشکيل خانواده دهد؛ و يا ممکن است دختر خواستگار مناسب نداشتهباشد؛ پس ناچار است تشکيل خانواده و ازدواج را به تأخيربيندازد و براي ارضاي نياز جنسي خود چاره اي بينديشد.
اما چگونه نوجوان بايد اين مشکل را حل کند و اختلاف و فاصلهبه وجود آمده بين برانگيختگي نياز جنسي و زمان مناسب برايارضاي آن را پر کند؟
بسياري از نوجوانان، با خويشتن داري و پرهيز از عوامل تحريککننده شهوت، ارضاي اين غريزه را به زمان مناسب و در شکلخداپسندانه و حلال که مطابق فطرت انساني و سازگار بادستورهاي اخلاقي شرع مقدس اسلام است، موکول مي کنند. اين انتخاب وروش، گرچه تا حدي دشواري دارد، ولي انتخابي پسنديده،عقلاني، موافق فطرت انساني و رمز کمال و سعادت انساني است و نوجوانانبا اين انتخاب مبارک، در واقع به جهاد با نفس که با ارزش ترين جهاد ومبارزه است، اقدام کرده، از اين طريق هم رضايت الهي و خشنودي او راکسب نموده است و هم سلامتي جسمي و روحي خود را تأمين کرده است. حضرتاميرالمؤمنين، علي (ع) در اين باره مي فرمايند: من احب نيل الدرجاتالعلي فليغلب الهوي؛ (?) « هر کسي دوست دارد به درجات بلندي نايل آيد،بايد بر خواهش هاي شهواني خود چيره شود».
و در روايتي ديگر فرمودند: خالف الهوي تسلم؛ (?) « با خواهش وخواسته نامشروع نفس و شهوت، مخالفت کن تا سالم بماني».
در اين دو حديث شريف، مولاي متقيان علي (ع) يکي از راه هاي کمال وخودسازي معنوي را مبارزه با خواسته هاي نامشروع نفس معرفي کرده است؛لذا اگر نوجوان به توصيه هاي حضرت گوش جان دهد و به آن عملکند، هم در سلامتي جسم و جان خواهد بود و هم در سلامتي ايمان ومعنويت.
?? گرايش ديگر که در نوجوان به وجود مي آيد و برخي را بهدام خود مي کشد، خودارضايي (استمنا) است که اين روش و انتخاب با اهدافخلقت انسان و نيز فلسفه آفرينش غريزه جنسي، مغايرت دارد و کاري حرام وناپسند است. در اين زمينه، در مباحث آينده به طور مفصل بحث خواهدشد.
?? گرايش ديگري هم که مطرح است، گرايش نوجوان به جنسمخالف مي باشد که البته به هر شکلي، غير از پيمان عقد و ازدواجصورت پذيرد، عملي ناشايست محسوب مي شود و عواقب وخيمي در پيدارد.
انواع انحرافات جنسي و آثار آن
همان طور که قبلاً هم اشاره شد، انحرافات جنسي بر چند نوع است کهدر ادامه به برخي از آنها که در ميان بعضي نوجوانان شيوع بيشتري دارد،اشاره مي شود و آثار زيان بار آن بيان مي گردد تا مربيان ووالدين گرامي، با آگاهي کامل در اين عرصه ها وارد شوند.
Girl[WwW.KamYaB.IR]
خودارضايي
خودارضايي (استمنا) يکي از انحرافات جنسي است که نسبت به انحرافاتديگر، شيوع بيشتري دارد و آن بدين معناست که: کسي صحنه هاي جنسيو شهوت انگيزي را در برابر خود مجسم مي کند، يا آن قدر با آلتتناسلي خود دست ورزي مي کند که از او «مني» خارج مي شود؛ به گماناينکه با اين کار شعله شهوت و غريزه جنسي خود را فرو مي نشاند.گفتني است: اين عمل (خودارضايي) وقتي در مورد زنان و دخترانباشد، در اصطلاح فقهي، به آن «استشها» مي گويند و اگر مربوطبه مردان و پسران باشد، «استمنا» نام دارد؛ زيرا زنان آلت تناسليخارجي ندارند؛ لذا با ماليدن کشاله هاي ران به يکديگر و يا فشاردادن قسمت هاي بيروني آلت تناسلي و ماليدن آن، به ارضاي جنسي ميرسند.
علايم خودارضايي
کسي که به عمل خودارضايي (استشها) عادت کرده است، نشانه هايي دارد کهبرخي از آنها عبارت اند از: رنگ پريدگي، کبودي اطرافچشم، خستگي و بي حالي مفرط، خواب آلودگي زياد، سستي وبي رمقي، لرزش اعضاي بدن، ضعف حافظه، اضطراب، افسردگي، عصبانيت،يأس و نااميدي و مانند آنها. (?)
آثار خودارضايي
انحراف جنسي به صورت خودارضايي (استشها) آثار زيان بار فراواني دارد.در اين بحث به برخي از اين آثار سوء و ناپسند، اشاره ميکنيم:
الف) ضعف و آسيب قواي جسماني
کاهش انرژي جسماني از زيان هاي مهم خودارضايي است. اگر خودارضاييادامه يابد، خستگي و ناتواني جسماني بر انسان عارض شده، قوايبدني او را تباه مي کند و به پيري زودرس و ضعف بدني ميانجامد.
در اين فرصت به چند نمونه از نامه هاي برخي نوجوانان که دربارهضررهاي خودارضايي نوشته شده و برخي نيز خطاب به ما بوده است، توجهبفرماييد:
… وقتي قلم در دست مي گيرم، احساس ناتواني مي کنم و حوصله نوشتنندارم؛ گويا ساعات زيادي به کار سخت مشغول بوده ام؛ انگاررمقي در بدن ندارم؛ لذا رغبت و علاقه اي به تلاش و کوشش پيدا نميکنم (نامه اي از يک نوجوان ?? ساله).
من نوجواني پرجنب و جوش و فعال بودم و ورزش هم مي کردم و ازسلامتي و شادابي خوبي برخوردار بودم؛ ولي الآن به شخصي بي حال، کمتحرک و رنگ پريده مبدل شده ام و احساس ضعف و ناتواني مي کنمو خود را شخصي وامانده حس مي کنم (نوجوان ?? ساله).
خودارضايي به تدريج در نور چشم و بينايي انسان اثر سوء ميگذارد و چشم را به شدت ناتوان و کم نور مي کند. جواني کهمدتي به اين انحراف مبتلا بود، در جلسه مشاوره مي گفت: « بااينکه ورزش کار هستم، چشمانم خسته مي شود و نمي توانم کتاب ها رابه خوبي مطالعه کنم و جلوي چشمم تيره و تار مي شود؛ به حدي کهسرگيجه مي گيرم و در قعر چشم هايم درد شديدي احساس ميکنم».
خودارضايي همچنين باعث ضعيف شدن قدرت بدن و قواي جسماني شده، اينرويداد، بستر مناسبي براي پذيرش انواع بيماري است؛ زيرا جسم وبدني که با خودارضايي ضعيف و ناتوان شده است، نمي تواند در مقابلويروس هاي بيماري زا از خود دفاع کند و آمادگي زيادي براي آسيبپذيري و بيماري دارد.
اگر به اطراف خودتان در محيط اجتماعي توجه جدي کنيد، متوجهخواهيد شد افراد ورزش کار و قوي و افرادي که توان جسمي مناسبي دارند،کمتر به بيماري مبتلا مي شوند و اين به خاطر آن است که مقاومت بيشتريدر مقابل ويروس هاي بيماري زا دارند و آسييب پذيري آنان کمتراست.
علاوه بر آسيب هاي فوق، خودارضايي آثار تخريبي بسياري در دستگاهتناسلي از خود به جاي مي گذارد که بعضي از آنها عبارت اند از:الف) ابتلا به بيماري «انزال سريع» که بيماري سختي است و نوجوان وجوان با کوچک ترين تحريک جنسي، احتلام پيدا مي کند و بعد ازازدواج هم با مشکلاتي روبه رو مي گردد؛ ب) ناتواني جنسي و ايجاداختلال در سيستم توليد مثل بدن و هورمون هاي جنسي؛ ج) بيماري مقاربتيو احتمال عقيم شدن (بچه دار نشدن)؛ د) ارضاي ناکامل جنسي و ازدست دادن لذت جنسي بعد از ازدواج؛ ه‍ ) ايجاد قاعدگي نامنظم وخروج ترشحات چرکي و احساس درد در هنگام قاعدگي.
برخي از متخصصان امور جنسي معتقدند: اين عمل (استشها) افراد رادچار ضعف قواي شهواني مي کند و نشاط روحي و جسمي آنان را از بينمي برد و در قواي پنج گانه نيز اثر کرده، در چشم وگوش انسان اختلال ايجاد مي کند؛ علاوه بر اينها در تحليل قوايجسماني و روحاني، کم خوني، رنگ پريدگي، نقصان قوايحافظه، لاغري و سستي، عصبانيت و مانند آن اثر بسياري دارد. (?)
ب) ضررها و آسيب هاي روحي- رواني
?? ضعف حافظه و حواس پرتي: همان گونه که گذشت، يکي ازپيامدهاي خودارضايي، ضعف و تحليل قواي جسماني است و اين به سهمخود، ناشي از اختلال در عملکرد سيستم مغز و اعصاب است. اختلال در اينسيستم (مغز) باعث مي شود بخش حافظه، کارايي لازم را نداشته باشد؛علاوه بر اين، شخص مبتلا به خودارضايي به سبب تمرکز در اين عمل زشت وتوجه نسبتاً مداوم به موضوعات جنسي، حواس پرت و فاقد تمرکز فکرياست. اين، خود عامل ديگري براي کاهش توانايي ذهني و ايجاد ضعفحافظه است.
خودارضايي مکرر، باعث تحريک بيش از حد سيستم عصبيپاراسمپاتيک و افزايش تخليه « استيل کولين» (?) از انتهاياين رشته ها در مغز مي گردد و اين، خود باعث پاره اي عوارضجسماني و رواني، چون حواس پرتي، کمي حافظه، (?) عدم تمرکزحواس، سياهي رفتن چشم و در نهايت تاري ديد مي شود. تمام اينعلامت ها ناشي از تغيير تعادل ميزان مواد شيميايي موجود در مغز است کهبين سلول هاي عصبي رد و بدل مي شود و انتقال پيام هاي مختلف رابر عهده دارد. (?)
