روابط زناشویی نابینایان



مرداني که داراي مشکل هاي بينايي هستند مشکل هاي جنسي بيشتري نسبت بهزنان دارند. هرچند دانش کلي در مورد روابط جنسي در اين افرادپايين است ولي ناتواني افراد در برقراري روابط ديداري با همسرباعث مي شود اين افراد در مورد جذابيت هاي جنسي يکديگر اطلاعکمتري داشته باشند و به دليل درک نکردن هيجان ها و عواطفي که از طريقچشم قابل درک هستند، نمي توانند به شکل مناسبي به تقاضا هاي جنسيهمسر خود پاسخ مناسبي بدهند.
مشکلات جنسي نابينايان


افرادي که داراي ناتواني هاي جسماني هستند يا معلوليت ذهني و روانيدارند به طور عمده به دليل مشکل در برقراري ارتباط با ديگران،درک نکردن محرک هاي محيطي، مشکلات رواني مانند کاهش اعتماد به نفس وافسردگي، داراي مسايل خاصي در حوزه سلامت روان و سلامت جنسي خودهستند.




اينکه افرادي با آسيب هاي خاص جسماني يا ذهني چه مشکل هايي دارنديا در چه سطحي با اين مشکل ها روبه رو هستند، بستگي به سنيدارد که دچار اين آسيب شده اند. همچنين شدت و نوع آسيب نيزمي تواند تاثير زيادي در اين زمينه داشته باشد.
ايجاد مشکل در آسيب هاي جسماني به ويژه در مراحل گذار زندگيمانند نوجواني، مي تواند تاثيرهاي متفاوت تر و مسايل پيچيدهتر خاص خود را داشته باشد. نوجواني، پيچيده ترين مرحلهزندگي است. براي بسياري از مردم، نوجواني دوره ايپرچالش است که آنها را به جواني مي رساند.
در اين دوره افراد به خودشناسي پرداخته و در همين دوره است که درافراد علاقه فزايند ه اي براي شکل دادن به روابط صميمانه و عاطفيايجاد مي شود و آنها درصدد ايجاد رابطه با جنس مخالف و تجارب مرتبطخواهند بود. براي نوجوانان، روابط عاطفي و داشتن تخيل ها و تصورهايعاشقانه بعد مهمي از رشد استقلال آنها است که چگونگيشکل گيري آنها از اهميت زيادي برخوردار است.
آموزش نابينايان
اگرچه داشتن روابط جنسي در بين نوجوانان موضوعي است که توسطبيشتر جوامع دنيا پذيرفته شده نيست، پايه ريزي شروع روابطعاطفي و در پي آن ايجاد ساختار رواني روابط جنسي در همين دورهسني است.
براي برقراري روابط عاطفي و جنسي، داشتن حداقل دانش اوليه در موردهويت جنسي و جهت گيري جنسي و فيزيولوژي جنسي بدن لازم است.افرادي که داراي ناتواني بصري هستند به دليل همين مشکل ها دانش اندکيدر اين حوزه خواهند داشت. بنابراين اختلال هاي جنسي و پيامدهايآنها و نيز مشکل هاي سلامت روان در اين افراد شايع خواهد بود.
مهم است که آموزش و برنامه ريزي هاي خاصي در اين دوره وجود داشته باشدتا بتوان به ويژه افراد نابينا را به شکل مناسبي براي ايجاد روابطعاطفي، جنسي و سازگاري با شرايط جديد و خاص خود آماده کرد.
آسيب بينايي کيفيت و نگهداري روابط با دوستان و خانواده ها راتهديد مي کند. اين در حالي است که اين مشکل مي تواند موجب محدوديتاجتماعي، شغلي و روابط خانوادگي و عاطفي جنسي شود.
عواملي که روي روابط عاطفي و زناشويي تاثير مي گذارند عبارت انداز:
احساس نزديکي، تمايل متقابل، درک شباهت ها، شايستگي ها و جذابيتهاي فيزيکي و جنسي شريک زندگي که همه اين مسايل تحت تاثير اينناتواني قرار مي گيرند و وجود مسايل و مشکل هايي که از مسايل فوقنشأت مي گيرند، مي توانند باعث طرد زوجين از يکديگر به خاطرويژگي هاي شخصي شود.
مطالعه هاي متعددي که در مورد مشکلات جنسي افراد نابينا صورتگرفته است به طور عمده روي دانش جنسي، آموزش جنسي، باورها ورفتار جنسي اين افراد که به نوعي تحت تاثير اين وضعيت قرار دارند،متمرکز است.
مشکل مردان نابينا بيشتر است
مرداني که داراي مشکل هاي بينايي هستند مشکل هاي جنسي بيشتري نسبت بهزنان دارند. هرچند دانش کلي در مورد روابط جنسي در اين افرادپايين است ولي ناتواني افراد در برقراري روابط ديداري با همسرباعث مي شود اين افراد در مورد جذابيت هاي جنسي يکديگر اطلاعکمتري داشته باشند و به دليل درک نکردن هيجان ها و عواطفي که از طريقچشم قابل درک هستند، نمي توانند به شکل مناسبي به تقاضا هاي جنسيهمسر خود پاسخ مناسبي بدهند.
اين مساله مي تواند موجب کاهش روابط زناشويي و نيز کاهش رضايتمنديجنسي طرفين شود همچنين باعث شکل گيري اختلال هاي ديگرمانند نرسيدن به ارگاسم و کاهش ميل جنسي نيز مي شود. سپس بهدنبال سرکوبي اميال جنسي دچار کاهش عزت نفس، اضطراب،افسردگي و... مي شوند که اينها نيز موجب اختلال جنسي ثانويه ميشوند.
چه بايد کرد؟
تاکنون مطالعه هاي جامع و همه جانبه نگري در مورد شيوع انواعاختلالات جنسي در نابينايان مرد و زن صورت نگرفته است ولي مطالعههاي موردي، ميزان اختلال جنسي در آنها را بيشتر از جمعيت طبيعيگزارش کرده اند.
مطالعه ها نشان داده که چنانچه بر آموزش به اين افراد وهمسرشان تمرکز شده و در کنار آن ساير توانايي هاي اين افراد مانند عزتنفس و تقويت ساير حواس مانند لامسه و شنوايي را در راستاي افزايشارتباط جنسي ارتقا داده و بيماري هايي که به صورت ثانوي، مشکل جنسيايجاد مي کنند در اين افراد کشف و درمان شود، مي توان به ميزان زيادياز مشکل هاي احتمالي جنسي و زناشويي آنها پيشگيري کرده وزمينه را براي ارتقاي سلامت جنسي اين افراد فراهم نمود.

مشاهده پست مشابه : دانلود نرم افزار Send Hit v2-افزایش بازدید واقعی وبلاگ وسایت شما

تغییرات در دوران بارداری





اي کاش مي دانستم که کم کم تا پايان دوران بارداري پاهايمورم مي کنند و گاهي به دليل اين ورم راه رفتن آزارم مي دهد. بهخاطر اين ورم ها بايد تا بعد از زايمان تمام کفش هايي که داشته ام راکنار بگذارم و کفش هاي بزرگي که پاهايم را اذيت نکنند،بپوشم.






در دوران بارداري خانم ها با تغييرات بسياري مواجه مي شوند که بابسياري از آنها آشنا نيستند و به همين دليل بارداري به نظرشان عجيب وحتي ترسناک مي آيد؛ اما اگر خانم ها پيش از بارداري با اينتغييرات آشنا شوند زماني که باردار مي شوند، ساده تر مي توانند باوضعيت جديد مواجه شوند و ديگر از اين تغييرات عجيب و غريب نميترسند.






اي کاش پيش از بارداري مي دانستم
* اي کاش مي دانستم سه ماه اول دوران حاملگي در خلق و خوي منچه تغييراتي ايجاد مي شود و کمي بي حوصله و کلافه مي شوم. هميشهمي خواستم به همسرم نزديک باشم اما در اين مدت گاهي از بودنهمسرم کلافه مي شدم، گاهي سرحال و با حوصله بودم و گاهي بيحوصله وعصبي که به گفته پزشکم اين تغيير کاملا طبيعي بود وعلت آن تغييرات هورموني است.
سه ماهه اول بارداري بيش از ديگر دوران زندگي مشترکم باهمسرم مشاجره و بحث داشتم، چون همسرم هم با تغييرات خلق و خوي منناآشنا بودو نمي دانست اين تغييرات در بيشتر زنان اتفاق مي افتد وکاملا طبيعي است.
* اي کاش مي دانستم چهار ماه اول حاملگي حالت تهوع واستفراغ خواهم داشت و اين حالت به خصوص صبح ها بيشتر مي شود.
* اي کاش مي دانستم مدام در ذهنم به اين موضوع فکر خواهم کرد کهفرزندم الان در چه وضعيتي است، مدام نگران سلامتي او خواهمبود و اين نگراني ها دليل بر وجودمشکل نيست. نگراني ها درتمام مادران وجود دارد و کاملا طبيعي است.
* اي کاش مي دانستم که مدام احساس خستگي و خواب آلودگيخواهم کرد؛ انگار که داروي سرماخوردگي خورده ام.
بايد داروها و مکمل هاي غذايي مختلفي که پزشک برايم تجويز مي کندرا بخورم. اين داروها واقعا بدمزه هستند و خوردن آنها برايم دشواراست؛ به خصوص در ماه هاي اول حاملگي که حالت تهوع اذيتم ميکند.
با وجود تمام مشکلاتي که دارم، مانند حالت تهوع صبح گاهي،خستگي مفرط، دردهاي مختلف ريز و درشت، گرسنگي و ...باز هم فرزندم سالم است و رشد طبيعي خود را دارد.
* اي کاش مي دانستم وقتي براي اولين معاينه به پزشکم مراجعهخواهم کرد از ترس و وحشت به خودم مي لرزم که مبادا اصلا باردار نباشمو اشتباه شده باشد و يا اينکه مبادا در بارداري من مشکلي وجود داشتهباشد.
* اي کاش مي دانستم گاهي بارداري موجب مي شود من و همسرم با هماختلاف پيدا کنيم، او نمي تواند حال و شرايط مرا درک کند،چون او باردار نيست و شرايط مرا ندارد.
* اي کاش مي دانستم گاهي گاهي از ديدن همسرم يا حتي همين کهبوي او به مشامم برسد، حالم به هم مي خورد؛ اگرچههمچنان او را عاشقانه دوست دارم و هيچ مشکلي با اوندارم.
* اي کاش مي دانستم بيشتر اوقات در دهانم مزه هاي بدي احساس مي کنم واين کاملا طبيعي است و هيچ کاري براي آن نمي توانم انجامدهم.
* اي کاش مي دانستم که کم کم تا پايان دوران بارداري پاهايمورم مي کنند و گاهي به دليل اين ورم راه رفتن آزارم مي دهد. بهخاطر اين ورم ها بايد تا بعد از زايمان تمام کفش هايي که داشته ام راکنار بگذارم و کفش هاي بزرگي که پاهايم را اذيت نکنند،بپوشم.
* اي کاش مي دانستم که گاهي از اينکه باردار شده ام، پشيمانمي شوم؛ هر چند که پيش از بارداري تصور مي کردم عاشق باردارشدن هستم. البته اکنون که فرزندم به دنيا آمده واقعا از اينکه او راوارد زندگي ام کردم خوشحالم و به خودم مي بالم.




* اي کاش مي دانستم تغييرات زيادي در پوستم ايجاد مي شود وپوستم خشک خواهد شد. بيشتر اوقات احساس خارش خواهم داشت و اينکاملا طبيعي است.
* اي کاش مي دانستم دردهايي که در باسن و استخوان هاي لگنم خواهمداشت، طبيعي هستند و گاهي احساس خواهم کرد که استخوان هايم درحال جدا شدن از يکديگر هستند.
* اي کاش مي دانستم بيشتر غريبه ها فکر مي کنند مي توانند به شکم مندست بزنند و اين کار آنها مرا ناراحت نمي کند.
* اي کاش مي دانستم يبوست و نفخ شکم مشکلاتي طبيعي هستند و تقريباتمام زنان در دوران بارداري اين حالات را تجربه مي کنند و اين فقطمشکل من نيست.
* اي کاش مي دانستم احساس گرفتگي ماهيچه ها کاملاطبيعي است.
* اي کاش مي دانستم برقراري ارتباط با زناني که به تازگي مادرشده اند به من بسيار کمک خواهد کرد؛ چون آنها به تازگيمشکلات مرا پشت سر گذاشته اند و همين که احساس مي کنم کسيمشکلات مرا داشته و مرا درک مي کند، بسيار آرامم خواهد کرد.
* اي کاش مي دانستم زماني که عطسه مي کنم يا به شدت مي خندم بايد خيليمراقب باشم؛ در غير اينصورت بايد لباسم را عوض کنم.
* اي کاش مي دانستم که بايد کيف و وسايل بچه را از شش ماهگيبه بعد آماده و در دسترس داشته باشم تا اگر زايمان زودرس داشتم،همه چيز برايم آماده باشد.
* اي کاش مي دانستم در سه ماهه سوم هم حالت تهوع و استفراغ به سراغمخواهد آمد و اين حالات در سه ماهه اول تمام نمي شوند.
* اي کاش مي دانستم که هيچ کس نبايد در مورد نحوه زايمان من نظربدهد و يا حداقل نظر کسي در اين مورد نبايد روي نظر من تاثيربگذارد؛ چون اين مسئله کاملا شخصي است و فقط من وپزشکم مي توانيم در موردآن تصميم بگيريم که کدام روش زايمانبراي من و فرزندم بهتر و امن تر است.
* اي کاش مي دانستم اينکه مادر و خواهرهايم زايمان طبيعي ساده ايداشته اند، دليلي براي اينکه من هم مي توانم يک زايمان طبيعي سادهداشته باشم، نمي شود. شرايط بدني هر کسي با ديگران متفاوتاست.
* اي کاش مي دانستم بعد از زايمان هر چه بخورم باز هم احساسگرسنگي شديد مي کنم. اي کاش خوراکي و غذاهاي بيشتري با خودمبه بيمارستان برده بود.
* اي کاش مي دانستم درد و ورم بعد از زايمان گاهي از خود زايمانبيشتر است و اگر تا چهار يا پنج روز طول کشيد، طبيعياست و کافي است از پزشکم بخواهم که داروي مسکن بيشتري برايمتجويز کند.
* اي کاش مي دانستم که کمردرد مشکلي کاملا طبيعي و رايج ميان زنانباردار است.
* اي کاش مي دانستم زماني که بعد از زايمان براي اولين بار مي خواستمروي پاهايم بايستم، برايم بسيار دشوار خواهد بود، پاهايم بهشدت مي لرزند و احساس ضعف شديدي خواهم داشت اما پرستار کنارمخواهد بود تا کمکم کند.
* اي کاش مي دانستم که زايمان طبيعي بسيار دردناک خواهد بود اما اوجدرد حدودي ک ساعت بيشتر نيست و زماني که چهره نوزادم را ببينم،همه چيز را فراموش خواهم کرد.
* اي کاش مي دانستم لحظه شکوفا شدن يک نوزاد از وجود من چقدرهيجان انگيز و زيبا خواهد بود.
* اي کاش مي دانستم که تا چه حد مي توانم يک نفر را دوست داشتهباشم و نگران او شوم. اي کاش مي دانستم اين احساسات کاملا طبيعيهستندو شايد گريستن بعد از زايمان به دليل همين احساسات وافرباشد.
* اي کاش مي دانستم بهترين صحنه اي که در طول عمرم ديدم لحظه تولدفرزندم خواهدبود. پزشکم آينده اي مقابل من گذاشته بود تا منبتوانم لحظه تولدفرزندم را ببينم. اين لحظه اي است که بيشتر مادران ازديدن آن محروم هستند، هيچ وقت نمي توانم اين لحظه و لذت آن رافراموش کنم.
* اي کاش مي دانستم زايمان و بارداري با وجودتمام مشکلات و سختي هايش،بسيار شيرين و لذتبخش است، اگر زودتر اين واقعيت را مي دانستمحتما زودتر بچه دار مي شدم و الان بچه هاي بيشتري داشتم.

دختر مناسب برای ازدواج



زني که آمادگي براي ازدواج دارد ديگر به دنبال بحث هايبچگانه «زن ها بهترند يا مردها» يا «چقدر مردان به ماظلم کرده اند» نيست و اين مسائل برايش حل شده است. او به جنس مرد بهعنوان رقيب يا دشمن نگاه نمي کند و به دنبال گرفتن انتقامکل زنان تاريخ از شما نيست. او از اينکه زن متولدشده خشمگين نيستو از مادر شدن، همسر بودن و وظايفي که به عنوان يک زن برعهده اش استاستقبال مي کند.
ويژگي هاي دختر خوب براي ازدواج




خواندن ذهن خانم ها سخت ترين کار دنياست و زماني که موضوع ازدواج درميان باشد واقعا ناممکن به نظر مي رسد اما نگران نباشيد؛ علائميهست که به شما نشان مي دهد آيا او به ازدواج فکر مي کند يا نه.




5 ويژگي زناني که آمادگي براي ازدواج دارند
1- زني که آمادگي ازدواج دارد، براي خودش محدوديت و قيدو بندهاييخواهد داشت.
او مي داند که از رابطه چه مي خواهد و اين آشنايي را بايد بهکدام سمت ببرد. زني که آمادگي براي ازدواج دارد نمي گذاردشما از وقت ارزشمندش استفاده بيهوده کنيد. او مي داند که اين رابطه يابايد به سمت ازدواج برود و يا همه چيز همين جا تمام شود.اين يکياز خصوصيات دختران خوب براي ازدواج ميباشدکه مورد توجه مردانميباشد.
او براي ازدواج برنامه ريزي کرده است، خودش را آماده کرده و درباره آنفکر مي کند و حرف مي زند. از به ميان آمدن حرف ازدواج کهير نمي زند،بلکه با خوشحالي درباره زندگي مشترک، بچه دار شدن، استقلالو زندگي خانوادگي صحبت مي کند.
زني که قوانين خاصي براي خودش ندارد، در نتيجه هيچ برنامه ايبراي ادامه رابطه ندارد، هيچ انتظار خاصي از يک مرد نداشته وهيچ شرط و محدوديتي براي او قائل نيست؛ چرا که به ازدواجفکر نمي کند.
او بدون هيچ هدفي وارد رابطه اي شده که برايش پيش آمده وسياست فعلي اش اين است: «هر چه پيش آيد خوش آيد.» اگردر هر ساعت از شبانه روز که دلتان خواست مي توانيد با او تماسبگيريد يا بيرون برويد، اگر براي خودش احترام قائل نيست،اگر پوشش و رفتار درستي ندارد، پس نمي تواند زنزندگي شما باشد.
زن باهوش مي داند که اگر قرار است زدواجي صورت بگيرد، نبايدبه اين سادگي از قوانينش کوتاه بيايد. زن کم هوش هم که به دردزندگي نمي خورد!
2- زني که آمادگي ازدواج دارد، به وضعيت مالي شما اهميت ميدهد
شايد فکر کنيد زنان موجودات پول پرستي هستند که شما را فقطبراي پولتان مي خواهند. اين از ساده انديشي شماست. اگر زنيبه هيچ وجه به وضع مالي شما اهميتي نمي دهد به اين معنا است کهاصلا به ازدواج با شما فکر نمي کند.
روابط بي هدف و کوتاه مدت نيازي به امنيت مالي ندارد؛ وضعيت مالي شمافقط زماني اهميت پيدا مي کند که مسئله ازدواج در ميان باشد نه بهاين خاطر که زنان دنبال جيب شما هستند بلکه به اين خاطر که آنها بهدنبال امنيت هستند، آن هم نه فقط براي خوشدان، بلکه براي فرزندانشان وفرزندان شما.
غريزه مادري قويترين غريزه در زنان است، اگر اينطور نبودبچه هاي شما به هيچ وجه نمي توانستند زنده بمانند. همينغريزه مادري به زنان مي گويد که اگر مي خواهند فرزندانشانرا به خوبي و در امنيت و آسايش تربيت و بزرگ کنند بايدبراي آنهاپدري قدرتمندانتخاب کنند.
در دوران اجداد غارنشين ما، زنان به سمت مرداني جذب مي شدند که قدرتبدني بيشتري داشتند چون تنها در اين صورت بود که مي توانستندبراي خانواده به شکار بروند، با رقبا بجنگند و با دست پربرگردند واز خانواده در برابر دشمنان و حيوانات وحشي و بلايايطبيعي حفاظت کنند و تنها در اين صورت بود که زنان مي توانستند با خيالراحت در غار بنشينند و بچه هايشان را بزرگ کنند!
اما در حال حاضر ديگر نيازي به قدرت جسمي نيست. البته نه اينکهشکار و رقيب و دشمنن ديگر وجود ندارد، بلکه شکل آن عوض شده است.امروزه قدرت مردان تا حد زيادي در توانايي شان در پول درآوردنخلاصه مي شود.
البته نيازي نيست از باشگاه بدنسازيتان انصراف بدهيد، چراکه حافظه زنان در طول تاريخ هنوز به طور کامل پاک نشده اما درکنارش به فکر قدرت امروزيتان هم باشيد.




