پنج سؤال زنان ازسلامت جنسی

بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی
پنج سؤال زنان ازسلامت جنسي
واژن زنان به طور طبيعي ترشح شفاف يا اندکي کدر و بيبو دارد کهپوست را آزار نميدهد. معمولا در طول چرخه قاعدگيطبيعي، ميزان و قوام اين ترشح تغيير ميکند. در زماني از ماه ممکن استاندکي ترشح بسيار رقيق يا آبکي وجود داشته باشد و در زماني ديگرترشح بسيار غليظتر شود. همه اين انواع ترشحات طبيعي هستند.



اما اگر ترشح واژن بودار، سوزاننده يا تحريککننده باشد، غيرطبيعياست. اين تحريک گاهي به صورت خارش، سوزش يا هر دوي آنها خود رانشان ميدهد. خارش ممکن است در هر زماني از روز بروز کند اما در اغلبموارد در شبها آزاردهنده است. اين علايم در اغلب موارد با نزديکي جنسيبدتر ميشود. در صورتي که ميزان، رنگ يا بوي ترشحات واژن تغييرکرد به متخصص زنان مراجعه کنيد.
آيا برداشتن رحم با جراحي براي زن مشکلات جنسي ايجاد ميکند؟
برخي از زنان ممکن است پس از برداشتن رحم، تغييراتي در کارکردجنسي را تجربه کنند. اين تغيير ممکن است شامل کاهش ميل جنسي، کاهشلغزندگي و نرمي واژن و حس دستگاه تناسلي باشد. اين مشکلاتگاهي با تغييرات هورموني ناشي از برداشت رحم (و تخمدانها) همراهميشوند. گاهي هم اعصاب و عروق خوني ضروري براي کارکرد جنسي حينجراحي آسيب ميبينند.
هرچند وقت يک بار بايد معاينه لگني و آزمايش پاپاسمير را انجام داد؟
انجمن سرطان آمريکا توصيه ميکند زنان ? سال پس از شروع فعاليتجنسي يا پس از ?? سالگي (هر کدام زودتر بود)، سالي يک بارمعاينه لگني انجام دهند. اين معاينه بايد شامل انجام آزمايشسالانه «پاپ اسمير» (نمونهبرداري از سلولهاي دهانه رحم برايتشخيص زودرس سرطان) باشد.
زناني که در معرض خطر بالاي سرطان هستند، ممکن است به انجام مکررپاپ اسمير نياز داشته باشند. در زناني که براي چند سالپاپاسمير طبيعي دارند، فاصله ميان انجام آزمايشها بيشترميشود. در اين مورد با پزشکتان مشورت کنيد.
آيا هورموندرماني جايگزين پس از يائسگي براي زنان مضراست؟
در مورد بيخطر بودن انجام هورموندرماني جايگزين پس ازيائسگي اختلاف نظر زيادي ميان دانشمندان وجود دارد. به طور کليتصور ميشود هورموندرماني به حفظ سلامت استخوانها پس ازيائسگي کمک ميکند و علايم يائسگي مانندگرگرفتگي را تخفيف ميدهد اما مانند هر درمانديگري ممکن است آثار جانبي زيانباري از جمله افزايش خطر سرطانآندومتر (پوشش داخلي رحم) و سرطان پستان به وجود آيد.هورموندرماني جايگزين براي هر کسي مناسب نيست. در اين مورد باپزشکتان مشورت کنيد.
آيا ممکن است کسي در دوره شيردهي باردار شود؟
بله، گرچه شيردهي از پستان گاهي قاعدگي رامهار ميکند يا به تاخير مياندازد اما امکان وقوع بارداري وجود دارد.بنابراين لازم است که با پزشکتان در مورد روش مناسبپيشگيري از بارداري مشورت کنيد.

مشاهده پست مشابه : شمال چت|مهریا چت|گیلان چت|گلستان چت|مازندران چت|گرگان چت babolchat.ir بابل چتchitozchat.ir

دلایل خیانت بین زن و شوهرهای ایرانی

02

چگونه می توان از خودارضایی دست کشید؟

file

برای افزایش باروری چه باید خورد؟

02

چگونه در ازدواج دوم موفق باشیم؟

چگونه در ازدواج دوم موفق باشيم؟

اکثر کساني که ازدواج اولشان به دليل طلاق يا فوت همسرشان نتيجه اينداشته است، ماه هاي اول يا حتي چند سال اول قاطعانه ميگويند حرف از ازدواج نزن. مخصوصا افرادي که طلاق مي گيرندبه واسطه سختي هايي که کشيده اند، نسبت به ازدواج مجدد اظهار بيتمايلي مي کنند.
اکثر اين افراد مدتي بعد دوباره تصميم به ازدواج مي گيرند، امابه دليل يک تجربه ناموفق طبيعتا براي ازدواج دوم با محدوديت هاي ويژهاي روبه رو هستند.
متاسفانه برخي افراد وقتي مي خواهند دوباره ازدواج کنند، بيشتر بهدليل فشارهاي خانوادگي و اجتماعي، فرار از تنهايي يا حتي براي روکم کني همسر سابق و خانواده اش يا رفع نيازهاي عاطفي، جنسي و مالي وبدون در نظر گرفتن معيار مناسب و فقط براي فرار از شرايط موجودتن به ازدواج مجدد مي دهند. در حالي که کسي در ازدواج مجدد موفق تراست که بتواند فارغ از ازدواج اول با انگيزه هاي سالم و بهتريدست به انتخاب بزند.
خصوصيات مشترک در همه ازدواج هاي دوم:


کساني که دو بار ازدواج مي کنند ، معمولا داراي خصوصيات مشترکي هستند.از جمله اين که خودشان را بي تقصير مي دانند در حالي که در هر طلاقيطرف بي تقصير وجود ندارد.
اما با گذشت زمان و ورود به زندگي مشترک، تمام ايرادهايي کهدر همسر سابقشان وجود داشته، اين بار در زندگي جديدش جستجو ميکنند. در حالي که اصلا متوجه احساس وسواس گونه خود نسبت به مسائلکوچک نبود.
هر فردي پس از طلاق به ايراد و اشکال طرف مقابل بيشتر تاکيد وتکيه مي کند. تجربه نشان داده بيشتر افراد بعد از ازدواج مجدد بهدنبال عيب و ايرادهاي طرف مقابل هستند و به نقش و سهم خود و کم وکاستي هايي که در انتخاب همسر و زندگي مشترک داشته اند، توجهچنداني نمي کنند. رفتار و رويه زندگي گذشته نيز به طورمعمول در زندگي مشترک آينده تکرار مي شود. رفتار و عملکرد همسراندر زندگي مشترک اول و دوم از ثبات و پايداري نسبي برخورداراست.
مشکلات حل نشده با همسر سابق
يکي از مهم ترين نکته ها در ارتباط با ازدواج دوم که مي تواندتاثيرگذار باشد، موضوع مشکلات حل نشده با همسر سابق است.
نکته: متاسفانه ازدواج هاي دوم بيشتر به دليل فشارهاي خانوادگي واجتماعي، فرار از تنهايي يا رفع نيازهاي عاطفي جنسي و مالي و بدون درنظر گرفتن معيار مناسب انجام مي شود
البته اين امر در همه ازدواج هاي مجدد اتفاق نمي افتد.به هر حالزندگي هايي که منجر به طلاق شده داراي مجموعه اي از تعارض ها،مشکلات و درگيري هايي بوده که کار را به طلاق کشانده است. مقدارياز اين مشکلات پس از جدايي و به دليل نبود همسر به مرور زمانفراموش مي شود، اما برخي مسائل همچان پابرجا مي ماند. درصدقابل توجهي از اين مشکلات به دليل فرزندان ازدواج سابق است. بعضي ازاين مشکلات از طريق فرزندان به دليل حل نشدن مشکلات بين والدين وفرزندان به زندگي جديد سرايت مي کند.
همچنين مقدار قابل ملاحظه اي از رفتار و عملکرد همسران درزندگي مشترک از طريق برخورد با همسر سابق آشکار مي شود.
به عبارتي پنهاني ترين رفتار فرد در برخورد با همسر سابق خود رانشان مي دهد. مثلا ممکن است فرد پنهان کاري هايي در ازدواج دومداشته باشد که با پرس و جو مي توان تا حدودي به شناخت دستيافت.
نه تنها در ازدواج دوم بلکه در اولين ازدواج نيز نامزدي ها و عقدهاييکه به هم خورده است بايد مورد بررسي قرار گيرد.
عشق و ازدواج دوم
هر زن و مردي به ارتباطي لطيف و عاشقانه با همسر نياز دارد. حتيهمسراني که به عشق نيازمندند به طور نسبي مشکلات و اختلافاتي بايکديگر دارند، اما اين اختلافات کمرنگ تر از عشق ميانآنهاست.
برخورداري از ارتباطي عاشقانه با همسر، احساسي بسيار ارزشمند است. ايناتفاق مي تواند در ازدواج دوم نيز رخ دهد.
يکي از معيارهاي سنجش موفقيت در ازداوج دوم، ارتباط عاشقانه و موفقياست که بين زن و شوهر به وجود مي آيد. اين افراد عبارت « گل بيعيب خداست » را کاملا درک کرده اند.
همه ازدواج هاي دوم اگر با بررسي هاي لازم انجام شده باشد بهاندازه ازدواج اول شانس موفقيت دارند. بسياري از کساني که تجربهزندگي مشترک را دارند، قدر زندگي را بهتر مي دانند. افرادمعمولا پس از طلاق در حد و اندازه هايي نسبت به مشکلات خود درزندگي گذشته شان آگاهي پيدا مي کنند که البتهکافي نيست.
ديگر شرط موفقيت اين دسته از افراد بسته به اين است که فرد يکبازه زماني قابل قبولي را سپري کرده باشد، در حالي که يکي ازدلايل شکست در ازدواج دوم همين بازه زماني است، چرا که هنوزمشکلات روحي و رواني فرد پابرجاست در حالي که زندگي مشترکقبلي بسته شده است.
همچنين کساني که به ازدواج مجدد اقدام مي کنند، اگر دارايفرزند باشند، شرايطشان کمي متفاوت است. اين افراد به دليل داشتنفرزند، ديرتر ازدواج مي کنند. برخي از آنها نيز بعد از بزرگ شدنفرزندانشان به ازدواج مجدد اقدام مي کنند.
با فرزندان همسرمان چگونه رفتار کنيم؟
معمولا فرزندان اگر در سنين حساس کودکي يا نوجواني باشند نسبت بهازدواج پدر يا مادرشان واکنش منفي نشان مي دهند، اما نحوه رفتارفرزند در مقابل ناپدري يا نامادري بستگي زيادي به برخوردطرف مقابل دارد.
نکته بسيار مهم در اين زمينه خودجوشي و طبيعي بودن عواطف و احساساتاست. تجربه نشان داده است، فرد اگر به معناي واقعي همسرش را دوستداشته باشد به طور عادي فرزندان او را که حاصل ازدواج و زندگيگذشته اش هستند نيز دوست خواهد داشت.
چنانچه فرد ملاحظه کند فرزندش نيز مورد علاقه و احترامهمسرش است، چنين امري روي نگرش و علاقه مندي او نسبت بههمسر دوم اثر مثبت و سازنده اي دارد.
حتي در بعضي موارد فرد با مشاهده بي مهري هاي بي دليل همسرش نسبت بهفرزندش احساسي ناخوشايند نسبت به شريک زندگي خويش در ازدواج دومپيدا مي کند.
اشتباه ديگر افراد را در اين مورد مجبور کردن فرزند بويژه درسنين کم به گفتن «مامان» يا «بابا» به شخص تازه وارد در خانوادهمي داند.
گاهي در برخي خانواده ها مي بينيم که کودک را به گفتن بابايا مامان مجبور مي کنند. در حالي که کودک اگر خودش نخواهد طرفمقابل را مادر يا پدر خطاب کند، اين اجبار اثر سوء خواهدداشت.
کودکاني که پدر و مادرشان به علت جدايي اقدام به ازدواج مجدد ميکنند، شرايط سخت تري را مي گذرانند، زيرا کمتر حاضر بهپذيرش عضو جديد خانواده مي شوند.
بهتر است در اين مورد تصميم را به عهده خود کودک بگذاريم و به اوزمان بدهيم تا بتواند با اين مساله کنار بيايد.

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگویم؟

چگونه اشتباهات همسرم را به او بگويم؟

سوال مهمي که براي فرد در اين شرايط ايجاد مي شود، اين است که اين استکه آيا بايد اين مسئله را به روي همسرش بياورد يا از آنبگذرد؟

انسان جايزالخطاست! اين باور همه ي ماست؛ اما واقع به اين معني نيستکه به راحتي اشتباه کنيم؛ بلکه يعني هيچ انساني عاري از اشتباهنيست.


همه ما کم و بيش در زندگي اشتباهاتي داشته و داريم. مهم اين استکه درک کنيم چه اشتباهاتي کرده ايم و آنها را تکرار نکنيم. زن وشوهر در زندگي مشترک هم عاري از اشتباه نيستند. در واقعگاهي اين اشتباهات ما هستند که پايه هاي يک زندگيخانوادگي را به لرزه در مي آورند.
هنگام بروز اشتباهي از جانب همسرمان، لحن ما براي گفتن آنمي تواند تشديد کننده ي شرايط بد پيش آمده باشد؛ اما به هرحالمسئله اي است که بايد گفته شود.

آيا بايد اشتباهات همسرمان را به روي همسرمان بياوريم؟



يکي از مشکلاتي که زن و شوهر ها با آن روبه رو مي شوند، شرايطي است کهاشتباهي از جانب آنها رخ مي دهد و طرف مقابل شکل رفتار مناسب با آن رانمي داند. سوال مهمي که براي فرد در اين شرايط ايجاد ميشود، اين استکه اين است که آيا بايد اين مسئله را به روي همسرش بياورد يا از آنبگذرد؟
نکته ي ظريفي در اين تصميم گيري وجود دارد. گاهي اشتباهي کهاز همسرمان سر زده، عمدي نيست و همسرمان به عمد آن اشتباه را مرتکبنشده؛ بنابراين جداي از مساله ي ناراحتي پيش آمده، مهم است کهبدانيم همسرمان از آنجا که عمدي اين اشتباه را انجام نداده؛ پساشرافي هم به آن ندارد. يعني او نمي داند که اصلا کار اشتباهي انجامداده است.

در اين شرايط او حق دارد که بداند رفتار يا گفتارش درست نبوده؛چون اگر آن را تکرار کند و باعث ناراحتي ما بشود، نوعناراحتي شدت يافته ما از تکرار اين عمل اشتباه، او را مي رنجاند و اينتوقع هم در وي شکل ميگيرد که”من که نميدانستم اين کارم از نظر تواشتباه است”. پس بهتر است آنچه را حس مي کنيم ميتواندتکرارش ما را برنجاند و همسرمان هم از آن بي خبر است را حتما به اوبگوييم.

فضايي محترمانه براي گلايه
هنگام عنوان کردن اشتباهات همسرتان، ملايمت رفتاري و گفتاريرا فراموش نکيد. سر او داد نکشيد. با توهين يا کلمات نامناسب اشتباهشرا يادآور نشويد. تنها گفتن اين که ”من از اين کارت خوشم نيومد”کافي نيست و ممکن است زمينه ساز لجبازي هم بشود.
علت ناراحتي تان را عنوان کنيد تا اگر سوء تفاهمي ايجاد شده،برطرف شود. اگر همسرتان پي به اشتباهش مي برد، لازم نيستديگر ادامه بدهيد و موضوع را پشت سر هم تکرار کنيد.

وقتي اشتباهي عنوان شد و همسرتان آن را پذيرفت، آن را پايانيافته بدانيد و بار ديگر در مساله ي ديگر و اشتباهديگري که ربطي به اين موضوع ندارد، آن را پيش نکشيد.

با اشتباهات گروکشي نکنيد
متاسفانه وقتي اشتباه همسرتان را به رويش و آن را فراموش هم نمي کنيدو نمي بخشيد، جايي دوباره خودش را نشان مي دهد.
براي مثال، همسري در جايي که خودش اشتباه کرده، به جاي پذيرشاشتباه و تغيير و بهبود رفتارش، آن را مقابله به مثل با اشتباه قبليهمسرش عنوان مي کند و مسير اشتباهي از لجبازي را طي ميکند. بنابرايناشتباهات را به او بگوييد تا بابت آن ناراحتي خاصي را مدتها باخودتان حمل نکنيد و مانع ايجاد حس انتقام شويد.

اشتباه را با سرکوفت يکي نکنيد
متاسفانه لحن و روش ما مي تواند همه چيز را وارونه کند.گاهي تنها با تاکيد روي واژه اي يا بالا بردن صدا هنگاماداي جمله اي و … منظور سخن ما گم يا وارونه ميشود.

اگر ميخواهيد همسرتان را متوجه اشتباهي که مرتکب شده کنيد، آن رابه شکل بد منتقل نکنيد، سرکوفت نزنيد و لحن تحقيرکننده در پيشنگيريد. ضمن آن که بايد فرصت پاسخگويي به همسرتان همبدهيد و مانند نصايح والدين به کودکان، بحث را يکطرفه جلو نبريد.
شايد اين شما هستيد که اشتباه متوجه شده ايد و اين يکطرفه رفتنها ميتواند درنظر همسرتان خود راي بودن، استبداد و حتي روحيه ناسالم وترديدآميز بودن افکارتان را جلوه بدهد.

توبيخ نکنيد
اگر قصد داريد به همسرتان بگوييد کارش را اشتباه است، دروهله اي اول لحن مناسبي را انتخاب کنيد. هرگز از هر اشتباهي برايفرياد کشيدن سر همسرتان و ايجاد فرصتي براي دعواهاي خانگياستفاده کنيد. شما بايد اشتباه را و علت اين که چرا اشتباه است،به همسرتان شرح دهيد.
قرار نيست او را وارد جلسه محاکمه ي کوبنده اي کنيد. اطلاع رسانيمرحله ي اول کار است. به همسرتان بگوييد کارش اشتباه بود و برايشدليل بياوريد که به چه علت اشتباه است و چه تاثيري بر شمايا رابطه تان داشته. سپس دوستانه و با مهرباني از او بخواهيد کهدر رفتارش تجديد نظر کند.

برای همسرتان جذاب بمانید


بزرگترین وبلاگ در زمینه خواستگاری - ازدواج - مسائل جنسی

ذهن ما شبيه يك كامپيوتر است. كامپيوترها چه ميكنند؟اطلاعاتي را بهعنوان «ورودي» دريافت، آن را «پردازش» و اطلاعاتجديدي را بهعنوان «خروجي» توليد ميكنند. ما معمولا به اين فرآيندتوجهي نداريم. يادمان ميرود ذهن ما مثل يك كامپيوتر عمل ميكند وگاهي به همان عوارضي گرفتار ميشود كه كامپيوتر رويميزمان، مثلا ممكن است ويروسي شود.
در روان درماني شناختي، دانشي كه ما را دعوت ميكند به همان«پردازش»هاي ذهنمان توجه كنيم، «خطاهاي فكري» اينگونه توصيفميشوند: روندهاي فكري كه باعث ميشوند، نتوانيم از اتفاقات دوروبرمانارزيابي درستي داشته باشيم. رايجترين اين خطاها در كتابهاي رواندرماني شناختي توصيف شدهاند. من اما در اين مطلب اين خطاها را درروابط جنسي شرح خواهم داد. خواهيد ديد كه خيلي از ما، در خصوصيترينبخش افكارمان، گرفتار اين خطاها بودهايم و احتمالا تاثيراتمنفياش را هم در زندگي زناشوييمان حس كردهايم.
خطاي شماره يك: شخصيسازي - Personalization
اگه جادهها باريكن و كوچهها تاريكن. . . تقصير من بود!
آيا مسئول همه اتفاقاتي كه برايمان ميافتد، ما هستيم؟ بعضي از مااينطور فكر ميكنيم. به دنبال هر اتفاق ناخوشايندي، خودمان را سرزنشميكنيم انگار كه در مركز كائناتيم و همه چيز به ما ربطپيدا ميكند. نقطه مقابل اين خطا، خطاي ذهني ديگري است كهميتوانيم آن را خطاي «به من چه» بناميم. بعضي از ما هيچ وقتنميخواهيم بپذيريم كه دستكم در يك سري از اتفاقات ناخوشايندزندگيمان، خودمان مقصريم. هردوي اين ذهنيتها، خطا هستند اماخطاهاي نوع اول، مشكلات احساسي و عاطفي جديتري براي ما ايجادميكنند.
آيا من ديگر جذاب نيستم؟!
مثال: امشب از آن شبهايي است كه ياسمن هم از نظر جسمي و هم از نظرروحي دلش ميخواهد با شوهرش،كاوه باشد. كاوه ساعت 8 شب از سر كار ميرسدخانه. ياسمن حسابي به خودش رسيده و لباسهايي كه فكرميكند كاوه دوستدارد پوشيده و همه هنرش را براي جلبتوجه كاوه به كار ميبرد، اماكاوه اصلا توجه نميكند.
حتي از شبهاي ديگر هم خستهتر به نظر ميرسد. ياسمن دلش ميخواهدآنها حداقل با هم به تختخواب بروند اماكاوه ساعت 30/9 شب رويكاناپه خوابش ميبرد.ياسمن افسرده و عصبي ميشود. روبهروي كاوهمينشيند و به اين فكر ميكند كه خيلي زود زندگي مشتركشاندارد سردميشود. فكر ميكند بعد از گذشت يك سال از ازدواجشان، او ديگربراي كاوه جذاب نيست. تحليلموقعيت: ذهن ياسمن دچار خطاي«شخصيسازي» شده. او فراموش كرده كه خستگي كاوه ميتواند دلايلزياديداشته باشد كه اصلا ربطي به او ندارد. اگر در اولين فرصتمناسب از كاوه سؤال كند، كاوه به او توضيح خواهد داد كه آن روز، روزكاري فوقالعاده شلوغ و پراسترسي را گذرانده؛ استرس هم كهقاتل تمايلات جنسي است.
ياسمن يا هر كدام از ما، وقتي داريم خودمان را براي اتفاق ناخوشاينديكه برايمان افتاده سرزنش ميكنيم، بايد دو نكته را به ياد بياوريم:
1- احتمالات ديگر را فهرست كنيم: به اين فكر كنيم كه غير ازاينكه ما ممكن است منشا آن اتفاق ناخوشايند
باشيم، چه علتهاي ديگري ممكن است وجود داشته باشد. كاوهممكن بود با رئيساش دعوا كرده باشد؛ ممكن بود تصادف كرده باشد؛ حتيممكن بود بيحالياش بهخاطر شروع يك آنفلوآنزا باشد.
2- تحقيق كنيم: ميتوانيم كمي صبور باشيم و در اولين فرصت درباره آناتفاق ناخوشايند تحقيق كنيم. وقتي از كسي دلخوريم، ميتوانيم با اوصحبت كنيم؛ البته در وقت و موقعيت مناسب. ياسمن ميتوانست به خودشبگويد: «من امشب دوست داشتم اتفاق ديگري بيفتد، اما خب،نشد. خيلي چيزها هست كه آدم دوست دارد و نميشود. بهتر است امشبخودم را جور ديگري سرگرم كنم. فردا از كاوه ميپرسمچي باعث شده بود اينقدر ذهنش مشغول باشد.»
خطاي شماره دو: نابردباري در ناملايمات -
Low frustration tolernace
چهجوري بتونم؟ تحمل ندارم!
يك خطاي رايج در ذهن خيلي از ما اين است: شرايط دشوار را با شرايطغيرممكن يكي ميبينيم. فكر ميكنيم وقتي تحمل بعضي چيزها سخت است،آن چيزها تحملناكردني هستند. به خودمان ميگوييم: «مننميتوانم قبولش كنم.» درحاليكه منظورمان دقيقا اين است كه «قبول كردنشبرايم سخت است.»
مثال: زهره تا قبل از عقد، در صحبتهاي درگوشي و جستهگريختهشنيده بود كه شب اول عروسي، تجربه دردناكو ناخوشايندي است. او هميشهاز اين شب وحشت داشت و هميشه به خودش ميگفت كه نميتواند آن دردرا تحملكند و كارش به بيمارستان خواهد كشيد. حالا چند ماه است كهزهره عقد كرده و قرار است او و همسرش، يكي،دو سالي عقد بمانند تاشرايط همسرش براي شروع زندگي مشترك مساعد شود.
خانوادهها هم مشكلي براي اينكه زهره و همسرش با هم رابطه كامل داشتهباشند ندارند، اما رابطه زهره وهمسرش هرگز نتوانسته از حد معاشقهجلوتر برود. اوايل، زهره نميتوانست قبول كند و هربار به اولينرابطهفكر ميكرد، دچار اضطراب ميشد. بعد هم كه راضي شد، اصلارابطه امكانپذير نبود. زهره و همسرش حالا نگران شدهاند كهنكند هيچوقت نتوانند با هم رابطه داشته باشند. آنها دارند ميلجنسيشان را به هم از دستميدهند و حتي روابط عاطفيشان هم تحتالشعاعقرار گرفته است.
تحليل موقعيت: اگرچه مشكلي كه زهره در حال حاضر گرفتارآن است، «واژينيسموس» نام دارد و بايد حتما دورهرفتاردرماني را طي كندتا مشكل برطرف شود، اما حداقل يكي از دلايل ايجاد اين مشكل، ميتواندهمان خطايفكري زهره باشد كه در طول چند سال ادامه پيداكرده. اطلاعات غيرعلمي و نادرستي كه در دوره نوجواني وجواني ازاطرافيان درباره روابط جنسي ميشنويم، گاهي همراه پردازشهاينادرست ذهن ما ميشوند و نتيجه فاجعهبار ميشود.
وقتي زهره سالها به خودش ميگويد «من تحملش را ندارم» دو اتفاقميافتد: اول اينكه به مرور آزار يا رنج آناتفاق را بيشتر از آنچهواقعا هست تصور ميكند و ثانيا، تحمل خود را كمتر از آنچه هستدرنظر ميگيرد. به اينترتيب در مواجهه با اين موقعيت، آوار اضطراباست كه بر سر زهره خراب ميشود.زهره يا هر كدام از ما ميتوانيم براي ازبين بردن اين خطاي فكري، اينطور عمل كنيم:
1- با افرادي كه آن مرحله را با موفقيت گذراندهاندگفتوگو كنيم: وقتي فكر ميكنيم مواجهه با يك پديده برايمادشوار است، ميتوانيم با شنيدن تجربههاي موفق ديگران ذهنمان راآماده كنيم. حتما اينطور نيست كه همه آدمهااز آن موقعيت خاطره بديداشته باشند. خيليها هستند كه مثل ما همان ترس را داشتهاند اماتوانستهاند تجربه شيريني از آن مواجهه بسازند. زهره هم اگر باچند نفر از دوستان متاهل خود در اينباره صحبت ميكرد،ميتوانستذهنش را آماده كند.
2- به خودتان فشار بياوريد و انجام دهيد: توصيه مشهوري هست كهميگويد از آنچه ميترسي، خود را در آنبيفكن. حتي يكي ازتكنيكهاي رفتاردرماني در وسواسها، مواجههدرماني است. براي غلبه بر اينخطاي ذهني هم بايد خودمان را مجبور كنيم آن اتفاقي كه فكر ميكنيمتحملش را نداريم، بيفتد.
خطاي شماره سه: منفيبيني - Disqualifying the posostive
تو كه ميگي همه دنيا سياهه!
گاهي پردازشگر ذهن ما دچار اين اشكال ميشود: حتيبا دادههاي مثبت، خروجي منفي است. مثلا كسي از شماتعريف ميكند، اماشما به خودتان ميگوييد حتما ميخواهد به شما نزديك شود تا بعدضربهاي به شما بزند. يا همه چيز در زندگيتان آرام است اماشما با فرض اينكه اين آرامش قبل از توفان است، مدام دلشوره داريد.
رنگ غالب در اين دنيا خاكستري است. هيچ چيز مطلقا سفيديا مطلقا سياهي در اين دنيا وجود ندارد. پس همانقدر كه دليلندارد به همه چيز خوشبين باشيم، دليلي براي بدبيني به همهچيز هم وجود ندارد.
مثال: بهرام و مريم چهار سال است كه ازدواج كردهاند و يكپسر دو ساله دارند. زندگي خوبي دارند و همهچيزمرتب استاما بهرام مدتهاست در ذهنش مسئلهاي دارد كه كمكم بزرگ شده و رويروابط زناشوييشان تاثير گذاشته است.
بهرام احساس ميكند مريم بيش از حد چاق شده است. مريم با قدي حدود170 سانتيمتر، وقتي با بهرام ازدواجكرد، وزني حدود 65 كيلوگرمداشت كه بعد از بارداري به حدود 75 رسيد. او طي دو سال گذشتهوزنش را حدود70 نگه داشته اما بهرام همچنان فكر ميكند مريمتناسب اندامش را از دست داده است. از نظر بهرام، مريم مثلگذشتههاجذاب نيست و همين مسئله حتي روي تمايل بهرام به روابط زناشويي همتاثير منفي گذاشته است.
تحليل موقعيت: بهرام دچار خطاي فكري «منفيبيني» شده. او با اينعينك به همسرش نگاه ميكند و نهتنهازيباييهاي روح همسرش كه مادرفرزندش هم هست را نميبيند كه جذابيتهاي ظاهر او را هم ناديدهميگيرد.
نتيجه اينجور نگاه كردن البته فقط يك چيز است: نارضايتي ودلسردي بهرام از زندگي مشترك.
بهرام يا هركدام از ما براي پيشگيري يا درمان اين خطايذهني، ميتوانيم از اين راهها به خودمان كمك كنيم:
1- به بازخوردهاي مثبت ديگران توجه كنيم: چه وقتي احساسمنفي درباره خودمان داريم، چه در مورد چيزي يا
كسي در اطرافمان، بايد ذهنمان را معطوف كنيم به واكنشهاي ديگرانكه از زاويههاي ديگري به سوژه نگاه
ميكنند.

روشی تازه و جالب برای فهمیدن موفقیت در ازدواج !

file

اشتباهات زوج های جوان در ابتدای زندگی مشترک

اشتباهات زوج هاي جوان در ابتداي زندگي مشترک

معمولا بين زوج هايي که به خاطر هر مسئله کوچکي با هم جر و بحثمي کنند، اشتباهات مشترکي وجود دارد. اشتباهاتي که باعث مي شود فاصلهبين زوج ها بيشتر و بيشتر شود. زماني که فاصله بين زن و مردي درزندگي مشترک زياد شود، آن ها حرف يکديگر را نمي فهمند وگاهي تا مرز جدايي پيش مي روند و از هم جدا مي شوند.

فرض کنيد که شما در يک اتاقي هستيد که به جز نيم متر آن، بقيه اتاقکاملا کثيف است. هر انسان عاقلي براي تميز کردن اين اتاق، قطعا از نيممتر تميز آن شروع مي کند و بعد از آن همه اتاق را تميز مي کند.چه قدر زيباست که اگر زن يا مردي اشتباه کرد ابتدا نکاتمثبت شخصيت او و کارهاي مفيدي را که انجام داده است يادآوري کنيم وسپس نکات منفي را به او بگوييم. بالاخره بايد قبول کنيم کههمه ما انسانيم و ممکن است اشتباه کنيم اما در بين زوج هاي جوانمعمولا ? عادت اشتباه وجود دارد که ريشه بسياري از اختلاف هاي آناناست. در ادامه ايميل با اين ? اشتباه آشنا مي شويد و راه هايجايگزين آن ها را خواهيد خواند
اشتباه اول : فقط دنبال مقصر هستند

بعضي زوج ها مدام به هم ايراد مي گيرند و از هم انتقاد مي کنند.در زندگي اين زوج ها هر اتفاق ناگواري با گفتن جملاتيمانند "چرا کاري کردي که اين اتفاق بيفتد؟" همراه مي شود. دليلگفته شدن چنين جملاتي هم اين است که اين زوج ها فقط بهدنبال مقصر هستند و نمي خواهند براي حل مشکل به وجود آمده فکري کنند.در ايرادگيري معمولا زوج ها فقط نقاط منفي يکديگر را ميبينند که باعث مي شود يکي از زوجين در موضع قدرت قرار بگيرد و آنقدر به خودش حق دهد تا جز در زمان به کرسي نشستن حرف خودش، راضي نشود.اين افراد احساس مي کنند که هميشه طرف مقابل شان اشتباه مي کند و آنها هيچ گاه اشتباه نمي کنند و با ايرادگيري به نوعيدنبال تاييد خودشان هم هستند.

راه درست : لطفا با دقت گوش کنيد

زوج ها بهتر است به جاي اين که مدام از هم ايراد بگيرند، مهارتگوش کردن را در خودشان بالا ببرند. بعضي مواقع به دليل اين که زنيا مرد به درستي به حرف هاي همسرش گوش نمي دهد، ممکن است از جملهاي برداشت اشتباه کند و همين عاملي براي جر و بحث شود. گاهي همممکن است قصد زن يا مرد از گفتن جمله اي ايرادگيري نباشدولي چون طرف مقابل به درستي گوش نمي کند، برداشت اشتباهيداشته باشد. بهترين حالت گوش دادن اين است که هر فردي فعالانهگوش کند يعني علاوه بر معني جمله طرف مقابل، احساسات او را همدرک کند تا منظور او را بهتر بفهمد.

اشتباه دوم : مسئوليت پذير نيستند

زوج هايي که مدام يکديگر را مقصر مي دانند، به سرزنش طرف مقابلروي مي آورند. عادت بد سرزنش کردن زوجين از اين ناشي مي شود که يکي ازآن ها مهارت مسئوليت پذيري را فرانگرفته است. افرادي کهمسئوليت پذير هستند، مسئوليت شکست يا اشتباه را بر عهده ميگيرند و در صدد جبران آن بر مي آيند.

راه درست : از شخصيت همسرتان حمايت کنيد

در مقابل سرزنش کردن، حمايت کردن وجود دارد. وقتي زن يا مردي درزندگي زناشويي اشتباه کوچکي داشته باشد و به جاي سرزنش شدن،مورد حمايت همسرش قرار گيرد با همه وجود احساس مي کند که همسرشدوستش دارد. وقتي يکي از زوجين از ديگري حمايت مي کند، اين بهاين معني نيست که او دارد از رفتار او حمايت مي کند بلکه بدين معناستکه از شخصيت طرف مقابل حمايت شده است. حالا اگر شخصيت فردي موردحمايت قرار گيرد، باعث مي شود که فرد رفتار اشتباهش را تکرارنکند.

اشتباه سوم : اشتباهات گذشته را يادآوري مي کنند

بعضي زوج ها در زندگي شان از همه جا و از همه افراد شاکي هستند.زماني که فردي مدام مورد شکايت مستقيم قرار مي گيردناخودآگاه شخصيتش تخريب مي شود. وقتي نکات منفي و اشتباهاتگذشته همسرتان را هر روز به او يادآوري کنيد، علاوه بر اين کهاحساسات منفي را به او منتقل مي کنيد، بعد از مدتي خودتان هم خسته ميشويد و احساس مي کنيد که همسرتان درک تان نمي کند.

راه درست : همسرتان را بپذيريد

زوج ها بهتر است به جاي شکايت کردن، همديگر را تشويق کنند. برايتشويق کردن هم مي توانيد نکات مثبت همسرتان را به او يادآوري کنيد. بهجاي برخورد يا گفتن جملات تند، به او احترام بگذاريد وبدانيد هيچ چيز به اندازه مورد احترام قرار گرفتن عزتنفس يک انسان را بالا نمي برد. زماني که همسرتان اشتباه مي کند، او رامورد پذيرش قرار دهيد. اين پذيرش باعث مي شود او درزندگي احساس آرامش کند و براي حفظ اين آرامش رفتارهاي اشتباهش راتغيير دهد.

اشتباه چهارم : زندگي را با بازار اشتباه گرفتهاند

بعضي زوج ها زندگي شان را مانند بازار مي دانند و در آنگروکشي مي کنند. زني که به همسرش مي گويد: "اگر فلانلباس را براي من بخري، من هم برايت شام درست مي کنم" تصميم گرفتهاست با تبر ريشه زندگي اش را از جا بکند! گفتن جملاتي کهبيشتر در بازار استفاده مي شود، براي بقاي يک زندگي مشترک سماست.

راه درست : گفت و گوي همدلانه داشته باشيد

به جاي رشوه گرفتن از همسرتان، با او گفت و گو کنيد.گفت و گوي هميشگي بر سر اختلافات اگر با رابطههمدلانه و منطقي باشد، تاثير بسيار زيادي در افزايش محبت بين زوج هادارد. بهتر است زوج ها براي بيشتر نيازها و درخواست هاي شان با همصحبت کنند تا بهترين تصميمات را براي پيشرفت در زندگي شانبگيرند.

۱۰ ترفند ساده برای سال اول ازدواج

 ?? ترفند ساده براي سال اول ازدواج

اين روشها درست مثل زيربناي يک ساختمان هستند. وقتي از همان ابتدابراي زندگي مشترک خود زحمت بکشيد و مسووليتپذير باشيد،مطمئنا بناي اصلي زندگي شما هم بهتر خواهد شد. کارشناسان خانوادهاين روشها را در ?? فرمان طبقهبندي ميکنند:
?-قبل از هر چيز عاشق خودتان باشيد: تعجب نکنيد! تا وقتي که هريک از شما براي خودش ارزش قايل نشود، نميتواند براي ديگري مفيدباشد. به خودتان اهميت بدهيد. سعي کنيد هميشه طوري زندگي کنيد کهکمترين فشار و استرس را متحمل شويد. شاد بودن شما فاکتوري است که باعثاحساس رضايت و شادي در همسرتان هم خواهد شد.


?-آسانگير و شوخطبع باشيد: با شروع زندگي مشترک، بايد کمکمبياموزيد که بهتر است به مشکلات خنديد. اگر براي حل مسايل خودراههاي منطقي را که بلد بوديد به کار برديد ولي باز هم مشکل حل نشد،خيلي سخت نگيريد. مطمئن باشيد خوشاخلاقي شما و گذر زمان دوعاملي هستند که دست به دست هم ميدهند و هر ناممکني را ممکنميکنند.


?-نوبتي عصباني بشويد: تصور کنيد همسرتان پس از يک روز کاري سختبه شما ميرسد و شروع ميکند به شکايت کردن از در و ديوار و غر زدن و نقزدن. بهتر است اجازه بدهيد خودش را خالي کند، البته تا جايي که رفتارششما را آزار ندهد. بعد از تمام شدن حرفهاي همسرتان، شما هم فرصت داريدمشکلاتي را که در طول روز برايتان پيش آمده براي او تعريف کنيد.به اين شکل هر دوي شما هم ميشنويد و هم شنيده ميشويد. ميتوانيد بعد ازبرگشتن اوضاع به حالت عادي بيشتر و مفصلتر در مورد مسايل با همبحث کنيد.


?-با هم حرف بزنيد: شما و همسرتان هر دو انسانهاي بالغي هستيد.پس نيازها و خواستههايتان را خيلي روشن و منطقي با هم در ميانبگذاريد. هر دوي شما بايد بدانيد که همسرتان کجا و چه وقتبه شما نياز دارد. علاوه بر آن خطقرمزهاي يکديگر را هم بايدبشناسيد يعني وقتي در حل مسالهاي نيازي به دخالت شما نيست، به زور خودرا وارد ماجرا نکنيد.


?-پيش هرکسي که ميرسيد، درددل نکنيد: تا حد ممکن مشکلاتزندگي مشترک خود را بيرون از خانه نبريد. سعي کنيد همه مسايل راخودتان دو نفري حل کنيد. نهايتا اگر به نتيجه نرسيديد، فقط ازکارشناسان و مشاوران خانواده کمک بگيريد. مثلا فرض کنيد همسر شماخيلي شلخته است. اگر اين مساله را پيش دوستان و نزديکان خودبازگو کنيد، احتمالا هرکس نظر خودش را براي بهبود اوضاعميگويد ولي هيچيک از نظراتي که اطرافيان ميدهند علمي وکارشناسانه نيست. بنابراين به احتمال خيلي زياد مشکل به هيچوجهحل نخواهد شد. تنها اتفاقي که ميافتد اين است که اعتبار و شخصيت همسرشما و به تبع آن آبروي شما به خطر ميافتد.


?-نقاطقوت و ضعف يکديگر را بشناسيد و سپس تقسيم کار کنيد:بيشتر آدمها دوست ندارند قبول کنند که برخي ديگر ميتوانند کارخاصي را بهتر از آنها انجام دهند ولي پس از ازدواج بايد وجودبعضي استعدادهاي خاص را در همسر خود قبول کنيد. درست همانطور که او هموظيفه دارد تواناييهاي ويژه شما را بشناسد. مثلا ممکن است يکي از شمادو نفر استعداد بهتري در برنامهريزي مالي داشته باشد. خوب بهتر استتنظيم خرج خانه به اين فرد سپرده شود. البته مواظب باشيد اينتقسيم وظايف تبديل به ديکتاتوري نشود. يعني مشورت هر دوي شما درچنين اموري لازم است اما بهتر است برنامهريزي کلي را کسي کهتوانايي بيشتري دارد انجام بدهد.


?-محبت و عشق خود را ابراز کنيد: اهميت ابراز عشق به همسر را شايدبارها در مقالات روانشناسي مختلف شنيده يا خوانده باشيد اما واقعاچند نفر را ميشناسيد که هميشه و هر روز اين کار را انجام دهند؟خود را عادت بدهيد که حتما اين توصيه را عملي کنيد چون واقعاساده و موثر است. اگر در خانه هستيد و همسرتان از بيرونبرميگردد، به پيشواز او برويد. هر روز يکديگر را درآغوش بگيريد و ببوسيد. از گفتن جمله دوستت دارم هرگزخسته نشويد. اين جمله هيچوقت تکراري نميشود و هميشه اثرگذاراست.


?-به هر بهانهاي از همسر خود تعريف کنيد: وقتي همسرتان لباس خود راعوض ميکند به او بگوييد چقدر دوستداشتني شده. يا مثلابگوييد فلان رنگ چقدر به او ميآيد. چقدر خوبآشپزي ميکند، چقدر خوب صحبت ميکند يا چقدر زيباميخندد...


?-لازم نيست هميشه کارهاي مشترکي انجام دهيد: شما و همسرتان هر دو بهزمانهايي براي تنها بودن نياز داريد. در اين اوقات هريک از شماميتواند به سرگرمي مورد علاقه خودش برسد. مثلا وقتي شما کتابميخوانيد همسرتان تلويزيون ببيند. يا وقتي شما در اينترنت وبگرديميکنيد او آشپزي يا باغباني يا هر کار ديگري که دوست داردانجام دهد.


??-تاريخهاي مهم رابطهتان را جشن بگيريد: از هر مناسبتي براي جشنگرفتن استفاده کنيد. تاريخ اولين آشنايي، اولين ملاقات،خواستگاري، ازدواج يا هر چيز ديگري. اين جشن ميتواندخيلي ساده، رمانتيک و به اصطلاح دونفره باشد. مثلا شام مخصوصي درستکنيد و روي ميز شمع بگذاريد. همين کار بهنظر ساده موجب تداوم عشقشما خواهد شد.

صفحات


Xبستن