?? اضطراب: دلهره و نگراني از ويژگي هايي است کهپيوسته فرد خودارضا را رها نمي کند. او به طور مرتب با خوددرگير است و نگراني و تشويش خاطر، او را رها نمي کند؛ افکارآشفته و بي ثباتي فکري، دامن گير اوست؛ نسبت به آينده اميدوارنيست و آينده را تاريک مي بيند و افکار پريشان، يک لحظه او رارها نمي کند. (?)
نوجواني که به خودارضايي گرفتار بود و در جلسه مشاوره تربيتيحاضر شده بود، چنين مي گفت:
… از دنيا خسته شده ام. از خودم نفرت دارم. نگراني و تشويش خاطرمرا مجال نمي دهد. روحم متزلزل و بغض و نفرتم متراکم شده است. اضطرابو دلهره مرموز، اراده هر کاري را از من سلب کرده است و نمي دانم بايدچه کار بکنم؟
?? افسردگي: بي احساسي، بي توجهي و بي نشاطي، سستي و گوشهگيري، غم و اندوه، عدم علاقه به امور هنري و مسائل معنوي و …همگي از نشانه هاي بارز و حتمي افسردگي است که خودارضايي ميتواند در ايجاد آن نقش آفرين باشد. فردي که به اين انحراف جنسيدچار شده است، حوصله بسياري از کارها را ندارد و بيشتر بهگوشه گيري مي پردازد و از خودش هم تنفر دارد و خود رافردي بدبخت و بدشانس مي داند و تصور مي کند کسي او را دوست ندارد وفردي کم لياقت و بي ارزش است.
?? انحراف اخلاقي: افراد خودارضا به بي بند و باري جنسي گرايشيافته، به بي عفتي تمايل مي يابند. بي عاطفه و کم رو و خجل هستند،صفاي دل و نورانيت معنوي کمتري دارند، به مجالس دعا و توسل علاقه اينشان نمي دهند و تاريکي و ظلمت آنها را احاطه کرده است و اوقات خود رابيشتر با کارهاي بيهوده سپري مي کنند. (?)
?? ضعف اراده: کاهش قدرت تصميم گيري و ضعف اراده، همچنينافت تحصيلي و مانند آن، از عوارض خودارضايي است.
ج) آسيب ها و ضررهاي اجتماعي
خودارضايي، در فرد احساس گريز از اجتماع پديد مي آورد که دراثر افراط و تکرار اين عمل ناپسند، اين احساس در او ريشه دار ميگردد. شخص خودارضا در گوشه اي منزوي مي شود و به افکار دورو دراز خود مي پردازد. توجه به لذات شخصي و خيالي، سبب سستيروابط اجتماعي مي گردد و حيات جمعي و با ديگران بودن را،دچار مخاطره مي سازد. فرد در عرصه اجتماعي، کمتر وارد مي شود ويا اصلاً وارد نمي شود و با مردم جوشش کمتري دارد و از بودن در کنارديگران لذت نمي برد. اينجاست که نه تنها شخصيت اجتماعي و انسانيچنين افرادي به تدريج متزلزل مي شود، بلکه جامعه نيز از وجودنيروي جوان و خلاق محروم مي ماند و در دراز مدت، اين خصوصيات و اينافراد، موجب اختلال در نظام خانواده و اجتماع مي گردند.
اکنون به چند نامه از چندين نوجوان که در اين زمينه ارسالشده است، توجه نماييد.
… علاقه اي به درس و ادامه تحصيل ندارم و از همه چيز خسته شده امو آرزوي مرگ مي کنم. از دوستان و اطرافيان تنفر دارم و هيچعلاقه اي به ازدواج و تشکيل خانواده ندارم و نشاط خود را از دست دادهام. احساس بي آبرويي و بي ارزشي مي کنم؛ در حالي که قبل ازگرفتار شدن به اين عمل زشت، بسيار سرحال بودن و نمره هايم عاليبودند و از نشاط بالايي هم برخوردار بودم (دختر هجده ساله).
نوجواني هفده ساله هستم و مشکل جدي ام که مرا از دنيا خسته کرده است،اين است که قدرت و توانايي هيچ تصميمي ندارم و اراده ام بسيارضعيف است؛ در حالي که قبلاً فردي موفق و با نشاط بودم و در کارهاياجتماعي و درسي بسيار موفق بودم و حتي ديگران را ياري مي کردم؛اما الآن حدود چند سال است که اين مريضي (خودارضايي) مبتلا شدهام و تصور مي کنم تمام اين بلاها به خاطر اين عمل ناپسند بودهاست.
… خواستگار فراواني دارم که هر يک از ديگري بهتر است. بهدليل همين مسئله (خودارضايي و از دست دادن بکارت) مجبورم به آنها جوابرد بدهم؛ بدون اينکه پدر و مادرم علت آن را بدانند (دختري ??ساله از تهران).
شخص خودارضا همچنين نسبت به کوچک ترين محرک محيطي و اجتماعيحساس است؛ کمتر حوصله گفت و گو با ديگران را دارد؛زودرنج است و سريع از کوره در مي رود، با والدين خود بدرفتاري مي کند،گاهي فرياد مي زند و تحمل حرف منطقي را ندارد، از نصيحتديگران به شدت بيزار است و بر سر مسائل کوچک، بيحوصلگي و پرخاشگري مي کند.
د) آسيب هاي معنوي
خودارضايي که در کتاب فقهي و رساله هاي عمليه مراجع معظم تقليد، از آنبه «استمنا» يا «استشها» تعبير مي شود، يکي از انحرافات جنسي و اخلاقياست و از گناهان بزرگ شمرده مي شود. اين عمل در کلامبزرگان دين، زشت انگاشته شده، مورد سرزنش قرار گرفتهاست.
طبق رواياتي که از امام صادق (ع) وارد شده است، آن حضرت «استمنا»، اينعمل زشت را گناهي بزرگ دانسته، فرموده اند: « اين عمل راخدا منع کرده و کسي که مرتکب چنين عملي شود، مثل اين است که بهخود تجاوز کرده است». ايشان مي فرمايند: «… اگر بدانم کسي بهچنين انحرافي مبتلاست، با او هم غذا نخواهم شد». ايشان سپسدر پاسخ شخصي که پرسيد: در کجاي قرآن، اين عمل (خودارضايي)نهي و منع شده است، ادامه دادند: «کساني که به وسيله غير همسر خويش،آميزش جنسي (اطفاي شهوت) انجام دهند، ستمکار و تجاوزگر خواهندبود». (??)
در زمان اميرالمومنين (ع) شخصي مرتکب عمل زشت خودارضايي شده بود و اورا به حضور حضرت علي (ع) آوردند. بعد از اثبات اين عمل زشت، آن قدر بهروي دست او شلاق زدند تا سرخ شد و سپس حضرت علي (ع) دستور دادنداز هزينه بيت المال براي او همسري بيابند. (??)
همچنين پيامبر گرمي اسلام (ص) درباره عذاب شخص خودارضامي فرمايند: « شخص خودارضا و استمنا کننده مورد لعن خداست». (??)
و در روايت ديگري فرمودند: « لعنت خدا و ملائکه بر شخصي کهخودارضايي مي کند و اين عمل زشت را انجام مي دهد». (??)
امام صادق (ع) نيز در روايتي نوراني و ارزشمند مي فرمايند: « خدايمتعال سه عذاب بزرگ را براي سه گروه بدکار قرار داده است؛اولاً در روز قيامت با رحمت به آنان نمي نگرد، ثانياً آنها را ازگناه پاک نمي سازد و ثالثاً براي هر کدام عذابي دردناک مهياکرده است. گروه اول کساني هستند که ريش هاي سفيدشان را مي کنند؛گروه دوم کساني اند که استمنا و خودارضايي مي کنند و گروهسوم، کساني هستند که مورد لواط قرار مي گيرند». (??)
خلاصه آنکه از نظر قرآن کريم و فرمايش امامان معصوم (ع) و پيامبرگرامي اسلام (ص) عمل خودارضايي کاري زشت و ضد اخلاقي است و کسيکه به اين کار اقدام کند، علاوه بر ابتلا به بيماري هاي روحي و روانيو جسماني، مورد خشم و نفرين خدا و ملائکه قرار مي گيرد؛ و کسي کهمورد لعن خدا باشد، جايگاهش آتش و عذاب سخت الهي است.
خداوند متعال به انسان ها عقل و قوه انديشيدن عنايت کرده است؛همچنين به وسيله پيامبران راه صحيح و مطمئن را در تمام جنبههاي زندگي بيان نموده است. انسان مي تواند با کمک عقل وهدايتگري پيامبران و امامان معصوم (ع) به مسيري قدمبگذارد که او را به کمال و خوشبختي مي رساند و روش صحيح زيستن رابه آنان گوشزد مي کند.
در ادامه تلاش شده راهکارهاي پيشگيري از انحرافات جنسي بااستفاده از آموزه هاي ديني و روان شناسي بيان شود تا والدين و مربيانگرامي از آنها بهره برده، در تربيت جنسي نوجوانان مورد توجه قراردهند.
پينوشتها:
?? عبدالواحد الآمدي التميمي، غرر الحکم و دررالکلم، ج?، ص ???، ح???? .
?? همان، ج?، ص ???، ح ?? .
?? و. د. کوچتکف، روان شناسي و تربيت جنسي کودکان و نوجوانان،ترجمه محمد تقي زاده، ص ??? .
?? محمدرضا شرفي، دنياي نوجوان، ص ??? .
?? Acetyle Choline.
6. Memory.
7. حميدرضا شاکرين و همکاران، پرسش ها و پاسخ هايبرگزيده، ص ??? .
?? مؤسسه پژوهشي- فرهنگي اشراق، خودارضايي يا ارضاي انحرافجنسي، ص ??-?? .
?? همان، ص ??- ?? .
??? مؤمنون (??)، ?؛ و درباره سند روايت. ر. ک: محمد دبن حسن حرعاملي، وسايل الشيعه، ج ??، باب ?، ص ???، ح ? .
??? محمد محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، ج?، ص ???، ح ????? .
??? قال رسول الله (ص): ناکح الکف ملعون (همان، ح ?????).
??? قال الصادق (ع): الا لعنه الله و ملائکه و الناس اجمعين (همان، ح?????).
??? قال الصادق (ع): ثلاثه لا يکلمهم الله يوم القيامه و لاينظر اليهمو لا يزکيهم و لهم عذاب اليم: الناتف شيبه و الناکح نفسه و المنکوح فيدبره (همان).

