پنج دلیل اصلی که دختران ازدواج نمی کنند
- 5:41
- شنبه 30 خرداد 1394
- نظرات
فكر نكنيد با اين خط و نشان كشيدنها خودتان را بيارزش كردهايد. اهميتيكه شما به عزيزانتان و شرايطي كه داريد ميدهيد، ميتواند ارزش شما رادر نظر او چند برابر كند.
بسياري از دلايل اين افراد براي « نه » گفتن به فرصتهايشان، تنهااز عادتها يا ترسهايي ناشي ميشود كه از وجودشان بيرون نميرود.اگر شما هم به دليلهاي مشابه به ازدواج فكر نميكنيد،
بهتر است يكبار ديگر به زندگيتان و انتظاري كه ازآيندهتان داريد نگاه كنيد و با دلايل منطقيتر در اين مورد تصميمبگيريد.
زياد از حد عشق كاريد؟
شايد شما آنقدر غرق مناسبات شغليتان شدهايد كه نميتوانيد فكري اساسيبراي زندگي عاطفيتان كنيد.
ممكن است فكر كنيد هيچ چيز در دنيا شما را به اندازهپيشرفت كاري راضي نميكند و البته احتمالا آنقدر غرق اين تفكرشدهايد، كه حتي فكر تغيير هم در سرتان چرخ نميزند. نگاهي بهمحيط كارتان بيندازيد. افرادي كه مثل شما عشق كارند كم نيستند.
كساني كه حتي در چهارمين و پنجمين دهه زندگيشان، تنهابا پروندههاي روي ميزشان زندگي ميكنند. حالا كمي دقيقتر بهآنها نگاه كنيد. آيا واقعا اين افراد خوشبخت و راضي هستند؟
راه حل
شمايي كه كارتان همه زندگيتان بوده، قرار نيست يك شبه خانهنشينشويد. پس بايد مردي را انتخاب كنيد كه توان پذيرشمحدوديتهاي شما را داشته باشد. او بايد با نوع كار شما و شرايطي كهداريد آشنايي داشته باشد تا بتواند تصوير دقيقي نسبت به مشكلاتاحتمالي كه در اين مسير پيش ميآيد را در ذهنش شكل دهد.
اگر نميخواهيد كه در ميانه راه هم خودتان و هم او را نااميد كنيدپس سعي كنيد تصويري دقيق از اهداف و شرايطتان را برايخواستگارتان شكل دهيد و قبل از هر تصميمي، ببينيد كه چقدراهدافتان در يك راستا هستند و تا چه حد ميتوانيد با محدوديتهاييكديگر كنار بياييد.
البته اين تمام ماجرا نيست. شما نميتوانيد بدون هيچ تغييريپيش برويد و تنها انتظار داشتهباشيد كه همسر آيندهتان شما را درككند. شما بايد بپذيريد كه بعد از ازدواج، شرايط كاريتان هم شكلديگري بهخود ميگيرد و شما ديگر نميتوانيد تمام لحظههايزندگيتان را با پروندههاي كاريتان بگذرانيد.
استانداردهاي غير قابل عبوري داريد؟
شايد معيارهاي سفت و سخت شما در مورد همسر آيندهتان دليل اين تنهاييباشد؛ حق هم داريد. پاي يك عمر زندگي در ميان است ونميخواهيد كه بيگدار به آب بزنيد.
احتمالا شما با ديدن مردهاي اطرافتان و همسر دوستانتان فوراايرادهايشان را ميبينيد و در دلتان ميگوييد اگر من بودم، بامردي كه اين ويژگي را داشته باشد ازدواج نميكردم و از آنجا كهخواستگارهايتان هم يكي از مردهاي همين كره خاكي هستند و از هميندسته عيب و نقصها را در خود دارند،
پس شما نميتوانيد دلتان را راضي كنيد و به مردي كهچنين عيبهايي داشته باشد « بله » بگوييد. از آنجايي كهخودتان سالها در مورد ازدواجهاي ديگران قضاوت كردهايد، احتمالادر دلتان ميگوييد، مردم در مورد انتخاب من چهميگويند... .
