قاتلين بالفطره روابط زناشويي!




بقا و يا از هم پاشيدگي يک رابطه به تک تک افراديبستگي دارد که در آن رابطه قرار گرفته اند. شايد مسئله ايکه در نظر يکي از طرفين به عنوان قاتل بالفطره رابطه قلمداد مي شود،در نظر طرف مقابل چالش بزرگي به حساب نيايد.
مبحث خيانت را در نظر بگيريد. اکثر روابط باخيانت نابود مي شوند، اما با اين حال روابطي هم وجود دارند که وقتييکي از طرفين متوجه مي شود شريک زندگي اش در خارج از رابطه بهدنبال ارضاي نياز هاي خود مي باشد، بيش از پيش به زندگيمشترک خود اهميت مي دهد و ارتباط آنها استحکام بيشتري پيداکند.



چند روز پيش دختر خانمي در راديو مشغول صحبت کردن بود؛ اومي گفت بقاي ارتباط آنها به اين مطلب بستگي دارد که همسرشبتواند تمام سوال هايي که در مورد او پرسيده مي شود را درستپاسخ دهد. شما را نمي دانم اما اگر من از همان ابتدا وپيش از ازدواج از شوهرم انتظار داشتم که تمام علايق و نيازهايمرا بداند، ارتباط ما در همان ابتدا نابود شده بود. اگر يکچنين انتظاراتي داشتم، زندگي مشترک ما براي 20 سال دوامپيدا نمي کرد.




اگر يکي از طرفين روز تولد و يا سالگرد خاصي را فراموش کند،باز هم احتمال از بين رفتن زندگي زناشويي وجود دارد. مسئله اي کهحائز اهميت مي باشد طرز برخورد دو نفر در تمام روزهاي سال است، نه يکيدو روز خاص در کل سال. همانطور که مشاهده مي کنيد دلايل از همپاشيده شدن بنيان هاي خانوادگي متفاوت است و اين امرمستقيماً به شخصيت و خصوصيات اخلاقي دو نفري که در ارتباط قرارگرفته اند، بستگي دارد. در برخي مواقع زمان وقوع اتفاقات هممهم است.




يکي از بزرگترين قاتل هاي هر رابطه اي خيانت است. بسياري ازافراد در حال کشمکش و تقلا براي درک مقوله ي "خيانت" هستند. تلاش برايبازگرداندن اعتماد يکي از سخت ترين کارها در روابط است.

سوء استفاده و آزار و اذيت هم چيزي نيست که بتوان راحت از آنگذشت. هيچ کس نبايد در معرض هيچ گونه آزار و اذيتفيزيکي، احساسي و يا اقتصادي قرار بگيرد. تنها پيشنهاد منبه کساني که مورد سوء استفاده قرار مي گيرند خروج از ارتباط است،حتي اگر سوء استفاده ضمني و موقتي باشد. آزار و اذيت هاي موقتيهم غير قابل قبول هستند و به مرو زمان بد و بدتر مي شوند. شما درصورتي مي توانيد به رابطه ادامه دهيد که فرد رفتار خود را 100% ترککرده باشد. بسياري از افراد قول مي دهند که کارهاي غير اخلاقي خود راکنار بگذارند، اما مطمئن باشيد که باز هم آنرا تکرار مي کنند؛مگر اينکه شما يک موضع محکم گرفته و به شدت در مقابل آنهابايستيد.



عدم توانايي در برقراري ارتباط کلامي و ناتواني در مکالمه مناسب هم بهعنوان يکي ديگر از قاتل هاي روابط به شمار مي رود. بسيارياز زندگي هاي زناشويي به دليل عدم وجود درک متقابل وعدم توانايي کافي در برقراري ارتباط کلامي سودمند از ميان رفته اند.زوج ها بايد ياد بگيرند که چگونه مي توانند به حرف هاييکديگر گوش بدهند. با اتکا به اين شيوه بسياري از روابط خوباز خطر مرگ نجات پيدا خواهند کرد.

اعتماد در هر رابطه اي مهم است. اگر اعتمادي در کار نباشد زندهنگه داشتن ارتباط دشوار و تقريباً غير ممکن است. خيانت، قمار،شرابخواري، اعتياد، و تنگناهاي اقتصادي همه و همه به عنوان دلايلمحکمي براي اعتماد نکردن به شريک زندگي محسوب مي شوند.زندگي مشترک معمولاً تنها به اين دليل دوام پيدا مي کند کههر دو طرف به هم اعتماد داشته باشند، به راحتي از اشتباهاتيکديگر بگذرند، ببخشند و فراموش کنند. تا زمانيکه نتوانيدگذشته ي خود را فراموش کنيد، توانايي نگاه کردن به آينده راپيدا نمي کنيد.



حسادت زماني ايجاد مي شود که يکي از طرفين همچنان باخواستگارهاي قبلي ارتباط داشته باشد. همچنين زمانيکهپاي "فرزند" به زندگي باز شود اين حالت پديد مي آيد.در اين شرايط زندگي خوب دو نفره گذشته از ميان مي رود. دربرخي موارد نمي توان منبع ايجاد حسادت را از ميان برد. شايد بتوانيدارتباط خود را با دوستان و يا خواستگارها کم کنيد اما نمي توانيدفرزندتان را از پنجره بيرون بيندازيد. رفع حسادت بر مي گرددبه نحوه ايجاد ارتباط کلامي مناسب. طرفين بايد مشکلات خود را بايکديگر در ميان بگذارند و در مورد آن با هم بحث کنند ودلايل ايجاد حسادت را تشخيص داده و با هم راه حلي براي برطرف کردن آنپيدا کنند.