3- زني که آمادگي ازدواج دارد، آشپزي بلد است
واقعا شما آقايان چه فکري مي کنيد؟ مگر مي خواهيد آشپزاستخدام کنيد؟ در اين صورت بهتر است برويد با رستوران قراردادببنديد.
اما اگر در فکر تشکيل خانواده هستيد و مي خواهيد بدانيد او بهازدواج فکر مي کند يا نه، اين يکي از خصوصيات دختر خوب براي ازدواجاست. او آشپزي مي داند و از خانه داري هم سردر مي آورد. به هرحال وقتي خانمي خودش را براي ازدواج آماده مي کند، حداقل در کشور ما،در واقع با فداکاري و لطف تمام خودش را براي انجام کارهاي خانه و بهخصوص آشپزي هم آماده مي کند. او مي داند مردان مي توانند بدونسقف، بدون خواب يا حتي بدون مسابقات فوتبال زنده بمانند اما قطعا بدونغذا مي ميرند! هيچ زني هم اين را نمي خواهد، حداقل قبل ازازدواج!
4- زني که آمادگي ازدواج دارد، با زن بودن خودش کنار آمدهاست
زن بودن مشکلي ندارد اما از آنجايي که زنان همواره در طول تاريخ موردظلم و ستم و بي عدالتي قرار گرفته اند و البته بعد از تعاليمجنبش فمنيستي، بسياري از آنها حداقل در دوره اي از زندگي شاناحساس مي کنند جنس دوم هستند و با جنسيت خودشان کمي مشکل پيدا ميکنند.
اين براي زن امروزي يک امر کاملا طبيعي به شمار مي رود اما زن سالمبالاخره اين بحران را پشت سر مي گذارد و زن بودن خودش را باکمال افتخار مي پذيرد و به نقاط قوت خودش پي مي برد. او ميداند اگرچه تفاوت هايي با جنس مرد دارد اما اين تفاوت نهابه هيچ وجه نشانه برتري يکي بر ديگر نيست.
زني که آمادگي براي ازدواج دارد ديگر به دنبال بحث هايبچگانه «زن ها بهترند يا مردها» يا «چقدر مردان به ماظلم کرده اند» نيست و اين مسائل برايش حل شده است. او به جنس مرد بهعنوان رقيب يا دشمن نگاه نمي کند و به دنبال گرفتن انتقامکل زنان تاريخ از شما نيست. او از اينکه زن متولدشده خشمگين نيستو از مادر شدن، همسر بودن و وظايفي که به عنوان يک زن برعهده اش استاستقبال مي کند.
5- زني که آمادگي ازدواج دارد، به بچه ها علاقه خاصي نشانمي دهد
آقايان! اين رازي است که مطمئنم از اينکه آن را با شما در ميانگذاشته ام تشکر خواهيد کرد. خيلي جالب است که تقريبا هميشه علاقهخانم ها به بچه ها با علاقه آنها با ازدواج رابطه دارد. اين يکنشانه شگفت انگيز است که بر اساس آن خيلي راحت و بدون دردسرمي توانيد نظر طرف مقابل تان درباره ازدواج را کشف کنيد: وقتي به طوراتفاقي با بچه ها يا خانم هاي بچه دار برخورد مي کنيد،واکنش او را زير نظر بگيريد. اگر با بي حوصلگي و بيتوجهي و حتي انزجار به بچه ها واکنش نشان داد، فکر ازدواج با اورا فعلا از سرتان بيرون کنيد اما اگر با شوق و ذوق تمام بابچه ها ارتباط برقرار و شروع به بازي با آنها کرد و با حسرت بهنوزدان خيره شد، زودتر دست به کار شويد.تبريکات صميمانه ما را همبپذيريد!

روابط دوران نامزدی



چه بسا ديده شده كه دوران شيرين نامزدي به خاطر دخالتهاي بي جا وفضوليهاي ديگران دچار تلخي و سردي شده است... و بهتريناسلحه در مقابل اين دشمنان سعادت، همدلي، صميميت و هوشياري دختر وپسر است.
اهميت و نکات مهم دوران نامزدي


دوران نامزدي يک دوران شناخت است و تجربه نشان داده است که نحوه ياستفاده بهينه از اين دوران مي تواند تأثير بسيار زيادي بر زندگيزناشويي داشته باشد. اما مدت دوران نامزدي نبايد خيلي کوتاه باشد ونبايد خيلي طولاني باشد. هر يک از اين شرايط جنبه هاي مثبت و منفيخاصي دارد که در زير به آنها اشاره خواهد شد.
جنبه ها مثبت طولاني شدن دوران نامزدي
_ قسمت هايي از شخصيت همسرتان را خواهيد شناخت که به طور معمول امکانندارد بر آنها آگاهي يابيد، مگر آنکه با هم زندگيکنيد
براي شناخت شخصي که به طور متناوب و نه پيوسته او را مي بينيد،هيچ راهي بهتر از اين نيست که عملاً با او زندگي کنيد، درديدارهاي کوتاه دو يا سه ساعت در هفته، بيشتر افراد بهتري رفتارشان رانشان مي دهند، اما واقعيت در زمان طولاني تر آن هم هنگامي آشکارمي شود که با هم زير يک سقف زندگي کنيد.
هنگامي که با کسي زندگي مي کنيد، عادت ها، نگرش ها ورفتارهايي را از او مي بينيد که هرگز از او سراغ نداشتيد،چرا که او را در محل زندگي دائم، و يا به عبارتي «منطقه يامن»او مي بينيد که همان خانه اش باشد و بنابراين جنبه هايي از شخصيتاو را خواهيد ديد که اگر مثلاً فقط با او بيرون مي رفتيد، امکاننداشت که ببينيد، او را هنگامي مي بينيد که خسته، مريض، عصباني،و مأيوس و غرغرو است.زندگي مشترک قدرت و خويشتن داري مي طلبد وايجاب مي کند طرفين، سازش و انعطاف پذيري هايي از خود نشان دهند.تنها با زندگي مشترک است که طيف کامل تري از عکس العمل هاياحساسي و روحي شريک زندگي تان بر شما فاش مي شود.

_ در مي يابيد که آيا سبک زندگي شما و همسرتان از تفاهم وهماهنگي حقيقي برخوردار است يا خير
بسيار از مردها براي روابط عشقي دراماتيک معشوق هاي فوق العاده ايهستند، اما شوهرهاي بسيار بدي هستند. بسياري از زن ها نيز رفيق هاي«نيمه وقت» فوق العاده اي هستند، اما همسران و مادران تمام وقتوحشتناکي اند. ممکن است از عشق ورزيدن به کسي لذت ببريد، اما اززندگي با او بيزار باشيد. ويژگيهايي که موجب مي شوند، عاشقکسي شويد و از ديدن او لذت ببريد، ممکن است کافي نباشد تاهماهنگي هميشگي شما را پس از آن که همخانه شديد، تضمينکنند.ممکن است دريابيد که سبک زندگي شما و همسرتان بايکديگر هماهنگي و همخواني ندارند و اين چيزي است کههرگز نمي توانستيد بفهميد مگر آنکه همخانه بوديد.

_ در مي يابيد که قابليت و توانايي همسرتان در ايجاد ارتباطي حقيقي وکانوني گرم، به چه ميزان است
زندگي مشترک، قدرت و خويشتن داري مي طلبد و ايجاب مي کند طرفينسازشکار و انعطاف پذير باشند.به اين دليل که عادات و خواسته هايدو انسان متفاوت و منحصر به فرد، حال با يکديگر ادغام مي شوند.ممکن است هرگز متوجه نشويد که همسرتان تا چه ميزان تمايل وقابليت ارتباطي مستحکم وصميمي را دارد، مگر اينکه تعهدزندگي مشترک با او را عهده دار شويد. تنها وقتي که مجبويد با همدر باره ي امور اقتصادي، غذا،مسئوليت هاي خانه، تملکات و... تصميمبگيريد از اينکه آيا همسرتان همراه خوبي است يا خير، مي توانيدمطئمن شويد.
_ مي توانيد از ازدواج به دلايل نادرست و زندگي مشترک زودهنگام و نسنجيده برحذر باشيد
گرچه زندگي مشترک مي تواند تجربه شيريني از يک رابطهباشد، اما چنانچه زودهنگام، نپخته و نسنجيده بدانوارد شويد، اشتباهي بزرگ خواهد بود. زندگي مشترک و همخانهشدن پيش از آنکه رابطه ي شما و همسرتان به سطح رضايت بخش و قابلقبولي از تعهد، پختگي و ثبات روحي رسيده باشد، مي تواندعملاً موجب تسريع فروپاشي رابطه گردد.چنانچهآمادگي تحمل فشارهاي زندگي مشترک را نداريد، ممکن است رابطهتان زير بار تنش از هم بپاشد که زندگي مشترک زود هنگامبا خود به همراه خواهد آورد.

_ ممکن است ازدواج زودهنگام موجب شود که از لحاظ روحي و عاطفيتنبل شويد
چنانچه ازدواج و زندگي مشترک برايتان به صورت هدفيبزرگ درآمده باشد و نيز پيش از آنکه به راستي آمادگيآن را داشته باشيد، زندگي مشترک را آغاز کنيد، اين خطر رابه جانخريده ايد که ديگر همچون گذشته از لحاظ روحي و احساسيفعال نباشيد. به اين معنا که ممکن است براي حفظ آرامش از رويارويي بامسايل و مشکلات سرباز برنيد، مخصوصاً اگر نياموخته باشيد کهچگونه با همکاري يکديگر بر روي مشکلات و درگيريهايتان کار کنيد تا آنها را حل کنيد. اين امکان وجود دارد که به همسرخود توجه و قدرداني کمتري از گذشته نشان دهيد و از رابطه تان دربسياري از جهات غافل شويد، چرا که ديگر او مال شما است وهميشه در کنارتان است.

_ «توافق»و «قرار»زندگي مشترک با کسي، لزوماً به معنايرابطه و ارتباط با او نيست، بلکه تنها يک صورت واظهار و ابراز آناست
يکي از معمول ترين و رايج ترين اشتباهاتي که بسياري از زوج ها مرتکبمي شوند، اين است که از لحاظ عاطفي تنبل و کم کار مي شوند و اين ريسکبراي آن دسته از زوج هايي که پيش از تثبيت يک پيوند احساسيمستحکم، زندگي مشترک را آغاز کرده باشند، بسيار خطرناک است.
جنبه هاي منفي طولاني شدن نامزدي
از جمله آفات طولاني شدن ايام نامزدي موارد ذيل را مي توان نامبرد:
_ وسوسه هاي شيطان و بهانه هاي دل
از آن جا كه دختر و پسر براي اولين بار با يكديگر صميمي شدهو توجّه وافري به جنس مخالف نموده و در رفتار و كردار و جمال و كمالديگري دقيق مي شوند، شايد به نكاتي برخورد كنند كه سبب كاهشِرغبت آنان گردد. در اين ايام بايد توجه داشت مقايسه همسر باديگراني كه به طور گذرا و كوتاه با آنان برخورد مي كنيم،درست نبوده و غور در ر?ياها و خيال پردازي ها در اين نوع افكاربسيار خطرناك است و چه بسا اين مقايسه ها هوس را دامن زده وتنوّع را زنده مي كند و خرمن زندگي مشترك را مي سوزاند و به ايننتيجه منجر مي شود که ديگران از همسرشان بهترند.
_ چشم و همچشمي ها و توقعات بي جا
گاهي مشاهده مي شود كه دختر و پسر يا خانواده هايشان از همتوقعات بي جا دارند و بارهاي سنگيني را بر هم تحميل مي كنند ودوران شيرين را تلخ مي نمايند. اين توقعات معمولاً مادي و برخاسته ازچشم و همچشمي ها و رسومات غلط است.
_ شکستن حريم ها
زوج هايي که قرار است مدت طولاني با هم نامزد باشند ممکن است حدودحريم را رعايت نکنند و روابط جنسي کامل داشته باشند که همين موضوععلاوه بر اين که مشکلاتي براي آنها بوجود مي آورد و دوران نامزدي رااز حالت طبيعي و عادي خود خارج مي کند ممکن است براي يکي از طرفينفشار و الزام براي ازدواج بوجود بياورد و ديگري انگيزه يازدواج را به طور کامل از دست بدهد.
_ دخالت و وسوسه جاهلان و مغرضان
چه بسا ديده شده كه دوران شيرين نامزدي به خاطر دخالتهاي بي جا وفضوليهاي ديگران دچار تلخي و سردي شده است... و بهتريناسلحه در مقابل اين دشمنان سعادت، همدلي، صميميت و هوشياري دختر وپسر است.
_ محدوديت ارتباطات و غيرت بي جاي خانواده دختر
برخي از خانواده ها با توجه به رسومات جاهلانه و غيرت و تعصب بي جا وغلط مانع از روابط عاطفي و دوستانه دخترانشان با نامزد شرعي اش ميشوند، و نمي گذارند تا نامزد دخترشان بيشتر به ملاقاتش برود. ولذا پسر درمانده، چاره اي جز عروسي و كوتاه كردن مدت نامزديندارد.
_ خستگي و دلسردي
زماني كه دختر و پسر انس و شناخت لازم را نسبت به يكديگرپيدا نمايند، از لحاظ مسائل عاطفي و رواني و زناشويي نيازمندمحرميتي بيشتر مي باشند؛ لذا محدوديت و محروميت هاي زمان نامزدي، آنانرا خسته و نگران نموده و آن شور و اشتياق اوليه و آرامش خاطر رااز بين مي برد، و اگر بخواهند به صميميتي بيشتر و به رفت وآمدهاي زيادتر بپردازند موجب ناراحتي خانواده ها مي شوند.چه بسا در اين ميان حرف و حديث ها و كدورت هايي به وجود مي آيدكه شايد تأثير ناخوشايندي بر روحيه دختر و پسر گذاشته كهحتي اثرات آن در زندگي مشترك نيز ديده شود.

تفاوت زنان و مردان در ارتباط





مردها هويت خود را بيشتر از ناحيه شغل و موفقيتهايشان تعريف ميكنند،در حالي كه زنها هويتشان را صرفا بر اساس روابط خود بيان ميكنند. برايمردها موفقيت از هر مورد ديگري مهمتر است زيرا بقاي جسماني وفيزيكي خانواده را تضمين ميكند. زنها نيز بقاي خود را در گرو حفظروابط احساسي و نيز بچههاي خود ميبينند بايد بدانيد کهچنانچه مردي نسبت به شغل و تواناييهاي حرفهاي خود احساسخوبي نداشته باشد به سختي ميتواند توجه خود را به روابط عشقي واحساسياش معطوف كند. موضوع اين نيست كه دوستتان ندارد يا به شما عشقنميورزد يا اينكه به شما احتياج ندارد،
3 رازي که دست مردان را رو خواهد کرد


سؤالاتي هستند که بيشتر اوقات در ذهن تمامي زنها وجود دارد؛ سؤالاتيدرباره رابطهشان با مردان، اينکه چرا خيلي اوقات بدون وجودهيچ نوع مشکل خاصي با هم دعوايشان ميشود و دچار اختلافميشوند.




اينکه مثلا چرا مردها نميتوانند آنطور که بايد احساسات آنها رادرک کنند، چرا بيخودي عصباني ميشوند و عکسالعملهايي غير قابلپيشبيني نشان ميدهند و سؤالاتي از اين قبيل. درک مردها و داشتنتعامل بهتر با آنها مستلزم دانستن 3 راز بزرگ دربارهويژگيهاي مغزي- احساسي آنهاست؛ اين 3 راز همانهايي هستند که باعثميشوند فکر کنيم مردها موجودات پيچيدهاي هستند اما اشتباهنکنيد شما به راحتي ميتوانيد مردتان را پيشبيني کنيد چون اوخيلي سادهتر از آن است که تصور ميکنيد.


راز شماره يک
چرا مردها احساس ميكنند هميشه بايد حق با آنها باشد؟
به منظور درك اين معما در مورد مردان بايد به شرايط تعليم و تربيتآنها در دوران كودكي نگاهي بيندازيم. مردها اينگونه آموزشديدهاند كه بايد دنياي بيرون را تحت كنترل كامل خود داشته باشند وهميشه به موفقيت دست پيدا كنند و در عوض به دنياي دروني خود كهشامل افكار و احساساتشان است، كمتر توجه نشان بدهند. بهپسربچههاي كوچك گفته شده كه ارزش آنها به كارهايياست كه انجام ميدهند و همچنين به موفقيتهايي است كه به آنها دستپيدا ميكنند. مثلا به آنها گفتهاند كه تو مرد اين خونهاي وبايد به مادرت در همه کارها کمک کني.
بر همين اساس پسربچهها به اين نتيجه ميرسند براي اينكهپسرهاي خوبي باشند بايد كارها را درست انجام دهند. آنهابزرگ ميشوند و در نهايت به اين نتيجه ميرسند بايد اعتمادبهنفسشانرا بر اســـاس موفقيتهــا و دستيابيهايشان بسنجند، يعني اعتمادبهنفس وموقعيتهايشان را با هم يكسان ميگيرند.
نكته مهم: مردها غالبا به سختي ميتوانند بگويند متاسفم.معذرتخواهي از طرف آنها به اين معناست كه كار اشتباهي كردهاند و اينكهخيلي بد هستند.
راهحل چيست؟
1 - از به كار بردن الفاظ و عباراتي كه باعث احساس بيكفايتي درنامزد يا همسرتان ميشود، خودداري كنيد، او را سرزنش و محكوم نكنيد، باديگران مقايسهاش نكنيد، راجع به شخصيت، قابليت و تواناييهايش نظرندهيد، شخصيتش را زير سؤال نبريد و صرفا احساسات خود را بيان كنيد وحتما بگوييد به او اعتماد داريد.
2 - مرد زندگيتان را «تأييد» و از قابليتها و تواناييهايشتعريف كنيد، هرگز نميتوانيد تصور كنيد مردها تا چه حد بهتعريف و تحسين نيازمندند، ممكن است اين نيازشان را فاش نكنند يا حتيآن را انكار كرده يا ممكن است طوري وانمود كنند كه از اين كار خوششانهم نميآيد اما به اين قبيل واكنشها اعتنا نكنيد و اين را بدانيد كهمردها واقعا به تعريف و تمجيد شما احتياج دارند.
تفاوت زنها و مردها
زنها از اشتباه نميترسند
ممكن است تصور كنيد اشتباه كردن يا نكردن اهميت چنداني ندارد.خود من هم اشتباه ميكنم. اما وقتي كسي پيشنهادي ميدهد يا نصيحتيميكند، ناراحت نميشوم. به خاطر داشته باشيد تفاوت از اينجا آغاز ميشودكه پسرها و دخترها در كودكي به طرزي كاملا متفاوت آموزش ديدهاند.به دخترهاي كوچك آموزش ميدهند در آينده شغلشان اين است كه اوضاعرا بهتر و شرايط را اصلاح، پدرشان را خوشحالتر، خودشان را زيباترو خانه را مرتب كنند بنابراين اگر زني اشتباه كند، اينطور فكرميكند كه چطور ميتوانم جبران كنم؟ چطور اوضاع را بهتر كنم؟اما در مورد مردها اينگونه نيست.


