کامل کردن چرخه جنسی در رابطه جنسی طبیعی
- 1:26
- يکشنبه 31 خرداد 1394
- نظرات
file
مشاهده پست مشابه :
شمال چت|مهریا چت|گیلان چت|گلستان چت|مازندران چت|گرگان چت babolchat.ir بابل چتchitozchat.ir
file
مشاهده پست مشابه :
شمال چت|مهریا چت|گیلان چت|گلستان چت|مازندران چت|گرگان چت babolchat.ir بابل چتchitozchat.ir
نخستين نشانه هاي وقوع طلاق، شروع بحث است، زيرا 96 درصد از
اوقات، روش شروع بحث مي تواند، چگونگي پايان ونتيجه آن را مشخص کند.
هنگامي که يکي از همسران بحث را با استفاده اي يک شروع تند و خشنهمچون منفي بودن ، اتهام يا تحقير شروع مي کند، بحث محکوم بهشکست خواهد بود.
نخستين نشانه: شروع تند و خشن
نخستين نشانه هاي وقوع طلاق، شروع بحث است، زيرا 96 درصد از اوقات،روش شروع بحث مي تواند، چگونگي پايان و نتيجه آنرا مشخص کند.
هنگامي که يکي از همسران بحث را به تندي و خشن همچون منفيبودن ، اتهام يا تحقير شروع مي کند، اين بحث از ابتدا محکوم به شکستخواهد بود.
در سوي ديگر، هنگامي که يکي از همسران بحث را به آرامي ونرم آغاز مي کند، بحث سرانجام مثبت خواهد داشت.
دومين نشانه: 4 تعامل منفي
يک شروع تند و خشن مي تواند بحث همسران را به سقوط در يک مسير تعاملمنفي منتهي کند. اين تعامل منفي مي تواند زندگي مشترک را ويرانکند. در حقيقت، چهار نوع تعامل منفي وجود دارد که براي يکزندگي زناشويي مهلک است.
معمولاً اين چهار نوع تعامل آرام آرام و به ترتيب وارد قلبزندگي هاي مشترک مي شوند: انتقاد، تحقير، حالت تدافعي گرفتنو اشکال تراشي.
• عيب جويي : نخستين عامل مهلک انتقاد به معناي عيب جويي است بين عيبجويي و شکايت به معناي غرولند کردن تفاوت وجود دارد، زيرا ممکن هر يکاز همسران شکايت هاي خاصي در مورد برخي از خصوصيات يا رفتارهاي همسرشداشته باشد.
غرولند کردن در مورد برخي از رفتارهاي طرف مقابل عادي است، اما روشيکه فرد اين غرولندها را بيان مي کند، مهم تر است. مشکل از جايي شروعمي شود که شکايت ها به انتقاد و عيب جويي مبدل مي شود. غرولند کردن بريک رفتار خاص متمرکز است، در حالي که در عيب جويي به شخصيت فرد مقابلحمله مي شود.
براساس تحقيقات من، عيب جويي در روابط خيلي رايج است و اغلب وقتياستفاده مي شود، به تعامل منفي دوم يعني تحقير و اهانت منجر ميشود.
• تحقير و اهانت تحقير و اهانت، اغلب بعد از عيب جويي اتفاق مي افتد.عيب جويي مي تواند به اظهارات تحقيرآميز به سوي همسر منجر شود.چند نمونه از اين اهانت ها و تحقيرها موقعي است که فرد از طعنه،بدبيني، فرياد زدن، چشم غره رفتن، تمسخر کردن و يا بيان خصمانهاستقاده مي کند.
تحقير بدترين نوع تعامل منفي از ميان اين چهار تعامل است،زيرا نفرت را نسبت به شخص مقابل بيان مي کند. نتيجه اينکه تعارضافزايش مي يابد و موقعي که پيام فرستاده شده به سوي فرد مقابلبيزاري و تنفر از او باشد، حل مسئله تقريبا غير ممکن مي شود.
• حالت دفاعي به خود گرفتن معمولا موقعي که يکي از همسران ازاهانت و تحقير استفاده مي کند، طرف مقابل حالت تدافعي به خود ميگيرد که سومين نوع زا تعاملات منفي بين همسران است. دفاعي بودنواکنش بسيار رايج در مقابل بي احترامي و اهانت و تحقير است.
بسياري از افراد موقعي که مورد انتقاد قرار مي گيرند، حالت دفاعيبه خود مي گيرند، اما مشکل اين است که اين رفتار هرگز در آنلحظه به حل مسئله کمک نمي کند.
حالت دفاعي داشتن در واقع يک روش براي سرزنش همسرتان است. شما با اينکار مي خواهيد بگوييد اين مشکل من نيست، بلکه مشکل از تو است.نتيجه اينکه مسئله حل نمي شود و تعارض بين همسران افزايش بيشتري خواهديافت.
• طفره رفتن افزايش تعرض معمولا به اين منجر مي شود که يکي از همسرانرابطه اش را با طرف مقابل کاهش دهد و اين نشانه اي است کهچهارمين نوع تعامل منفي يعني طفره رفتن وارد مي شود و يکي ازهمسران به فرد مقابل توجه نمي کند. طفره رفتن در بين مردان رايج تر اززنان است.
اين يک راه براي اجتناب از احساس طغيان کردن است که معمولاموقعي که يک تعارض افزايش مي يابد، اتفاق مي افتد. فرد طفره روندهتمايل که با همسرش بي اعتنايي کند و نسبت به رفتارها و حرف هاي اوحساسيت نشان ندهد که همين موضوع همسرش را عصباني تر مي کند.
هر يک از اين چهار نوع تعامل مي تواند به خودي خود طلاق راپيش بيني کند، اما معمولا آنها که اين چهار نوع تعامل منفيرا دارند، خودشان را در يک زندگي مشترک ناشاد مي بينند.
سومين نشانه: ظغيان کردن
سومين نشانه که نشان دهنده اين است که زندگي زناشويي به سمت طلاقمي رود ، موقعي است که يکي از همسران طغيان کند. طغيان کردن به اينمعناست که تعامل منفي همسرتان خواه در ظاهر عيب جويي، تحقير يا حتيحالت دفاعي داشتن بسيار درهم شکننده و موقتي است و معمولا به طرفمقابل يک شوک بزرگ دست مي دهد.
بسياري از افراد با بي قيدي يا طفره رفتن ، خودشان را از احساس طغيانکردن محافظت مي کنند. اين قطع رابطه عاطفي مي تواند يکي از همسران رااز اين احساس شديد منفي محافظت کند، اما در همين زمان مي تواند بهطلاق نيز منجر شود.
چهارمين نشانه: زبان بدن
تغييرات فيزيولوژيکي در بدن همچون افزايش ضربان قلب، ترشحآدرنالين و افزايش فشار خون که همزمان با طغيان کردن است،چهارمين نشانه اي که مي توان با آن طلاق را پيش بينيکرد.
اين تغييرات فيزيولوژيکي در بدن ادامه بحث را غيرممکن مي کند، تواناييتان براي پردازش اطلاعات را کاهش مي دهد به اين معني که توجه بهآنچه همسرتان مي گويد سخت تر مي شود، حل مساله خلاقانه ازپنجره ذهنتان خارج مي شود و در خزانه رفتاري تان تنها واکنش هايدفاعي و از لحاظ منطقي غير منطقي باقي مي ماند؛
رفتارهايي مانند نزاع (براي مثال: انتقاد، تحقير و اهانت و غيره) ياگريختن (براي مثال؛ طفر رفتن) بحث براي حل مساله که يکي ازهمسران يا هر دو را به طغيان کردن منتهي کند، محکوم به شکست است و درنتيجه، مسئله حل نمي شود.
پنجمين نشانه: تلاش هاي اصلاحي شکست خورده
پنجمين نشانه که نشان مي دهد يک ازدواج به طلاق منتهي مي شود ،موقعي است که اقدامات يکي از همسران در ترميم و اصلاح تعارض با شکستمنتهي شده باشد. اقدامات اصلاحي تلاش هايي هستند که به وسيله همسرانبراي کاهش تعارض انجام مي شوند اقدام اصلاحي جنگ افزار سريهمسران خوشبخت است.
اين تلاش ها استفاده از هر روشي براي اجتناب از هيجانات منفي خزندهخارج از کنترل است. يک اقدام اصلاحي مي تواند حرکتي ساده همچونخنده يا لبخند يا عذرخواهي باشد؛ هر چيزي که به همسران براي کاهشتنش کمک کند. هر چند، اگر يکي از همسران احساس طغيان کردنداشته باشد، اين اقدامات اصلاحي ناموفق خواهد بود. همسري که احساسظغيان کردن دارد، خود را از قيد بحث رها مي کند و اقدامات اصلاحي رابيهوده مي سازد.
ششمين نشانه: خاطرات بد
آخرين نشانه طلاق موقعي است که همسران گذشته مشترک شان را با يکنگاه منفي به ياد مي آورند. تحقيقات من نشان دهنده همسراني کهعميقا با يک منظر منفي به همسرشان نگاه مي کنند، اغلب دوبارهگذشته شان را مي نويسند.
منفي گرايي اضافه اي که به اين صورت در زندگي همسران واردمي شود، به درک تحريف شده اي منتهي مي شود که مي تواند بر گذشته،حال و آينده يک رابطه زناشويي تاثير بگذارد.
به نظر اشترنبرگ عشق يک مثلث است و بهترين عشق به مثلث متساويالاضلاع
شباهت دارد. عشق تشکيل شده از سه عنصر است، صميميت، تعهد و دوستداشتن
تاکنون تست هاي روانشناسي زيادي ديده ايم، اما يکي از مشهورتريناين نمونه ها مثلث عشقي «اشترنبرگ» است که به نوعي مي توان آن رامتفاوت تر و بسيار درست تر از رقيبان دانست. «اشترنبرگ» يکي ازبزرگترين روانشناسان جهان است. او جزو اولين کساني است که تستروانشناسي را معمول کرده است.
عشق از نگاه اشترنبرگ
به نظر اشترنبرگ عشق يک مثلث است و بهترين عشق به مثلث متساويالاضلاع شباهت دارد. عشق تشکيل شده از سه عنصر است، صميميت، تعهد ودوست داشتن. عشق زماني بهترين حالت را خواهد داشت که هر يک از 3 عنصررا تقريبا به طور يکسان داشته باشد.
دستورالعمل:
در جاي خالي هر يک از کلمات مقياس زير ابتدا اسم کساني را که دوستداريد يا شيفته او هستيد بنويسيد، بعد مشخص کنيد که تا چه اندازهبا هر يک از جملات موافق هستيد. براي اين کار از مقياس 9 درجه اي کهدر آن «1 = اصلا؛ 3 = به طور متوسط؛ 9 = به طور کامل) است استفادهکنيد. از بقيه اعداد بين 1 و 9 براساس سطح موافقت خود با جملات کمکبگيريد.
1 - به شدت در فکر راحتي .............. هستم.
2 - با .............. روابط بسيار گرمي دارم.
3 - در مواقع دشوار، مي توانم روي .............. حساب کنم.
4 - .............. مي تواند در مواقع دشوار روي من حساب کند.
5 - آماده ام هر چه دارم با .............. قسمت کنم.
6 - .............. خيلي مرا از نظر عاطفي حمايت مي کند.
7 - .............. را از نظر عاطفي خيلي حمايت مي کنم.
8 - با .............. خيلي خوب ارتباط برقرار مي کنم.
9 - در زندگي خود، خيلي به .............. بدهکار هستم.
10 - خيلي خودم را به .............. نزديک احساس مي کنم.
11 - با .............. روابط بسيار خوشايندي دارم.
12 - به نظر خودم .............. را خوب درک مي کنم.
13 - .............. مرا خيلي خوب درک مي کند.
14 - فکر مي کنم که مي توانم به .............. افتخار کنم.
15 - برخي اسرار خودم را در اختيار .............. مي گذارم.
16 - هيچ چيزي مرا به اندازه ديدن .............. برنميانگيزد.
17 - تعجب مي کنم که در طول روز نيز خواب .............. را ميبينم.
18 - رابطه من با .............. خيلي رمانتيک است.
19 - شخصا، .............. را خيلي جذاب مي دانم.
20 - به نظر من .............. يک فرد ايده آل است.
21 - اصلا نمي توانم فکر کنم که فرد ديگري مثل ..............بتواند مرا اينقدر خوشحال کند.
22 - ترجيح مي دهم با .............. صميمي باشم نه با شخصديگر.
23 - هيچ چيز مهمتر از رابطه من با ..............نيست.
24 - مخصوصا دوست دارم که با .............. رابطه عاطفي داشتهباشم.
25 - در رابطه من با .............. تقريبا احساس و عواطف وجوددارد.
26 - واقعا .............. را دوست دارم.
27 - نمي توانم بدون .............. زندگي کنم.
28 - رابطه من با .............. خيلي پاک و صميمي است.
29 - وقتي فيلم هاي عاطفي نگاه مي کنم و وقتي رمان مي خوانم بهياد .............. مي افتم.
30 - در مورد .............. هميشه خيالپردازي مي کنم.
31 - متقاعد شده ام که .............. را دوست دارم.
32 - تلاش من اين است که رابطه صميمانه ام را با .............. حفظکنم.
33 - به علت تعهدي که نسبت به .............. دارم، اجازه نمي دهم کسيبين ما دخالت کند.
34 - معتقدم که رابطه من با .............. هميشه ثابت خواهد بود.
35 - هيچ چيزي نمي تواند در تعهد من نسبت به ..............خلل وارد کند.
36 - عشق من نسبت به .............. تا آخر عمرم باقي خواهد ماند.
37 - هميشه نسبت به .............. احساس مسئوليت خواهم کرد.
38 - تعهد من نسبت به .............. بسيار سفت و سخت است.
39 - نمي توانم تصور کنم که بين من و .............. فاصله بيفتد.
40 - در مورد عشق خود نسبت به .............. ترديد ندارم.
41 - رابطه خودم را با .............. دائمي مي دانم.
42 - رابطه خودم را با .............. يک تصميم گيري عاقلانه ميدانم.
43 - خودم را نسبت به .............. مسئول مي دانم.
44 - تصميم دارم به رابطه خود با .............. ادامه دهم.
45 - حتي زماني که .............. رفتار نامناسب دارد، سعي مي کنمرابطه خود را با او حفظ کنم.
نمره گذاري
از 45 جمله نوشته شده در بالا، 15 جمله اول صميميت، 15 جمله بعدي دوستداشتن زودگذر و 15 جمله آخري تعهد را منعکس مي کنند. اعدادي راکه در جلوي هر گروه 15 جمله اي گذاشتيد جمع کنيد تا سطح شمادر 3 عنصر عشق معلوم شود. براي تغيير نتايج خود مي توانيد به درجهبندي زير نگاه کنيد:
مقايسه نتايج خود با نتايج ديگران
با ارزيابي شدت نسبي سه عنصر عشق، مي توانيد از تفسير هاي زير کمکبگيريد تا بدانيد که همسر خود را چقدر دوست داريد.
فقدان عشق :
در اين نوع رابطه هيچ يک از عناصر عشق وجود ندارد! اين رابطه رادر زندگي روزانه با مردم عادي داريم. اگر احساس تان دربارهطرف مقابل از اين نوع باشد، مي توان گفت: «رابطه تان در معرض خطراست!»
همدلي :
اين احساس زماني دست مي دهد که دوست داشتن و تعهد به مقدار کم حضورداشته باشند اما صميميت در حد بالايي باشد. اين احساس را معمولا درمورد دوستان صميمي داريم.
شور و شوق :
از ويژگي هاي روابطي است که در آنها دوست داشتن شديد است اماصميميت و تعهد در سطح ضعيفي قرار دارند.
عشق خالي :
زماني احساس مي شود که تعهد قوي باشد اما دوست داشتن و صميميت در سطحپاييني قرار مي گيرند.
عشق رمانيتک :
محبت و صميميت شديد است اما به اندازه کافي زندگي مشترک يا تجربهمشترک ندارند تا متقابلا احساس تعهد کنند.
عشق عاطفي :
صميميت و تعهد شديد است اما احساس ضعيف!
عشق ساده لوحانه :
دوست داشتن و تعهد بالاست اما صميميت ضعيف است. در زوج هايي ديده ميشود که يک عنصر مشترک قوي دارند و به همين دليل تصميم مي گيرندازدواج کنند حتي اگر يکديگر را نشناسند. آنها پس ازآنکه نسبت به هم متعهد مي شوند احساس صميميت مي کنند، گاهي هماحساس مي کنند همديگر را دوست دارند.
عشق آرماني :
اين عشق کامل 3 عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود دارد، همانطور کهاشترنبرگ مي گويد: «رسيدن به اين مرحله خيلي آسانتر ازنگه داشتن آن است.»
يکي از علل شايع اما پنهاني که موجب بروز اختلالات جنسي و رسيدنبه
درجاتي از ناتواني جنسي در دو جنس زن و مرد ميشود بيماري ديابتاست؛
آمارها نشان ميدهد امروزه درصد زيادي از همسران به دليل اختلالات وناتواني جنسي شريک زندگيشان، به بهانههاي مختلف از ادامهزندگي مشترک سرباز ميزنند. اختلالاتي که اغلب درمانپذيربوده و اصل اساسي آن آگاهي از علل پيدايش و پشتکار درمهار و مداواي آن است.
يکي از علل شايع اما پنهاني که موجب بروز اختلالات جنسي و رسيدنبه درجاتي از ناتواني جنسي در دو جنس زن و مرد ميشود بيماري ديابتاست؛ بيماري شايعي که در ايران رشد صعودي داشته و کمتر خانوادهايرا ميتوان يافت که از مشکلات و دردسرهاي آن بيخبر باشد. آثار و عوارضيکه ديابت بر بدن ميگذارد، يکي دوتا نيست و از فرق سر تا نوکپا? ممکن است با علايم اين بيماري درگير شود. اما مهمترينعارضه خانمانسوز آن که ?بر اثر بيتوجهي در کنترل قند خون ميتواند تيشهبه ريشه خانواده بزند، اختلالات جنسي ناشي از آن است.
نتايج تحقيقات نشان ميدهد بيش از 20 تا 25 درصد بيماران ديابتيدچار مراحل شديد افسردگي و 40 تا 50 درصد آنها دچارحالات استرس و اضطراب هستند که از علايم هشداردهنده آن ميتوان بهتشديد سردمزاجي جنسي، تغيير در خواب و خلق و خو، خستگي مداوم،تغيير حافظه، کم شدن اعتماد به نفس و احساس گناه اشاره کرد.
اما پرسش هايي مطرح است، از جمله اينکه آيا مبتلايان به ديابتلزوما به ناتواني جنسي و اختلالات روحي و رواني مبتلا ميشوند؟ ايناختلال در جنس مونث نمود بيشتري دارد يا جنس مذکر؟ آيا با رواندرمانيميتوان از ناتواني جنسي و افسردگي ناشي از ديابت کاست يا به دارودرماني نياز است؟ آيا ناتواني جنسي و استرس ناشي از بيماري ديابت بهطور قطعي درمان ميشود؟
از انکار تا پذيرش واقعيت
دکتر عابديني، روانشناس باليني، با اشاره به اينکه انسان وقتي با يکحادثه يا اتفاق ناخوشايند مثل خبر مبتلا شدن به بيماري ديابت و نيازبه تزريق روزانه و چند نوبته انسولين مواجه ميشود، از نظر روحي،رواني و رفتاري چند مرحله را تجربه ميکند، ميگويد: وقتيفردي براي اولين بار متوجه ميشود که ديابت دارد، مرگ را درچند قدمي خود احساس ميکند و سيستم ذهنياش بشدت درگيرپيامدهاي ناخوشايند اين بيماري، همچون زخمهاي ديابتي، قطععضو يا نابينايي ميشود و اينکه بايد تا آخر عمر از انسولين استفادهکند برايش زجرآور است.
اما در مرحله بعد چون بدن ميخواهد با استرس شديد اين اتفاقمقابله و فرد را از صدمات روحي استرس محافظت کند، سيستم رواني که مجهزبه مکانيزم دفاعي انکار است وارد عمل شده و تا حدودي فرد با انکارواقعيت به آرامش ميرسد. اين روانشناس ادامه ميدهد: در مرحلهاي کهعلايم بيماري?نمايان مي?شود، فرد مبتلا دچار خشم و غضب شده وبدون اينکه بخواهد، از خود واکنشها?ي نامطلوب نشان ميدهد، مثلا بهتقدير الهي واکنش نشان ميدهد که چرا پدر و مادرش مسببانتقال ژن بيمار به او بودهاند و دق و دلي خود را با گير دادنروي اطرافيان و اعضاي خانواده خالي ميکند. اما طولي نميکشد که فرد خودرا در برابر قضا و قدر و بيماري ناتوان ديده و غم و اندوه به او غلبهميکند و احتمال اينکه به افسردگي دچار شود، زياد است.
روي خوش اين ماجرا وقتي است که سرانجام فرد ـ برخي زودتر و برخي ديرترـ واقعيت را ميپذيرد و با ديابت کنار ميآيد. سيستم رواني ما بهگونهاي است که پس از گذشت مدت زماني با شرايط موجودسازگار ميشود. يعني فرد ميپذيرد که هر انساني به نوعي درمعرض حوادث و مخاطرات قرار ميگيرد و در اين ميان او به ديابتدچار شده است. به گفته وي مبتلايان به ديابت ميتوانند باکنترل و مهار قند خون تا حد زيادي از همه پيامدهاي ناخوشايند اينبيماري در امان بمانند و همچون ديگران يک زندگي طبيعيداشته باشند.
ديابت، عملکرد جنسي را مختل ميکند
يکي از عوارض شايع اما پنهان بيماري ديابت که بر اثرسهلانگاري در کنترل قند خون و مهار ناصحيح بيماري بروز ميکند،اختلالات جنسي و رسيدن به درجاتي از ناتواني جنسي است که بيمارميپذيرد اين ناتواني ناشي از ديابت درمانپذير نيست، بهمتخصص مراجعه نکرده و به کنارهگيري از برقراري روابط و مقاربتزناشويي ادامه ميدهد و در نتيجه باعث نارضايتي شريک زندگي ميشودو ميتواند يکي از علل عمده متارکه، طلاق و حتي خيانت همسران بهيکديگر باشد.
ناتواني جنسي در ديابتيها، مبتلايان به مشکلات قلبي ـ عروقي و کليويبيشتر جنبه جسمي دارد و گرچه 20 تا 40 درصد افراد سالم همدر طول زندگي مشترکشان احتمال دارد با درجاتي از اختلالات وناتواني جنسي دست و پنجه نرم کنند، اما ميتوان گفت بيشترمبتلايان به ديابت درجاتي از اين اختلال را تجربه ميکنند که درصد کمياز آن نيز ميتواند مربوط به استرس و اضطراب روحي ناشي از بيماري يامصرف داروهاي مربوط باشد.
استرس و اضطراب از عوامل عمده و کشنده ميل و توان جنسي است و در افرادسالم و بيمار ميتواند ناتوانکننده باشد و اين موضوع زماني غير قابلتحملتر ميشود که همسر طي روابط زناشويي همکاري و سازگاري لازم رانداشته و مدام شريک زندگي?اش را متهم به ناکارآمدي و ناتوانيکند. به گفته اين روانشناس باليني معمولا ناتواني جنسي واختلالات مربوط به آن در مردان با زود انزالي، دير انزالي، اختلالنعوظ و نقص در تحريک بروز ميکند.
بيشتر? اين افراد از نظر تمايلات و خيالپردازي جنسي در برابرمحرکهاي بيروني تحريکپذيرند اما از نظر جسمي به دليل آنکه ديابتسيستم خونرساني به ناحيه تناسلي را دچار مشکل ميکند از نظر نعوظدچار اختلال ميشوند و نميتوانند روابط و مقاربت رضايتمندي داشتهباشند. اين مشکل در خانمهاي مبتلا به ديابت هم به صورت خشکي ناحيهتناسلي، سوزش، مقاربت دردناک و نرسيدن به ارگاسم بروز ميکند کهالبته به گفته اين روانشناس ناتواني جنسي در مردان تاثيراتنامطلوب جنسي و روحي بيشتري دارد.
چرا که شور جنسي در اغلب مردان با رسيدن به نعوظ و تاثيرات مثبترواني آن به حداکثر ميرسد و کيفيت زندگي جنس مذکر از اين طريقارتقا مييابد و در صورتي که به اين مرحله نرسند صدمات روحي از جملهافسردگي، استرس و اضطراب آنان چند برابر ميشود، اما در زناناختلالات جنسي آنان برخلاف مردان نمود بيروني ندارد و به دليل آنکهشور جنسي آنها بيشتر جنبه عاطفي و احساسي دارد، اگر بهارگاسم هم نرسند، روابط زناشويي برايشان ناخوشايند نخواهد بود.در واقع نوازش و عشق ورزيدن ميتواند براي جنس مونث مطلوب و رضايتبخشباشد.
به گفته دکتر عابديني اختلالات جنسي در مبتلايان به هر دو نوعديابت 1 و 2 تظاهر ميکند، اما چون مبتلايان به ديابت نوع دو اغلببه دليل ناپرهيزيهاي غذايي و کنترل نکردن صحيح قند خون در سنينبالا دچار ديابت ميشوند، ضعف جسمي و مشکل جنسي آنها بيشتردردسرساز خواهد بود.
استرس، ناتواني جنسي را شعلهور ميکند
ناتواني جنسي تا چه حد به تشديد افسردگي، استرس و تضعيفروحيه و اعتماد به نفس فرد مبتلا منجر ميشود؟ يعني استرس باعث بروزناتواني جنسي ميشود يا ناتواني جنسي موجب استرس ميشود؟
استرس و اضطراب از عوامل عمده و کشنده ميل و توان جنسي است و در افرادسالم و بيمار ميتواند ناتوانکننده باشد و اين موضوع زماني غير قابلتحملتر ميشود که همسر ? طي روابط زناشويي همکاري و سازگاري لازمرا نداشته و مدام شريک زندگي?اش را متهم به ناکارآمدي و ناتوانيکند.
به گفته اين روانشناس در زمان مقاربت مغز با ترشح دوپامينباعث کيفوري، لذت و نشاط فرد ميشود اما اگر فرد، مبتلا به نوعيبيماري باشد و سيستم ذهني و مغزي او مدام درگير تبعات نامطلوببيماري باشد مغز قادر به ترشح ميزان معيني دوپامين نخواهد بود وبه طور مستمر فرد در استرس (نوعي فشار رواني) به سر ميبرد و نميتواندتمرکز لازم را داشته و از مقاربت لذت ببرد.
از سوي ديگر، برخي داروهاي مصرفي، انسولين و کم و زياد شدنگلوکز که غذاي اصلي مغز است ميتواند فرد را مضطرب کرده واگر اين بي نظميها طولاني شود، ميتواند روي يکسري از هورمونها وسيستم اعصاب تاثير بگذارد و باعث افسردگي شود که در پيآن تضعيف روحيه، اعتماد به نفس پايين و افت قدرت و جسارت ايجادميشود و در اثر کشته شدن انگيزهها ممکن است مهار زندگي ازدست فرد خارج شود. گاهي هم احتمال دارد فرد براي دستيابي به حاليخوش و در کل شانه خالي کردن از مشکلات زندگي به سمت مصرف الکل ومواد مخدر گرايش يابد.
اختلالات و ناتواني جنسي درمانپذير است
با توجه به اينکه برخي داروهاي روانپزشکي که براي درمانافسردگي و استرس ناشي از ديابت تجويز ميشود خود باعث تشديد سردمزاجي جنسي ميشود بهتر است که مبتلايان روان درماني شوند يا دارودرماني؟
عابديني مي?گويد : تا زماني که قند خون به طور صحيح کنترل نشود وتا زماني که سيستم مغزي و جسمي درگير باشد، نميتوان ازرواندرماني استفاده کرد، ?چون ديابت يک بيماري جسمي بوده واسترس، اضطراب و افسردگي نشات گرفته از آن است، در نتيجهروان درماني به تنهايي پاسخگو نيست و بايد اختلالات فردمبتلا با دارو درمان شود. البته براي افزايش بينش فرد ديابتي ازبيمارياش، ميتوان در کنار دارودرماني از رواندرماني هم استفادهکرد.
از طريق روان درماني ميتوان اطلاعات و عملکرد جنسي فرد مبتلا را ارتقاداد. فرد مبتلا به ديابت که دچار درجاتي از اختلالات و ناتوانيجنسي است بايد با مراجعه به سکس تراپيست که در کلينيک سلامتخانواده واقع در مجتمعهاي درماني معتبر آماده پذيرش هستند، ايناطلاعات را دريافت کند.
به گفته وي، افراد دچار ناتواني جنسي بايد بدانند، برايارتقاي کيفيت روابط زناشويي، مقاربت شرط برقراري رابطهاي رضايتمندنيست. بلکه از طريق حسگذاري جنسي که از طريق لمس و نوازش نقاطيصورت ميگيرد تخيلات جنسي تظاهر ميکند که گرچه باعث کنشو واکنش جنسي و هيجاني نميشود، اما همسران با همکاري و سازگاريبا يکديگر ميتوانند به درجاتي از رضايتمندي جنسي و آرامش دستيابند.
مشکلات ناشي از ديابت چون بيشتر جنبه جسمي دارد تا رواني، کمترميتوان از هيپنوتيزم استفاده کرد. هيپنوتيزمتراپيتکنيکي تلقيني است که در خواب يا بيداري با ايجاد خلسه، افکاري به فردتلقين ميشود. به گفته اين روانشناس افسردگي، استرس وناتواني جنسي ناشي از ديابت قابل درمان است که معمولا براي درمان ايننوع اختلالات مراجعه به کلينيکهايي که روانشناس، روانپزشک ومددکار اجتماعي با يکديگر براي درمان، فعاليت ميکنند توصيهميشود. او خاطرنشان ميکند براي مقابله با استرس، شل کردن? تمام عضلاتبدن در اولويت است و ورزش و خواب با کيفيت پيشنهاد ميشود.
. بعد از ?? سالگي، متابوليسم بدن کندتر شده، افزايش وزن طبيعياست (در قسمتهاي خاصي از بدن)، تراکم استخوانها کاهش مييابد، قوايجنسي کم شده و احتمالا احساس افسردگي غالب ميشود.
افزايش سن يکي از دغدغه هاي اصلي خانم هاست که اکثرا همراه باافسردگي و نااميدي است، ديدگاه ما به زندگي تعيينکننده برخورد ما با اين مسئله است !شما در چه سني هستيد ؟ آياسنتان را دوست داريد؟
نگران نباشيد، هنوز زمان کافي براي تجربيات جديد داريد!
سفيدي موهايم دوباره نمايان شدند. مهم نيست که تا به حال چند بارآنها را رنگ کردهام، فردا دوباره رنگشان ميکنم، فقط دائمايادآوري ميکنند که من دو هفته پيش وارد چهل سالگيشدم.
واقعيت اين است که تغييراتي در بدنم در حال وقوع است و سفيدي موهايمکه هر دم رخ مينمايد آخرين مشکلي است که بايد به آن بپردازم. بعداز ?? سالگي، متابوليسم بدن کندتر شده، افزايش وزن طبيعي است (درقسمتهاي خاصي از بدن)، تراکم استخوانها کاهش مييابد، قواي جنسي کم شدهو احتمالا احساس افسردگي غالب ميشود.
نياز به ماموگرافي دارم و متوجه شدم که روابط زناشوييام سختترخواهد بود. پس تعجبي ندارد که اين دوران "بحران ميانسالي" نامگرفته است.
گرچه هيچ چيز بدتر از اين نيست که ببينيدتواناييهاي جسمي شما رو به افول است و زمان براي تجربه خيلي از اموررو به اتمام است. براي مادر شدن، براي رسيدن به اهداف شغلي، براي سفربه دور دنيا !
من همه اين چيزها را عملا در زندگي به چشم ديدم.پنج سال قبل را به ياد ميآورم که نيمه شب با پريشاني ازخواب ميپرديم و به اين فکر ميکردم که به هيچ يک از روياهايمجامه عمل نپوشاندم. تيک تيک ساعت برايم عذابي همچون شليکگلوله به گلويم بود. سعي ميکردم نفس عمق بکشم و به اين فکرکنم که اگر دست به کار نشوم،
زندگيام به پايان خواهد رسيد و من هيچ نکردهام.
"اما همه اينها منجر به مرگ تدريجي روياهايم نخواهد شد"
براساس آمار اعلام شده از سوي مرکز کنترل و پيشگيري ازبيماريها، در واقع روياهاي محقق نشده يکي از دلايل ازدياد خودکشي درسنين بين ?? تا ?? سالگي است.
علاوه براين، امروزه زنان در سنين بين ?? تا ?? سالگي در خطرابتلا به افسردگي هستند و براي اولين بار در تاريخ بشر، زنان ازمردان غمگينتر هستند و در اکثر موارد، به دليل محو شدن زنان درخواستههاي ديگران! افسرده و بيانگيزه بودن شما، نه به نفعهمکارانتان، نه فرزندان و همسرتان و نه حتي به نفع خودتاناست.
به همين دليل شادي شما مقدم بر هر چيز ديگريست.
درباره اين ? سوال به دقت فکر کنيد:
آرزوي محال شما چيست؟
چند سال براي تحقق اين آرزو چشم انتظار بوديد و چقدربرايش تلاش کرديد؟
اگر اين آرزو محقق ميشد، چه تحولي در وجود شما به وجودميآمد؟
تحقق اين آرزو چه سودي برايتان دارد؟
اصلا چرا آرزويتان محقق نشده؟ چه موانعي برسر راهتانبوده؟
پاسخ به سوال آخر کمي پيچيده است، زيرا پاسخ آنچندان واضح نيست. احتمالا اگر به دقت کنکاش کنيد، متوجهميشويد که مانع حقيقي ترسهاي شما هستند.
ترس از طردشدن، ترس از سرزنش شدن و ترس از شکست! بنابراين، برايپيشرفت و گامي به جلو بايد باور کنيد که ناممکن وجود ندارد،خودتان را باور کنيد و بر ترسهايتان غلبه کنيد.
در نتيجه، آن گام کوچک براي تحقق رويايتان چيست؟اگر آرزويتان نوشتن يک کتاب است، دست به کار شده و يک صفحهبنويسيد؟ اگر قصد ازدواج داريد، بدانيد که در بين مردان هم، خوبپيدا ميشود و توقعاتتان را کم کنيد. هرچه که هست: دست بهکار شويد.
براي تحقق آن به کمک بيشتري نياز داريد؟ به يک مشاور مراجعه کنيد!
چهل سالگي بحران نيست. چهل سالگي را گامي بهجلو و روزنهاي براي تحقق روياهايتان تلقي کنيد.
يکي از وحشتناکترين لحظاتي که ممکن است در زندگي برايتان اتفاقبيافتد اين است که وارد چهل سالگي شده و متوجه شويد آرزوييکه از اعماق وجود و قلبا، خواهانش بوديد محقق نشده است. شما متولدشدهايد که زني آزاد و افسانهاي باشيد و مادامي که گامي به جلوبراي تحقق آرزوهايتان برنداريد حس شکستخوردگي،
سرباربودن و افسردگي رهايتان نخواهد کرد.
در ذات شما قدرتي به وديعه گذاشته شده که اختيار زندگيتاندر دستان خودتان باشد. در ذات شما قدرتي است که اتفاقات گذشته،مانع از گامهاي آينده نباشد. تجربياتي کسب کردهايد و آماده ادامهراه زندگي هستيد، اما بايد به پاخيزيد و تصميم به عملبگيريد. همين حالا تصميم بگيريد.
در حالي که با يک شاخه گل، يک کلمه محبت آميز و چند دقيقهصحبت صميمانه، مي توان مشکلات و دلخوري ها را از سر راه برداشت وزندگي شيريني را در کنار همسر خود در پيش گرفت. شايدباور نکنيد ولي راه هاي ساده اي براي ابراز علاقه به همسرتان وجوددارد و نيازي نيست براي اين که عشق و علاقه خود را به همسرتان ثابتکنيد کارهاي محيرالعقولي انجام دهيد. در ادامه با برخي از روش هاي بهظاهر کوچک ولي تاثيرگذار آشنا خواهيد شد.
شايد باور نکنيد ولي راه هاي ساده اي براي ابراز علاقه به همسرتانوجود دارد و نيازي نيست براي اين که عشق و علاقه خود را به همسرتانثابت کنيد کارهاي محيرالعقولي انجام دهيد. در ادامه با برخي از روشهاي به ظاهر کوچک ولي تاثيرگذار آشنا خواهيد شد.
يکي از اشتباهات جبران ناپذير برخي زوج ها بعد از آغاززندگي مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت براييکديگر است. گويا همه چيز فداي روزمرگي ها ميشود. غافل از اينکه اين مسئله باعث دور شدن و دلخوري زن و شوهر ازيکديگر و ايجاد فاصله بين آن دو مي شود.
در حالي که با يک شاخه گل، يک کلمه محبت آميز و چند دقيقهصحبت صميمانه، مي توان مشکلات و دلخوري ها را از سر راه برداشت وزندگي شيريني را در کنار همسر خود در پيش گرفت. شايدباور نکنيد ولي راه هاي ساده اي براي ابراز علاقه به همسرتان وجوددارد و نيازي نيست براي اين که عشق و علاقه خود را به همسرتان ثابتکنيد کارهاي محيرالعقولي انجام دهيد. در ادامه با برخي از روش هاي بهظاهر کوچک ولي تاثيرگذار آشنا خواهيد شد.
_ براي او پيام هاي محبت آميز بفرستيد
به تلفن همراه او پيامکي صميمانه بفرستيد. مطمئن باشيد که اينکار هم شيرين و هم جالب است.
_ يکي از کارهاي مشکل او را انجام دهيد
يکي از کارهاي روزمره را که او رغبتي به انجام آن ندارد، انتخاب کنيدو براي او انجام دهيد و احساس او را هنگامي که از انجامگرفتن آن کار توسط شما مطلع مي شود، نظاره گر باشيد.
_ حس قدرداني خود را ابراز کنيد
وقتي همسرتان سخت کار مي کند يا برايتان کاري انجام مي دهد،بگذاريد بداند که شما قدردان زحمات او هستيد.
_ براي او دعا کنيد
از خداوند بخواهيد که در درست انجام دادن همه کارها، او را ياري کند.همچنين گاهي اجازه دهيد همسرتان اين دعا را بشنود. اين کارسبب مي شود تا او دريابد که وقتي او قادر به انجام کاري نيست، شما ازشخصي توانا برايش درخواست کمک مي کنيد.
_ با هم به پياده روي يا گردش برويد
بگذاريد طبيعت خلق و خوي شما را براي دوست داشتن تنظيم کند. صحبتکنيد و گوش دهيد.
_ انتظار نداشته باشيد آنچه را در ذهنتان مي گذردبخواند
اگر موضوعي هست که مي خواهيد همسرتان بداند، به او بگوييد،از او انتظار نداشته باشيد که از افکار و احتياجاتتان باخبر باشد.
_ از جاسوسي کردن بپرهيزيد
از مخفيانه زير نظر گرفتن و بررسي همسرتان دوري کنيد. اگرمي خواهيد چيزي را بدانيد، بدون رودربايستي از او سؤال کنيد.
_ با هم بخنديد
دوران بزرگسالي خود را براي لحظاتي فراموش کنيد و با هم کارهايبچه گانه و شادي آور انجام دهيد. همچنين، اگر کاراشتباهي انجام شد، سعي کنيد با شوخي و خنده از آن بگذريد. اينکار سبب کاهش استرس در آن شرايط خواهد شد.
_ کارت پستال هاي عاشقانه به او بدهيد
منتظر يک مناسبت خاص نباشيد تا به او هديه اي بدهيد. عاشقانه ترينکارتي که مي توانيد را پيدا کنيد و در ماشين او بگذاريد.فراموش نکنيد که پيام عاشقانه خود را هم در آن بنويسيد.
_ درباره آينده گفت وگو کنيد
آينده آنچنان که به نظر مي رسد دور نيست. درباره جاهايي که دوستداريد وقتي 50 سال از ازدواجتان گذشت برويد، با هم حرف بزنيد وسعي کنيد تا آن روياها به واقعيت تبديل شوند.
_ گذشته ها، گذشته!
چنانچه همسرتان با رفتار يا گفتارش باعث آزردگيشما شده است، او را ببخشيد. هرگاه اختلافي به وجود آمد،گذشته ها را به رخ او نکشيد، به خصوص اگر اظهارپشيماني کرده است.
_ در برابر دوستانش به او افتخار کنيد
گاهي اوقات به منظور دلگرمي دادن به او بگذاريد تعريفهاي شما را درباره رفتارها و کردارهاي خوبش بشنود.
_ با هم عبادت کنيد
زوجي که با هم نماز مي خوانند، با يکديگر ميمانند. اينها لحظاتيلطيف و خاص هستند که بين هر دو شما به يک ميزان تقسيم مي شود و به يکاندازه اهميت دارد.
_ هر از گاهي غذايتان را زير نور شمع بخوريد
غذاي مورد علاقه او را بپزيد و شمع ها را روشن کنيد. زماني را بهتمرکز و توجه به يکديگر و نگاه کردن در چشمان هماختصاص دهيد.
_ در برابر ديگران او را مورد انتقاد قرار ندهيد
اگر حس مي کنيد همسرتان به کمي انتقاد سازنده نياز دارد، بههيچ وجه آن را مطرح نکنيد مگر خصوصي و با لحني دوستانه.مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پايين آمدن عزت نفس وجريحه دار شدن احساسات مي شود.
_ در چشمان او بنگريد
زماني که همسرتان با شما صحبت مي کند، مستقيم به چشمان اونگاه کنيد. نه تنها اين کار نشانگر اين است که شما بهآنچه او مي گويد علاقه منديد، بلکه چيزي در نگاهکردن در چشمان او وجود دارد که به شما انرژي والايي خواهدداد.
_ حداقل روزي يک بار به او بگوييد «دوستت دارم» اين جمله ساده وکم خرج آن چنان اثري دارد که تا آن را به زبان نياورده ايد تاثيرآن را درک نخواهيد کرد.