چرا اغلب زنان پس از ازدواج دچار افسردگی میشوند؟



زن و مرد به واسطه نيازهاي مختلف جسمي و عاطفي به هم دل مي بندند و باهم زندگي مشترك را آغاز مي كنند به اميد اينكه هميشه بتوانند ازعشق ومحبت يكديگر سيراب شوند و فارغ از رنج تنهايي مأمن وپناهي براي ابراز عشق و بيان هم دلي بيابند، ودر نهايت از كنارهم بودن به آرامش و لذت برسند.

از آنجا كه مردان به دلايل مختلفي همچون ساختار مغزي و جسمي ونوع فعاليتهايي كه بر عهده نسل مرد قرار داده شده و شرايط اجتماعي وفرهنگي ، پس از سيراب شدن از نيازهاي مختلف عاطفي و غريزيبه ديگر فعاليتهاي روزمره خود مشغول مي شوند و رابطه احساسي وعاطفيشان كم رنگ مي گردد،


و به سراغ وظيفه اصلي كه همانا كار و موقعيت هاي اجتماعي مي روند و تادوره بعدي نياز خود،همسر يا زن مورد علاقه خويش را به فراموشي ميسپارند،و توقع دارند فرياد شكوه و شكايت زنان بلند نشودچراكه، اين كاركرد براي روحيات و تمايلات مردانه بسيار طبيعي وعادي است.


اما اگر يك مرد بخواهد به شكلي زندگي كند كه، در كنارخواسته ها و تمايلات خود،خواسته و نياز زن مورد علاقه خود را در نظربگيرد لازم است،يك سري مهارتها و تواناييهايي را كسب كند و بهموضوعاتي توجه نمايد كه نتيجه اين توجهات جلب رضايت زنان بااحساس،معقول ووظيفه شناس است.


گاه مردان ادعا مي كنند كه پس از يك روز كاري، و پس ازرنجها و سختي هايي كه در طول روز متحمل شدند، حق دارند، پس ازوارد شدن به خانه،وقتي را به خود اختصاص دهند و در اين زمان به تفريحو استراحت شخصي مشغول شوندو زن مورد علاقه آنها اجازه ندارد از اوبخواهد ساعت هاي حضور در خانه را با هم تقسيم كنند،چرا كه مردانخود وظيفه خويش را به خوبي مي دانند و در زمان مقتضي همه عشق و محبتخود را به يكباره نثار او مي كنند.


بيشتر مردان هم عقيده دارند كه بعد از چند بار مقاومت مي توانندهمه احساسات زنانه را تغيير دهند و برنامه اي پيش روي اوبگذارند تا همه عشق و نياز خود را در يك موقع مقرر از مرد دريافتكند.

اين طرز برخورد و خلقيات بيشتر از سوي مرداني است كه جنس زن را بهخوبي نشناخته اند و تصور مي كنند،همه احساسات و عواطف زنانه، با يكهمبستري و يك هم آغوشي برآورده شده و زنان تا نوبت بعدي هم آغوشي،هيچ نياز عاطفي ديگري ندارند.

اما بر عكس براي زنان اين نوع هم آغوشي، تبادل عشق و احساسات نيستبلكه بسياري از زنان اين نوع همبستري بي مقدمه را، يك نوع تجاوز محسوبمي كنند چرا كه براي زنان عشق و محبتي معنا دار است كه هميشهجاري و پيوسته باشد و تنها رنگ و بوي جنسي نداشته باشد.

مرداني كه اهل تلاش و كوشش هستند خود را غرق كار و فعاليت مي كنند ،اين فعاليت به قدري آنها را سرگرم ميكند كه كمتر فرصت مي كنند بهزندگي مشترك بينيشند و نيازهاي عاطفي و روحي همسر خود را مد نظرقرار دهند.دسته ديگري از مردان كه فرصت فراغت بيشتري دارند بعداز تشكيل زندگي مشترك گاه و بيگاه ياد دوران مجردي رازنده كرده و اين اوقات را با دوستان سپري مي كنند يا به رفتار وكارهايي مراجعه ميكنند كه اين نوع رفتار براي آنها در زمان تجرد آرامشبدنبال داشته است.

اما مشكل اصلي از آنجا آغاز ميشود كه گاه اين سر گرمي ها ياكار و فعاليت، مردان را كاملا به خود مشغول مي سازد.مردان هم تصور ميكنند همين كه گاه و بيگاه در كنار همسر خود قرار ميگيرند تا نياز غريزي خود را رفع كنندبراي زن هم همين توجه وحمايت كافي است.


مردان اغلب با دوستان خود هم دردو دل كرده و زنان را موجودات زيادهخواه ، پر توقع و كنترل گر معرفي مي كنند و يكديگر راتشويق مي كنند كه نبايد اسير اين زياده خواهي هاي زنان شد. وبهتر استاز آنها فاصله گرفت تا از اين راه به كنترل در آيند! البتهفرهنگ غلط اجتماعي هم به اين امر دامن مي زند و مردان تصور ميكنند اگر به نيازهاي زن توجه كنند، زنان بر آنها چيرهخواهند شد.


اما همين كه زنان وارد زندگي مشترك مي شوند بر آورده شدن نيازهايعاطفي و غريزي در آنها باعث مي شود تا به زندگي و مردي كه هستيخود را به پاي او ريخته اند عشق بورزند.هر چه زمان ميگذرد زن به همسر خود بيشتر وابسته مي شود و دوست دارد براي تداوماين عشق و محبت از مرد مورد علاقه خود تضمين دريافت كند. مردان بابرآورده شدن نيازهاي مختلف فرصت مي يابند تا به وظايف اصلي خود مانندكار و فعاليتهاي اجتماعي فكر كنند كه افراط و زياده روي در كار موجبجدا شدن فكر و انديشه آنان و بدنبال آن دور شدن فيزيكي از همسر خويشمي شود.


اما در زنان، برآورده شدن نيازهاي مختلف، همسو با احساسات و ساختارفكري آنها مي باشد و آنان با سيراب شدن از عشق و محبت بيشتر به همسر وزندگي خود دلبسته مي شوند. شكاف بين زن و مرد در خانواده هايي كهروابط اصولي و منطقي بين زن و مرد حاكم نباشد در زمان بچه دارشدن، به اوج خود مي رسد. و هرچه تعداد فرزندان بيشتر باشد اينشكاف عميق تر مي گردد.

زنان با كمال ناباوري شاهد تلخ ترين تجربه خود مي شوند .و همين تشويشو اضطراب ناشي از دور شدن مرد باعث رفتارهايي از آنان مي شود كه مردانتصور ميكنند زنان موجودات پر توقع و زياده خواه هستند.


زنان تصور مي كنند كه مردان با پرداختن به كار و فعاليت هايمختلف از انها دور مي شوند و مردان هم تصور مي كنند همين كه در حد رفعنياز خود به زن نزديك مي شوند كانون عشق و احساس او را سيراب ميسازند.زنان براي كانون توجه شدن تلاش مي كنند.گاه رفتار آنهاپر خاشگر مي شود و گاه همچون مادر‏, همسر خود رامورد توجه قرار ميدهند.آنها همه راهها را امتحان مي كنند تا همسرشانآنگونه كه آنان دوست دارند رفتار كند.

اما هنگامي كه از تلاش خود نتيجه اي دريافت نكردند مأيوس ونااميد مي شوند.دسته اي از اين زنان در سايه اين نااميدي و و احساس ناامني، خود را به فعاليت هاي مختلف سرگرم مي كنند و دسته ايديگر دچار روان پريشي و افسردگي مي شوند. درچنين زماني اغلب مردان همسر خود را زني مي يابند كه از همه جنبههاي زندگي دل زده شده و نه تنها كوچكترين تلاشي براي بهبودزندگي ندارد بلكه اين افسردگي همچون بختك برزندگي آنها سايه افكنده است.


اين وضعيت براي مردان توجيهي است تا بيشتر به كار و فعاليتبپردازنديا از راههاي گوناگون خود را سرگرمكنند.در اين مقطع مرداني كه با غير از همسر خود رابطه برقرار مي كننداز چنين زنان بيگانه بسيار راضي و خوشنود مي شوند چوناين زنان بطور مقطعي از آنان انتظار دارند و هم اينكه چنين زنانيبيشتر به خاطر نياز مادي خود با ديگران رابطه برقرار مي كنند.واين زباني است كه براي چنين مرداني، قابل فهم تر از احساس زنانهاست.

بعضي مردان متمول هنگامي كه از همسر خود فاصله مي گيرند سعيمي كنند، فاصله ميان خود و همسرشان را با پول و امكانات ماديفراوان پر كنند .اگر چه بسياري از اين زنان به شدت بهسمت مدگرايي و خريد هاي گوناگون رو مي آورند، اما بههر حال همين زنان هم در وجود خود، خلاء عاطفي و رواني را حس ميكنند.


به همين خاطر اين افراد به دليل عقده هاي رواني كه در درون خود ميريزند كاملا نا آرام و شكننده هستند.دسته اي از زنان هم به هنگامسرخوردگي از همسر خود به شدت به مسائل مذهبي , عبادت و راز ونياز رو مي آورند و از اين راه آرامش را به خود تلقين مي كنند.ازآنجايي كه اغلب دينكاران ناليدن‏, گريه و اشك وآه را ترويج ميكنند براي چنين افرادي مذهب و مراسم مذهبي پايگاهي استتا بار عقده هاي دروني خود را سبك كنند.


اغلب زنان توقعات سخت و غير معقولي ندارند بلكه مردان به واسطه تفاوتهاي مغزي و فرهنگي نمي توانند اين نيازها را در راس برنامه خودقرار دهند يا نگرانند اگر به خواسته هاي عاطفي زنان توجهنشان دهند، آنها پر توقع بار بيايند، يا از ارزش مردانگيآنها كاسته شود.

اما اين نوع مردان بايد توجه داشته باشند كه مهر ومحبت و مورد توجهبودن، حق طبيعي يك زن است،و محروم كردن او از اين حق طبيعي موجب عصيانو سركشي او يا موجب افسردگي يا بيماريش مي شود.


بسياري از زنان چون از اين حق طبيعي محروم مي شوند سعي مي كننداختيار همه زندگي را دردست بگيرند تا از اين راه كمبودهايخود را جبران كنند.در صورتي كه مردان ماهر و با درايت باشند از راهمحبت به موقع، حتي زنان سلطه جو را هم به زنان مسئوليت پذيرتبديل مي كنند.

اينكه پيوسته توصيه مي شود مردان نبايد خود را اسير خواسته هايزنانه كنند،اين نيست كه مردان بايد زنان را از حق مسلمشان محروم كنندبلكه به اين معني است كه هر انسان عاقلي موظف است در زندگي خودجانب اعتدال را رعايت كند و چنان خود را فرمانبر همسر (يا فردديگر)قرار ندهد كه لجام زندگي او از هم گسسته شود و ازنظر اجتماعي ارزش خود را از دست بدهد.

مسلم است اگر زني مايل است در زندگي بيش از حد معقول ومعمول هزينه كند،يا توقعات او به شكلي است كه نظام خانواده را به كليويران مي سازد بايد در مقابل خواسته هاي چنين افرادي مقابله كردو هرگز ارزش هاي اخلاقي و تفكر خردگرايانه را نبايد فدايهيچ فردي نمود.

نظام رابطه يك زن و مرد هم مانند يك سيستم شراكت مالي است كه هر دوطرفمقابل سرمايه و تجربه خويش را وارد كاري مشترك كرده اند، تا در مقابلاين تعامل نتيجه يا سودي را دريافت كنند،حال اگر شما

بخواهيد حقوق شريك مالي خود را ناديده بگيريد او عكس العمل نشانمي دهد و به هر ترتيب در مقابل تماميت خواهي و بي توجهي شما واكنشنشان مي دهد و در نهايت اگر به اين نتيجه رسيد كه شما حق و حقوقاو را رعايت نمي كنيد تصميم به جدائي از شما را مي گيرد.

برعكس شما هم نمي توانيد حق و حقوق خود را به شريك مالي خود ببخشيد ياسياست هاي مالي غلط او را به نحوي اجرا كنيد كه سرانجام اين شركت منجربه ورشكستگي شود.


نظام خانواده و رابطه زن و مرد هم به همين شكل است و زن و مرد از راهادامه اين ارتباط تصميم دارند تا نيازهاي عاطفي،رواني و جنسي خويش رابرآورده كنند و اگر قرار باشد طرف مقابل حق و حقوق آنها را ناديده بگيرد،آنها از اين نوع رابطه يا زندگي سرخورده ميشوند.

راه كار
زنان فهيم و با درايت عنوان مي كنند كه ما مي دانيم كه كار و تلاش ورسيدن به موقعيت هاي برتر اجتماعي در رأس هدف ها و تمايلات مردان استو ما انتظار نداريم مردان اين هدف اصلي زندگي خود را فداي ماكنند اما ما دوست داريم اين كار و فعاليت اجتماعي به نحوي برنامه ريزيشود كه مردان فرصت داشته باشند


بخشي از زندگي شبانه روزي خود را معطوف ما كنند.ما اگراحساس كنيم مرد موردعلاقمان در كنار كار و فعاليت خود به ياد ماست واين توجه را حتي با يك تلفن زدن نشان مي دهد،براي ما كافي است تا ازاو انرژي كافي دريافت كنيم،وحس كنيم كه عشق و محبت او نسبت به مامستتر و مداوم است.

از سوي ديگر ما نياز داريم تا مرد مورد علاقمان پس از فراغتاز كار و فعاليت اجتماعي پس از اينكه در كنارمان قرار گرفتساعتي را بطور واقعي به ما اختصاص دهد.نه اينكه تلويزيون تماش كند ويا روزنامه و كتاب بخواند و وانمود نمايد كه مشغول شنيدن حرف هاي مااست.

او اگر بخواهد در اين ساعت كه در كنار ماست به كارهاي روزانه خودبينيشد، ما زود متوجه مي شويم و احساس مي كنيم كار روزانه خود را برما ترجيح مي دهد.ما دوست داريم مردان اين بيعت و اين قراداد با همبودن را بطور دائم تمديد كنند و عشق و محبت خود را بر زبان جاريكنند.

براي ما كلمه "عزيزم دوستت دارم" مانند اكسيژن هوا ضروري و حيات بخشاست .ما از دنياي مرموز و اسرار آميز مردان بيزاريم،ما دوست داريممردان ما را به خلوت فكري خود راه دهند و افكار،رؤياها و آرزوهاي خودرا شفاف و بي پرده براي ما بازگو كنند.


ما نمي خواهيم آنها همه وقت خود را به ما اختصاص دهند اما از سويديگر انتظار داريم كار و فعاليت و دل مشغولي آنها آنقدر به درازانكشد كه ما را به كلي فراموش كنند تا جايي كه وقتي با ما هستند هم، بهامور ديگر خود فكر كنند.

ما دوست داريم وقتي خود را در اختيار مرد مورد علاقه خود قرار دهيمكه، از او، عشق و محبت مستمر و مداوم دريافت كرده باشيم،او به ما بهابدهد، برايمان ارزش قائل باشد و به ما بفهماند كه، تنها براي رفع نيازجنسي خود در كنار ما قرار نمي گيرد و اين كار او در تداوم عشق ومحبتي است كه به ما دارد،

بنابراين ما از او امنيت،صميميت و وفاداري دريافت مي كنيم و از اينراه به اوج لذت مي رسيم.اما زماني كه احساس مي كنيم او تنها موقع نيازجنسي خود،مي خواهد به ما نزديك شود،

او را يك بيگانه به تصوير در مي آوريم كه تنها قصد سوء استفادهاز ما را دارد، در حالي كه هيچ ارزشي براي ما قائل نيست، پسطبيعي است كه او عشق و محبت خود را در راه ديگري به مصرف ميرساند،در اين موقع حس بدي در ما بيدار مي شود، احساس نا امني، وحسي كهما را وا مي دارد او را مورد باز خواست قرار دهيم.

ما زنان مانند شما مردان كه در كار خود جدي و داراي برنامه ريزي هستيددر كار عشقبازي خود چندان جدي و خشك و با برنامه نيستيم،ما اهلناز كردنيم و شما بايد ناز ما را بخريد. اين نيست كه وقتي به عشق ورزيو ابراز احساسات نياز داريم، به طور سيستماتيك از شما بخواهيم به مامحبت كنيد.

هنگامي كه لب به گله و شكايت باز مي كنيم،دنيا بر روي سرشما مردان خراب نشود كه دنبال راه چاره باشيد و مدام در گوشما زمزمه مي كنيد كه راهكار چنين و چنان است،كافي است در آنلحظه، ما را بغل كنيد دستي بر سر و صورتمان بكشيد و با ما اظهار عشق وعلاقه كنيد تا همه اين گله و شكايت ها به عشق و دل دادگيمبدل شود.

در حقيقت گاهي يك راه جلب توجه ما غُر زدن است،ما غر مي زنيم تاشما ما را نوازش كنيد، ناز ما را بكشيد و ما را مورد توجه خود قراردهيد.


ما كار سختي از شما نمي خواهم كه از مطرح كردن خواسته هايمان دلخورشديد،ما قصد كنترل دائمي شما را نداريم،ما پر توقع و زياده خواهنيستم،شما مردان تصور نكنيد اگر به ما عشق و محبت ورزيديد مالجام گسيخته و غير قابل كنترل مي شويم .


بر عكس عشق و محبت ما را رامتر وآرامتر مي كند سطح توقعات ما راپايين مي آورد، و خيالمان از جانب شما راحت مي شود، كه عشقي كهحق ما بود به ديگري نثار نمي كنيد.شايد هم از اينكه نياز به عشقما مداوم است مضطرب شديد؟

در نگاه اول براي شما مردان كمي بعيد است كه بتوانيد يك باراضافي همچون يك عشق و محبت دائمي را با خود حمل كنيد اما همينكهاين عشق در وجود شما لانه كرد و آن را به صورت ملكه ذهني خود درآورديد،خيلي زود در مي يابيد كه همين عشق يك آرامش بدون وصف به شماهديه مي كند كه همين عشق مي تواند شما را در مقابل بسياري از آسيب هابيمه كند.

آنچه ما را خشنود و سرزنده نگه مي دارد عبارت است از اينكهما از جانب شما مردان احساس تعهد و وفاداري و پايبنديكنيم،گاهي از ما تمجيد،تعريف و تحسين كنيد و از به زبان آوردنجمله"عزيزم دوستت دارم" كوتاهي نكنيد، ما را به خلوتگاه ذهن خودراه دهيد و از آنچه در ذهن مي گذرانيد ما را مطلعكنيد،هرگز آدم مرموز و اسرار آميز به نظر نياييد،

با ما مكالمه و ارتباط داشته باشيد و به حرف هايمان خوب گوش فرادهيدهنگامي كه با ما رابطه برقرار مي كنيد ما احساس امنيت وآسودگي خاطر مي كنيم.

براي ما در زندگي اهميت قائل باشيد و براي اجراي برنامه هايزندگي نظر ما را هم جويا شويد،در زندگي گفتار و رفتاريداشته باشيد كه ما به ثبات قدم شما و قابل اعتماد بودنتان تكيهكنيم.در طول شبانه روز، فارغ از هر فكر متفرقه،

انگيزه
ذهن ما انباشته از باور است.بسياري از اين باورها نسل در نسل به مامنتقل شده و ما تصور مي كنيم اين باورها توسط ديگران بازبيني واصلاح شده ويا از ناحيه مقدس به ما منتقل گرديده است،


پس ما بدون آنكه آنها را نقد و برسي كنيم،براي تصميم گيريدر زندگي خود به طور ناخودآگاه از اين باورها کمک ميگيريم.ابزار باز بيني باورها خرد است،

خرد زماني مي تواند وظيفه خود را انجام دهد كه ما از راه مطالعه،تحقيق و استدلال آن را پرورش داده باشيم.انبوه باورهاي فسيل شدهدر ذهن، به ما اجازه نمي دهد از خرد خود پيروي كنيم مگرآنكه آن را بيدار نگه داريم

مشاهده پست مشابه : دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما

با چه مردی خوشبخت تر خواهید بود؟!



با يک پزشک ازدواج کنيد خوشبخت تر مي شويد يا يک هنرمند؟



قرار است يک عمر با او زير يک سقف زندگي کنيد. صاحب فرزند شويد ودر کنارش با جواني تان خداحافظي کنيد. اما معمولا آنچه دليلانتخاب تان مي شود، چنين تصويري نيست.


شايد شما به دنبال انتخابي هستيد که همه را شگفت زده کند؛ انتخابشايسته اي که ارزش شما را در ذهن ديگران بيشتر کند و مهم تراينکه زندگي بي دغدغه و آرامي را برايتان به همراه بياورد. خب...بهتر است کمي ديد تان را باز تر کنيد و چند قدم آن طرف تر را همببينيد.

شما علاوه بر اين موضوعات به چيزهاي ديگري هم براي خوشبختينياز داريد. بايد بدانيد که مرد زندگي تان چطور روزهايش رامي گذراند، در حرفه اش چه مي گذرد و چه برنامه ايبراي آينده دارد.

بايد بتوانيد واکنش هايش را در مهماني هايي که قرار است در آيندهبرويد پيش بيني کنيد و بدانيد که او به ازدواج و شخصي به نام«همسر» چطور نگاه مي کند. باخبر شدن از اين موضوعاتپيچيده آسان نيست اما اگر به شغل خواستگار تاننگاه کنيد و از اسطوره ها کمک بگيريد، کار برايتان کمي آسانتر مي شود.

? تاجر است؟

خوبي اش اين است که:
آدم هايي که سراغ حرفه تجارت مي روند، حسابي با اجتماع درگير ميشوند. ساعات طولاني اين کار باعث مي شود که صميميتي ميان آنها وهمکاران شان ايجاد شده و دايره روابط اجتماعي شان هر روز بزرگ ترشود. اگر با يک بازاري ازدواج کنيد،

دغدغه مالي نخواهيد داشت و خوبي اين شغل اين است که همسرتان هيچوقت کارش گير نمي افتد، چون هميشه آدم هايي در کنارش هستندکه مشکلاتش را حل کنند. افرادي که چنين شغلي دارند، از حساب،کتاب و اقتصاد سر درمي آورند.

آنها مي توانند راهنماي خوبي براي اطرافيان شان باشند و در موردموضوعات شايعي مثل پرداخت ماليات، وام گرفتن و ديگرمسائل مالي به آنها مشاوره دهند.
بدي اش اين است که:
به دليل ساعات کار طولاني، خسته و فرسوده به خانه مي رسند وگرچه در بسياري مواقع اوضاع مالي شان روبه راه است امانوسانات اقتصادي به آنها اضطراب زيادي وارد مي کند. آنها مي توانندشرايط مالي خوبي را براي شما فراهم کنند،

اما ممکن است مثل مرد هاي ديگر نتوانند زمان زيادي را با شمابگذرانند و شايد مجبور باشند که حتي در روزهاي تعطيلي که همه بهمسافرت مي روند، در خدمت شغل شان باشند. مردي که شغل آزاد دارد، نميتواند مثل يک کارمند ساعت ? بعد از ظهر به خانه بيايد و به احتمالزياد وقتي در کنار شما حضور پيدا مي کند که فکر و جسمي خستهدارد.
زئوس؛ فرمانرواي بي رقيب
مرد بازاري، يک مرد زئوسي است. او در کارش حرفه اي است و چنينتوانايي اي برايش غرور را هم به همراه مي آورد. چنين مردي هميشهزيردست هايي دارد که خرده کاري هايش را انجام مي دهند و اصلا هم بعيدنيست که در دنياي زندگي مشترک هم به دنبال زيردستبگردد.

تفريح براي او جمع شدن در گروه مرداني است که همه صاحب شهرت وقدرت هستند. کم پيش مي آيد که يک مرد زئوسي توصيه هايديگران را بپذيرد زيرا گمان مي کند هيچ کس بهخوبي او نمي تواند دنيا را ببيند.
همسري از جنس زئوس
براي اين مرد ها قدرت حرف اول را مي زند و احساس در درجه دوم اهميتقرار دارد. درست است که مردان زئوسي عاشق قدرت هستند اما بعضي هايشانترجيح مي دهند زني فرمانروايشان شود و اختيار شان را به دستبگيرد. آنها ترجيح مي دهند با فردي مثل خود يا بالاتر از خودازدواج کنند.

براي مثال مرد زئوسي اي که صاحب يک شرکت است، ترجيح مي دهد با دخترفردي ازدواج کند که شرکتي بزرگ تر در اختيار دارد. به همين دليلاست که در ميان برخي بازاري ها، ازدواج هاي عاشقانه را کمتر مي بينيمزيرا آنها ترجيح مي دهند با چشم باز معيار هاي دختر مقابل شان رابسنجند و سنتي ازدواج کنند.

در اغلب موارد چنين مردي يک پدرسالار است که هم قدرت را بهدست مي گيرد و هم خودش وظايفي که در قبال خانواده دارد را بهخوبي انجام مي دهد.

اگر مي خواهيد با يک زئوسي ازدواج کنيد، بايد خيلي واقعيت ها رابپذيريد و قبول کنيد که او مثل خيلي از مرد هاي ديگر شريکتک تک لحظات زندگي تان نمي ماند زيرا چنين مردي بعد از تمامشدن ماه


عسل، وقت زيادي براي همسرش ندارد و تازه در ميانسالي يادش مي آيد کهبايد به روابطش عمق بدهد و قدر اطرافيانش را بداند. البته در مواردکمي هم يک زن چنان پيکان عشقش را به قلب او مي زند که حتييک زئوسي تا آخر عمر برده اش مي شود.

? خبرنگار است؟

خوبي اش اين است که:
اگر خواستگار شما اهل رسانه و وسايل ارتباط جمعي است،خوشحال باشيد. او روحيه اي لطيف و درکي خوب از اجتماعي که در آنزندگي مي کند، دارد. حساس است و به جزئيات توجه مي کند و در هرجمعي که بنشيند،

حرفي براي گفتن دارد. چنين فردي برون گراست و نه تنهااز اينکه دانسته هايش را در اختيار ديگران بگذارد، خجالتنمي کشد، بلکه از اين راه براي جلب نظر آنها هم استفاده مي کند. اوخيلي خوب روي آدم هاي اطرافش تاثير مي گذارد و آنها را طرفدارخود مي کند. زندگي با چنين فردي زيباست زيرا او هميشه راهتازه اي براي رفتن پيش رو دارد و هيچ وقت تکراري و کسلکننده نمي شود.

بدي اش اين است که:
ظرف يک چشم بر هم زدن بيکار مي شود و روي هميشگي بودندرآمدش نمي توانيد حساب کنيد. شغلش پراسترس است و زمان بندي کارشمي تواند زندگي تان را به هم بريزد زيرا اگر در کارش حرفهاي باشد، احتمالا وقت و بي وقت براي رسيدگي کردن به آن از خانهبيرون مي زند


و حتي ممکن است گاهي چند روز تنهايتان بگذارد.اگر به دنبال يک همسر مظلوم و باوقار مي گرديد، او راانتخاب نکنيد، چون بيش از حد اجتماعي بودنش ممکن است شما را آزاردهد. گرچه او فردي توانمند است و هميشه راهي براي موفق بودنپيدا مي کند، اما از اين شاخه به آن شاخه پريدنش گاهيشما را آزار خواهد داد.
هرمس؛ خلاق و ماجراجو
مرد هرمسي ذهني سريع دارد. او ايده پردازي موفق است و بدون وقتکشي مي تواند ايده هايش را محقق کند. او مدام در حال حرکت است وهرگز نمي توانيد يکجا بنشانيدش. چنين مردي سخنور خوبي استگرچه خلاقيتش هميشه او را پيش مي راند اما علايقمتنوعش نمي گذارد که يک کار را تا آخر انجام دهد و در آن متخصصشود.

او دوست ندارد کاري را بر اساس نظر ديگران انجام دهد و ترجيح ميدهد ميانبري را براي رسيدن به هدف و مقصدش پيدا کند.


مرد هرمسي مدام در سفر است، سبک و ساده سفر مي کند و براي آزاديفيزيکي و رواني اش ارزش زيادي قائل است. همين حس ماجراجويي است که اينمردها را مورد توجه قرار مي دهد و باعث مي شود در همان ملاقات هاياول، زن مقابلش احساس کند که مرد زندگي اش را پيدا کردهاست.

همسري از جنس هرمس
مرد هرمسي اگر بتواند زن رويايي اش را پيدا کند، با تماموجود عاشقش مي شود و اگر زني انتظارات غيرواقعي از او نداشتهباشد، به خوبي در کنارش زندگي مي کند. او به دنبال همسري ميگردد که در نبودش بتواند خانه و زندگي را به شکلي شايستهنگه دارد و هميشه منتظر بازگشت او باقي بماند.

البته انتظار نداشته باشيد که يک مرد هرمسي جزئيات کارش را با شما درميان بگذارد و از شما همفکري بخواهد چراکه حتي اگر نظرشما را هم بپرسد، در نهايت کار خودش را مي کند. اين مردها دوستدارند با زناني مستقل ازدواج کنند؛

زناني که از زندگي و معادلاتش سر درمي آورند و دنيا را به شکليمتفاوت از آدم هاي عادي مي بينند. زندگي با يک مرد هرمسي زيباستاما مي تواند بعد از مدتي استرس زا هم شود.


از اين شاخه به آن شاخه پريدن اين مرد، باعث مي شود که هيچوقت نتوانيد روي ثبات زندگي تان حساب کنيد و چه از نظر ماليو چه از نظر اجتماعي، هميشه دلتان بلرزد. چنين مردي معمولادر حال زندگي کرده و کمتر از هر چيزي به آينده و عاقبتنگري فکر مي کند.

? هنرمند است؟
خوبي اش اين است که:
لطيف و بااحساس است و پليدي هايي که شايد در آدم هاي ديگربتوانيد پيدا کنيد در ذهن و زندگي او جايي ندارد. او بهچهره اش نقاب نمي زند و با آدم هاي دورو هم ميانه اي ندارد.


چنين مردي به دنبال زني مي گردد که ارزش واقعي عشق رابداند. اگر با او ازدواج کنيد، مي توانيد به حسي که دارد هممطمئن باشيد. حمايت عاطفي اين مرد را مي توانيد تا ابد از آن خود کردهو يک زندگي رمانتيک و پر از عشق را در کنارش تجربه کنيد. اومعمولا فردي متين است که براي آدم هاي دور و برش هم قابل احتراماست.


بدي اش اين است که:
زياد به فکر پول و درآمد نيست و نمي تواند زندگي مرفهي رابراي شما بسازد. اگر ازدواج تان با او با عشق انجام نشود،هيچ اميدي به خوشبختي نمي توانيد داشته باشيد چراکه تنهادليل دلبستگي او به زندگي مشترک، عشق است. گاهي ازاينکه در دنياي واقعي زندگي نمي کند


و زندگي را با تمام بدي هايش نمي بيند عصباني مي شويد وگاهي از اينکه آنقدر بي آلايش است که مورد سوء استفاده آدم هايدور و برش قرار مي گيرد آسيب مي بينيد. اگر در خانواده ايکه هنر در آن جايي ندارد زندگي مي کنيد، نبايد انتظار صميمي شدناو با اطرافيان تان را داشته باشيد زيرا او به داشتن حرف مشترک و بيآلايش بودن آدم ها اهميت زيادي مي دهد.

هادس رؤيايي و عاشق
براي انساني که دور از اجتماع زندگي مي کند، آنچه در دنيايبيرون رخ مي دهد، اهميتي ندارد و زندگي هادس هم چنينزندگي اي است. مرد هادسي از شهرت و ثروت کافي برخوردار نيست واهميتي هم به آن نمي دهد.

او نقابي به چهره ندارد و دوست دارد خودش را همانطور که هست بهآدم هاي بيرون نشان دهد. حتي اگر او مزه دنياي بيرون راچشيده باشد و در دوره اي از زندگي اش غنا را تجربه کردهباشد، باز هم ترجيح مي دهد

که به دنياي درونش بازگردد و قيد همه داشته هايش را بزند. اوفردي قابل اطمينان و مشاوري خوب است. چنين مردي مي تواند يکهميشه عاشق باشد و معمولا به کارهايي مشغول مي شود که برايش معنادارد.

همسري از جنس هادس
انتظار نداشته باشيد که يک مرد هادسي مديرکل يک سازمان بزرگ شودچون نه تنها او درهيچ حرفه اي استخدام نمي شود، بلکه تاپايان عمر کاري معمولي که از آن لذت مي برد را، حتي با کمتريندرآمد انجام مي دهد.

او براي زن ها مناسب و خودش هم مي تواند عشق را به عميق ترين شيوهتجربه کند اما درون گرايي بيش از حدش گاهي مي تواند بهتنهايي اش تا پايان عمر بينجامد زيرا او تنها با يک عشق دو طرفهتن به ازدواج مي دهد. خبرهاي ورزشي، سياست و موضوعاتي از اين دست براياو زيبايي ندارد.

مرد هادسي حتي در شلوغ ترين جمع ها هم ساکت است و کمتر توجهديگران را به خود جلب مي کند.

اگر به دنبال يک همسر برون گرا هستيد که شمع مجالس باشد،هرگز چنين مردي را انتخاب نکنيد، چون حتي با اصرار هايشما هم حاضر نمي شود از لاک خودش بيرون بيايد.


او نمي تواند به راحتي با آدم ها صميمي شود و احساسات خودش را بيرونبريزد و تنها اگر همسري ايده آل برايش باشيد، مي توانيد از رازهايش باخبر شويد.

? پزشک است؟

آپولو مرد قانون و نظم
مردي که عاشق نظم و قانون است، يک آپولويي است. او ميانه اي بارفتارهاي هيجاني و احساسي ندارد و با قانون، موسيقي و نظم زندگيمي کند. او معمولا فردي ايده آل گراست اما محدوديت هاي خود را هممي شناسد. يک مرد آپولويي سيمايي قهرمانانه دارد اما هرگزمثل يک قهرمان بي محابا عمل نمي کند و با احتياط، از خطر دوري ميکند.

او به جاي انداختن خود در مهلکه ترجيح مي دهد فقط تماشاگر باشد.مرد آپولويي کاملا پيشرو و موفق است و مي تواند روي يک کارتمرکز کند و با موفقيت آن را به اتمام برساند. به همين دليل است کهچنين مردي مي تواند رهبر سازماني موفقي باشد.

او هدفمند است و ترجيح مي دهد به رشته هاي حقوق و پزشکي واردشود. مردي با روحيه آپولويي در سازمان هاي بزرگ مشغول کارمي شود و حتي مي تواند با وجود روابط دوستانه اي که با ديگراندارد، رقابت جو باشد.


خوبي اش اين است که:
احتمالا درآمد خوبي دارد و به دليل مهارتي که دارد، مي تواند درزندگي شخصي هم از شما محافظت کند و به فکر سلامت تان باشد. حضورچنين فردي در خانه، مي تواند شما را با گروه زيادي از آدمها در شغل ها و جايگاه هاي مختلف پيوند بزند و نگذاردکه مشکلات تان حل نشده باقي بماند. معمولا به نشانه ها و جزئيات توجهزيادي نشان مي دهد و دقت و صبوري اش هم زياد است. اگر باچنين مردي زندگي مي کنيد، مي توانيد مديريت برنامه هايخانواده را بر عهده اش بگذاريد و نگران چيزينباشيد.

بدي اش اين است که:
مدام درگير کار يا مطالعه است و از آنجا که بيشتر با درد ها وغصه هاي آدم ها درگير است، فکرش مشغول مي شود؛ اما لذت يک درمانموفق، مي تواند احساس غرور ش را بيشتر کند. اگر با چنينمردي ازدواج مي کنيد، انتظار نداشته باشيد که پابه پايتانمسئوليت هاي خانه و خانه داري را برعهده بگيرد چراکه اوبيشتر شريک شما در برنامه ريزي و امور مالي است. در کنار او خودتان رافراموش نکنيد چراکه ميانه اي با زنان وابسته و ناتوان ندارد واين موضوع مي تواند به شکست زندگي شما بينجامد.

? وکيل است؟

همسري از جنس آپولو
چنين مرداني معمولا جذب زن هاي مستقل، با لياقت و زيبا مي شوند ودر محيط کار هم ترجيح مي دهند با چنين افرادي همکار باشند.سرگرمي آنها بازي هاي رقابتي است و در اوقات فراغت شان هم دوستدارند با شما مسابقه دهند.

مرد آپولويي به هنر و موسيقي اهميت مي دهد اما معمولا درگيرعشق نمي شود و در رابطه با همسرش، چندان احساسي رفتار نمي کند.در مقابل او مراقب رفتار هايتان باشيد و کاري نکنيد


که نتواند تا پايان عمر آن را فراموش کند چراکه کينه وانتقام جويي رفتار هايي است که مي تواند در وجودش پنهان شدهباشد. با تمام اين اوصاف، ازدواج براي او مثل وارد شدن بهدانشگاه و شروع يک کار جديد است که با جديت و برنامه ريزي آن راادامه مي دهد. اين مردها به دنبال اين هستند که جفتي مناسب وهماهنگ با خود پيدا کنند اما دوام ازدواج آنها، کاملا بههمسرش بستگي دارد.
خوبي اش اين است که:
معمولا افراد منظمي هستند و اغلب پايگاه اجتماعي شايسته ودرآمد خوبي هم دارند. اين آدم ها معمولا در ميان فاميل و دوستان محبوبهستند چون مي توانند آنها را در مورد مسائل رايج زندگيراهنمايي کرده و در لحظات سخت زندگي شان، مشکلات را برايشان حليا کمرنگ کنند.

آنها آدم هاي سخت کوشي هستند و معمولا روانشناسان خوبي هم به شمار ميآيند چون هم مي توانند دل مراجعان شان را راضي کنند و هم درمقابل قانونمداران به تاثيرگذارترين شکل حرف هايشان را بيانکنند.
بدي اش اين است که:
شغل آنها يکي از خطرناک ترين شغل هاست و نه تنها پر از اضطراب وهراس است بلکه مي تواند صاحبش را هم در معرض تهديد هاي جدي قرار دهد.او يا از نظر ذهني و عاطفي درگير مشکل موکلش مي شود

و به خاطرش عذاب مي کشد يا به دليل بن بست هايي که در مراحل انجام کاربا آنها روبه رو مي شود، مدام تحت فشار و استرس است. اگر او دفتروکالت دارد، نبايد انتظار آوردن يک پول ثابت ماهانه به خانه راداشته باشيد چراکه پول هاي کلان را در فاصله هاي زمانيطولاني کسب مي کند.

نکاتی درموردخانم‌ها که آقایان نمی‌پسندند

04

تشخیص به موقع سرطان دهانه رحم

پاپ اسمير روشي مؤثر در تشخيص زودرس سرطان دهانه‏ي رحم استكه در آن با يك معاينه ساده چند سلول از دهانه رحم برداشته شده وزير ميكروسكوپ پس از رنگ آميزي ديده مي شود و در صورتيكه تغييرات سلولي در جهت بدخيم شدن از خود نشان بدهد برايپيشگيري از ايجاد تومور و مشكلات بعدي ، اقدامات زودرسانجام مي شود.
اين كار در همه خانم هايي كه فعاليت جنسي را آغاز كرده اند( پساز ازدواج ) انجام مي شود و مخصوصاً افرادي كه از سن پائينفعاليت جنسي را آغاز كنند به دليل خطر بيشتر بايد مورد توجه خاص قرارگيرند.
در كشورهاي غربي كه ارتباط جنسي آزاد است و احتمال ارتباط با چندنفر وجود دارد اين خطر بالاتر است در اين جوامع هم تعداد مبتلايان بهسرطان گردن رحم بيشتر است و هم ابتلا در سنين پائين تر ديدهمي شود.
براي انجام پاپ اسمير پزشك شما را معاينه كرده و درهمان حالت با استفاده از يك وسيله چوبي يا برس ظريف چندسلول ازقسمت ابتدائي گردن رحم برداشته و روي يك قطعه شيشه‏ي نازكمي گذارد و با يك اسپري يا محلول خاص آنرا فيكس مي كند تاخراب نشود و به بخش پاتولوژي مي فرستد.
پزشك پاتولوژيست اين سلول ها را زير ميكروسكوپ مشاهدهمي كند و در صورت وجود تغييرات مشكوك در آن، گزارش مي كند وپزشك زنان با توجه به اين گزارش ،تصميم براي درمان داروئييا نمونه برداري مجدد مي گيرد.
براي انجام پاپ اسمير به اين نكات توجه كنيد:
1- در هنگام عادت ماهيانه پاپ اسمير انجام ندهيد، زيراوجود خون تشخيص دقيق را مشكل مي سازد.
2- از 24 ساعت قبل از انجام پاپ اسمير از نزديكي بدونكاندوم خودداري كنيد، چون نتيجه پاپ اسمير را مخدوش ميكند.
3- از 48 ساعت قبل از انجام پاپ اسمير، استفاده از داروهايواژينال (شياف و پماد) را قطع كنيد

عفونتهای خفیف دستگاه تناسلی زنان

عفونت هاي خفيف ناحي? واژن بسيار شايع و هميشه آزاردهنده هستند. علائممربوط به واژينوز باکتريال و قارچي کدامند؟

شايع ترين عفونت هاي دستگاه تناسلي در ساحل دريا کدامند؟
شايع ترين عفونت هاي واژني، واژينوز باکتريال و پس از آنقارچ است.
با هم توضيحاتي از دکتر داويد اليا دربار? اين دو عفونت دستگاهتناسلي زنان، ميخوانيم.
واژينوز باکتريال
واژينوز باکتريال بر اثر وجود ميکروبي به نام "گراندرلاواژينال"، که بسيار زياد است، ايجاد ميشود.
انتقال آن ممکن است هم از راه تماس جنسي باشد و هم از راهي ديگر(حتي تماس با پوست يا آب).
ويژگي خاص اين عفونت اين است که باعث ترشح مقدار بسيار زياديمايع، به رنگ کبود/مايل به سبز است و بويي شبيه به بوي ماهيگنديده ميدهد. (به همين علت "سندروم ماهي" هم ناميده ميشود).
اين بو به خصوص بعد از واکنش شيميايي بين ترشحات و اسپرم يا خون،خود را نشان ميدهد.
بنابراين بعد از رابط? جنسي يا طي مدت قاعدگي، زنان ميتوانند بهطور جدي متوجه اين بوي ناخوشايند بشوند.
واژينوز باکتريال چندان شديد نيست و به ندرت علائم ديگريغير از اين ترشحات بدبو با خود به همراه دارد.
درمان اين عفونت بسيار ساده است، استفاده از چند شياف و يا خوردنتعدادي قرص طي چند روز تمام اين عفونت را از بين ميبرد.
عموماً درمان کمکي ديگري انجام نميشود مگر در موارد عودهايمکرر عفونت؛ زيرا در اين موارد احتمالاً تعدادي از ميکروب ها از مجرايادرار خارج نشده اند.
قارچ واژني
قارچ واژني نيز بسيار خفيف است، عامل ايجاد آن قارچي است بهنام "کانديدا آلبيکان"، که مثل هم? قارچ هاي ديگر، در محيطهاي مرطوب خيلي بهتر رشد ميکند.
قارچ واژني خود را به شکل ترشحات بسيار غليظ و سفيد نشان ميدهد،کمي هم بوي شير يا ماست دارد. هر چه مقدار عفونت کمتر باشد، اينترشحات کمتر خارج ميشوند.
اما اين ترشحات همراه با علامت بسيار تحريک کنند? ديگري نيزهستند: خارش شديد که لبه هاي کوچک، لبه هاي بزرگ و فرج رامبتلا ميکنند. در سطح فرج نيز علائم التهابي مشاهده ميشوند، از جمله:قرمزي، دانه هاي کوچک و گاهي اوقات بريدگي هايکوچک.
درمان قارچ واژني نيز با استفاده از شياف و/يا قرص صورتميگيرد.
اما زماني که اين دو عفونت با يکديگر تلفيق ميشوند، همه چيزپيچيده خواهد شد، واژينوز باکتريال و قارچ واژني درکنار هم، همزيستي دارند زيرا درمان يکي، براي آن ديگري فايده ايندارد. بنابراين بايد طي حدوداً ده روز درمان دوگانه اي راپي گرفت.
ايراد قارچ اين است که مزمن است و رابط? زنان و همسران شان رادچار اختلال ميکند، زيرا اين بيماري باعث دردناکي رابط? جنسيميشود.
شرايط وقتي بدتر ميشود که اين عفونت در حالت خفته و بدون هيچعلامتي است، و دقيقاً در مواقع روابط جنسي بيدار ميشود.
به همين خاطر است که مردان را در انتقال اين عفونت مقصر ميدانند. درحالي که آنها هيچ تقصيري ندارند، زيرا اگر مردي بهقارچ مبتلا شود، به وضوح آن را تشخيص ميدهد، دانه هاي قرمزرنگ بر روي آلت جنسي او ظاهر ميشوند، ضمناً ممکن است التهاب خودرا به شکل زخم يا بريدگي نشان دهد. همان طور که ميبينيد اينعلائم درمردان غير قابل مشاهده نيستند.
توجه، آنتي بيوتيک باعث ايجاد قارچ هاي واژني ميشوند!
آنتي بيوتيک ها نيز ميتوانند باعث ايجاد مشکل بشوند. دليل تجويز آنتيبيوتيک هر چه که باشد (ورم مثانه، عفونت دندان، آبسه، آکنهو...)، باعث ايجاد قارچ ميگردد زيرا تمام ميکروب ها به جزکانديدا آلبيکان را نابود ميکند. کانديدا آلبيکان نيز از فرصت ايجادشده براي رشد بيشتر بهره ميبرد.
همچنين، بسيار معمول است براي زني که مبتلا به ورم مثانه و درپي آن خارش شده، آنتي بيوتيک تجويز شود. درمان بر پاي? آنتيبيوتيک، ورم مثانه را از بين ميبرد، اما شرايط را براي رشد قارج فراهمخواهد کرد!
در نتيجه، قارچ به واسط? خارش ها خود را نشان ميدهد در حالي کهواژينوز باکتريال با ترشحات خيلي زياد که هنگام برقراري رابط?جنسي يا طي مدت قاعدگي، بوي بسيار بدي متصاعد ميکند، شناختهميشود.
اين عفونت هاي شايع خطرناک نيستند، برعکسِ عفونت هاي جنسي قابل انتقال(هرپس تناسلي، گنوکوک، کلاميديا) که ميتوانند تبديل به عاملناباروري بشوند.

خانم ها، در زندگی زناشویی تان حسود باشید



حسادت هميشه بد نيست. حسادت ميتواند منافعي هم داشته باشد. بعضي ازپزشکان معتقدند وجود کمي حس حسادت در عشق لازم است. اين حسادتميتواند از رابطه و زندگي زناشويي شما در برابر خطرهاي واقعيمحافظت کند.

بياييد اول با مفهوم حسادت آشنا شويم. حسادت، نگراني و ترس از يکرقيب احتمالي است که فکر ميکنيد علاقه يا محبت همسرتان را به خود جلبکرده است.

اين احساس ميتواند شامل شک و ترديد نسبت به خيانت همسرتان يا کسي کهدوستش داريد باشد.

سه نوع حسادت وجود دارد

نوع اول بر اساس يک رقابت شکل ميگيرد. اين نوع حسادت معمولازماني بروز پيدا ميکند که پاي يک رقابت واقعي در مياناست.

نوع دوم حسادت، برنامه ريزي شده است. اين احساس زماني رخ ميدهد که شماهمسرتان را به حسادت متهم ميکنيد در حالي که آن کسي که واقعا داردحسادت ميکند خود شما هستيد.

در نهايت نوع سوم حسادت، توهمي است. در اين نوع حسادت، فرد سناريوهايخيالي در ذهن خود درست کرده و در نتيجه حسودي ميکند.
آيا حسادت هميشه بد است؟

خب نه، حسادت هميشه بد نيست. حسادت ميتواند منافعي هم داشته باشد.بعضي از پزشکان معتقدند وجود کمي حس حسادت در عشق لازم است.

اين حسادت ميتواند از رابطه و زندگي زناشويي شما در برابر خطرهايواقعي محافظت کند. گاهي کمي حسادت سالم ميتواند ارتباط متقابلشما با همسرتان را بهتر کند، مرز و محدوده زندگي مشترک شما رامشخص نمايد و احساس مسئوليت و تعهد شما را افزايش دهد.

اگر چه در صورتي که خانم شما حسود است، به چيزهاييبيشتر از درک معنا و مفهوم حسادت نياز داريد. براي کساني که حسادت برزندگي مشترک آنها سايه انداخته، چند توصيه ويژه دارم کهبايد مورد توجه قرار دهند.

صبور باشيد

شايد به نظر برسد کسي که با او ازدواج کرده ايد هميشه موضع حسادت رادر پيش ميگيرد اما اين موضوع تا ابد مشکل ساز نخواهد بود.آدمها رشد ميکنند، تغيير ميکنند و عاقلتر ميشوند.

چيزهايي که اوايل ازدواج شما را آزار ميدهد، ممکن است بعدهااهميت چنداني نداشته باشند. صبر و شکيبايي در مقابله با اين مشکلکمک زيادي به شما خواهد کرد.

اعتماد سازي کنيد
هرچه بيشتر اعتماد را وارد زندگي مشترکمان ميکردم، همسرمراحتتر ميتوانست حس حسادت خودش را کنترل کند. کارهايي بود کهميتوانستم براي جلب اعتماد همسرم انجام دهم.

مثلا او ميدانست که من هنگام کار در ساعت ناهار با همکاران زنناهار نميخورم، مگر اينکه جمع بزرگي از دوستان و همکاران درکنار هم نشسته باشيم.

دانستن اين موضوع باعث ميشد او ديگر وقتي به اين فکر ميکرد که منالان دارم چه کار ميکنم، دچار حسادت توهمي نشود.

عزت نفس همسرتان را افزايش دهيد
ريشه بسياري از حسادتهاي همسرتان در کمبود عزت نفس اوست. راهيپيدا کنيد تا عزت نفس همسرتان را افزايش دهيد.
او را تشويق کنيد در يک کلاس فوق برنامه شرکت کرده يا به طور منظمورزش کند. به روشهاي گوناگون از تيپ ظاهري يا طرز صحبتکردن او تعريف کنيد.
اگر همسرتان احساس کند به او احترام ميگذاريد و دوستشداريد، به سختي گرفتار حسادت ميشود.

خانم‌ها ؛ از متعهد شدن می‌ترسید؟

02

زنان باردار چه زمانی نباید چای بخورند؟

تمام انواع سبزي ها، ميوه ها مي تواند جايگزين چاي شود امابسياري از افراد بدليل آرام بخش بودن چاي آن را مصرف مي کنند کهاين اثرآرامش بخش را ميوه ها وسبزيجات ندارند.



كيمياگر متخصص تغذيه گفت: خوردن چاي به شرط آنکه بامواد قندي و شيريني جات مصرف نشود مشکلي ندارد همچنين خانم هايباردار از نيم ساعت قبل از صرف غذا و تا يک ساعت و نيم بعد از غذا ازچايي استفاده نکنند تا آهن غذا کم نشود.



کيمياگر تصريح کرد: نوشيدن مکرر چاي در طول روز بيش از 6ليوان باعث تغيير رنگ و زردي دندان ها مي شود.



وي در خصوص مواد جايگزين چاي اظهار داشت: تمام انواع سبزيها، ميوه ها مي تواند جايگزين چاي شود اما بسياري از افرادبدليل آرام بخش بودن چاي آن را مصرف مي کنند که اين اثرآرامش بخشرا ميوه ها وسبزيجات ندارند.



وي در پايان افزود: خانم هاي باردار از نيم ساعت قبل از صرف غذاو تا يک ساعت و نيم بعد از غذا از چاي استفاده نکنند تا آهن غذاکم نشود.



مصرف کافئين را محدود نماييد و بيش از 300 ميلي گرم کافئين درروز مصرف ننماييد. محتواي کافئين در نوشيدني هاي مختلف به نوعبرگ ها(مثل برگ چاي) و يا نوع دانه هاي مورد استفاده(مثلا نوع دانه هاي کاکائو، قهوه و ...) و نيز به نحوه ي آماده سازينوشيدني بستگي دارد.

يک فنجان قهوه(حدود 240 سي سي قهوه ) به طور ميانگين حاوي 150ميلي گرم کافئين است در حالي که يک ليوان چاي سياه معمولاحاوي 80 ميلي گرم کافئين مي باشد. يک ليوان نوشابه حاوي نوشابههاي کافئين دار به طور متوسط داراي 30 تا 60 ميلي گرم کافئين ميباشد

مرد بی مسئولیت رابطه را بشناسید

file

این زنان مردان خود را دل سرد می کنند



سردي و يک فاصله پرنشدني، از همين اتفاقات ساده جان ميگيرد. همين چيزهايي که گاهي به دليل صميميت وگاهي به دليل حق به جانب بودن ، آنها را ناديده مي گيريد.همين چيزهاي ساده اي که براي مردها يک دنيا اهميت دارد و ميتواند نظرشان را نسبت به شريک زندگي شان زير و رو کند.

شما فکر مي کنيد هيچ اتفاقي نيفتاده؛ فکر مي کنيد تغييري نکردهايد و اشتباهي مرتکب نشده ايد اما همسرتان روزبه روز بيشتر فاصله ميگيرد و سردتر مي شود.

تقصير شما نيست. کسي اين چيزها را به شما گوشزدنکرده. ما در اين صفحه مي خواهيم شما را با اشتباه هاي کوچکي کهزندگي تان را يخبندان مي کند آشنا کنيم و چشم هايتان رابيشتر از قبل روي رفتار تان باز کنيم.

? سردکننده شماره ?: به خودتان اهميت نمي دهيد

? زن هاي هپلي

مردي که عاشق تان باشد، حتي مي تواند در سخت ترين روزها هم کنار شمابماند و در روزهاي بيماري هم از شما خسته نشود. مرد ها يک زن هميشهزيبا و سالم نمي خواهند. بلکه زني را دوست دارند که بيمارنما و ژوليپولي نباشد و اهميت کافي را به سلامت و زيبايي اش بدهد. اگرهنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چند شکايت اصلي مرد ها ازهمسرشان را بخوانيد:

دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برميگردد و ديگر حتي حوصله يک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد.ساعات زيبايي و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبويي و خستگياش را براي من به خانه مي آورد.

اشتياق زيادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمي کند، بلکه برايم عذابآور هم شده. نمي دانم خودش را نمي بيند؟ متوجه نيست که چطور هرروز وزنش بالاتر مي رود و مجبور مي شود لباس هاي قديمي اش را کناربگذارد؟

همسرم ?? نوع سشوار و اتوي مو دارد اما هر روز بايد با موهاي وز شدهببينمش. حسرت ديدن يک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلممانده. تنها وقتي که مهمان داريم مي توانم به آراسته بودنش اميدوارباشم.

? مردها چه فکر مي کنند؟

مردها از زناني که به بهداشت، سلامت و زيبايي شان اهميت نمي دهند،بيزارند. شايد يک زن هم از هپلي بودن همسرش آزرده شود اما آسيبيکه يک مرد از اين ماجرا مي بيند به مراتب بيشتر است؛ چراکه مردهادر جريان اين ارتباط، بيشتر تابع چشمشان هستند.

شايد ديدن يک لباس خوشرنگ، مرتب و يک خانه تميز، بيشتر ازهر چيز ديگري بتواند آنها را دلگرم کند اما شکايت هاييکه در بالا گفته شد، کافي است تا يک مرد عاشق هم به يک مرد سردتبديل شود.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

بسياري از زن ها در درک مفهوم «صميميت» دچار مشکل هستند. آنهابعد از گذشت مدتي از زندگي مشترک، به بهانه صميمي بودن باهمسرشان، رسيدن به خود و شادابي شان را فراموش مي کنند.

اگر شما هم در چنين موقعيتي قرار داريد، نبايد اين اصل رافراموش کنيد که براي يک مرد، هر روز روزي تازه است و تنها با تازهنگه داشتن اين زيبايي هاي کوچک است که مي توانيد دل اينموجود مريخي را به دست بياوريد.

? سردکننده شماره?: کمبود اعتماد به نفس داريد

? زن هايي که خود را دست کم مي گيرند

حتي زشت ترين آدم هاي جهان هم، دليلي براي دلفريب بودن در خود دارند.يادتان نرود که مردها از زناني که مدام خود را تحقير مي کنند وهيچ وقت از ظاهر شان راضي نيستند، بيزارند و اگر مدام درمورد ظاهرتان غر بزنيد، نه تنها او شما را يک زن فروتن نمي بيند، بلکهاز شما دلسرد هم مي شود. اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد،چند شکايت اصلي مرد ها از همسرشان را از زبان زن ها بخوانيد:

دماغم باز هم ورم کرده. با اين صورت چطور به مهماني بيايم؟ منامشب باز هم زشت ترين زن جمع خواهم بود. اصلا همين هفته بايد سراغ يکجراح زيبايي بروم و از دست اين چهره مسخره راحت شوم.

نه! اين لباس را نمي پوشم! ببين چقدر چاقم مي کند. اينپهلو هاي گنده را بزرگ تر هم نشان مي دهد. نگاهکن شکمم چندبرابر شده و از هر گوشه لباسم يک تکه چربيبيرون زده.

هرقدر موهايم را سشوار مي کشم صاف نمي شود. با اين موهاي وزوزي حالماز قيافه خودم به هم مي خورد. دلم مي خواست کچل باشم اما اينموهاي زشت روي سرم نباشد.

? مرد ها چه فکر مي کنند؟

براي همسرتان زشت بودن يا زيبا بودن شما آنقدر اهميت ندارد که تصورشما نسبت به خودتان. مردها عاشق زن هاي با اعتماد به نفس هستند.

زن هايي که خوب بلدند زيبايي هايشان را بهتر نشان دهند و ازظاهري که دارند، راضي هستند. مدام شکسته نفسي کردن و شرمنده بودن ازظاهر خود، مي تواند عاشق ترين مرد را هم دلسرد کند. شما با اين کار،ايرادهايي که تا کنون در شما نمي ديده را در نگاهشپررنگ تر جلوه مي دهيد.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

برخي زن ها گمان مي کنند که ديگران ايراد هاي ظاهري شان رابرجسته تر از آنچه که هست مي بينند. به همين دليل و براي نشاندادن شکسته نفسي شان، سعي مي کنند قبل از ديگران، خودشان ايرادهارا به زبان بياورند

اما بايد بدانيد که چنين رفتاري نتيجه معکوس بر روابط شمامي گذارد. پس زيبايي هاي ظاهر تان را تحسين کنيد و بهخودتان باور داشته باشيد. هرگز خود را در مقابل همسرتان تحقيرنکنيد؛ اين موضوع مي تواند حس او را نسبت به شما زير و رو کند.

? سردکننده شماره?: زياد به ظاهرتان اهميت مي دهيد

? زناني که هميشه نگران ظاهر شان هستند

هر مردي دوست دارد زني زيبا و آراسته داشته باشد اما زن هايي که مدامدرگير ظاهرشان هستند مردها را عذاب مي دهند. يک مرد دوست دارد باخيال راحت با همسرش کوه برود و مدام نگران خاکي شدن کفش هايشنباشد.

دوست دارد گاهي چهره همسرش را بدون آرايش ببيند ووقتي با عجله مي خواهند جايي بروند، او ساعت ها مقابل آينه ننشيند.اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چند شکايت اصلي مردها از همسرشان را بخوانيد:

دوست دارم گاهي دستش را بگيرم و روي يک تپه کنارشبنشينم اما او حاضر نيست مانتواش را خاکي کند يا به دليل نشستن رويزمين شلوارش را چروک کند. هيچ وقت کنارش احساس راحتي نميکنم.

هزينه زيادي که براي لوازم آرايشي مي پردازد مرا ديوانه مي کند.من مخالف کار او نيستم و دوست هم دارم که آراسته باشد اما از اينکهنيمي از بودجه ماهانه ما براي لوازم آرايشي مصرفي هزينه مي شودناراحتم.

حاضر نيست لباس هاي تکراري بپوشد و ست کردن لباس ها برايش شبيهيک بحران غيرقابل حل است. ما هيچ وقت نمي توانيم تصميمناگهاني اي براي تفريح بگيريم. چون بايد زمان کافيبراي حاضر شدن را داشته باشد.

? مردها چه فکر مي کنند؟

همان طور که گفتيم مردها از ديدن زيبايي همسرشان لذت مي برند امادوست دارند بخش اصلي اين آراستگي را زيبايي طبيعي تشکيل دهد.آنها دوست ندارند کنار يک عروسک بي عيب و نقص زندگي کنند، بلکهترجيح مي دهند کنار يک همسر ساده، اما مرتب باشد. کنار زني کهاگر به موهايش دست بزنيد، آشفته و مضطرب نشود.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

با ديدن تصوير بازيگران زيبا، برخي از زن ها تصويري بي عيب را درذهن شان حک مي کنند؛ تصويري که تمام تلاش شان را براي شبيه شدن به آنبه خرج مي دهند و با ديدن تفاوت هايشان با آن، نااميد و مضطرب ميشوند. گرچه اين زن ها فکر مي کنند در صورت شبيه نبودن بهاين تصوير، ديگران آنها را رد يا سرزنش مي کنند اما واقعيت ايناست که اين افراد خيلي زود همسرشان را از خود مي رانند.

? سردکننده شماره ?: ضعيف هستيد
? زنان وابسته و دست و پا چلفتي
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اينکه زني با استقلال بيش از حدشآنها را تحت سلطه در بياورد، آزارشان مي دهد. در عين حال، مردها اززنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمي آيد.

آنها دوست ندارند عين يک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند واينکه زنشان رفتاري کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برايشان مثل يککابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهميده ايد، چندشکايت اصلي مرد ها از همسرشان را بخوانيد:

براي همسرم اتومبيل خريدم و کمکش کردم تا گواهينامه بگيرداما او بدون من حاضر نيست رانندگي کند. انتظار دارد من مثل يکراننده شخصي در کنارش باشم و به دليل ترسش، حاضر نيست از امکاني کهبرايش فراهم کرده ام استفاده کند.

اگر من مراقب همه چيز نباشم، زندگي مان از دست مي رود.همسرم حتي نمي تواند يک خريد ساده را انجام دهد. همه جا بايد کنارشباشم و همه مسئوليت هاي زندگي را بايد به تنهايي برعهدهبگيرم.

همسرم با يک بحث ساده زير گريه مي زد و از بدبختي هايش شکايت ميکرد. ما اختلافات زيادي داشتيم و يک بار که تلاش کردم او را به جداييراضي کنم، تهديد کرد که خودش را مي کشد.

? مردها چه فکر مي کنند؟

زن هاي مظلوم نما، ضعيف و ناتوان براي هيچ مردي جالب نيستند. يکمرد دوست دارد بداند که همسرش در هر شرايطي از عهده کارهاي خودش برميآيد و مي تواند روي پاي خودش بايستد. مردها دوست دارند درزندگي حرف اول را بزنند اما نمي خواهند بار تمام مسئوليت هاي ريزو درشت خانه بر دوش شان باشد.

? چرا زن ها به اينجا مي رسند؟

اين مشکل ريشه در اعتمادبه نفس زنان دارد. کساني که اعتمادبه نفسپايين دارند، گمان مي کنند با اين مظلوم نمايي ها مي تواننددل ديگران را به رحم بياورند و زندگي شان را پيشببرند.

بعضي از زنان هم به دليل بحران هايي که در کودکي برايشان به وجودآمده، هميشه نوعي احساس ضعف همراه شان است و ترس از ترک شدن باعث ميشود که به چنين ابزار هايي متوسل شوند؛ ابزار هايي که به جايدرست کردن ماجرا، مي تواند روابط آنها را از هم بپاشد.

صفحات


Xبستن