بار دار شدن را کی و چگونه مطلع شویم؟!

بار دار شدن را کي و چگونه مطلع شويم؟!






سيکل ماهانه شما عقبافتاده و براي مطلع شدن از اين موضوع که باردارهستيد يا خير آزمايش خون دادهايد؟!
اجازه بدهيد حدس بزنم: اگر شما به آزمايشگاه برويد و ببينيدکه جواب آزمايش مثبت است فوقالعاده خوشحال ميشويد، ضربان قلبتان تندميشود، لبخند به لبتان مينشيند و دوست داريد اين خبر را به هر کسي کهميشناسيد زودتر اطلاع دهيد.
اما صبر کنيد، آرام باشيد. خبر بارداري را به اطرافيان دادن کار بسيارمهمي است. همه خانمها به يک شکل اين کار را انجام نميدهند. بعضيها تاخبر را ميگيرند به نزديکان مثل والدين يا همسرشان زنگميزنند و با شادي آن را اعلام ميکنند. برخي از گفتن شرم دارند،مخصوصا اگر بارداري ناخواسته باشد و برخي ديگر مدتها آن راگوشه ذهنشان مزهمزه ميکنند تا بگويند. آيا ميدانيد کي وچگونه صحيح است که خبر بارداري را به والدين، همسر،فرزندان، دوستان و آشنايان و همکاران اطلاع دهيد؟







همسر در رتبه اول قرار دارد
جنيني که شما در شکم داريد، فرزند شما و همسرتان است، پس او نفراولي است که حق دارد از اين موضوع در اسرع وقت مطلع شود. اصلا مهمنيست که واکنش او در لحظه نخست چگونه باشد. فراموش نکنيدپدر شدن در مردها حداقل ? ماه طول ميکشد. جنين شما براي همسرتانچيزي غيرقابل لمس است و احساس مسووليتي که از زمان اطلاع از خبربارداري شما حس ميکنند ممکن است در نظرشان بسيار سنگين باشد!
- چند پيشنهاد براي خبردار کردن همسر:
?) صبح صبحانه فوقالعادهاي درست کنيد، ميز را بچينيد و او را باآرامش و نوازش بيدار کنيد. ميتوانيد جواب آزمايشات را گوشه ميزبگذاريد تا خود او آن را بخواند.
?) در يک بعد از ظهر دلپذير کنار او بنشينيد و آلبوم عکسهاي خودرا همراه با همسرتان ورق بزنيد. در صفحه آخر ميتوانيد عکس سونوي خودرا بچسبانيد!
?) از در ورودي خانه تا اتاق خواب کاغذهايي بچسبانيد و روي آنهاجملاتي نظير «يک خبر مهم»، «تو به زودي….»، «پدر خواهي شد»بنويسيد.
?) يک کفش نوزاد بخريد و آن را در يک جعبه کادو کنيد، بعد روي روبانآن کارتي گذاشته و بنويسيد «يک نيني کوچولو، هديه بهمهربانترين باباي دنيا»
?) يک SMS به همسرتان بفرستيد و در آن بنويسيد: «تبريک ?=?+?»
?) روي شکمتان با ماژيک بنويسيد: «سلام بابا، من اينجام» و وقتيهمسرتان به خانه بازگشت از او بخواهيد پيراهنتان را بالازده و نگاهي به دلتان بيندازد.
ديگر فرزندان در اولويت هستند ولي خيلي سريع به آنها اطلاعندهيد! کودکان معمولا حس ششم خوبي دارند، پس نيازي نيستنگران خبردار کردن آنها باشيد. آنها به زودي خود متوجه بارداريشما ميشوند. اما سعي نکنيد اين موضوع را به همه اطلاع داده و آنها رادر بيخبري نگه داريد.
بعد از خبردار کردن همسرتان آرامآرام موضوع را به آنها هم اطلاع دهيدو به آنها بفهمانيد که هميشه دوستشان خواهيد داشت. اگر فرزندتانخيلي کوچک است و مفهوم گذر زمان را درک نکرده نيازي بهاطلاع دادن نيست چون بزرگ شدن آرامآرام شکم شما بهتريننشانه براي او خواهد بود.
در خبر دادن به والدين تا پايان ? ماه نخست صبر کنيد!
بسياري از خانمها تا پايان ? ماهه نخست بارداري خود را بهاطرافيان و به ويژه والدين خود اطلاع نميدهند چون در اين ? ماهاحتمال سقط جنين بسيار زياد است. بعد از اين مدت ميتوانيد به شکل يکمهماني شام يا يک عصرانه يا تنها با يک تلفن آنها را سورپريزکنيد. در صورتي که والدين به شکلي غيرمنتظره با خبر بارداري شمابرخورد کردند، ناراحت نشويد. دادن اين گونه خبرها سبب بروزاحساساتي با عکسالعملهاي متفاوت ميشود. بارداري به ويژه اگربارداري نخست باشد، سبب متحول شدن نقش والدين خواهد شد و آنها را ازيک والد به مادر يا پدر بزرگ تبديل ميکند. بايد به آنهافرصت دهيد تا اين موضوع را هضم کنند.
خبر دادن به خواهر و برادرها سخت است ولي موضوع را پنهاننکنيد
بيان اينکه باردار شدهايد شايد به برادر يا خواهر، سخت باشد ولي نبايداين موضوع را از آنها پنهان کنيد زيرا ممکن است از شما ناراحت وگلهمند شوند. آنها ميتوانند در مدت بارداري هواخواه و مراقب شماباشند.
در خبردادن به آشنايان و دوستان عجله نکنيد!
خيلي از خانمها به قدري از بارداري خود خوشحال ميشوند که دوست دارندسريعا اين خبر را با تمامي دوستان و آشنايان در ميان بگذارند اماشايد بهتر است عجله نکنند و کمي صبر داشته باشند. توصيه ميکنيم ابتدا?? هفته صبر کنيد و وقتي مطمئن شديد روند بارداري طبيعي و جنين سالماست، خبر را به اطرافيان بدهيد. در صورتي که دچار سقط شويد و فقطهمسر شما از بارداري شما مطلع باشد، اتفاقي نميافتد اما اگرتمامي دوستان و آشنايان مطلع باشند، رساندن اين خبر بد به همه سختخواهد بود.
براي اطلاع دادن به خانواده و دوستان ميتوانيد اين کارها را انجامدهيد:
?) يک مهماني ترتيب دهيد و روي در ورودي بنويسيد: «مقدم مادربزرگو پدربزرگ گرامي»
?) کنار ميز شما هديهاي نمادين مثل يک جفت کفش نوزاد يا عروسکبگذاريد و زير آن عکس سونوگرافي يا جواب آزمايش را قراردهيد.
?) يک معما يا بيست سوالي طرح کنيد که جواب آن بچه باشد!
?) يک کارت تبريک با عکس کودک براي تمامي آشنايان بفرستيد!خبر دادن بههمکاران خوب است اما الزامي نيستهيچ اجباري نداريد که بههمکارانتان، بارداري خود را خبر دهيد.
وقتي مجبور شويد مرخصي بگيريد آنها خود متوجه خواهند شد امااگر تمايل داريد، در پايان ? ماهه نخست ميتوانيد اين موضوعرا به رييس خود اطلاع دهيد تا او پيشاپيش براي زماني که شمادر مرخصي هستيد، برنامهريزي کند.
در صورتي که مسووليت شما سنگين است. مطلع کردن همکاران سبب ميشوددليل توجيهکنندهاي براي سبک کردن کارتان داشته باشيد يا هر ازگاهي بتوانيد مرخصي اورژانسي بگيريد. در صورتي که کار شماسبکتر است و نيازي به جايگزين نداريد ميتوانيد در آخر ماه ششماين خبر را به همکاران بدهيد. بهترين روش نيز نوشتن نامهاي رسمي بهرييس است که در آن تاريخ زايمان و زماني که شما محيط کار را براياستراحت ترک ميکنيد، درج شده باشد.

15 دلیل برهم خوردن رابطه ‌های عاشقانه

اگر تاريخچه ازدواج را در نظر بگيريم، همه قبول ميکنيمکه ازدواج همزمان با خلقت آغاز شده است. زن و مرد هم از نظر بيولوژيکيو هم ذهني با هم متفاوت هستند. اما اگر زن و مرد کنار هم نميآمدند، خلقت ادامه نمييافت. نيازهاي جسمي و احساسي مرد و زن را به سمتهم آورده و ازدواج اتفاق مي افتد. تا قبل از قرن بيستم، ازدواج با يکنفر تا آخر عمر بسيار شايع بود. طلاق پديده اي بسيار نادر بود.اما هرچه زنان و مردان در عرصه کار پيشرفت کردند و استقلالمالي بيشتري پيدا کردند، همه چيز شروع به تغيير کرد.وابستگي زنان به مردان از بين رفت و حتي اختلافات کوچکآنقدر بزرگ شد که به نظر رسيد بر فرديت ما تجاوز ميکند. درادامه 15 دليل اصلي جدا شدن زوجها از هم را قيد ميکنيم




ميل به استقلال
علاقه مند شدن به فردي ديگر
خيانت
ناسازگاري جسمي
عدم علاقه جنسي به طرف مقابل
نگهداري نکردن از وضعيت خوب بدن مثل چاق شدن
اختلاف در عقايد و اميال
بحث و مشاجره زياد
مقايسه مداوم همسر با ديگران
10. نصيحت کردن اجباري
11. اعتياد به موادمخدر و مشروبات الکلي
12. زوال سلامتي يک طرف يا ابتلا به بيماريهاي لاعلاج مثلايدز
13. سوءاستفاده و آزار جسمي و فکري
14. ناديده گرفتن يا بي احترامي به دوستان و اقوام همسر
15. ناباروري
اين دلايل ازجمله مهمترين دلايل برهم خوردن ازدواجها است.گاهياوقات، يک دليل به تنهايي براي جدايي کافي است اما در مواردبسياري، ترکيبي از چند دليل موجب طلاق ميشود. در اين ليست، علاقهمند شدن به فردي ديگر و خيانت به نظر يکسان ميآيند اما اين دو يکتفاوت مهم با هم دارند. در اولي، فرد ممکن است به شخصي ديگر غيراز همسرش علاقه مند شود و تصور کند که در کنار او زندگي بهتريداشته و خوشبختتر خواهد شد و ازاينرو قبل از تماس جسمي با آن فرد،زندگي مشترک خود با همسرش را خاتمه ميدهد. ازطرف ديگر، درخيانت رابطه جنسي خارج از ازدواج صورت ميگيرد که در موارد بسياريکي از مهمترين دلايل طلاق است.
در برخي ازدواجهاي خاص وقتي زن و مرد بدون شناخت قبل از ازدواج با همازدواج ميکنند، باگذشت زمان ممکن است متوجه ناسازگاري خودشده و از هم جدا شوند. به همين ترتيب، ناباروري در مرد يا نازايي درزن چه بلافاصله بعد از ازدواج و چه سالها بعد هم يکيديگر از دلايل طلاق است. کاهش ميل جنسي بعد از چند سال هميکي ديگر از دلايل جدايي است. اگر سلامت مرد يا زن به شدترو به زوال باشد يا يکي از طرفين به يک بيماري لاعلاج مثل ايدز مبتلاشوند، ازدواج ممکن است برهم بخورد. حتي توجه نکردن به وضعيتتناسباندام و بيش از حد چاق يا ضعيف شدن ميتواند باعث برهم خوردنرابطه شود.
سوءاستفاده و آزار جسمي و فکري يک دليل ديگر طلاقهاست. تمايلاتساديسمي در هرکدام از زوجها که موجب شکنجه جسمي روحي طرف مقابل شودمعمولاً موجب جدا شدن دو طرف ميگردد. اعتياد زياد به موادمخدر ياالکل هم يکي ديگر از دلايل شکست ازدواجهاست. بحث و دعوا و مشاجرهزياد هم باعث طلاق ميشود. يک دليل مشابه ديگر مقايسه کردن همسربا ديگران است که باعث صدمه زدن به احساسات طرف و ايجاد عقدهخودکمبيني ميشود.
حتي بيش از اندازه نصيحت کردن هم يکي از دلايل جدا کردن زوجها بودهاست. قسمت خندهدار قضيه اينجاست که روانشناسان براي همان نصيحتهايي کههمسرتان مجاني در اختيارتان قرار ميدهد، مبلغ هنگفتي از شماميگيرد. هر چيزي زيادش حتي يک رابطه خوب را هم خراب ميکند.همينطور اختلاف علايق که قبل از ازدواج به نظر جزئي و پيشپا افتاده ميرسد، بعد از ازدواج بزرگتر و برجستهتر شده وموجب دعوا و مرافعه ميشود. اگر مرد يا زن نسبت به دوستان ياخانواده و اقوام همسرش بياحترامي کند يا آنها را ناديده بگيرد،موجب سوء تفاهم و ناراحتي ميشود. به تدريج زوج از هم دور شده و در آخربه طور کامل جدا ميشوند.
و آخر اينکه، استقلال مالي زن موجب تغيير رفتار او ميشود. اين زنانتصور ميکنند که فرديت آنها بايد محترم شمرده شود و نبايد در آن دخالتيصورت گيرد. وابستگي مالي زنان به مردان اين روزهادرمقايسه به گذشته بسيار کمتر شده است. همچنين کارهاي جدايمرد و زن نه تنها جدايي جسمي آنها را بيشتر ميکند بلکه جدايي روحي وفکري هم ميآورد. همه اين دلايل، چه به تنهايي و چه در کنارهم، موجب طلاق و جدايي دو طرف ميشود. اما اگر مرد و زن هر دو صبرو تحمل بيشتري داشته باشند، داشتن يک رويکرد مهربانانه و سياست دادن وگرفتن دوجانبه از بروز طلاق جلوگيري ميکند.


منبع : سايت مردمان


آیا این روزها جوان ‌ها زود ازدواج می‌کنند ؟

آمار بالاي طلاق سوالات زيادي مطرح ميکند: آيا ازدواج به اندازه کافيجدي گرفته نميشود؟ آيا زوج ها خيلي جوان ازدواج ميکنند؟


از بچگي به ما ياد داده اند که ازدواج پيوندي ثابت وماندگار بين دو نفر است که عميقاً به هم متعهد هستند و ميخواهندبا هم زندگي نو بسازند. ازدواج بايد سرشار از عشق، همراهي،اعتماد، حمايت و شادي باشد.


اما وقتي جوان و در حال رشد هستيم، وقت اين است که آزاد باشيم وفرديتمان را رشد دهيم—يک شغل براي خودمان انتخاب کنيم، مسافرت کنيم،مستقل شويم. اينها چيزهايي هستند که به شکل زوج هم ميتوان انجامداد اما وقتي يک خانواده تشکيل ميدهيد، محدودتر ميشود. وقتي جوان ترهستيم و دهه بيست سالگيمان را پشت سر ميگذاريم، بعضيوقت ها نميدانيم که بعنوان يک "فرد" چه هويتي داريم. همين باعثميشود در رابطه مان خود را گم کنيم. بيشتر زوجهايي که در سنينپايين ازدواج ميکنند به خاطر همين عدم بلوغ احساسي و تجربياتمحدود زندگي با طلاق روبه رو ميشوند.
زوجي که از 16-17 سالگي رابطه خود را شروع ميکنند، احساس ميکنندکه ازدواج قدم بعدي براي آنها در دهه بيست زندگيشان است. بااينکهاين ميتواند موثر باشد اما خيلي مهم است که بدانند مشکلاتي هم در راهخواهد بود. بعنوان مثال، اگر به اين دليل که از دبيرستان فقط بايک نفر بوده ايد با کسان ديگري از جنس مخالف خود رابطه نداشتهايد، وقتي سنتان بالاتر ميرود احساس ميکنيد که بايد با افراد جديديآشنا شويد و بفهميد با کسان ديگر بودن چه حسي دارد. ايجادرابطه با افراد ديگر خيلي مهم است—اينطوري بيشتر قدردان همسرتانخواهيد بود و ميفهميد که مرغ همسايه اصلاً هم غاز نيست!