راه حل
وقتي پاي يك عمر زندگي در ميان است، قطعا نميتوانيد به مرديكه هيچ كدام از معيارهايتان را ندارد « بله » بگوييد. اماقبل از اينكه با اين قضاوت تنهايي را به جان بخريد، نگاهي بهخودتان و معيارهايتان بيندازيد.
در درجه اول بهتر است نقاط ضعف و ايرادهاي خودتان را ببينيد. آيا شمايك فرد بيعيب و نقصيد كه به
دنبال يك مرد بيعيب و نقص هستيد؟
در درجه دوم، بايد فهرستي از اين معيارها كه عمري شما را تنهانگهداشته است بنويسيد. آنها را به ترتيب اهميت فهرست كنيد.
حالا دوباره مرورشان كنيد، از كدام ويژگيهايي كه نوشتهايدميتوانيد بگذريد و كدامشان غيرقابل چشمپوشي هستند.حالا كه اين فهرست را پاكسازي كرديد، نگاهي بهگزينههايي كه براي ازدواج داريد بيندازيد.
شايد يكي از اين افراد، چند نمونه از اين ويژگيهايمنفي را داشته باشد اما اين ويژگيها ممكن است جزء اصلي شخصيت اونباشد. اگر اين خصوصيات در او كمرنگ هستند و در مقابلخصوصيات بسيار مطلوب ديگري دارد كه ميتوانيد به آنها تكيه كنيد،بهتر است كمي بيشتر در مورد اين گزينه فكر كنيد.
بودن با دوستانتان براي شما كافياست؟
ازدواج به چشم افرادي كه يك لحظه هم بدون دوستانشان زندگينميكنند، يعني محدوديت. اين افراد گروههاي متفاوتي از دوستان رادر كنار خود دارند و برايشان تنهايي معنايي ندارد. آنها نميتوانندبپذيرند كه بعد از ازدواج، بايد دور خيلي از اين لحظهها را خطبكشند.
دوستان نزديك و صميمي، نميگذارند كه اين افراد هيچ خلأعاطفياي را در زندگيشان احساس كنند و به همين دليل خود را واردزندگياي بكنند كه باعث ميشود در ظاهر تنها تر از قبل شوند.
راه حل
اگر شما در گروه اين افراد هستيد، ازدواج برايتان تصميمسختي است.
اما بهتر است بهجاي اين سختگيري، چند قدم جلوتر را همببينيد و به آينده نگاه كنيد. اين دوستان صميمي تا كجا با شماپيش ميآيند؟
تجربه ديگران ميگويد، احتمالا آنها هم يكي يكي ازدواجميكنند و اين گروههاي سرشار از صميميت هم روز به روز كوچكترميشوند. اگر مراقب نباشيد، اين ماجرا خيلي زود از شما يك فردهميشه تنها ميسازد.
فردي كه در گروه متاهلها احساس خوشبختي نميكند و البته ديگردوستاني ندارد كه هر لحظه براي بودن در كنار او حاضر باشند.گذشته از اين، ازدواج قرار نيست به معناي از دست دادن دوستان وتنها شدنتان باشد.
شما ميتوانيد با كسي ازدواج كنيد كه از بودن در كنار گروهدوستانتان هم لذت ببرد و بعد از شكل دادن زندگيتان، باپذيرش محدوديتهايي كه يك زندگي متاهلي دارد، تلاش كنيد تااز اين دوستان هم فاصله نگيريد.
به دنبال موقعيتهاي بهتريد؟
فكر ميكنيد كه « بله » گفتن به يك گزينه، يعني « نه »گفتن به باقي گزينهها و به همين دليل نميتوانيد خودتان رابراي تصميمگرفتن راضي كنيد؟ شايد گمان ميكنيد هميشه فرصتهايبهتري در مقابلتان قرار خواهند داشت و لياقت شما بيشتر از مواردي استكه تا امروز به شما پيشنهاد شده.
اگر شما گرفتار چنين تفكراتي هستيد، احتمالانميتوانيد به گزينههايي كه تا چند وقت پيش به نظرتانايدهآل ميآمدند هم « بله » بگوييد و به همين دليل فرصتهايي كهروزي برايتان آرزو بودهاند را هم رد ميكنيد.
