دلايل سردي روابط همسران بعد از ازدواج چيست؟




پدر و مادرهاي امروزي به اشتباه تصور ميکنند اگر اززندگي و روابط همسري خود بزنند و تمام توجه را معطوف فرزندانکنند به آنها ميگويند پدر و مادر خوب!
يکي از مشکلاتي که در زندگي مشترک زن و شوهرهاي جوان امروزيبسيار ديده ميشود، اين است که پس از مدتي که از ازدواجشانميگذرد، آن عشق و علاقه آتشين، آن مهرورزيهاي دلبرانه، آن روابطرمانتيک خلاقانه، آن هيجانات جذبکننده و در کل آن رابطه صميمانهاي کهابتداي زندگي، در قلبشان نهادينه و جاگير شده بود بتدريجکمرنگ ميشود و نکته قابل توجه آنکه اغلب همسران هم نميدانند علتاين سردي رابطه چيست و چه شد که آن تعلقات خاطريکه در زمان آشنايي، نامزدي، عقد و حتي تا مدتي پس از ازدواج درزندگي مشترکشان جاري و ساري بود، محو و نابود شد؟
شيوا شريعتپناهي، کارشناس ارشد روانشناسي و عضو انجمن روانشناساندر اين خصوص ميگويد: اينکه چه عللي ميتواند موجب سرديروابط همسران شود بسيار متفاوت است، ولي مهمترينش اين است که درفرهنگ ما با تولد فرزندان، زن و شوهري جاي خود را به پدر ومادري کردن ميدهد. بسياري از زن و شوهرها با آمدن بچه،جايگاه خود را عوض ميکنند و سعي ميکنند پدر و مادر خوبيباشند تا همسري خوب! بنابراين تمام مهرورزيها و محبتهايي که تا قبل ازتولد کودک نثار همسر ميشد ناگهان تغيير جهت داده و معطوف بهفرزند يا فرزندان ميشود.
اين در حالي است که زن و شوهر هاي امروزي با نتايج تربيتيفرزندان خود نشان دادهاند آنان نسبت به والدين خود ضعيفترعمل کرده ونهتنها همسر خوبي نيستند، بلکه فرزندان آنان نسبت به کودکان نسلپيشين بيادبتر، شکنندهتر، حرف ناشنواتر، وابستهتر وناسازگارتر شدهاند و با اين همه توجه که والدين جديد نسبت بهفرزندان دارند، بازهم بدهکار ميشوند.

به آنها پدر و مادر خوب نميگويند !
شريعتپناهي بيان ميکند: پدر و مادرهاي امروزي به اشتباهتصور ميکنند اگر از زندگي و روابط همسري خودبزنند و تمام توجه را معطوف فرزندان کنند و حتي کوچکترين مسائلفرزند را مدنظر قرار دهند و نسبت به آن حساس باشند، به آنهاميگويند پدر و مادر خوب! ولي آنان کليد تربيت را گمکردهاند و اين مسير تربيت، پاياني جز والدين بدهکار و فرزندانطلبکار ندارد و اگر والدين قسمتي از اين تلاش و توجه را صرف خودنکنند، ديگر سهمي از انرژي براي انجام وظايف زناشويي به آنانتعلق نميگيرد و همه انرژي روي فرزندان متمرکز ميشود.
او ادامه ميدهد: تمرکز روي کودک باعث بالا رفتن سطح توقع فرزند شده ووقتي کودک بفهمد در مرکز توجه قرار دارد، خودخواه بار ميآيد و اينامر، فرصت پويايي شخصيت را از فرزند ميگيرد و اين موضوع درخانوادههاي تکفرزند بيشتر ديده ميشود.
اين روانشناس ميافزايد: اگر در برهه خاصي روي شخصيت کودک کارنشود به شخصيتي ايستا و منفعل تبديل ميشود؛ شخصيتي که تحمل آن برايخود فرزند و حتي والدين قابل قبول نيست!
شريعتپناهي تصريح ميکند: زن و شوهر ي که فرزند را حلقهاتصال خود بدانند و يکديگر را به خاطر فرزند تحمل کنند يا حتي بهزبان بياورند که فقط به خاطر بچه با تو ماندهام درروزگار مابسيار زيادند. اين نوع زن و شوهرها بيشتر از آنکه در پي خوشبختيخود باشند، به دنبال بدبختيهاي خود ميگردند و از اينکه براي خودنميتوانند کاري کنند، خوشبختي گمشده خود را در فرزندان جستجوکرده و بيش از حد روي درس خواندن و موفقيت تحصيلي و شغلي فرزندانتاکيد ميکنند که اين هم براي زن و شوهر و هم فرزندان اضطرابزاست.
زن و شوهر خوب بودن، عامل پايداري خانواده
شريعتپناهي در پاسخ به اين پرسش که با تمام اين تفاسيرزن و شوهر خوب بودن بهتر است يا پدر و مادر خوب، ميگويد:اگر هر دوي اين وظايف با هم اعمال شود بسيار ايدهآل است، ولياغلب، يکي از اين وظايف ناديده گرفته ميشود.
او تصريح ميکند: زن و شوهر خوب و صميمي بودن ملاک اوليه براي داشتنآرامش و تربيت خوب فرزندان و محور اصلي زندگي خانوادگي استو نبايد از ياد برد که تامين نيازهاي عاطفي و جنسي و دستيابي به آرامشازجمله مواردي است که موجب ميشود فرد با تلاش و همت بسيار، دوره تجردرا رها و وارد دوران تاهل شود تا بتواند اين قبيل نيازهايش را بهحداقل برساند و تامين کند. پس اگر زن و شوهر نتوانند درزندگي مشترک به نيازهاي شخصيشان دست يابند حتي با خوشبختيفرزندان هم اقناع نخواهند شد و همواره ناخشنودند.
اين روانشناس با تاکيد بر اينکه زندگي يک موهبت تکرارنشدني است،ميگويد: هر انسان فقط يکبار فرصت زندگي کردن دارد. اگرپدر و مادر در کنار توجه به آرزوي فرزندان، در برآوردن آرزوها واقناع نيازهاي زن و شوهري خود بکوشند، اين منفعت را دارد کههم والدين از زندگي صميمانه و عاشقانه خود لذت بيشتري ميبرند وهم فرزندان در سايه صلح و سازش پدر و مادر به آرامش ميرسند و ايناز ارکان يک زندگي سالم و پوياست. در اين نوع زندگي،شرايط به گونهاي است که فرزندان از روابط محبتآميز وصميمانه والدين الگوبرداري کرده و همين ارتباط سالم را باهمسر آينده خود برقرار ميکنند.
پس اندکي از پدر و مادر خوب بودن فارغ شويد و به زن و شوهرخوب بودن بينديشيد و به دنبال آن باشيد که چگونه و ازچه راههايي ميتوانيد يکديگر را به کام رسانده و خوشبختي رابراي خود نهادينه کنيد و در استحکام آن بکوشيد و در صورت پيشيگرفتن از جايگاه زن و شوهري يا جابهجا شدن اين نقش، آن رابه جاي واقعي و اصلي خود برگردانيد و بدانيد زن و شوهر خوب بهاحتمال زياد پدر و مادر خوبي خواهند بود، ولي هر پدر و مادرخوبي لزوما زن و شوهر خوبي نيستند!
سلامت نيوز

0

بیوگرافی دانیل كریگ (جیمزباند)