همچنين داشتن امنيت مالي هم اهميت زيادي دارد. مراسم عروسي خرج ومخارج بالايي دارد و چيزهايي مثل تهيه مسکن و شروع يک خانوادهنياز به مقدار زيادي پول دارد. وقتي جوان تر هستيم، ميتوانيمبدون خرج پول زيادي زندگي را بگذرانيم اما وقتي به کسيمتعهد شويد، خيلي مهم است که هر دوي شما ثبات مالي داشته باشيد.هيچ چيز بدتر از دعوا کردن بر سر پول يا بالا آوردنبدهي براي مخارج خانه نيست. اين مشکلات ايجاد رنجش ميکند و استرسزيادي بر رابطه وارد ميکند. هرچه سنمان بالاتر ميرود، يادميگيريم که چطور بودجه بندي کنيم و چطور مديريت ماليداشته باشيم. لازم به ذکر نيست که وابستگي مالي به خانواده ها همفشار زيادي بر زوج وارد ميکند.


اگر بدانيد ازدواج کاملاً متعهد چيست، هيچوقت برايرسيدن به آن عجله نميکنيد. طلاق گرفتن سخت است. همه جداييهاهمينطور هستند اما طلاق بسيار مشکل سازتر است، مخصوصاً اگرپاي بچه هم وسط باشد. در ازدواج کردن هيچوقت نبايدعجله کنيد. درست است که ازدواج قدم بسيار خوبي در زندگي مي باشدکه نشان دهنده عشق و محبت است، اما نبايد به آن بعنوان راهي برايجلوگيري از بي وفايي يار، به دست آوردن امنيت بيشتر يا نجاترابطه به آن نگاه کنيد. ازدواج تعهدي واقعا جدي است و نبايد آسانبه آن نگاه کرد. وقتي هنوز جوان هستيم و فرديت خودمان را کشفنکرده ايم، بهتر است اين قدم را براي زماني که بزرگتر و بالغترشديم و از نظر مالي و احساسي ثبات و امنيت بيشتري به دست آورديم،نگه داريم.




منبع : سايت مردمان


محرمانه!/آقایان به دنبال ۴ ویژگی در دختران هستند !

آقايان براي ازدواجشان به دنبال ? ويژگي درخانم ها هستند!


همه مردها يک فهرست محرمانه اي براي ازدواجشان دارند. درحقيقت بهدنبال ? ويژگي در خانم ها هستند.

هميشه مردها، ماهها، و حتي سالها زمان صرف مي کنند تا شخص مورد نظرخودشان را پيدا کنند. اما ممکن است که نظرشان برگردد ومنصرف شوند و حتي با شخص جديدي آشنا شوند. فاکتورهايي که براي رابطهها و دوستي هاي ثابت و پايدار حتي تا دم مرگ وجود دارندمانند معماهاي حل نشده هستند. مخصوصا زماني که شما مطمئن نيستيد کهشخص مقابل تان با شما ازدواج مي کند يا نه.
ويلارد هارلي نويسنده کتاب "من به تو قول مي دهم که شرايط ازدواجي رافراهم کنم که سالها دوام داشته باشد" مي گويد: فهميدن اينفاکتورها براي خانم ها کمي سخت است اما مردها هميشه به دنبال آنهاهستند. بخشي از آنچه که مردها براي ازدواج به دنبال آن هستند،هوس است اما در قالب کارها و رفتاري خاصي است که واقعي تر از آنچيزي است که شما فکرش را مي کنيد. در زير ما ? رفتار کليدي کهپسرها را به ازدواج با دخترها ترغيب مي کند آورده ايم.
1- دختراني که شخص مقابلشان را به هيجان مي آورند
شايد برايتان اتفاق افتاده باشد که آخر يک فيلم هزاران سوال بي جوابدر ذهنتان به وجود آمده باشد و ديگر نتوانيد آنها را بي جواببگذاريد. بسيار خب. يک دختر با نشاط، با غافلگير کردن وانجام دادن کارهاي غير منتظره مي تواند طرف مقابلش را به هيجانبياورد.
بهتر است غافلگيري تان غيرقابل پيش بيني باشد، هميشه علايقجديد از خودتان نشان دهيد و خودتان را به شکل هاي مختلف به اوبشناسانيد. ( شکل هاي مثبت). هرگز نگذاريد زندگي تانراکد و ساکن پيش رود، اين خانم ها فلسفه ازدواج را دچاراختلال و مشکل مي کنند.
بابک ?? ساله مي گويد: من هميشه مي ترسيدم به خاطر اينکه زمانزيادي را با نامزدم سپري مي کنم زماني بيايد که ديگر حرفيبراي گفتن نداشته باشيم اما وقتي او را مي ديدم، تمام سعي ام رامي کردم تا به بحثمان تنوع بدهم. مثلا يک روز با يک بغل کتابآشپزي به ديدارش مي رفتم، هفته بعد او از علاقه اش به دکوراسيونو طراحي به من مي گفت. درواقع ما هميشه براي يکديگرسورپرايز داشتيم.
رضا ?? ساله مي گويد: آنچه که باعث جذابيت نامزد م براي منشد حس ريسک پذيري اوست. منظورم اين نيست که مثلا از پلهوايي مي پرد. بلکه هرزمان فرصت جديدي براي او پيش مي آيد (مثلا در مورد کار، ملاقات با افراد جديد در مهماني) او با آغوشي بازاز آنها استقبال مي کند. حس جسارت و بي باکي او، نامزدم را جذاب ودوست داشتني کرده است.




2- دخترها نبايد به پسرها بفهمانند که آنها تمام زندگيشانهستند
اين موضوع زياد براي آقايان جالب و خوشايند نيست. دخترهايي که استقلالو عزت نفسشان را نگه مي دارند حتي وقتي رابطه شان با تغييرات جديمواجه مي شود، براي پسرها کشش و جاذبه بيشتري براي ازدواجدارند.
مردها از خانم هايي که به آنها وابسته هستند، مي ترسند. يک مرده ايدهآل رابطه اي را بين خود و همسرش دوست دارد که ثابت و پابرجا وبدون وابستگي باشد.
ساسان ?? ساله مي گويد: من و نامزدم زمان زيادي را با هم ميگذرانيم اما او هنوز هم براي دوستانش وقت مي گذارد. او هفتهاي يک بار با دوستان دانشگاهي اش براي صرف شام به بيرون مي رود،هفته اي يک روز کلاس هنري مي رود، علاوه بر اين او سردبير يک نشريه همهست. من از اينکه که او اول کارهايش را با من چک نمي کند لذت ميبرم و البته او از زمان با هم بودنمان هم کم نمي کند.



3- دخترهايي که ثابت مي کنند که چقدر همسرشان برايشان مهماست
بسيار خب، اما بين وابسته نبودن و کناره گيري خط و مرزي وجوددارد. مردها با زنهايي که مرتبا به آنها نشان مي دهند که در کنار آنهاهستند سازگاري دارند.
مردها زندگي را ميدان جنگ مي بينند و آنها کسي را مي خواهندکه هميشه درکنارشان باشد. البته اين به اين معني نيست که زنها برايشوهرانشان مادري کنند يا در تمام جزئيات زندگي از آنها حمايتکنند. بلکه بيشتر بايد به او ثابت کنيد که در کنارش هستيد و با اوهمکاري مي کنيد.
براي مثال وقتي از احساس خوبش يا از استعدادهايش در انجام دادنپروژه هاي کاريش مي گويد با او رفتار خوبي داشته باشيد. اينکار شما کوچک است اما به او قوت قلب مي دهد و به او مي فهماند کههمسرش درکنارش است و با او همکاري مي کند.
حميد ?? ساله مي گويد: زماني که ما زندگي مان را شروعکرديم، نامزدم مشغول به کاري شد که سفرهاي زيادي بايد مي رفت. اما بااين وجود او از هتل يا در طول مسير با من تماس مي گرفت و از حالو روز من باخبر مي شد. او حتي قبل از اينکه سفر رود يخچال راپر از غذا مي کرد. نگراني او براي من به استحکام رابطه مانکمک مي کرد.
علي ?? ساله مي گويد: بارها براي من پيش آمده که با خانوادههمسرم بحث داشته باشم اما همسرم از همان ابتدا بسيار محترمانه از مندفاع مي کرد و اين حميات او بود که مرا مشتاق زندگي هميشگيدر کنار او مي کرد. البته او عاشق پدر و مادرش بود و براي عقايدآنها احترام قائل بود. اما او به خانواده اش نشان مي داد که حامي وپشتيبان من است. اين بهترين چيز براي يک مرد است.




4- خانمهايي که تلاش مي کنند همسرشان بهترين باشد
مردها دوست ندارند که همسرشان مانند سرباز و فرمانده باشند و مدام ازهمسرشان دستور بشنوند. مثل کمک به رسيدن به اهدافشان به صورت مستقيم وحتي به اجبار.
مردها دوست دارند در هر تلاشي که مي کنند پيروز شوند و خانم هاهم به آنها اجازه دهند و از اعتراض به آنها دوري کنند. يک مرد خانميکه او را در کارها و اهدافش تشويق مي کند تا به علايقش برسد و بهترينباشد، تحسين مي کند. اين به معني کمک کردن و همکاري با همسرانتاناست.
رامين ?? ساله مي گويد: قبل از اينکه من با همسرم نامزد کنم، اوبه من گفت که خيلي خودت را مشغول کارهايت کرده اي و به من توجهزيادي نداري. من ابتدا ناراحت شدم اما وقتي دقت کردم متوجه شدم که حقبا اوست و بيشتر به خاطر خودم گفته است. هيچ دختري را بهصداقت او نديده ام.
احسان ?? ساله مي گويد: من سالها بود که با پدرم صحبت نميکردم. وقتي اين موضوع را با نامزدم مطرح کردم او از سر همدردي سريتکان داد و مرا مجبور کرد که با پدرم تماس بگيرم زيرا ميدانست که در آخر از اين کارم پشيمان مي شوم. او با مخالفت هاي منکنار آمد. همان کاري که بيشتر خانم ها خود را درگير آن نميکنند.


درباره شوهران بچه ننه بیشتر بدانید



يکي از شکايت هايي که زنان در زندگي مشترک خود دارند، نفوذ بيشاز حد مادر شوهر در امور زندگي آنها است.

آنها احساس مي کنند که مرد زندگيشان استقلال راي ندارد و بيش ازآنکه در امور مختلف از آنها نظر خواهي کنند تحت تاثير نظرات مادرانخود قرار دارند.

اما چرا اين ويژگي در بعضي از مردها ديده مي شود و دربعضيديگر نه؟!

بگذاريد براي پاسخ گويي به اين سوال چند قدم بهعقب برگرديم چرا که اين موضوع به دلايل مختلفي اتفاق ميافتد. به طور طبيعي در هر فردي گرايش به جنس مخالف وجود دارد؛گرايش مرد به زن و گرايش زن به مرد. اما بايستي توجه داشتکه اين گرايش تنها در روابط همسران وجو ندارد بلکه اين سبک ازگرايش در والدين و فرزندان نيز حاکم است. بايد توجه کرده باشيدکه مادران به پسران خود و پدران به دختران خود علاقه خاصيدارند. اين سبک علاقه در والدين دلايل پيچيده و تاثيراتروانشناختي گوناگوني بر ساحت روانشناختي فرزندان دارد که آنها را براي زندگي آينده آماده مي کند. اما موضوعي که مطرح است آناست که گاهي مي بينيم مادران توجه ويژه اي به پسران خوددارند؛ تا جايي که احساس مي کنيد آنها را منحصراً براي خود مي خواهند.اما چرا و چگونه اين اتفاق مي افتد؟!
براي اين موضوع دلايل زيادي وجود دارد که بعضي ازآن ها را به اختصارتوضيح مي دهيم.

1- محبت و علاقه به موضوع عشق

يکي از ويژگي انسان، انحصار طلبي در موضوع عشق است. همه ما دوستداريم کساني را که به آنها مهر مي ورزيم و و دوستشان داريم براي خودنگه داريم. اين موضوع ريشه در واقعيت وجودي ما دارد؛ ما نياز هايروانشناختي خاصي مثل پيوند جويي و يا توجه داريم که بهترين روشبراي پاسخ گويي به آن، ايجاد روابط عميق و نزديک دوطرفهاست.

2- جهت گيري هاي تاريخي و فرهنگي
در طول تاريخ پسران در مرکز توجه خانواده ها قرار داشته اند.چه اينکه پسران نيروي کار خانواده بوده اند و يا آنکه نمادقدرت يک خانواده و يا ادامه دهنده نسل خانواده و يا به هر دليلديگري، از جايگاه خاصي در خانواده برخوردار بوده اند.متاسفانه امروزه هم اين موضوع اگرچه کمرنگ تر شده است،اما هنوز در جامعه ما وجود دارد که باعث مي شود حساسيت خاصي رويپسران و به نوبه اي روي عروسان باشد؛ تا جايي که مادران به خوداجازه مي دهند در امور زندگي فرزندان خود دخالت کنند. البتهنبايد از سبک زندگي گذشته فرهنگ ما غافل باشيم جايي کهدر يک خانه بعد از پدر، مادر همه کاره بود و عروسان در کنار مادرشوهر خود زندگي مي کردند و اگر نگوييم يک عروس خوب، يکعروس مرده بوده است بايد بگوييم يک عروس خوب يک عروس حرفگوش کن بوده است.

3- سبک هاي فرزند پروي
بسياري از خانواده ها سبک فرزند پروري خاص خود را دارند. برايپسر ها بيشترين امکانات را در نظر مي گيرند و براي دخترانبه حداقل ها راضي مي شوند. اين سبک از فرزند پروري گاهيزمينه ساز بعضي از مشکلات شخصيتي مي شود که بعد ها در روابط زناشوييخود را نشان مي دهد.

4- تعداد فرزند
اغلب در خانواده هايي پسران بچه ننه ديده مي شود که تکپسر هستند و اطراف آنها را خواهران احاطه کرده اند. اينپسرها جدا از اينکه الگوي خوبي براي رشد صفات پسرانهندارند بوسيله والدين و خواهران هميشه در مرکز توجه هستند. کهگاهي آبستن رشد صفات دخترانه است.

5-نا آگاهي در زمينه فرزند پروري

بسياري از مادران شيوه تربيت فرزند خود را نمي دانند. آنها فکر ميکنند بهترين مادري کسي است که همه نيازهاي فرزند خود را از ابتدايکودکي تا جواني و بزرگسالي برطرف کند. اما غافل از آن هستند کهبرطرف کردن نيازهاي کودک به يک دوره خاص محدود مي شود. در سنين مختلففرزندان نيازهاي گوناگوني دارند که بايستي از راه هايديگري برطرف شود. و مادر نبايد نقش همسالان، دوستان، پدر وحتي خود فرزند را بازي کند. آنها نمي دانند بايستي اجازه تجربه کردنرا براي فرزندان خود بدهند و از همان ابتداي کودکي زمينه هاي استقلالو فرديت را در فرزندان خود ايجاد کنند.
کودکان بايستي از سن سه سالگي به بعد بدون مادرشان عمل کنند وروابط جديدي را پرورش دهند. از نظر جسماني دوري از مادر را تجربهکنند و جهان را باتکيه گاه مادر اما گاهي بدون مادر تجربهکنند. اين مسائل درمورد دوران کودکي است چه برسد به مادراني کههنوز در سن سي سالگي فرزندانشان، به آنها صبحانه مي دهند و ياجاي آنها را جمع مي کنند و يا بزرگترين دغدغه شان اين است کهفرزندشان چه مي خورد!