راهحل
در مورد گزينههاي بهتر، نميتوان حكم قطعي صادر كرد. شايد حق باشما باشد و كساني شايستهتر از خواستگاران فعليتان هم روزي به شماپيشنهاد ازدواج دهند. اما نگاهي به خودتان بيندازيد؛احتمالا در آن زمان هم شما براي رسيدن يك پيشنهاد بهتر به آنها «نه » ميگوييد.
فكر بهترين بودن را از سرتان بيرون كنيد. سري به همان فهرست اولويتهابزنيد و خواستگارتان را با آن اولويتهاي اساسي بسنجيد. اگرفكر ميكنيد مهمترين ويژگيهايي كه برايتان مطرح بوده را در خوددارد، مته به خشخاش نگذاريد.
بپذيريد كه بهتريني وجود ندارد و همه افراد ضعفهاي خاص خودشان رادارند. ضعفهايي كه در همه وجود دارد اما نوعشان از فردي به فردديگر فرق ميكند. پس بهجاي اين آرمان گرايي، تلاش كنيدسراغ كسي كه ويژگيهايش با خط قرمزهاي شما هماهنگي ندارد،نرويد.
از اينكه كسي واقعيت را بفهمد ميترسيد؟
ممكن است شما و خانوادهتان، تفاوتهاي زيادي داشته باشيد. از عقايدشخصيتان گرفته تا سبك زندگي اجتماعي شما كه ميتواند متفاوتيا حتي متضاد با خانوادهتان باشد.
شمايي كه به سن ازدواج رسيدهايد و نسبت به اين اتفاق بيميل هم نيستيد،بهخاطر اين تفاوتها به خواستگارهايتان « نه » ميگوييد.
از طرفي كسانيكه خانواده به شما پيشنهاد ميكنند، مرد ر?ياهاي شمانيستند و از طرف ديگر نميتوانيد مردي كه در مقابلش خود را به شكلديگري معرفي كردهايد را، با خانوادهتان آشنا كنيد.
شما گمان ميكنيد كه « بله » گفتن به انتخاب خانوادهتان؛يعني يك عمر زندگي سرد و «بله» گفتن به خواستگاري كههنوز خانوادهتان را نديده، يعني يك زندگي شكست خورده يا جدايي ازهمه عزيزانتان.
راهحل
اشتباه نكنيد. ازدواج يك جعبه كامل است كه نميتوانيد هيچ كدام ازمحتوياتش را گلچين كنيد. خانواده و دوستان شما، خانواده ودوستان او و تمام محدوديتها و شرايطتان در اين جعبه قرار ميگيرندو اگر بخواهيد زندگي موفقي داشته باشيد
بايد با همه آن شرايط روبهرو شويد. براي شمايي كه در موردازدواج بيميل نيستيد، چنين دليلي نبايد مانع بزرگي تلقيشود. كافي است خودتان باشيد؛ همانطور كه هستيد نه آنطور كه خانوادهتانميخواهد. از طرف ديگر، بايد پنهان كاري را كناربگذاريد.
با خواستگارتان در مورد شرايط خانوادگيتان صحبت كنيد وتفاوتها را روشن كنيد. به او بگوييد كه حفظ خانواده و ارتباطتانبراي شما يك اولويت اساسي است و اگر ميخواهد كه در كنار شماخوشبخت باشد، بايد اين موضوع را بپذيرد و در كمال احترام با اينتفاوتها كنار بيايد.
فكر نكنيد با اين خط و نشان كشيدنها خودتان را بيارزش كردهايد. اهميتيكه شما به عزيزانتان و شرايطي كه داريد ميدهيد، ميتواند ارزش شما رادر نظر او چند برابر كند.
شايد روبهرو كردن اين 2گروه با هم آسان نباشد اما اگر منطقيپيش برويد و از مسيري مناسب با خانوادهتان وارد مذاكره شويد كهبرايشان قابل پذيرش باشد، ميتوانيد خيلي زود و با كمترين تنش، بهنتيجه برسيد.0
مشاهده پست مشابه :
دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما