خودخواهی در روابط زناشویی به چه معناست؟

خودخواهي در روابط زناشويي به چه معناست؟













خودخواهي در روابط زناشويي به چه معناست؟

آيا اسير يک رابطه مخرب و اعتيادآور شدهايد؟ يا شايد هم نشانههايخودخواهي در رابطه را تجربه ميکنيد؟ قبل از اينکه کنترل همه چيزاز دستتان بيرون رود، سعي کنيد همه چيز را مرتب کرده و درموردمسائل و مشکلات مختلف با طرفمقابلتان صحبت کنيد. اين مقاله توصيهها وپيشنهادات مفيدي برايتان ارائه ميکند و کمکتان ميکند بتوانيد باخودخواهي در رابطه مقابله کنيد.
"ازدواج رابطهاي بين زن و مرد است که استقلال آن يکسان، وابستگيآن دوطرفه و التزام آن متقابل است."
خودخواهي در رابطه علت زمينهاي شکست بسياري از روابط است. هيچچيز نميتواند ناراحتکنندهتر از همسري باشد که توجه، عشق ونگراني نسبت به شما ندارد. خودخواهي در رابطه از موارد کوچکشروع ميشود و بهتدريج شکل عادت به خود گرفته تا جاييکه طرفمقابلشديداً مورد اذيت قرار ميگيرد.
خودخواهي در رابطه به چه معناست؟
روابط نمودي عالي از عشق و توجه هستند که در قلب انسان خانه دارد.درحاليکه رابطهاي که بر مبناي عشق و تعهد باشد هر روز بيشتر از ديروزرشد ميکند، رابطهاي که مبتني بر خودخواهي و بياحترامي باشد، به همانميزان ترسناک است. بااينکه نبايد توقع کاملترين بودن را از همسرتانداشته باشيد، اما بايد درک کنيد که داشتن يک حس توجه و تعلق برايشکوفايي و دوام رابطه الزامي است. خودخواهي در رابطه زماني شروع ميشودکه هرکدام از دو طرف شديداً درگير نيازهاي جسمي يا احساسي خودباشند و کمترين ميزان توجه را به همسر خود معطوف کنند.
همسر خودخواه با لبريز کردن رابطه از انتظارات بياندازه خود کهمعمولاً مبناي غيرمنطقي دارند، به طور منفي بر رابطه حکمراني ميکند.انکار کامل احساسات براي همسرتان، که قرار بودن نيمه گمشده شماباشد چيزي نيست جز خودخوهي محض در رابطه. وقتي طرف مورد ظلم واقعشده قادر نباشد علت چنين رفتار غرمنطقي را از همسر خودخواه خوددرک کند، مشکل شديدتر خواهد شد. هر صحبت و بحثي درمورد اين رابطه روبه تنزل توسط همسر خودخواه تکذيب شده و به نظر ميرسد که رابطه رو بهتباهي است. بدون هيچ ترديدي خودخواهي موجب اعتيادآور و مخرب بودنرابطه ميشود.
نشانههاي خودخواهي در رابطه
تشخيص علامتهاي خودخواهي در رابطه بسيار دشوار است. يک تغييرناگهاني و غيرقابلانتظار در رفتار همسر، از جمله اولين نشانههايوجود مشکل است. تغيير رفتاري ميتواند بنا به دلايل مختلف باشد، مثلاسترس يا فشارهاي کاري، اما به اين معنا نيست که فرد نبايد به سوالاتشما پاسخ گويد. ممکن است همسرتان به تلفنهاي شما جواب ندهدو يا حتي در خانه با حرف نزدن با شما، ناديدهتان بگيرد، در اتاقيديگر بخوابد و يا حتي از شام يا ناهار خوردن با شما طفره رود.بااينکه طبيعي است که در هر رابطه زمانهاي بالا و پايين وجوددارد اما اگر همسرتان به طور کلي شما را ناديده ميگيرد،انگار که اصلاً وجود نداريد، مطمئناً مشکلي جدي وجود دارد.
دعوا نمک زندگي است، لازمه رابطه است اما ميزان بيتوجهي ورفتارهاي غيرمنطقي همسر، در صورت خودخواه بودن او شدت بسيار بيشتريپيدا ميکنند. ممکن است جور ديگر هم باشد: انتظارات جزءلازمههاي رابطه است اما مرز باريک جداکننده انتظارات و انتظارات بيشاز حد معمولاً توسط همسران خودخواه ناديده انگاشته ميشود. هر عمليا رفتاري از سوي همسر که موجب سوءاستفاده حدي جسمي و ذهني طرف مقابلشود ميتواند يکي از نشانههاي حاد خودخواهي در رابطه به شمار رود.
چطور بر خودخواهي در رابطه غلبه کنيد؟
غلبه بر خودخواهي در رابطه کار سختي نيست. چيزي که نياز داريداين است که قبل از اينکه دست به اقدامات افراطي بزنيد، افکار واحساسات طرفمقابل را در نظر بگيريد. در زير به چند راه برايتقويت رابطهتان اشاره ميکنيم.
همه چيز به گفتگوي درست بستگي دارد!
يکي از مهمترين عوامل تخريب رابطه، نبود گفتگو و ارتباطکلامي است. وقتي هر دو طرف قادر به بيان خواستهها و انتظارات خود بههمديگر نباشند، راه براي خصوصيات منفي مثل خستگي و عصبانيتبه رابطه باز ميشود. گفتگوي درست رمز حل مسائل قبل از اينکهبه مشکل تبديل شوند است. هيچوقت براي حرف زدن با همسرتان ترديدنکنيد اگر با موقعيتي برخورد کرديد که احتمال بروز سوءتفاهم درآن وجود دارد، بلافاصله آن را با همسرتان روشن کنيد. بااينکهچشمها براي ابراز احساسات شما به همسرتان کافي هستند اما بهتراست که از کلمات استفاده کنيد. يادتان باشد، رمز کار اين است که بهطرز موثري حرفهاي دلتان را ابراز کنيد!
اعتماد متقابل اهميت زيادي دارد!
اعتماد کردن به همسر براي حفظ رابطه حياتي است. وقتي اعتماد وجودنداشته باشد، خودخواهي به رابطه صدمه ميزند. بعد از برهم خوردن اعتمادمتقابل است که دو طرف کمکم فقط به خودشان فکر ميکنند. اگر بههمسرتان اعتماد نداشته باشيد، کاملاً به اين معنا است که به دلايلياشتباه در آن رابطه هستيد و آن رابطه اگر درست نشود منجر بهجدايي خواهد شد. حتي اگر اختلاف و مشاجره پيش بيايد، نبايدسعي کنيد از کاه کوه بسازيد. از بياحترامي و بيادبي با همسرتانپرهيز کنيد. هرچه که باشد شما عاشق هم هستيد!
از کلام محبتآميز استفاده کنيد!
لذت دوست داشتن و دوست داشته شدن هيجانانگيزترين احساس دردنياست. خودخواهي در ازدواج معمولاً با اين واقعيت در ارتباط است کهبعد از گذشت مدتي از رابطه، زوجها همديگر را ناديدهميگيرند. يک "دوستت دارم عزيزم" ساده ميتواند ساليان سال عشق ومحبت را بين شما نگه ميدارد اما در مشغوليتهاي زندگي عشق ومحبت گم شده است. براي زوجهايي که به تازگي ازدواج کردهاندخيلي مهم است که ويژگيهايي از همسرشان که دوست دارند را تحسينکرده و آنها را صادقانه به زبان بياورند. در روابط طولانيمدت، فريب وفيلم بازي کردن راه به جايي نميبرد. تحسين و تمجيد واقعي باعث خوشحالشدن طرفمقابلتان ميشود. همه ما به توجه نياز داريم؛ درواقع، اين غريزهانسان است که دوست داشته شود، تحسين شود و به او توجه شود. پساجازه ندهيد شعله محبت بين شما خاموش شود. در رابطه با همسرتان خودتانباشيد؛ هيچوقت تظاهر به چيزي که نيستيد نکنيد تا خودخواهيدر رابطهتان ايجاد نشود.
از حق خودتان دفاع کنيد!
عشق به خودي خود قدرتي جادويي دارد که فرد را به طور کامل ميسوزاند.چشمهاي منطق و عقلانيت از زندگي ناپديد ميشوند.اگر شما شديداً از خودخواهي در رابطهتان در عذاب هستيد و تنهادليل اينکه در اين رابطه ماندهايد، عشق به همسرتان است و هنوز منتظرهستيد که اوضاع بهتر شود، واقعاً ستودني است. اما تا کي ميخواهيد عذاببکشيد؟ رابطه عذاب کشيدن نيست، بايد از رابطه لذت ببريد. از حق خودتاندفاع کنيد. اگر همه تلاشتان را براي درست شدن او کردهايد اماهنوز هم وضعيت به همان اندازه نااميدکننده است، ديگر هيچدليلي براي ماندن در آن رابطه نداريد. از اينکه همه تلاشتان راکردهايد و از آن رابطه بيرون آمدهايد احساس غرور کنيد. مطمئن باشيد کهزندگي روي خوش ديگري براي شما دارد. سعي کنيد زندگيتانرا از نو بسازيد. احمقانه است که با کسي بمانيد که هيچ توجهي بهشما ندارد. هيچوقت به دلايل اشتباه خودتان را به عذاب نيندازيد؛اين حق شما نيست! پس از آن بگذريد.
خودخواهي در رابطه معمولاً به اين دليل که فرد به دلايلي اشتباه در آنرابطه است، ايجاد ميشود؛ اما اگر عشق ذات و ماهيت رابطه شماباشد، وجود خودخواهي غيرممکن خواهد بود. اما هر رابطه سالمي ازخودخواهي به دور نيست. هميشه يادتان باشد:

"اگر خودتان را دوست نداشته باشيد، هيچوقت نميتوانيد واقعاًکسي را دوست داشته باشيد. عشق شما به ديگران هم خودخواهانه خواهدشد. همه آن براي پر کردن آن بخش گمشده از خودتان است. بههمين دليل نميتوان به عشق آنهايي که خودشان را دوست ندارند اعتمادکرد."



مشاهده پست مشابه : شمال چت|مهریا چت|گیلان چت|گلستان چت|مازندران چت|گرگان چت babolchat.ir بابل چتchitozchat.ir

4 مشکل اساسی رابطه زناشویی چیست

4 مشکل اساسي رابطه زناشويي چيست














زن و شوهرهاي مدرن مانند قديمي ها با هم صميمي و يکدل نيستند ؛ آنهابه همديگر اعتماد ندارند. به جاي صحبت کردن در مورد مسائل و حلکردن آنها ، بحث و جدل کرده و آن را پيچيده تر مي کنند.
اما به طور کلي اين 4 دسته از مسائل هستند که اين مشکلات را تشکيل ميدهند:

رابطه جنسي:
اين مسئله همواره يکي از مهمترين مسائل مشکل ساز بين زن ومردهاست.فردي که ميل جنسي بالايي دارد همواره فرد مقابل خود را بهخاطر ميل جنسي کمتر سرزنش مي کند.اين مسئله به دو طرف فشار وارد ميکند و اگر در طولاني مدت براي آن راه حلي پيدا نشود منجر بهجدايي زناشويي و نهايتا جدايي عاطفي بين آنها خواهد شد. هر دو طرف درزندگي احساس ناامني و حسادت مي کنند و از زندگي زناشويي شانرضايت حاصل نمي کنند.

راه حل: به يک مشاور خانواده مراجعه کنيد.



پول :
مهمترين مشکل بين زوج هاي امروز "پول" است. يک طرف م يخواهدپول را خرج کند و طرف ديگر مي خواهد آن را پس اندازکند. يک طرف خوب پول در مي آورد و ديگري نه و....

راه حل:اگر زوج ها بتوانند ياد بگيرند که با يکديگربرنامه ريزي کنند اين مسائل بوجود نخواهد آمد. به عنوان مثال ،ميتوانند مقداري از پول را خرج و باقيمانده را پس اندازکنند.در ضمن ، بار مالي خانواده نبايد بر دوش يک نفر باشد.


مسئوليت پذيري:
يکي از طرفين به نظافت و مسائل خانه اهميت زيادي داده و ديگريهيچ اهميتي براي اين موضوع قائل نيست.

راه حل: به گزارش پرشين وي ،اگر همسرتان به تميزي ونظافت خانه اهميتي نمي دهد از او طلب کمک کنيد. صراحتا از او درخواستکنيد که به شما کمي کمک کند تا بتواند در حس مسئوليت پذيري نسبتبه تميزي و نظافت خانه مشترک تان با شما شريک باشد.



تربيت فرزندان:
اين مسئله نيز يکي ديگر از مهمتريم مسائلي است که بين زن و شوهرها اختلاف ايجاد م يکند. هر کدام از آنها سعي مي کنند فرزندشان رامطابق با نظر و روش خود تربيت کنند.

راه حل:توصيه مي کنيم حداقل يکسال قبل از تصميم به بچه دار شدندر مورد روش هاي تربيتي کودکان تان با يکديگر گفتگوکنيد. روش هاي خود را بيان داده و دليل هر کدام را براي ديگريتوضيح دهيد. و سعي کنيد در آخر با يکديگر به يک نتيجه مشترکبرسيد.




تهيه و ترجمه: گروه سلامت پرشين وي

زنی در اتاق خواب همسرم!

01

هفت دلیل خیانت زنان

file

معجزه ای آشنا در زناشویی

معجزه اي آشنا در زناشويي













معجزه اي آشنا در زناشويي

يکي از ساده ترين و درعين حال ارزشمندترين نياز بشر که مي تواند بستريرا براي ارضاء و يا ارتقاء و پرورش نيازهاي برتر و خود شکوفاييفرد فراهم آورد نياز به مورد محبت واقع شدن و محبت دادن بهديگران است.
مهر ورزيدن و محبت ديدن،از آن نوع نيازهايي است که تجلي آن را به صورتهاي گوناگون در همه انسان ها مي بينيم، نزديک شدن و صميميشدن با ديگران، وابستگي به گروه يا حزبي خاص، افزايش ورغبت به درمان هاي گروهي، وقت گذراني هاي گاهغيرسازنده در مجالس جشن و مهماني و حتي روي آوردن بعضي از نوجوانان بهدسته هاي بزهکار،... نمودهايي از اين نياز اساسي است. اگر مطمئنباشيم کساني هستند که ما را دوست دارند، در هجران و دوري مااندوهگين مي شوند وبا ديدارمان قلبشان مي تپد و آثارشادماني و شعف در چهره آنها پديد مي آيد، اگرگرماي محبتي در خانه دلمان احساس کنيم و روشنايي تعلق و مهري رادر زواياي جان و ضميرمان ببينيم، در برابر سيل بنيان کن حوادثزندگي استوار مي مانيم و مقاوم و نستوه روي صخره هاي بلند مشکلاتمي ايستيم.
از سوي ديگر ثابت شده است که ريشه آسيب هاي رواني وناسازگاري هاي اجتماعي در ارضا نشدن اين نياز يعني نياز به محبتو تعلق پذيري است. بدين معني که اگر مادري به خاطر بحرانهاي روحي و خانوادگي اش نتواند به دلبستگي طبيعي فرزندشپاسخ دهد، اگر کودک از مهر و دوستي خواهر و برادر وهمسالانش محروم باشد، اگر به دليل نقل مکان هاي مداوم، ترکگفتن زادگاه يکه و تنها بماند و خار غربت و بي کسي در جانشنشيند... آسيب پذيري اش در برابر فشارهاي رواني و کژکاري هاياخلاقي زياد مي شود و از جاده تعادل و ثبات دور مي ماند.

همان طور که در سطور بالا عنوان شد، خانواده نقش بنياديني در ارضاء ويا عدم ارضاء اين نياز دارد و از آنجايي که مهمترين مولفه هاي سازندهيک خانواده موفق، اعضاي آن بالخص زن و شوهر مي باشند بايستي توجه ايويژه بدان مبذول داشت.
روان شناسان معتقدند سلامت ارتباط زن و شوهر بستري را براي پرورشصحيح و بهداشت روان ساير اعضاي خانواده و فرزندان فراهم مي آورد

بدين سان است که در اين يادداشت بر آن شديم که به نياز محبت و مهرورزيدن في مابين همسران بپردازيم و تدابيري را براي بهبود وارتقاء اين عامل مهم موفقيت زناشويي و متعاقب آن موفقيت خانوادگيپيشنهاد دهيم.



براي ارضاء اين نياز همسر خود خوبست به نکات زير توجه داشتهباشيد:

* صميميت را چاشني زندگي کنيد و به جاي اينکه در مقابليکديگر بايستيد به موازات يکديگر حرکت کنيد و به «ما شدن»بينديشيد. بال پرواز يکديگر باشيد.
* سعي کنيد، رفتارتان مثل روزهاي اول آشنايي باشد. نخستين روزهايآشنايي را همواره به ياد داشته باشيد.
* هراز چند مدت به همسرتان بگوييد که دوستش داريد. اين نکتهرا مردان بايد بيشتر رعايت کنند.
پيامبر اکرم (ص) فرموده است: «قول الرّجل للمرأه إنّي اُحبّک لايذهبُ من قلبها أبداً: (1) اگر مردي به زنش بگويد دوستتدارم اين سخن هيچ گاه از ياد و خاطر زن نمي رود!».

* محبت خود را با تقديم هدايايي هر چند به ظاهر کم بها نشاندهيد. در روز تولد همسرتان سالروز عقد يا ازدواجتان، روز زن، روز مرد(پدر)، اعياد معروف مذهبي، نوروز،... مي توانيد با دادن هديه،مهر و عشق خودرا يادآور شويد. نوشته اي زيبا و مهر آميز، اما نه اغراقگونه، در آغاز کتابي که پيشکش مي کنيد، ماندگارترينيادگارهاست.
معجزه اي آشنا در زناشويي

* در طول روز که از همسرتان دور هستيد، به خصوص در زمان مسافرتاگر مي توانيد روزي يک بار به او تلفن بزنيد و حالش رابپرسيد، به خصوص در شرايطي که بيمار است و يا اگر خبر جالبو خوشايندي داريد.
* بعد از بازگشت از مسافرت براي همسرتان هديه بياوريد.
* اگر منتظر او هستيد که از مسافرت برگردد، خانه را و خودرا بياراييد و با اشتياق آماده ورودش باشيد.
* سعي کنيد هميشه چهره اي گشاده و شاد داشته باشيد. خوشروييمحبت آفرين و مهرافزا است.
* روابط زناشويي خودرا با محبت و رعايت جانب او برقرار سازيد.
* اگرهمسرتان ناراحت است به احساسش احترام بگذاريد.
* هر وقت به تنهايي احتياج داريد و ميخواهيد با خودتان خلوت کنيد، بهاو بگوييد که ميخواهيد مدت کوتاهي تنها باشيد و به زودي پيشاو برخواهيد گشت.
* وقتي که ديگر نيازي به تنهايي نبود و پيش او بوديد، بابياني صميمانه به او علت ناراحتي خود را بگوييد و او را مطمئنسازيد که تقصيري متوجه ي او نبوده است.
* در زمان بيماري و ناتواني، با همه مهر و توان و شکيبايي از اوپرستاري کنيد.
* هيچ گاه زن يا مرد ديگري را با همسرتان مقايسه نکنيدو بذر ترديد «با يک دل دو دلبر داشتن» را در قلب و جان اونيفکنيد!

با هم طوري صحبت کنيد که از خواستههاي يکديگر به خوبي آگاهشويد.
در هفته، ساعاتي را براي قدم زدن با هم، خريد با يکديگر، رفتن بهمهماني يا تفريح، ... اختصاص دهيد. خصوصاً اگر هر دو در بيرون ازخانه شاغل هستيد، با برنامه ريزي، ساعاتي از هفته را به هم اختصاصدهيد

* سعي کنيد حال و احساس او را درک کرده و بعد حرف بزنيد. مثلااگر حالش خوب است، بگو امروز خوشحال به نظر ميرسي و يااگر سرحال نبود بگو «فکر ميکنم خسته هستي».
* به مردها توصيه مي شود با همسر خود سخن بگويند و از سکوت درکنار او بپرهيزند. زن ها سخن گفتن را نشاني از محبت ميدانند و خود با هر کسي صميمي تر باشند، بيشتر سخن مي گويند.
* از همديگر نظرخواهي کنيد.

* در زمان ناراحتي و حتي در اوج درگيري و دعوا مواظب باشيد از بهزبان آوردن کلماتي نظير «از تو خوشم نمي آيد» «دوستت ندارم» «از اولتو را نمي خواستم»... خودداري کنيد و با اين جملات رنج آور،پيوند مقدس خود را سست و زخمي نسازيد.
معجزه اي آشنا در زناشويي

* در جمع و ميهماني ها به او بيشتر از سايرين توجه کنيد.
* در حضور ديگران به او احترام بگذاريد از خوبيهايش تمجيدکنيد.
* به کارهاي روزانه همسرتان علاقه نشان بدهيد، و از کارهايي که انجامميدهد سوال کنيد.
* وقتي خسته است به او کمک کنيد.
* آقايان بهتر است به کارهاي منزل رسيدگي کنند و اگرچيزي احتياج به تعمير دارد را انجام دهند و از همسرشانبپرسند، کاري هست که بتوانند انجام دهند.
* وقتي همسرتان کاري را برايتان انجام ميدهد ، تشکر خود را بياننمائيد.
* در هفته، ساعاتي را براي قدم زدن با هم، خريد با يکديگر، رفتنبه مهماني يا تفريح، ... اختصاص دهيد. خصوصاً اگر هر دو در بيروناز خانه شاغل هستيد، با برنامه ريزي، ساعاتي از هفته را به هم اختصاصدهيد.
* سفرهاي کوتاه دو نفره را در زندگي تان ترتيب دهيد.

* سعي کنيد در بيرون رفتن از منزل، لباس هر دوي شما مرتب و شيکباشد.
تبيان
کتاب:شيوه هاي ارتباط موفق زوجين/سايت همدردي

خیانت، مد شده است

خيانت، مد شده است













خيانت، مد شده است

در حال حاضر روابط زن و مرد در جامعه بايد آسيبشناسي شوند تا بفهميممسايلي مانند خيانت كه در روزنامه ها و در مراكز مشاوره ديده مي شودچگونه پيش آمده است. به عنوان يك مشاور تاكيد ميكنماكثر مراجعاني كه نزد روانشناسان ميروند مسايلي نظير ارتباط با فرديغير از همسرشان را مطرح ميكنند.
در روزنامهها نيز چنين حوادثي را كه گاه منجر به جنايت شدهبه وفور ميتوان ديد و به نظر ميرسد اين نوع روابط كه جامعه وفرهنگ نام خيانت را براي آن انتخاب كردهاند به نوعي مد يا مسريشده است. اينكه خيانت در جامعه وجود دارد يك حقيقت است و بايدبپذيريم اين رفتار و تنوع طلبي در اكثر مواقع از سوي مردان شروعشده. تشويق مردان يا دادن آزادي به آنها براي داشتن روابط متعدد باعثاز بين رفتن قبح خيانت و عصيان زنان شده است.
در گذشته زنان با تفكر سنتي خيانت مردان را تحمل ميكردند و اسمگذشت و فداكاري روي اين رفتار گذاشتهاند، اما در حال حاضرتكرار خيانت از سوي مردان باعث شده زنان فكر كنند ديگر نيازي بهنجابت نيست و رفتار متقابل را پيشه ميكنند. درواقع تفكر سنتي«خوب بودن» از بين رفته و جايگزيني ندارد. ميتوان گفت ايناخلاق است كه از بين رفته و ضد اخلاق جاي آن را گرفته است. درپرونده اخير مردي، بعد از اطلاع از خيانت همسرش، مرد مورد علاقهاو را به قتل رسانده است. اين زن ادعا ميكند چون شوهرش معتادبوده و او را دوست نداشته، با فرد ديگري ارتباط برقرار كرده است،در حالي كه چنين دلايلي قابل قبول نيست چون در چنينشرايطي امكان طلاق براي زن فراهم است و اين شخص ميتواند با اثبات عسرو حرج يا گذشتن از حقوق شرعي خود طلاق بگيرد.
متاسفانه زناني وجود دارند كه به همسرانشان خيانت كردند و معتقدندچون همسرشان آنها را تامين ميكند پس بايد به زندگي بااو ادامه بدهند. بسياري از آنها ميتوانند جدا شوند اما فقر مالي درصورت مستقل شدن آنها را آزار خواهد داد.
در حال حاضر تعدادي از زنان در جامعه ما به آينده اميدي ندارند و بهدنبال فردي هستند كه به او تكيه كنند، آنها در واقع با ازدواج قصدتامين مالي خود را دارند. از طرفي اين ادعا كه من شوهرم را دوستنداشتم و به همين دليل خيانت كردم يك بهانه است، بهانهاي براي اينكهافراد شروع به پنهانكاري كنند. همانطور كه ذكر كردم تفكر خيانتبين برخي افراد يك مد و فرهنگ تبديل شده و چون قانون وفرهنگ چنين اجازهاي را به مردان داده است زنان نيز رفتارمتقابلي را انجام ميدهند اما چون محتاجترند، محتاطتر رفتارميكنند و طلاق نگرفتن را نشانه زيركي خود ميدانند. اين در حالياست كه همين رفتار منجر به جنايت ميشود. البته اين رفتار شامل مردانهم ميشود، مرداني كه در خانه همسرشان از بچهها مراقبت ميكند وخودشان بيرون از خانه با فرد ديگري رابطه دارند.
مردان جامعه به جاي اينكه دنبال زنان فرهيخته باشند در جستوجوي زنانيبا ظاهري زيبا هستند. همين باعث شده مردان دايم به فكر ظاهر بهترباشند تا خود را ثروتمندتر نشان دهند، مجموعه اين رفتارها زمينه رابراي خيانت و جنايت فراهم ميكند. در اين ميان همه افراد جامعه در بهوجود آمدن اين طرز تفكر سهيم هستند و من راهحلي براي آن پيشنهادنميكنم، چرا كه جامعه به طور خودكار مكانيسم دفاعي لازم راانتخاب ميكند.
به نظر من در حال حاضر نميتوان توصيهاي براي اصلاح جامعه داشت وتوصيهها تكراري شدهاند. اين در حالي است كه جامعه به سمت جهاني شدنپيش ميرود اما افراد ظرفيت، تفكر و آموزش لازم براي زندگيدر چنين جامعهاي را ندارند و دچار تضاد ميشوند.

در نهايت كارصحيح ، اين است كه زنان به لحاظ اقتصادي مستقل باشند تابا مردي كه دوستش دارند ازدواج كنند. اينكه ما بخواهيم جامعه را باپيشنهاد عوض كنيم نه تنها شدني نيست بلكه غيرعلمي هم هست.
سلامت نيوز
رابعه موحد/روان شناس و استاد دانشگاه
منبع :روزنامه شرق

هفت مشكل عمده / مهمترین دلایل بحران هاى زناشویى

هفت مشكل عمده / مهمترين دلايل بحران هاى زناشويى













هفت مشكل عمده / مهمترين دلايل بحران هاى زناشويى




اين نتايج حاصل بررسي هزاران نامه و ايميل و بررسي در ساير سايتها ومقالات مختلف جهاني است كه به صورت 7 مشكل عمده زندگي زناشوييمطرح ميشود.


مايه تاسف است كه اين هفت مشكل عمده باعث بروز بسياري اختلافاتزناشويي بوده است.

1.مسائل مالى :

بحران مالى و عدم تامين معاش و نيازهاى روحي و جسمى دليل بسيارى ازبحرانهاى خانوادگى در دنياست.

2.انحرافات جنسى:

تماشاى فيلمهاى مستهجن و عكسهاى مبتذل نگرش نسبت به رابطه جنسىرا از آن حالت روحى خارج وبه امرى صرفا غريزى بدل مى كند و به مرورزمان عشق كه دست مايه روحى اين امر خدادادى است از بين مى رود و آنهنگام است مشكلات شروع مى شود.

3.عدم رضايت از روابط جنسي:

اگر چه بسياري از مردم معتقدند كه رابطه جنسى در يك ازدواجخيلي نمي تواند مشكل ساز باشد ولي تحقيقات در دادگاههاى خانوادهو نامههاو ايميلها نشان داده كه عدم رضايت از رابطه جنسي بهمثابه يك غده چركين روزى سر باز مى كند و مشكل ساز مى شود.

4.خيانت:

وقتى شريكي خيانت ميكند پنهان كاريها شروع ميشود و اين آغازبحران است . تمام تقصير را به گردن فرد خيانت كار انداختن هم ازاين بحران نمي كاهد.

5.كارهاي روزمره :

ما اين را بارها گفته ايم باز هم ميگوييم خانمهاى عزيز ازهمسرتان نخواهيد كه پا به پاى شما در امور روزمره خانههمراه باشد. بياد داشته باشيد بعضي از امور صرفا زنانه است و برايآنها اهميتى ندارد .البته نه همه زوج ها ؛ براي آندسته كه بخاطر اينقضيه دچار بحران شده اند.

6.جاسوسى كردن :

زمانى كه شريكي نگران مخفى كاريهاي طرف مقابلش شود و شروع بهتجسس در امور او كند ، اين آغاز يك بحران عظيم در آن خانواده خواهدبود. آنجاست كه عشق از آن رابطه رخت برمي بندد.

7.روابط با خانواده خود:

اين مساله كه بعد از ازدواج تا چه حد با خانواده خود ارتباطداشته باشيم و چه مرز بنديهاى بايد رعايت شود در تمام دنيا برايزرجين مساله ساز است. در كنار اين 7 مساله كه در اين جا به عنوانمسائل اصلى قرار دارد مسائلى چون اعتياد و انتخاب اشتباه ومشكلات شخصيتي در تمام دنيا شالوده خانوادهها را از همميپاشد.
منبع:همو طن

چگونه پس از ماه عسل از رکود زندگی زناشویی جلوگیری کنیم؟

چگونه پس از ماه عسل از رکود زندگي زناشويي جلوگيري کنيم؟

مطالبي که در اين مقاله در اختيار شما قرار مي دهم، تنها مربوط بهتازه دامادها و نوعروس ها نيست، بلکه براي هر زن و مردي که مي خواهنداز به وجود آمدن کسالت و رکود در ارتباط خود پرهيز کنند، کاربرددارد. در مواقعي، همه ما احساس مي کنيم که زندگي مشترکمان خارجاز نظم و هماهنگي گذشته مي شود.
به نظر مي رسد که اغلب خانم ها و آقايون در چند ماه بعد از ماهعسل خود احساس دلتنگي مي کنند. آيا اين افت در رابطه، قابلاجتناب مي باشد؟ اگر نکات زير را رعايت کنيد به طور حتم قابلپيشگيري مي باشند.

اصل#1: عصبانيت خود را براي مدت طولاني ادامه ندهيد
"مريم" و "علي" تا نيمه هاي شب با هم بحث و مشاجره مي کردند. سرانجامهر دو آنقدر خسته و خواب آلود شدند که توانايي ادامه بحث را نداشتند.زماني که به تخت خواب رفتند، هر يک با زبان خود گلوله اي آتشينرا به سوي ديگري پرتاب مي کرد و هر کدامشان مي خواستند حرفآخر از زبان خودش در آيد؛ در همين حال هر دو به خواب فرو رفتند.

صبح روز بعد کن زود تر از خواب بلند شد و براي اينکه صبحانه را درکنار مريم ميل نکند، زودتر به محل کار خود رفت. تا ظهر با او تماستلفني نگرفت و او را در جريان برنامه هاي روزانه خود قرار نداد.زمانيکه به خانه برگشت براي چند ساعت اصلا با هم صحبتنکردند. هفته ها طول کشيد تا عصبانيت آنها به طور کامل فروکش کند وهمين امر سبب شد تا در مقابل يکديگر شکيبايي به خرج ندهند وهنگام بروز موقعيت هاي مشابه خيلي زود از کوره در بروند. برايانها دست يابي به نزديکي عاطفي که قبلا داشتند کمي دشوار به نظر ميرسيد.
کتاب هاي آسماني به ما پيشنهاد مي کنند که ما: "نبايد با خشم وغضب خود منجر به غروب خورشيد زندگي خود بشويم" البته اين مطلب بهآن معنا نيست که شما نبايد هيچ گاه در زندگي عصبانيشويد. زماني که ما با کسي صميمي هستيم، به وجود آمدن عصبانيت و رنجشيک امر کاملا طبيعي است چرا که رفتار و عقايد او برايمان اهميتدارد و در مقابل آنها از خود عکس العمل نشان مي دهيم. کتاب هاي آسمانيبه ما دستور نداده اند که هرگز حق عصبانيت نداريم، بلکه به ماگوشزد مي کنند با گرد و خاکي که از روي عصبانيت بلند کنيمسبب غروب خورشيد زندگيمان نشويم. نکته اي که بايد رعايت کنيم ايناست که مشکل خود با همسرمان را بايد پيش از انجام هر گونهکاري: چه رفتن به محل کار چه مسافرت و يا بازي کردن، حلنماييم. وقتي قرار است که يکي از زوجين براي مدت زماني دور از همسرخود باقي بماند، رابطه بايد حالت نرمال و صميمانه خود را داشته باشد.اگر چنين نباشد، آسيب هاي احساسي فراواني به دو طرف وارد ميآيد و هر دو نفر در معرض وسوسه هاي شيطاني بيشتري قرار ميگيرند.

اصل#2: با پرهيز از سکس يکديگر را مجازات نکنيد
زماني که "امين" قرار خود با همسرش "زهره" براي رفتن به رستوران رافراموش کرد، زهره بسيار ناراحت شد و از برقراري ارتباط جنسي با اوخودداري کرد. امين تا دير وقت در محل کار خود مانده بود و يک ساعتپس از اينکه رزرو ميز باطل شده بود به خانه برگشته بود.امين از زهره عذر خواهي کرد، اما احساسات او آسيب ديده بودند.

زماني که هر دو به تخب خواب رفتند، امين او را به حالت دلجويي و نوازشدر آغوش گرفت و طوري رفتار کرد که گويا تمايل به معاشقهدارد. اما زهره خنده اي از روي تمسخر نثار او کرد و بدون اينکه حرفيبه زبان بياور پشت به او کرد و چشمانش را بست. امين درحاليکه تمام طول شب به سقف نگاه مي کرد، بسيار رنجيده و آزردهشده بود. شکاف ميان آن دو تا کيلومترها زياد شده بود و امين احساس ميکرد همسرش او را رد مي کند و نسبت به او دوري مي ورزد.
امين بايد براي قرار شامي که با زهره گذاشته بود، اهميت بيشتريقائل مي شد. بي توجهي او باعث شد يک شب فراموش نشدني خراب شود و زهرهنيز احساس ناراحتي کند. البته همه شما اين مثل را که مي گويد:"دو اشتباه منجر به درست شدن کارها نمي شود" را شنيده ايد.
"احسان" به زوج هاي جوان توصيه مي کند که: "تا زماني که ازيکديگر به رضايت کامل نرسيده ايد، هيچ گاه همديگررا از وجودتان معزول نکنيد."
همه ما بايد با زهره همدردي کنيم. او آزرده شده بود و قصد داشت تا بهامين بفهماند که چقدر تحمل اين قضيه برايش سخت است. شايد هم بهنوعي قصد تلافي کردن داشت. کتاب آسماني به ما مي گويد که ازيکديگر انتقام نگيريم و در مقابل هم شکيبا و صبور باشيم. باخودداري از برقراي رابطه جنسي،زهره، امين را خيلي بيشتر آزردهخاطر ساخت. در اين زمان امين نيز دل خوشي از او پيدا نکرد. زهرهنه تنها او را از خودش دور نمود بلکه فرصت آشتي کردن به وسيله يکي شدنجسماني را نيز از بين برد. تنها نتيجه اي که او از اين کار گرفت،آزرده ساختن برد بود. اگر هدفش اين بود پس بدون شک به آندست پيدا کرد.
زن و شوهر ها هيچ گاه براي تنبيه کردن يکديگر نبايد ازبرقراري رابطه جنسي خودداري کنند چراکه خداوند غريزهجنسي را به عنوان راهي براي تجلي عشق و احساسات در وجود انسان ها قرارداده است. درست نيست از آن به عنوان هربه اي براي جر و بحث و نيازمندجلوه دادن ديگري سوء استفاده کنيد.

اصل#3: براورده نکردن نيازهاي او را تقصير مشکلات زندگينگذاريد
"محسن" دو شغل مختلف را انجام مي داد تا بتواند اجاره هاي عقب افتادهخانه اي را که با "مينا" در آن زندگي مي کردند را بپردازد.شب ها هنگاميکه به خانه بر مي گشت آنقدر خسته بود که فقط ميخواست بخوابد، اما مينا براي او برنامه هاي ديگري داشت. اوانتظار داشت که شوهرش در مورد کارهايي که در طول روز انجام داده با اوصحبت کند و خودش نيز تمام وقايع روزانه خود را براي او شرح دهد. اوانتظار داشت تا براي شام در کنار هم بنشينند و موقع خواب نيز او را"ناز و نوازش" کند. اما محسن هميشه دوست داشت به سرعت به خواب برود وآنقدر انرژي نداشت تا با او معاشقه کند. زماني که مينا اعتراض مي کردشوهرش به او اطمينان خاطر مي داد که زماني که کارهايش کمتر شوند، همهچيز تغيير خواهد کرد.

پس از چند ماه محسن به اندازه کافي پس اندازه کرد وتمام هزينه ها پرداخت شد. او ديگر مجبور نبود تا بر سر دوکار مختلف برود، اما هنوز هم همان طبع سرد و غير صميمي در او مشاهدهمي شد. زماني که خانمش از او در مورد اين مسئله سوال مي کرد او ميگفت قول مي دهد زمانيکه استرس ها کمتر شود و بيشتر استراحت کند،همه چيز مثل روز اول شود. به نظر مي رسيد که فقط قصد دارد بهانههاي مختلف براي مينا بياورد.
برآورده نکردن نيازهاي مينا از سوي محسن به دليل مسئوليت هايسنگيني که بر دوش داشت، نبود؛ بلکه عدم اهميت به نياز هاي اوبرايش به صورت يک عادت در آمده بود و به جاي اينکه مسئوليت کارهايش رابه عهده بگيرد سعي مي کرد مسائلي را سرزنش کند که از کنترلش خارجهستند. تنها راه حل آنها اين بود که محسن مي بايست بدون توجه بهمشکلات زندگي، رفع نيازهاي همسرش را در راس کارهاي خود قرار دهد.هيچ چيز مهمتري از براورده ساختن نيازهاي همسران وجود نداردو نبايد اين چنين تصور کرد که صرفا با بي توجهي به اين نيازها،آن خواست ها و نيازها به خودي خود از بين خواهند رفت.
اگر براورده ساختن نيازهاي همسرتان آنچنان که بايد و شايدبرايتان اهميت داشته باشد، هيچ گاه اجازه نخواهيد داد کهمشکلات زندگي نزديکي و صميميت شما را از بين ببرند.

همه چيز ختم مي شود به...
اگر هر زن و شوهري، مسائل مربوط به همسر خود را در راس کارهايشقرار دهد، هيچ يک از موقعيت هاي بالا پيش نخواهد آمد.اگر چه هيچ انساني کامل نيست، بنابراين راه حل اين استکه در قبال همسران خود صبور باشيم و هميشه سعي کنيم تا بهترين زن و ياشوهري که مي توانيم باشيم.

اگر قادر به اجراي سه اصل ذکر شده باشيد به راحتي مي توانيد ازسختي ها و رکودهاي ايجاد شده در زندگي هاي زناشويي جلوگيريکنيد. با اين همه بد نيست به يک مثل قديمي يوناني در مورد عشق نيزگوش کنيد:

"عشق حسد، تکبر و غرور نيست، بلکه بردباري و شفقت است. خشم وگستاخي و خود محوري نيست. عاشق به آساني خشمگين نمي شود وخطاهاي طرف مقابل را ثبت و ضبط نمي کند. عشق با شرارت و دروغ رابطه ايندارد بلکه در حقيقت متجلي خواهد شد. از شما محافظت مي کند، اعتماد بهوجود مي آورد، نيازمند پشتکار بوده و با اميد همراه است

لزوم گفتگوی همسران آینده، در مورد رابطه جنسی بعد از ازدواج










دکتر اعظم صالحي ، طي يادداشتي در وب سايت خود نوشت : متأسفانه هنوزهم بسياري از دختران و پسران در طي گفتگو هاي قبل ازازدواج، اشاره اي به نگرش و انتظارات خود نسبت به رابطهجنسي نمي کنند. اگر از دختر و پسري که حتي تاريخازدواجشان را تعيين کرده اند سؤال شود: « آيا راجع به امور جنسي باهمديگر صحبت کرده ايد يا نه؟» در اکثر موارد مي گويند: «نه، ما فکر نمي کرديم اين موضوع مهم باشد» يا مي گويند: « ما اينجور صحبت ها را به بعد از ازدواج موکول کرده ايم، به دليل اين که بعداز ازدواج، راحت تر مي توانيم راجع به آن صحبت کنيم» .
آنها نمي دانند که اينگونه صحبت ها مربوط به قبل از تصميمگيري نهايي براي ازدواج است نه بعد از ازدواج. آيا شما هممعتقديد که گفتگو راجع به امور جنسي بايد به بعد از ازدواجموکول شود؟ آيا بعد از ازدواج براي اينگونه صحبت ها دير نيست؟اگر بعد از ازدواج همسران متوجه شدند که با يکديگر توافقجنسي ندارند، راه حل چيست؟ آيا مي توانند به راحتي در ازدواج خودتجديد نظر کنند؟
رابطه بين زن و شوهر، يک رابطه خاص و متفاوت با ساير رابطه هاياجتماعي، دوستي و خانوادگي است. اين رابطه چهار پايهدارد و وجود مشکلات جدي در هر کدام از اين پايه ها، مؤثر نبودنتلاش هاي زوج در اصلاح اين مشکلات و نا اميدي زوج يا دست از تلاش برداشتن آنها، مي تواند يک خطر جدي براي سلامت و آينده رابطه زوج بهحساب آيد. پايه هاي اصلي رابطه زناشويي عبارت استاز:

- چارچوب (ويژگي ها و شرايط مشابه)
- علاقه و رابطه عاطفي
- رابطه جنسي رضايت بخش
- تعهد و احساس مسؤليت

اخيراً در ايران، آمار تکان دهنده اي از وضع روابط زناشويي در زوجيندر شرف طلاق به دست آمده است. برخي از محققين نشان داده اند که يکي ازدلايل افزايش روز افزون طلاق در ايران که پيش از اين، آمار طلاقدر آن ، در مقايسه با ساير کشورها ( به ويژه امريکا و اروپا)بسيار پايين بوده است، وجود مشکلات جنسي و نگرش منفي زن يامرد نسبت به آن است. بر اساس دستاوردهاي پژوهشي، برآورده نشدنتوقعات جنسي در زندگي زناشويي مي تواند منجر به سردي رابطه زوج،کج رفتاري هاي جنسي و نابساماني هاي ديگر شده و در نهايت تقاضايطلاق از سوي طرف مقابل را به دنبال داشته باشد.
در سومين کنگره خانواده و سلامت جنسي اعلام شد که 50 تا 60 درصدطلاق ها به علت مشکلات و اختلالات جنسي بوقوع ميپيوندد. همچنين در تحقيقي که در دانشگاه علومپزشکي قم و در شهر تهران انجام شد، مشخص شد که بيش از 67 درصد اززنان در شرف طلاق اعلام کردند که در زندگي مشترک خود، تمايلي بهبرقراري رابطه جنسي با همسرانشان نداشتند، 63 درصد بعدازرابطه جنسي، احساس عصبانيت داشته و 71 درصد از آنها هيچ لذتياز رابطه خود با همسرشان نمي بردند.
متأسفانه در بسياري از ازدواج ها (بويژه در کشور ما ) به دليل اين کهمسائل جنسي در زمره تابو ها و حرف هاي مگو به حساب مي آيد، بررسيو گفتگو راجع به آن فراموش مي شود. بخصوص در اکثر ازدواجهاي سنتي، بيشترين توجه دو طرف ازدواج و خانواده ها به شرايط و شباهتهاي فرهنگي و خانوادگي و .... معطوف مي گردد. البتهاين موارد تعيين کننده چارچوب ازدواج بوده و بسيار اهميتدارند اما در اين ازدواج ها معمولاً دو تا از از مهمترين پايههاي ازدواج، يعني رابطه عاطفي و جنسي به دست فراموشي سپرده ميشود. حتي در خيلي از ازدواج هاي عاشقانه امروزي نيز دختر و پسرآنقدر درگير رابطه رومانتيک (عاطفي) هستند که گفتگوراجع به انتظارات و نگرش دو طرف راجع به امور جنسي را فراموش ميکنند.



آيا قبل از ازدواج مي توان وجود رابطه جنسي رضايتبخش راپيش بيني کرد؟
در خيلي از فرهنگ ها، وجود رابطه جنسي قبل از ازدواج،پسنديده و پذيرفته نيست. به همين دليل، بسياري از دختران وپسران قبل از ازدواج، رابطه جنسي را هرگز تجربهنکرده اند و امکان تجربه رابطه جنسي با همسر آينده خود راندارند. حال سؤال اين است که آيا بدون داشتن چنين تجربه اي ميتوانند در اين حيطه، اطلاعاتي راجع به خودشان و طرف مقابل بدست آورند؟پاسخ اين است که قبل از ازدواج لازم است که دختران و پسراناز طريق مطالعه و گفتگو با افراد واجد صلاحيت، آموزش هاييرا در مورد رابطه جنسيدريافت کنند و مي توانند تا حدودي بهارزيابي نگرش، انتظارات و تمايل خود نسبت به رابطهجنسي بپردازند.

در اينجا نکاتي مطرح مي شود که همسران از طريق آن مي توانند اطلاعاتبيشتري راجع به رابطه جنسي بعد از ازدواجشان بدست آورند.زماني که همسران آينده، در مورد بيشتر معيارهاي خود، با طرف مقابل بهتوافق رسيدند، لازم است شرم و خجالت را کنار بگذارند و جلساتي رابه گفتگو راجع به رابطه جنسي اختصاص دهند. باتوجه به اين که گفتگو راجع به اين مبحث براي افراد آساننيست، يا ممکن است بينش کافي نسبت به تمايل مزاجي خود نداشته باشند،بهتر است براي اين کار از مشاوران خانواده کمک بگيرند.
در گفتگو هاي قبل از ازدواج، دختران و پسران بايد:

1- راجع به عقايد و نگرش هاي مربوط به رابطه جنسي ازهمديگر سؤال کنند.
متأسفانه نگرش منفي نسبت به رابطه جنسي هنوز هم درخيلي از جوانان جامعه (بويژه دختران) وجود دارد. دلايل اين نگرشعمدتاً به فرهنگ، تربيت خانوادگي، اعتقادات غلط، تجربه هايجنسي تلخ اطرافيان، ديدن و شنيدن حوادث جنسي ناگوار ، تأثيراطرافيان و دوستان و تجربه هاي جنسي گذشته(بويژه دوران کودکي)مربوط است.

فردي که نگرش منفي نسبت به رابطه جنسي دارد ، بعد ازازدواج به سختي مي تواند با همسرش رابطه جنسي برقرار کند واز اين رابطه لذت ببرد. البته اين نگرش قابل تغيير است و در اينراه، اولين قدم اين است که فرد براي تغيير، انگيزه داشته باشد .اما در بعضي موارد خاص اين تغيير بدون روان درماني ممکن نيست. نکتهمهم اين است که نبايد به اين اميد که نگرش طرف مقابل تغيير خواهدکرد، ازدواج صورت بگيرد بلکه قبل از ازدواجَ، اين تغيير بايدشروع شده باشد.

2- حتي الامکان راجع به آموخته ها و شنيده هاي راجع به امور جنسي باهمديگر گفتگو کنند.
باور کنيد هنوز هم بعضي از دختران و پسران در شرف ازدواج (بويژهدختران)،کمترين اطلاعي راجع به امور جنسي ندارند. در حاليکه رغبت،بلوغ و آمادگي جنسي، يکي از مهمترين شرايط لازم براي ازدواج است.مطالعه، ديدن برخي فيلم هاي آموزشي،گفتگو با متأهلين موفق وگرفتن مشاوره قبل از ازدواج مي تواند در غني کردن آموخته هايجنسي مفيد باشد.


3- در مورد ميزان اشتياق و تمايل نسبت به رابطه جنسي واهميت آن، با همديگر گفتگو کنند.
ميزان اشتياق و تمايل هر فرد به رابطه جنسي متفاوت است.بعضي افراد اشتياق بيشتر و بعضي ها اشتياق کمتري براي اين رابطهدارند. تمايل به رابطه جنسي در افراد از روزي چند بارتا سالي يکبار متفاوت است . تفاوت افراد در ميزان اشتياق جنسي هم بهدليل تفاوت هاي جسمي يا هورموني و هم به علت خصائص رواني افراد است.حال تصور کنيد که تمايل جنسي يکي از زوجين بسيار بالا و طرف مقابلشبسيار کم باشد. قطعا اين تفاوت، رضايت و سلامت زناشويي چنين زوجيرا به خطر مي اندازد.


4- حتي الامکان راجع به انتظارات و سليقه هاي جنسي خود با همديگرگفتگو کنند.
درست است که رابطه جنسي طبيعي و معمول در همه انسان هاتقريباً به يک شکل صورت مي گيرد اما هر فرد انتظارات و سليقه هايخاصي در رابطه جنسي دارد. امروزه تنوع زيادي در رفتار جنسيبشر ديده مي شود در حاليکه در گذشته اين رفتار ساده تر بود. بنابر اين، بيشتر از گذشته، لازم است زوج هاي امروزي راجع به اينرفتار با همديگر تعامل و گفتگو داشته باشند.

مهم اين است که زن و شوهر در اين انتظارات، توافق داشته باشند. خيلياز همسران به دليل سليقه هاي جنسي متفاوت و متضاد، دچار تعارض ميشوند و تجربه نشان داده است که هر چند اين انتظارات تا حدوديقابل اصلاح و تغيير است اما به طور کامل تغيير نمي کند و زن يا شوهريکه انتظاراتش در امور جنسي برآورده نشود ممکن است احساس سرخوردگيکرده و اين سرخوردگي احتمالاً زمينه ساز سردي رابطه و يا خطا هاياخلاقي مي شود.
بعلاوه، لازم است که زن و شوهر بعد از ازدواج در مورد حاشيه هاي روابطجنسي با همديگر به توافق برسند. منظور از حاشيه روابط جنسي، نظرافراد راجع به عوامل زمينه ساز مطلوب براي شروع و ادامه رابطهجنسي است. مانند: چگونگي گفتگو هايعاطفي، نوازش و لمس قبل از رابطه، محل و فضاي مطلوب براي بر قراريرابطه و ...

5-در مورد اعتقادات همديگر راجع به وفا داري جنسي و عاطفي باهمديگر گفتگو کنند.
يکي از مسائل و مشکلات بعضي از زوج هاي جوان امروزي، ناديدهگرفتن بعضي از تعهدات اخلاقي عاطفي و جنسي در زندگيزناشويي، از سوي يک يا هر دو همسر است که مي تواند منجر به بروزاختلافات شديد و بحران هاي غير قابل جبران در زندگي مشترک بشود.قبل از ازدواج، لازم است که دو نفر از عقايد مربوط به تعهدات جنسي واخلاقي همديگر مطلع شوند.

منبع : وب سايت دکتر اعظم صالحي ، متخصص مشاوره خانواده و عضو هيأتعلمي دانشگاه اصفهان

همسران همیشه مشکوک

همسران هميشه مشکوک













همسران هميشه مشکوک

اگر در ارتباط با همسرتان گرفتار بدبيني شده ايد و شک وترديد جاي اعتماد را در رابطه تان گرفته است ، خواندن اين مقالهرا به شما توصيه مي کنيم
در ميان اطرافيان خود حتما افراد شکاک و بدبين را ديده ايد کساني کهاغلب نيمه خالي ليوان را مي بينند به همه چيز بدبين و دايمانگران وقوع رخدادهاي منفي و اتفاقات ناخوشايند هستند واقعيت ايناست که يکي از شايعترين مشکلات روانپزشکي بدبيني است.
اگربدبيني بيش از حد معمول در فرد بروز پيدا کند مي تواندبه يکي از خطرناکترين بيماريها تبديل شود و زندگي فردي و اجتماعيرا تحت تاثير خود قرار دهد شايد بدبيني و شک هميشه تفسير درست ازرفتار ديگران و محيط پيرامون باشد.
يعني حالتي که در آن فرد همه چيز حتي نکات مثبت و خوب را منفيتفسير مي کند و نه تنها بر عقيده خود پا فشاري مي کند بلکه ازديگران هم مي خواهد مثل او فکر کنند و نظرات او را بپذيرندشايد بتوان گفت بدبيني در خانم ها بيشتر رايج است اما در آقايانمي تواند مشکل سازتر باشد.
بنا به نقل يکي از روانشناسان : نوعي اختلال روانشناسي به نامپارانويا وجود دارد که همان بدبيني مرضي است فرد مبتلا بهپارانويا به هرچيزي شک مي کند نسبت به همه چيز سوءبرداشت دارد بدبيني اين افراد از شک و دودلي فراتر مي رود و آنها نسبتبه احساس منفي خود در مورد محيط پيرامون اطمينان دارند اين احساسمنفي در تمام زندگي فرد مبتلا به پارانويا جريان دارد وزندگي فردي و اجتماعي او را تحت تاثير قرار مي دهد اين افراد حتياز لطف و محبت ديگران سوء برداشت مي کنند و خوبي آنها را درک نميکنند آنها معمولا دچار توهم مي شوند و صحنه هاي غير واقعي وصداهايي را مي شوند که ديگران از شنيدن يا ديدن آنها عاجزند.پارانويا در واقع يک اختلال شخصيتي محسوب مي شود و درصد کمي ازافراد جامعه به آن مبتلا هستند.

اعتماد به نفس ضعيف يکي از مهمترين دلايل گرايش به شک و بدبينيمي باشد. آدمهاي شکاک هميشه احساس بي کفايتي و ناتواني در مقابلديگران دارند و بعنوان مثال اگر به همسر خود شک دارند، نسبتبه توانايي خود در برآوردن نيازهاي روحي و رواني او شک مي کنند و ميترسند همسرشان به اين دليل آنها را کنار بگذارد. در واقع ضعفخيالي که اين افراد در ذهن دارند باعث مي شود نسبت به اعمال و رفتاراطرافيان حساس شوند و نسبت به آنها شک کنند. اين افراد هم چنينشخصيت هاي وابسته اي هستند و اغلب در خانواده هاي آشفته، بزرگشده اند و تجارب منفي خانواده و ديگران را به زندگي خودتعميم مي دهند. حس حسادت در آنها بسيار بالاست که در واقع ناشي از ضعفاعتماد به نفس مي باشد. خانواده اين افراد معمولا از عملکرد افرادشکاک ضربه مي خورند. بعنوان مثال مردي که مبتلا به پارانويا استبه خودش اجازه مي دهد همسرش را محدود کندو اجازه ارتباطات معمولي وصحيح روزانه را به او نيز نمي دهد.
درباره نحوه برخورد با افراد شکاک همسران نقش مهمي در گرايشيکديگر به شک و بدبيني و يا درمان آن دارند. گاهي همسران بهشک و دودلي يکديگر دامن مي زنند و وقتي نقطه ضعف همسرشان را مييابند او را از اين طريق تحت فشار قرار مي دهند در حاليکه اين رفتاربه بغرنج تر شدن اوضاع منجر مي شود

مردان شکاک کنترل گر هستند تا مبادا اتفاقي خارج از اختيار آنهارخ دهد. اين خصوصيات افراد شکاک شبيه افراد وسواسي است، کساني که ميخواهند همه چيز طبق نظم و انضباط مورد نظر آنها رخ دهد در غيراينصورت احساس ناراحتي و دلشورگي دارند و تا زماني که نظم موردنظر خود را اعمال نکنند، آرام نمي نشينند. اتفاقات را بزرگ وفاجعه آميز مي بينند و پيامدهاي آن را بسيار تلخ و ناگوارمي شمارند و ابعاد منفي يک حادثه را عمق مي دهند. به اين همواره فکرمي کنند براي واقع نشدن حادثه ، مدام در آينده زندگي مي کنند واز زندگي کنوني خود رضايت ندارند.
درباره نحوه برخورد با افراد شکاک همسران نقش مهمي در گرايشيکديگر به شک و بدبيني و يا درمان آن دارند. گاهي همسران بهشک و دودلي يکديگر دامن مي زنند و وقتي نقطه ضعف همسرشان را مييابند او را از اين طريق تحت فشار قرار مي دهند در حاليکه اين رفتاربه بغرنج تر شدن اوضاع منجر مي شود.
بهتر اين است وقتي همسر متوجه مشکوک بودن همسر به خود شد، عادي رفتارکند و توضيح واضحات ندهد. زيرا گاهي اوقات تلاش براي ازبين بردنشک همسر و توضيح دادن درباره همه تماس ها و کارها و ارتباطات، رفتارنادرست همسر را تقويت مي کند و همسر مشکوک تصور مي کند شکاک بودن يکرفتار صحيح است و او حق دارد نسبت به همه چيز شک داشته باشد.
همسران مشکوک
در صورت ادامه رفتارهاي ناصحيح بهتر اين است که همسر مشکوک بهروانشناس مراجعه کند. همچنين والدين شکاک و بدبين ، اين دوويژگي منفي را به همراه اضطراب به فرزندان منتقل مي کنند و هميشهآنها را کنترل مي کنند.
فرزندان چنين خانواده هايي اعتماد به نفس کافي ندارند و از آنجاکه به همه چيز و همه کس مشکوک هستند، تلاش هايشان براي دوست يابيو برقراري روابط سالم اجتماعي اغلب با شکست مواجه مي شود. معمولاخانواده هاي آنان متشنج است و درگيريهاي زيادي در آن رخ مي دهد.اغلب افراد شکاک دچار" پيش گويي خودکام بخش " مي شونداين پيشگويي در واقع آينده اي است که فرد شکاک براي يکموضوع در نظر گرفته و بر اساس آن رفتارهايي انجام داده و پساز وقوع حادثه که در نتيجه اعمال و رفتار خودش بوده، ادعا مي کندپيش گوييش صحيح بوده و هميشه حق با اوست. غافل از اينکهرفتارهاي او باعث بوجود آمدن شرايط ناگوار شده نه پيشگويي صرف. مثل همسري که تصور مي کند همسرش قصد خيانت به او رادارد و آنقدر به رفتارهاي نادرستش ادامه مي دهد تا واقعا همسرش را ازدست مي دهد. سپس به قدرت پيش گويي خود ايمان مي آورد.اين پديده در افراد بدبين بسيار شايع است و بهترين درمان برايآنها مشاوره است.
منبع: پورتال نور

صفحات


Xبستن