6-شيوه هاي مقابله با تنيدگي
شايد يادتان باشد هر وقت در کوکي دعوايي مي کرديم اولين پناهمادرمان بود." مامان ببين منو ميزنه " شايد اين جملاتي باشد کهپسران بچه ننه زياد ازآن استفاده کرده باشند. پسرانيکه راه هاي مقابله با مشکلات زندگي را به خوبي ياد نگرفتهباشند و يا در مراحل زندگي استقلال را تجربه نکرده باشند، با هرچالشي احساس عدم امنيت مي کنند و به راه حل قديمي خود باز ميگردند، " مامان ببين منو ميزنه"
7- ورود به سيستم هاي جديد( سيستم هاي باز و بسته)
اگر شما فوتبال نگاه کرده باشيد، مي بينيد زماني که يکي ازبازيکنان کارت قرمز ميگيرد و از زمين اخراج مي شود، مربي آرايشتيم را براي وضعيت جديد تغيير مي دهد. چرا که مي داند با يکبازيکن کمتر نمي تواند مانند قبل بازي کند. مربي خوب کسي است که خود وتيمش را براي هر گونه تغييري آماده کرده باشد و بتواند از داشتههايش در شرايط مختلف به بهترين شکل استفاده کند. خانواده هايي هم کهبه نوبه اي فرزندي را از دست مي دهند )البته اين تعبير اشتباهي استشايد بهتر آنست که بگوييم فرزند جديدي (عروس) را بدست مي آورند(،توانايي مديريت و چينش جديد را در روابط خود را ندارند. در سبکهاي گذشته تثبيت شده اند و توانايي پذيرش الگوي جديدياز زندگي و به موازات آن سبک جديدي از روابط و بر طرف کردن نيازها را ندارند. در چنين خانواده هايي مادر سعي مي کند تا با نفوذدر پسر ترکيب زندگي گذشته را حفظ کنند. سبکي که تنهادر آن احساس امنيت مي کنند. شايد بايستي گفت سيستم هايي که بازهستند و توانايي تغيير را دارند؛ اما سيستم هاي بسته سعي در حفظ موقعتگذشته را دارند و براي تغييرات آمادگي ندارند. ( در موقعتهاي جديد سيستم خود را تغيير دهيد).

8- روابط و نيازها
هر انساني نيازهاي روانشناختي زيادي دارد از صميميت و پيوندجوييگرفته تا احساس و شايستگي و توانايي، توجه و نيازهايديگر. اگر مادري در رابطه با همسر خود دچار مشکلاتيشود و نتواند هيجانات خود را بيان کند و يا صميمي شود و يا اعمل نظرکند به دنبال يک جانشين مي گردد و در خانواده هايي که پسروجود دارد، او بهترين جايگزين است. پسر بنا بر ويژگيهاي جنسيتي خود توانايي برطرف کردن قدري از اين نياز ها را دارد. اينموضوع در پدرها هم صادق است. اگر پدري در رابطه باهمسرش دچار مشکل باشد، به مهر و محبت دختر خود پناه مي برد.و مطمئنا وقتي فرزندان ازوداج مي کنند مادرها و پدر ها با نفوذدر فرزندانشان سعي مي کنند آنها را براي خود نگه دارند.

• توصيه اي براي مادران

مادران بايستي در نظر داشته باشند که فرزندان بعد از ازدواج وارد يکزندگي جديد مي شوند و دخالت بيش از حد آنها مي تواند آثار سوييبر زندگي فرزندانشان داشته باشد. امروزه دختران خواهان يکزندگي مستقل هستند و اعمال نظر مادر شوهر را نوعي دخالت درزندگي شخصي خود مي دانند. پس سعي کنيد با عروسان خود رابطهاي محترمانه داشته باشيد و به آزادي آنها اهميت بدهيد تا در مواقعي کهاحساس مي کنيد بايستي از خزانه تجربيات شما استفاده کنند و يا اينجازماني است که بايد نظر بدهيد به شما و به نظرلت شما احترامبگذارند.
توصيه اي براي تازه عروسان
هر مادري آرزو دارد داماد شدن پسرش را ببيند. اين آرزويي است کهخداوند در وجود مادران و پدران قرار داده است تا به اين صورتوظيفه طبيعي خود را انجام دهند. رابطه مادر با فرزند يکي از عميق ترينروابط انساني است که گسستن آن کمي طول مي کشد پس اگراز نفوذ مادرشوهر خود ناراحتيد کمي صبر کنيد، اين يک جريان طبيعي است.در مقابل سعي کنيد استقلال شوهران خود را تقويت کنيد و همچنين بهمادرشوهر خود احترام بگذاريد تا در يک محيط محبت آميز، به نظرات،خواسته ها و نيازهاي شما توجه کنند.


بهترین روش برای بیدار كردن زنان از خواب ؟!

نتايج يك بررسي آماري در انگليس نشان ميدهد زنان با استشمام بويقهوه خيلي بيشتر احتمال دارد كه از خواب بيدار شوند در حالي كه مردانترجيح ميدهند با محركي مثل بوي غذاهاي سرخ شده از رختخواب خود خارجشوند.

فيل آترتون از كارشناسان شركت اسلوم برداون، توليد كننده لوازم تختخواب كه اين نظرسنجي را انجام داده است، ميگويد: اين مطالعه نشانميدهد كه بوهاي مختلف ميتوانند مانند محركهاي تاثيرگذار عامليبراي بيدار كردن افراد از خواب به هنگام صبح باشند اما استفادهاز اين روش مستلزم آن است كه هر فردي حساسيت و محرك خاص خود را برايبيدار شدن از خواب پيدا كند.

به گزارش روزنامه ديلي اكسپرس، اين نظرسنجي تاييد ميكند كهبه طور كلي 26 درصد از انگليسيها با تحريك بوي قهوه از خواببرميخيزند در حالي كه 27 درصد از مردان انگليسي با استشمام بويتخممرغ، سوسيس يا گوشت كبابي سريعتر بيدار ميشوند. در واقع اينبوهاي خوشمزه از آشپزخانه، مردان را به هيجان آورده و از خواببيدار ميكنند.

23 درصد از زنان انگليسي نيز در اين نظرسنجي اظهار داشتند كه بويژل استحمام بهترين محركي است كه احساس سنگين خواب آلودگي رادر هنگام صبح از آنها دور ميسازد. برخي از افرادي هم كه روحيهرومانتيكتري دارند تاكيد ميكنند كه بوي گل رز در اتاقشان، آنهارا به هنگام صبح از خواب بيدار ميكند.

آترتون در اين باره تصريح كرد: احساس ما از بوها بسيار قدرتمند است وميتواند تاثير شگفت انگيز و فوقالعادهاي روي خلق و خو ورفتارهاي ما داشته باشد. برخي از بوها و رايحههاي خاص ميتوانند ذهن وروحيه ما را شفافتر كرده و روان ما را بيدار سازد. بنابراين دانستناين مطلب كه مردم با چه بوهايي بيشتر بيداري را احساس ميكنند ياراحتتر از خواب بيدار ميشوند، موضوعي جالب و هيجانانگيز و درعين حال كارآمد است.


صفحات


Xبستن