معمولاً زياد اتفاق مي افتد که فضاي رمانتيک و عاشقانه ي ابتدايي هرارتباط قدرت تشخيص افراد را از آنها مي گيرد. و به مثابه آن نميتوانند تشخيص صحيحي در مورد اين مطلب که از زندگي و از شريکشانچه مي خواهند داشته باشند. چه تعداد از خانم ها تن بهازدواج مي دهند بدون اينکه در مورد اين مسئله که بچه مي خواهنديا نمي خواهند با همسرانشان صحبت مي کنند. خيلي لازم است که طرفين رکو راست حرف هاي خود را به يکديگر بزنند. زمانيکه جاه طلبي ها وبلند پروازي هاي يکي از افراد با ديگري همخواني نداشته باشدو طرف ديگر انتظارات متفاوتي از زندگي داشته باشد آنوقتمشکلات بسيار زياد ديگري هم پيدا مي شوند. اينجاست که بازيشما در زمين دلخواه تبديل به شرکت در بازي فاجعه آفرين زندگي ميشود. زوجين مي بايست به طور کامل صادق باشند: هم قبلاز ازدواج و هم بعد از ازدواج؛ تا مطمئن شوند که کليه يآرزوها و خواسته هايشان برآورده مي گردد.
مسائل مالي فشار بسيار زيادي را بر روابط وارد مي آورند. برخي از زن وشوهرها به جاي اينکه بنشينند و مشکلات پايه اي خود را حل نمايندتنها به دليل مسائل و مشکلات مالي از هم جدا مي شوند. تحقيقات آماريگوياي اين مطلب هستند که پس از جدايي مسائل مالي براي افراداهميت اوليه را ندارند. چند وقت پيش در يک برنامه تلويزيونيزوجي را نشان مي دادند که مدت 15 سال نزد مادر و پدرشانزندگي کرده بودند تا نهايتاً موفق به خريد خانه شده بودند. بهنظر من شرايط آنها طوري بوده که حتماً فشار زيادي را تحمل مي کردند.اين را هم بايد اضافه کنم که آنها 3 فرزند داشتند و اولين بچهخيلي زود به دنيا آمد و به همين دليل خانم ترک کار کرد مجبور بهمراقبت از او شد. با خودم فکر مي کردم که اگر کمي ديرتر صاحبفرزند مي شدند و هر دو براي خريد خانه تلاش مي کردند، بهتر نبود؟ بااين وجود آنها حتي از اين شرايط سخت هم به راحتي بيرون آمدند و بهاهداف خود رسيدند. اما چند تا زوج را مي شناسيد که با اين وضعيتموفق به حفظ رابطه ي زناشويي خود مي شوند؟
شايد کمي عجيب باشد، اما تعداد بسيار زيادي از افراد متاهل هستند کهاحساس تنهايي مي کنند به وي‍ژه زماني که همسرشان مجبور باشد ساعاتزيادي را کار کند و دور از خانه باشد. اگر همسرشان پس ازاتمام ساعات کاري به باشگاه، و يا خانه ي دوستان هم برود که فشاربيشتري بر روي طرف مقابل وارد مي گردد. به هر حال بايد تعادلميان مدت زمان کار، تنهايي، و با هم بودن برقرار باشد.
کمبود صميمت باعث ميشود که يکي از طرفين احساس کندديگري او را به اندازه کافي نمي خواهد، دوستش ندارد و برايش بيارزش است. حتي اگر زن و شوهر به جايي رسيده باشند که ارتباط جنسيهم نداشته باشند، هنوز راههاي ديگري براي نجات رابطه وجود دارد.آنها مي توانند کارهايي مثل بوسيدن، نوازش کردن، و در آغوش گرفتنرا امتحان کنند. هنگاميکه صميمت به طور کامل از ميان مي رود،طرفين احساس مي کنند که طرف مقابل خواهان آنها نيست و به همين دليل درجاي ديگري به دنبال جبران اين محبت مي گردند.
بسياري از افراد تصور مي کنند که ارتباط زناشويي آنها زمانيکه تصور ميکنند براي همسرشان خاص ترين فرد روي زمين نيستند تمام مي شود. وقتي دونفر وارد يک ارتباط جدي مي شوند، تا حدي از فضاي عاشقانه و رمانتيکابتداي آشنايي کاسته مي شود. ديگر خبري از دسته گل هايرمانتيک، شام هاي دو نفره در بهترين رستوران ها، و گفتگوهايصميمي پايان ناپذير نخواهد بود. بچه هم که وارد رابطهمي شود ديگر شرايط به طور کلي تغيير پيدا خواهد کرد. بههمين دليل به جاي اينکه در اين شرايط يکمرتبه روانه دادگاهخانوادگي شويد، سعي کنيد مدت زمان بيشتري را در کنار همسپري کنيد و دوران خوش گذشته را باز آفريني نماييد.
يکي ديگر از دلايل برهم خوردن ازدواج هاي چندين و چندساله ازدواج بچه ها و رفتن آنها از خانه است. اين زوج ها آنقدرزود صاحب فرزند شده اند که عمده وقت خود را بر روي بزرگ کردنبچه ها متمرکز نموده اند. زمانيکه بچه ها بزرگ شدند وخانه را ترک گفتند، زن و شوهر با هم احساس غريبگي مي کنند،و نمي دانند که بايد در کنار هم چه کاري انجام دهند.هنگاميکه بچه ها بزرگتر مي شوند زوج ها بايد سعي کنندکه زمان بيشتري را در کنار هم بگذرانند، از با هم بودن لذت ببرندو زندگي دو نفره جديدشان را امتحان کنند.
بي توجهي به خود هم مي تواند يکي ديگر از دلايل بر هم خوردنروابط باشد به ويژه اگر فرد پيش از ازدواج خوش تيپبوده باشد. بسياري از افراد هستند که بعد از ازدواج بيش از اندازهاحساس راحتي مي کنند و هيچ تلاشي براي زيبا کردن خود نميکنند.
اين ليست مختصري بود از مسائلي که ممکن است اساس زندگي مشترک رابر هم بزنند. همانطور که افراد متفاوت هستند،زندگي هايمشترک هم متفاوت هستند و اگر يکي از موارد ذکر شده در ليستبالا باعث بهم خوردن يک رابطه شود لزوماً دليل برهم خوردن ارتباطديگري هم نيست. بهترين راه براي نجات هر رابطه اي اين است کهدليل مشکلات را پيدا کره و آنها را مرتفع سازيد. البته شرط اولدر اين راه اراده و ميل باطني براي حل مشکل است.
براي نجات هر رابطه گفتگو و برقراري ارتباط کلامي مناسبضروري است. اگر با تمام وجود بخواهيد رابطه ي خود را حفظ کنيدمطمئن باشيد که مي توانيد اين کار ا انجام دهيد.
سلامت ايران

0

خطر لوازم آرایشی در دوران بارداری