راز شماره دو
چرا مردها وقتي زنها احساساتي برخورد ميكنند عصباني ميشوند؟
بسياري از متخصصان چنين توضيح ميدهند كه مردها به اين دليل درمواجهه با برخورد احساسي زنها واكنش منفي نشان ميدهند كه با احساساتآسيبپذير خودشان راحت نيستند. بخشي از مشكلات ميان مردان و زناناز همين ناحيه نشات ميگيرد.
موقعيتي که حتما تجربه کردهايد
آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه فقط نياز داشته باشيد همسرتانكمي دلداريتان بدهد و دوستتان بدارد در عوض او براي شما يك سخنرانيترتيب داده و به شما امر و نهي كند؟ آيا تا به حال برايتان پيشآمده، احساساتتان را با نامزد يا همسرتان در ميان بگذاريد اما اوشما را متهم كند كه بيش از حد احساساتي هستيد و در نهايت به شمابگويد:« به همه چيز واكنش نشون ميدي. اگه اين قدراحساساتي نبودي، شايد ميتوانستيم كمي با هم آرامش داشته باشيم.ديگه نميخوام به اين مزخرفات و چرت و پرتها گوشبدم.»
مردان خود را مسئول درد و رنجتان ميدانند و چنانچهنتوانند ناراحتيتان را برطرف كنند، احساس گناه خواهند كرد.
راهحل چيست؟
1. وقتي ناراحت هستيد به همسرتان دقيقا بگوييد كه از او چهخواستهاي داريد. اين كار، شما را از ساعتها وقت تلف كردن، سوءتفاهم،جنگ و جدل، مشاجره، يأس و سرخوردگي نجات ميدهد. مثلا به اوبگوييد فقط براي درددل با او حرف ميزنيد و نميخواهيد سرزنشبشنويد.
2. هنگامي كه ناراحت هستيد، اغراق نكنيد و ناراحتيتان را ازآنچه كه واقعا هست بزرگتر جلوه ندهيد. مردها همواره بهمعناي لغوي كلماتي كه به كار ميبريد، توجه ميكنند. تعبير و ترجمهمردان از كلمات و جملات مشابه تعبير ما زنها نيست، مردها به معنايلغوي و تحتالفظي كلمات و جملات شما فكر ميكنند.
3. به مرد زندگيتان بگوييد كه كاملا احساس بدبختي ودرماندگي نميكنيد و او مجبور نيست به كمكتان شتافته و نجاتتانبدهد. بهتر است بگوييد گرچه حالتان خوب نيست، وليآنقدرها هم احساس بدبختي و درماندگي نميكنيد و اينكه او مجبورنيست حتما حالتان را خوب كند. ميتوانيد بگوييد كه تنها ميخواهيدكمي دلداريتان بدهد و به شما عشق بورزد.
تفاوت زنها و مردها
با احساسات معماگونه مردان آشنا شويد
3 حس معماگونه در مردها وجود دارد كه همين 3 احساس باعث ميشودخانمها گمان کنند مردها از احساساتي بودن آنها ناراحتميشوند؟
احساس اول: مردها با اين احساس بزرگ ميشوند كه مسئوليتدرست كردن همه موارد با آنهاست. مثلا مردها از همان کودکي اين جمله رازياد ميشنوند که «پسرم وقتي بزرگ شدي، قراره رئيس يهخانواده باشي». پسربچههاي كوچكي كه اين جملات به آنانگفته ميشود، با اين باور ناخودآگاه بزرگ ميشوند كهچنانچه ميخواهند يك مرد واقعي باشند بايد لايق و تواناباشند و مسئوليت مواظبت از زن زندگيشان با آنهاست. به همين دليلاست که وقتي با شوهرتان درددل ميکنيد او به جاي اينکه با شما همدرديکند و دلداريتان دهد، برايتان استدلال ميكند.
احساس دوم: مردان خود را مسئول درد و رنجتان ميدانند وچنانچه نتوانند ناراحتيتان را برطرف كنند، احساس گناهخواهند كرد. هنگامي كه مردي درد و رنج همسرش را ميبيند، خود راسرزنش كرده و مسئول ميداند و به اين دليل كه شما باعث شديد، احساس بدينسبت به خودش پيدا كند، از دستتان عصباني ميشود.
احساس سوم: آيا تا به حال برايتان پيش آمده كه بخواهيداحساسات خود را با همسرتان در ميان بگذاريد و او سعي كند كه يابا عجله شما را از آن احساس بيرون كشيده يا اينكه كاري كند تا دست ازآن برداريد؟ شما فقط ميخواهيد كمي گريه كنيد ولي او طوري برخوردميكند، انگار شما دچار يك بيماري عصبي يا رواني شدهايد.مردها غالبا احساساتي برخورد كردن زنها را با حالت هيستريك اشتباهميگيرند و فرض را بر اين ميگذارند كه وضعيت روحيتان خرابتراز آن است كه تصورش را ميكنيد.


راز شماره سه
آيا مردها در مقايسه با زنها اهميت كمتري به عشق و روابط ميدهند؟
مردها هويت خود را بيشتر از ناحيه شغل و موفقيتهايشان تعريف ميكنند،در حالي كه زنها هويتشان را صرفا بر اساس روابط خود بيان ميكنند. برايمردها موفقيت از هر مورد ديگري مهمتر است زيرا بقاي جسماني وفيزيكي خانواده را تضمين ميكند. زنها نيز بقاي خود را در گرو حفظروابط احساسي و نيز بچههاي خود ميبينند بايد بدانيد کهچنانچه مردي نسبت به شغل و تواناييهاي حرفهاي خود احساسخوبي نداشته باشد به سختي ميتواند توجه خود را به روابط عشقي واحساسياش معطوف كند. موضوع اين نيست كه دوستتان ندارد يا به شما عشقنميورزد يا اينكه به شما احتياج ندارد، حتي موضوع اين نيست كه شغلش رابيش از شما دوست دارد. مطلب تنها اين است كه شغلش تاثيردرگيرانهتري بر احساس رشد شخصي و اعتمادبه نفس او دارد تارابطهاش با شما.
موقعيتي که حتما تجربه کردهايد
شده احساس کنيد كه رابطه براي شما مهمتر است تا شوهرتان؟ تا حالا شدهاست وقتي كه از سر كار به خانه برميگرديد براي ديدنش لحظهشماريکنيد اما وقتي به خونه ميرسد، به نظر نيايد كه آنقدرها هم هيجانزدهباشد يا اينكه هميشه كارهاي خاصي براي نامزد يا شوهرتان انجام ميدهيد.مثلا به مناسبتهاي ويژه برايش كارت پستال ميفرستيد. براي بعضيشبها و مناسبتهاي بهخصوص از قبل برنامهريزي ميكنيد و... حتي ممکن استبارها از خودتان پرسيده باشيد که «او هم به همين اندازه كه مندوستش دارم. دوستم داره، چرا همين كارها را براي من انجامنميده؟!»
نكته مهم: در مردها نيمکره راست فعالتر است ولي زنها از هر دو نيمکرههمزمان استفاده ميکنند در نتيجه مردها به سختي ميتوانند از تعقل وعقلانيت به يكباره به سمت احساسات و عواطف تغيير موضع دهند.
راهحل چيست؟
1. به خاطر داشته باشيد مردها از اينكه بفهمند شما آنها را دركميكنيد، خيلي خوشحال ميشوند. برعكس از اينكه از آنها انتقاد كنيد،متنفر هستند. ممكن است نامزد يا همسرتان اين موضوع را تاييد كند كه درمقايسه با شما به عشق و روابط علاقه كمتري نشان ميدهد اما دليل آن رانداند. درك رازهايي كه در اين بخش به آنها پرداختيم، ممكن استباعث احساس بهتري در مردان بشود.
2. با نامزد يا همسرتان درباره روشهاي ديگر افزايش احساس عزتنفسو ارزشمند بودن (روشهايي به غير از موفقيتهاي شغلي و حرفهاي)گفتوگو کنيد. به عقيده من به منظور داشتن روابط وزندگي سالمتر، مردها بايد اولويتهاي خود را بازبيني كنند و ايناولويتها را نه براساس پيشرفتهاي مادي و اقتصادي، بلكه كمي نيزبر اساس موفقيتهاي روحي، احساسي و عاطفي نيز گذارند.
3. ميتوانيد كمك كنيد تا استرس كمتري داشته باشد و با صحبت كردندرباره راههايي كه در انتقال او از محيط كاري به كانون گرمخانواده ميتواند كمك كند، حامي او باشيد. مثلا روشهايي بيابيد تانامزد يا همسرتان بتواند به وسيله آن تنشهاي كاري و شغلياش را درپايان روز كاهش دهد مثلا با ورزش كردن، قدم?زدن، دراز كشيدن و...همچنين بهتر است به محض ورود همسرتان با مسائل و مشكلات احساسي وعاطفيتان به او هجوم نبريد. به او وقت بدهيد تا آرام بگيرد.
تفاوت زنها و مردها
اين فرقها را بدانيد
تفاوت در ارزشيابي: ارزشيابي ما زنان با ارزشيابيهايمردها متفاوت است. ما زنها صرفنظر از اينكه تا چه حد در شغل خودموفق هستيم، مادامي كه زندگي احساسي خوبي نداشته باشيم، احساسخوبي نسبت به خودمان نخواهيم داشت. براي يك زن صميميت و نزديكي باهمسرش، آرامش و راحتي است.
تفاوتهاي ساختماني مغز : مغز مردها با مغز زنها تفاوتهايي دارد. مغزمردها تخصصيتر است. اين صرفا به اين معناست كه تقسيم كار در آن صورتگرفته است. به عبارت ديگر نيمكره راست مغز مردها باعملكردهاي بينايي و فضايي و همچنين احجام سروكار دارد.(فعاليتهاي نظير كسب مهارتهاي فيزيكي، تطابقهاي چشمي وماهيچهاي). در حالي كه نيمكره چپ به مهارتهايگفتاري و شناختي اختصاص يافته است (مهارتهايي مانند بيان احساساتو درك مسائل انتزاعي).

توصیه های ورزشی در خانم های باردار




بهترين راه جلوگيري از بارداري در يک زن ورزشکار، استفاده از قرصهاي ضد بارداري است که سري جديد آنها تعادل مناسبي از هورمون هاياستروژن و پروژسترون دارد و داراي عوارض کمتري است.
از جمله فوايد ديگر اين قرص ها مي توان به رفع علايم دردناکپيش از قاعدگي، کاهش کم خوني فقر آهن، ضايعات خوش خيمپستان، بيماري هاي التهابي لگن، کيست هاي تخمدان و روماتيسممفصلي اشاره کرد.
به هر حال در صورت نياز از طريق مشاوره با پزشک، نوع و نحوه يمصرف دارو معلوم خواهد شد.


انجام تمرينات منظم بدني در طي بارداري
انجام صحيح تمرينات منظم بدني طي بارداري، سبب بهبود خواب، بالارفتن حس اعتماد به نفس، کاهش شدت يا بروز کمردرد و وريدهاي واريسي ،جلوگيري از افزايش بيش از حد وزن و حفظ سطح آمادگي بدنيمادر مي شود.
اگرچه از لحاظ تئوريک، ورزش شديد در جريان حاملگي سببايجاد آسيب هايي به نوزاد يا مادر مي شود، اما با توجه به اينپژوهش ها، لزومي به کاهش شدت ورزش در زنان باردار حس نميشود.
در جريان حاملگي، ورزش هايي با شدت کم تا متوسط و ورزش منظم(حداقل سه بار در هفته) به شکل هاي مقطعي ترجيح داده مي شود.

زنان باردار بعد از سه ماه اول حاملگي، از ورزش در حالت خوابيدهبه پشت خودداري کنند، چرا که اين حالت سبب کاهش برون دهقلبي(جريان خون اکسيژن داري که از قلب خارج مي شود) در برخي از آنهامي شود.
در ضمن دوره هاي طولاني مدت ايستادن هم توصيه نمي شود. در صورت احساسخستگي بايد ورزش را قطع کرد. در حقيقت فعاليت تا حدي توصيه ميشود که به خستگي منجر نشود.
ورزش هاي بدون وزنه مثل دوچرخه سواري و شنا با حداقل خطرآسيب به مادر و جنين همراه بوده و مي توانند تا پايان دورهحاملگي ادامه يابند.
انجام هر گونه ورزش که با خطر برخورد ضربه و آسيب به شکم همراهباشد، ممنوع است. به ويژه در سه ماهه ي آخر حاملگي، با توجه بهوزن رحم حامله و نيز اضافه وزن مادر بايد مراقب از دست دادن تعادل بدنناشي از تغيير در محور ثقل باشد.
بايد رژيم غذايي مناسب و ورزش در جريان حاملگي تامين شود. بهعلاوه تامين آب مورد نياز بدن اهميت دارد.
ورزش هاي دوران حاملگي وابسته به وضعيت هر فرد تفاوت خواهد کرد.نوع اين ورزش ها بسته به سطح آمادگي قبلي خانم باردار، وضعيتپزشکي وي، در دسترس بودن وسايل تمريني و ترجيح خود وي است.
در ضمن فراموش نکنيد که از شيرجه زدن در آب، رفتن به مکان هايي باارتفاع زياد و اکسيژن کم، شنا در آب بسيار گرم يا بسيار سرد واسکي روي آب نيز بايد خودداري شود.


توصيه هايي مهم براي خانم هاي باردار
1- در صورت مشاهده ي هر يک از علايم زير، توصيه مي شود ورزش رابلافاصله قطع کنيد:
تنگي نفس، سردرد، ضعف عضلاني، تهوع، خستگي، درد قفسه سينه،درد پشت، درد لگن، اشکال در راه رفتن، کاهش فعاليت جنين،انقباضات متوالي رحم، خون ريزي از واژن و ترشح مايع آمنيوتيک.
2- منع مطلق انجام ورزش در زمان بارداري در موارد زير توصيه ميشود:
خون ريزي هاي اخير رحمي، بيماري هاي قلبي، سابقه سقط يا زايمانزودرس(بيش از يک بار)، فشار خون حاملگي، ديابت و بيماريهاي کليوي کنترل نشده.


خطر لوازم آرایشی در دوران بارداری

خطر لوازم آرايشي در دوران بارداري








مواد آرايشي که داراي رنگ است سبب بروز آلرژي و حساسيت در فردميشود.رييس مرکز بهداشت خراسان رضوي گفت مصرف زياد لوازم آرايشيدر زنان باردارسبب آسيب به جنين ميشود. دکتر رضا سعيدي تصريحکرد: برخي از مواد آرايشي حاوي مواد شيميايي از جمله هورمونپروژسترون است که اين هورمون از سطح پوست جذب ميشود و سبببرهم خوردن تعادل هورموني در بدن زنان و در نتيجه آسيب به جنينميشود.

وي با بيان اينکه، مواد آرايشي که داراي رنگ است سبب بروز آلرژيو حساسيت در فرد ميشود، تصريح کرد استفاده از مواد آرايشي مخصوصپلک و چشم مانند سرمه در بزرگسالان و حتي کودکان موجبعفونت چشمي در آنان ميشود. سعيدي اظهار کرد متاسفانه مواد آرايشيدر برخي کشورها بسيار پرطرفدار است.

قاتلین بالفطره روابط زناشویی!

قاتلين بالفطره روابط زناشويي!




بقا و يا از هم پاشيدگي يک رابطه به تک تک افراديبستگي دارد که در آن رابطه قرار گرفته اند. شايد مسئله ايکه در نظر يکي از طرفين به عنوان قاتل بالفطره رابطه قلمداد مي شود،در نظر طرف مقابل چالش بزرگي به حساب نيايد.
مبحث خيانت را در نظر بگيريد. اکثر روابط باخيانت نابود مي شوند، اما با اين حال روابطي هم وجود دارند که وقتييکي از طرفين متوجه مي شود شريک زندگي اش در خارج از رابطه بهدنبال ارضاي نياز هاي خود مي باشد، بيش از پيش به زندگيمشترک خود اهميت مي دهد و ارتباط آنها استحکام بيشتري پيداکند.



چند روز پيش دختر خانمي در راديو مشغول صحبت کردن بود؛ اومي گفت بقاي ارتباط آنها به اين مطلب بستگي دارد که همسرشبتواند تمام سوال هايي که در مورد او پرسيده مي شود را درستپاسخ دهد. شما را نمي دانم اما اگر من از همان ابتدا وپيش از ازدواج از شوهرم انتظار داشتم که تمام علايق و نيازهايمرا بداند، ارتباط ما در همان ابتدا نابود شده بود. اگر يکچنين انتظاراتي داشتم، زندگي مشترک ما براي 20 سال دوامپيدا نمي کرد.




اگر يکي از طرفين روز تولد و يا سالگرد خاصي را فراموش کند،باز هم احتمال از بين رفتن زندگي زناشويي وجود دارد. مسئله اي کهحائز اهميت مي باشد طرز برخورد دو نفر در تمام روزهاي سال است، نه يکيدو روز خاص در کل سال. همانطور که مشاهده مي کنيد دلايل از همپاشيده شدن بنيان هاي خانوادگي متفاوت است و اين امرمستقيماً به شخصيت و خصوصيات اخلاقي دو نفري که در ارتباط قرارگرفته اند، بستگي دارد. در برخي مواقع زمان وقوع اتفاقات هممهم است.




يکي از بزرگترين قاتل هاي هر رابطه اي خيانت است. بسياري ازافراد در حال کشمکش و تقلا براي درک مقوله ي "خيانت" هستند. تلاش برايبازگرداندن اعتماد يکي از سخت ترين کارها در روابط است.

سوء استفاده و آزار و اذيت هم چيزي نيست که بتوان راحت از آنگذشت. هيچ کس نبايد در معرض هيچ گونه آزار و اذيتفيزيکي، احساسي و يا اقتصادي قرار بگيرد. تنها پيشنهاد منبه کساني که مورد سوء استفاده قرار مي گيرند خروج از ارتباط است،حتي اگر سوء استفاده ضمني و موقتي باشد. آزار و اذيت هاي موقتيهم غير قابل قبول هستند و به مرو زمان بد و بدتر مي شوند. شما درصورتي مي توانيد به رابطه ادامه دهيد که فرد رفتار خود را 100% ترککرده باشد. بسياري از افراد قول مي دهند که کارهاي غير اخلاقي خود راکنار بگذارند، اما مطمئن باشيد که باز هم آنرا تکرار مي کنند؛مگر اينکه شما يک موضع محکم گرفته و به شدت در مقابل آنهابايستيد.



عدم توانايي در برقراري ارتباط کلامي و ناتواني در مکالمه مناسب هم بهعنوان يکي ديگر از قاتل هاي روابط به شمار مي رود. بسيارياز زندگي هاي زناشويي به دليل عدم وجود درک متقابل وعدم توانايي کافي در برقراري ارتباط کلامي سودمند از ميان رفته اند.زوج ها بايد ياد بگيرند که چگونه مي توانند به حرف هاييکديگر گوش بدهند. با اتکا به اين شيوه بسياري از روابط خوباز خطر مرگ نجات پيدا خواهند کرد.

اعتماد در هر رابطه اي مهم است. اگر اعتمادي در کار نباشد زندهنگه داشتن ارتباط دشوار و تقريباً غير ممکن است. خيانت، قمار،شرابخواري، اعتياد، و تنگناهاي اقتصادي همه و همه به عنوان دلايلمحکمي براي اعتماد نکردن به شريک زندگي محسوب مي شوند.زندگي مشترک معمولاً تنها به اين دليل دوام پيدا مي کند کههر دو طرف به هم اعتماد داشته باشند، به راحتي از اشتباهاتيکديگر بگذرند، ببخشند و فراموش کنند. تا زمانيکه نتوانيدگذشته ي خود را فراموش کنيد، توانايي نگاه کردن به آينده راپيدا نمي کنيد.



حسادت زماني ايجاد مي شود که يکي از طرفين همچنان باخواستگارهاي قبلي ارتباط داشته باشد. همچنين زمانيکهپاي "فرزند" به زندگي باز شود اين حالت پديد مي آيد.در اين شرايط زندگي خوب دو نفره گذشته از ميان مي رود. دربرخي موارد نمي توان منبع ايجاد حسادت را از ميان برد. شايد بتوانيدارتباط خود را با دوستان و يا خواستگارها کم کنيد اما نمي توانيدفرزندتان را از پنجره بيرون بيندازيد. رفع حسادت بر مي گرددبه نحوه ايجاد ارتباط کلامي مناسب. طرفين بايد مشکلات خود را بايکديگر در ميان بگذارند و در مورد آن با هم بحث کنند ودلايل ايجاد حسادت را تشخيص داده و با هم راه حلي براي برطرف کردن آنپيدا کنند.

معمولاً زياد اتفاق مي افتد که فضاي رمانتيک و عاشقانه ي ابتدايي هرارتباط قدرت تشخيص افراد را از آنها مي گيرد. و به مثابه آن نميتوانند تشخيص صحيحي در مورد اين مطلب که از زندگي و از شريکشانچه مي خواهند داشته باشند. چه تعداد از خانم ها تن بهازدواج مي دهند بدون اينکه در مورد اين مسئله که بچه مي خواهنديا نمي خواهند با همسرانشان صحبت مي کنند. خيلي لازم است که طرفين رکو راست حرف هاي خود را به يکديگر بزنند. زمانيکه جاه طلبي ها وبلند پروازي هاي يکي از افراد با ديگري همخواني نداشته باشدو طرف ديگر انتظارات متفاوتي از زندگي داشته باشد آنوقتمشکلات بسيار زياد ديگري هم پيدا مي شوند. اينجاست که بازيشما در زمين دلخواه تبديل به شرکت در بازي فاجعه آفرين زندگي ميشود. زوجين مي بايست به طور کامل صادق باشند: هم قبلاز ازدواج و هم بعد از ازدواج؛ تا مطمئن شوند که کليه يآرزوها و خواسته هايشان برآورده مي گردد.
مسائل مالي فشار بسيار زيادي را بر روابط وارد مي آورند. برخي از زن وشوهرها به جاي اينکه بنشينند و مشکلات پايه اي خود را حل نمايندتنها به دليل مسائل و مشکلات مالي از هم جدا مي شوند. تحقيقات آماريگوياي اين مطلب هستند که پس از جدايي مسائل مالي براي افراداهميت اوليه را ندارند. چند وقت پيش در يک برنامه تلويزيونيزوجي را نشان مي دادند که مدت 15 سال نزد مادر و پدرشانزندگي کرده بودند تا نهايتاً موفق به خريد خانه شده بودند. بهنظر من شرايط آنها طوري بوده که حتماً فشار زيادي را تحمل مي کردند.اين را هم بايد اضافه کنم که آنها 3 فرزند داشتند و اولين بچهخيلي زود به دنيا آمد و به همين دليل خانم ترک کار کرد مجبور بهمراقبت از او شد. با خودم فکر مي کردم که اگر کمي ديرتر صاحبفرزند مي شدند و هر دو براي خريد خانه تلاش مي کردند، بهتر نبود؟ بااين وجود آنها حتي از اين شرايط سخت هم به راحتي بيرون آمدند و بهاهداف خود رسيدند. اما چند تا زوج را مي شناسيد که با اين وضعيتموفق به حفظ رابطه ي زناشويي خود مي شوند؟
شايد کمي عجيب باشد، اما تعداد بسيار زيادي از افراد متاهل هستند کهاحساس تنهايي مي کنند به وي‍ژه زماني که همسرشان مجبور باشد ساعاتزيادي را کار کند و دور از خانه باشد. اگر همسرشان پس ازاتمام ساعات کاري به باشگاه، و يا خانه ي دوستان هم برود که فشاربيشتري بر روي طرف مقابل وارد مي گردد. به هر حال بايد تعادلميان مدت زمان کار، تنهايي، و با هم بودن برقرار باشد.
کمبود صميمت باعث ميشود که يکي از طرفين احساس کندديگري او را به اندازه کافي نمي خواهد، دوستش ندارد و برايش بيارزش است. حتي اگر زن و شوهر به جايي رسيده باشند که ارتباط جنسيهم نداشته باشند، هنوز راههاي ديگري براي نجات رابطه وجود دارد.آنها مي توانند کارهايي مثل بوسيدن، نوازش کردن، و در آغوش گرفتنرا امتحان کنند. هنگاميکه صميمت به طور کامل از ميان مي رود،طرفين احساس مي کنند که طرف مقابل خواهان آنها نيست و به همين دليل درجاي ديگري به دنبال جبران اين محبت مي گردند.
بسياري از افراد تصور مي کنند که ارتباط زناشويي آنها زمانيکه تصور ميکنند براي همسرشان خاص ترين فرد روي زمين نيستند تمام مي شود. وقتي دونفر وارد يک ارتباط جدي مي شوند، تا حدي از فضاي عاشقانه و رمانتيکابتداي آشنايي کاسته مي شود. ديگر خبري از دسته گل هايرمانتيک، شام هاي دو نفره در بهترين رستوران ها، و گفتگوهايصميمي پايان ناپذير نخواهد بود. بچه هم که وارد رابطهمي شود ديگر شرايط به طور کلي تغيير پيدا خواهد کرد. بههمين دليل به جاي اينکه در اين شرايط يکمرتبه روانه دادگاهخانوادگي شويد، سعي کنيد مدت زمان بيشتري را در کنار همسپري کنيد و دوران خوش گذشته را باز آفريني نماييد.
يکي ديگر از دلايل برهم خوردن ازدواج هاي چندين و چندساله ازدواج بچه ها و رفتن آنها از خانه است. اين زوج ها آنقدرزود صاحب فرزند شده اند که عمده وقت خود را بر روي بزرگ کردنبچه ها متمرکز نموده اند. زمانيکه بچه ها بزرگ شدند وخانه را ترک گفتند، زن و شوهر با هم احساس غريبگي مي کنند،و نمي دانند که بايد در کنار هم چه کاري انجام دهند.هنگاميکه بچه ها بزرگتر مي شوند زوج ها بايد سعي کنندکه زمان بيشتري را در کنار هم بگذرانند، از با هم بودن لذت ببرندو زندگي دو نفره جديدشان را امتحان کنند.
بي توجهي به خود هم مي تواند يکي ديگر از دلايل بر هم خوردنروابط باشد به ويژه اگر فرد پيش از ازدواج خوش تيپبوده باشد. بسياري از افراد هستند که بعد از ازدواج بيش از اندازهاحساس راحتي مي کنند و هيچ تلاشي براي زيبا کردن خود نميکنند.
اين ليست مختصري بود از مسائلي که ممکن است اساس زندگي مشترک رابر هم بزنند. همانطور که افراد متفاوت هستند،زندگي هايمشترک هم متفاوت هستند و اگر يکي از موارد ذکر شده در ليستبالا باعث بهم خوردن يک رابطه شود لزوماً دليل برهم خوردن ارتباطديگري هم نيست. بهترين راه براي نجات هر رابطه اي اين است کهدليل مشکلات را پيدا کره و آنها را مرتفع سازيد. البته شرط اولدر اين راه اراده و ميل باطني براي حل مشکل است.
براي نجات هر رابطه گفتگو و برقراري ارتباط کلامي مناسبضروري است. اگر با تمام وجود بخواهيد رابطه ي خود را حفظ کنيدمطمئن باشيد که مي توانيد اين کار ا انجام دهيد.
سلامت ايران

روشهای صحیح انتقاد جنسی از همسر!

روشهاي صحيح انتقاد جنسي از همسر!




خانم هايي که توانسته اند با موفقيت به شوهرانشان کمک کنند تا عملکردجنسي شان را بالا ببرند، ياد گرفته اند که به جاي عبارت: "مناصلاً دوست ندارم زمانيکه تو...." از عبارت: "بهتر نيست.... به جاياينکه...." استفاده کنند.
آقايون نمي توانند حقيقت را قبول کنند
آنها شايد به ظاهر بگويند که حقيقت را مي خواهند... اما آياواقعاً ظرفيت پذيرش آن را هم دارند؟ اينطور که ما متوجه شده ايمآقايون داراي ضمير فوق العاده حساسي هستند که وقتي نوبت به انتقاد هايدرون رتختخواب مي رسد، با کوچکترين تلنگري خرد مي شود. شايدبه خاطر همين هم باشد که خيلي از خانم ها هيچ موقع ماسک خندان:"عزيزم تو در تختخواب فوق العاده اي" را از صورت بر نمي دارند.
البته من فرد کاملاً واقع بيني هستم و مي دانم که شايد خيلي منصفانهنباشد که هميشه مردها به عنوان پيشقدم و آغازگرارتباطجنسي در جوامع به شمار روند. اعتقاد عمومي بر اين امر است کهآنها هميشه بايد چيزي براي عرضه کردن داشته باشند و اين مطلبتاحدي غيرعادلانه است. بايد توجه داشت که ارتباط جنسي موفق و لذت بخشزماني به وقوع مي پيوندد که هر دو طرف توانايي آن را داشته باشندکه با همسرخود آزادانه و صادقانه حتي در مورد کوچک ترين مسائليکه آزارشان مي دهد، صحبت کنند.
تعداد زيادي از خانم ها به من مراجعه مي کردند و اظهار مي داشتند کهيکسري مسائل در مورد ارتباط جنسي آنها با همسرانشان وجود دارد که آنهااصلاً دوست نداشته و به هيچ وجه نمي توانند تحمل کنند.ناگفته نماند که اين مسائل چيزهايي بودند که معمولاً مي شدبا يک بحث صميمانه آنرا به سرعت حل و فصل نمود.
چند وقت پيش خانمي به ما مراجعه کرده بود و مي گفتسينه هاي او در مواقع مشخصي از ماه قدري حساس مي شوند و تمايلي نداردکه همسرش در هنگام پيش نوازي به شدت آنها رابفشارد. اين خانم اظهار مي داشت که خودش در مواقع عادي معمولاً ازقدري خشونت لذت مي برد، اما در طول اين زمان هيچ گونهتمايلي به انجام اين کار ندارد. او ادامه داد يک بار در حين معاشقهقدري خودم را عقب کشيدم و از همسرم تقاضا کردم که با ملايمت بيشتري بامن رفتار کند، ناگهان او از کوره در رفت و همه چيز همانجاتمام شد.
با توجه به تجارب شخصي به او پيشنهاد کردم که زماني در مورد اينمسئله با شوهر خود صحبت کند که در کشاکش شديدترين لحظات احساسينباشند. او با تعجب نگاهي به من انداخت و گفت: صحبت! فقطکافيه در مورد اين مطلب کوچکترين حرفي به او بزنم، آنوقت است کهصداي داد و فرياد، کوبيدن پاها به زمين، بسته شدن درها و ... ازهمه جا به گوش خواهد رسيد.
خانم ديگري مي گفت کتابي را پيدا کرده بود که درون آنتکنيک هاي مختلف برقراري رابطه جنسي را آموزش مي داد. احساس کرده بودکه ايده ي بدي نيست که کتاب را به شوهرش هم نشان بدهدتا زندگي زناشويي 10 ساله شان قدري شور و حرارت بيشتريبه خود بگيرد. با شوخي و خنده به همراه نوشيدني که در دست داشتنزد همسرش آمد و صفحه هايي را که قبلاً علامت گذاري کرده بود راباز نمود تا به همسرش نشان دهد تا او هم در جريان قرار بگيرد کهمي توانند موقعيت هاي جديد فراواني را امتحان کنند؛ اما متاسفانه آقااين حرکت را به عنوان يک توهين شخصي در نظر گرفت و تا چندروز بعد با همسرش صحبت نکرد.
پس از آن هر دو خانم اظهار مي داشتند که ديگر مي ترسند حتيدر مورد کوچکترين اتفاق هايي که در ارتباط جنسي آنها را اذيت ميکند، با شريک خود حرف بزنند. آقايون! آيا امکان دارد يک زن عاقلبخواهد کشتي قديمي و تکراري و به گل نشسته ي سکس را به نوساندرآورد در حاليکه احتمال مي دهد طوفاني از خشم شما او را فرا خواهدگرفت؟
مشکل اصلي زماني پديد مي آيد که خانم تمام اين مسائل به نظرکوچک را در کنار هم مي چيند و از برقراري رابطه جنسي باهمسرش دوري ورزيده و کم کم علاقه اش را هم به سکس و هم به شريک جنسياش از دست مي دهد؛ و آنموقع است که جنگ اصلي شروع شده و هيچيک از طرفين از آن پيروز بيرون نخواهند آمد. اين امکان وجود داردکه خانم قبلاً يکي دو بار تلاش کرده باشد که مشکل جنسي اش را با همسرخود در ميان بگذارد اما زمانيکه با واکنش زننده ي همسر خود روبروشده، شرمساري تمام وجود او را فراگرفته است. چند سال بعدآقا تازه شروع مي کند به تعجب کردن که چرا خانم تمايلش را نسبتبه ارتباط جنسي شان از دست داده است و البته هيچ سرنخي هم در اينمورد پيدا نمي کند. دکترمهرپرور سوال ما از شما اين است:"خانم ها چطور مي توانند به آقايون بگويند که در تختخوابچه چيزي مي خواهند؟"
خيلي راحت به ما بگوييد که چه مي خواهيد
معمولاً بيشتر آقايون به رضايت همسران خود اهميت مي دهند. اگردقت کرده باشيد عبارت "دوست داشتي؟" خيلي بيشتر از "دوستت دارم"پس از انجام اين عمل زمزمه مي شود. با اين وجود بسياري از خانمها هستند که حتي اگر لذت نبرده باشند و از کارهاي بي شور وحرارات همسر خود خسته شده باشند و به رضايت نرسيده باشند، باز هماعتراضي نمي کنند. آنها مي ترسند که حرف هايشان آقا را ناراحت وعصباني کند، و يا ضمير شکننده او را خدشه دار سازد.
در گذشته اينچنين نبود که عملکرد مردها در تختخواب ارزيابيشود. امروزه روند زندگي تغيير پيدا کرده است وجايگاههاي اجتماعي متحول گرديده و پيرو آن بايد انتظارتوقعات متفاوت را هم داشته باشيم. خانم نيازي، همانطور که شما درگفته هاي خود به آن اشاره کرديد، خانم ها به راحتي مي توانندتشخيص دهند که همسرشان چه کاري را درست انجام نمي دهند. آنها حتيبه راحتي قادر به تشخيص علت اين اشتباهات نيز هستند.
زمانيکه شما به همسر خود مي گوييد: "تو در رختخواب اصلاً خوبنيستي" مثل اين است که مستقيماً مردانگي او را زير سوال برده وبه عميقترين احساسات وي لطمه وارد کرده ايد. متاسفانهاکثريت قريب به اتفاق آقايون برداشت غلطي از اين مطلب مي کنند. آنهاارزيابي بد از ارتباط جنسي را مستقيماً به ميزان مردانگي شانارتباط مي دهند و اين مسئله فرضيه درستي نبوده و رويکرد صحيحيدربرنخواهد داشت.
ولي خانم ها! شما نبايد به همين راحتي از اين مسئله بگذريد.گاهي اوقات ممکن است که اشتباه از سوي خودتان هم باشد. متوجهباشيد که آقايون فن ذهن خواني نمي دانند. به همين دليل تا زمانيکه بهاو نگوييد چه چيز باعث آزار و اذيتتان مي شود و يا بهچه چيزي علاقه داريد، نبايد انتظار داشته باشيد که او آنکار را براي شما انجام دهد.
شما خانم ها به درستي مي دانيد که ما مردها بدمان نمي آيد که در نظرديگران "بهترين" به نظر برسيم، پس اين وظيفه ي شماست که بهما در اين راه کمک کنيد. تحقيقات نشان داده است که چه خانم ها وچه آقايون، هر دو به محرک هاي مثبت واکنش بهتري نشان مي دهند.بنابراين سعي کنيد زمانيکه کاري را خوب انجام مي دهيم، تشويقمان کنيدتا دلگرمي پيدا کنيم. بعد آرام آرام بحث را به سمتي سوقدهيد که خودتان دوست داريد و مشکلات را به آرامي بازگونماييد.
خانم هايي که توانسته اند با موفقيت به شوهرانشان کمک کنند تا عملکردجنسي شان را بالا ببرند، ياد گرفته اند که به جاي عبارت: "مناصلاً دوست ندارم زمانيکه تو...." از عبارت: "بهتر نيست.... به جاياينکه...." استفاده کنند. همچنين براي شروع مکالمه هم مي توانيداز اين عبارت صحيح، و تست شده کمک بگيريد: "من عاشق اين هستم کهتو (کاري که به آن علاقه داريد را عنوان کنيد) تو چي وقتي من(کاري که تصور مي کنيد همسرتان به آن علاقه دارد را ذکر کنيد)
هيچ موقع از عباراتي که با "تو" شروع مي شوند استفاده نکنيد، مثلاين نمونه: "توي عقب مانده ي خودخواه مطمئن باش که اگر يک جايزهبراي بدترين رابطه جنسي دنيا تعيين مي کردند، حتماً تو بهعنوان نفر اول برنده مي شدي!"



بهتر است از عباراتي که با "من" شروع مي شوند، استفاده کنيد. بنده بهشخصه اين مطلب را براي ساليان دراز به مراجعينم پيشنهاد دادم ومي توانم با جرات بگويم که در اکثر موارد همه آنها جواب مثبتگرفتند. زمانيکه در جملات خود "من" به کار مي بريد، حس مالکيتفردي خود را نسبت به چيزي که در مورد آن مشغول صحبت کردن هستيد،ابراز مي داريد. عبارات حاوي "من" شما را به هدفتان مي رسانند وعبارات حاوي "تو" به چيزي جز جار و جنجال و دعوا ختم نخواهدشد.

اگر احساس کرديد که نمي توانيد در مورد آمال و نيازهايجنسي خود آزادانه صحبت کنيد، مطمئن باشيد که زندگي جنسي تانرا از دست خواهيد داد. خوب خانم نيازي، شما بيراه هم نمي گوييد،اين امکان وجود دارد که ضمير حساس آقايون خيلي کم و بطور موقتي خدشهدار شود، اما شک نکنيد که بعدها خودشان هم از شما به خاطر اينکهمتوجهشان کرديد که واقعاً از چه چيزي خودشتان مي آيد، تشکرخواهند کرد.
پرشين پرشيا

با علائم تخمک گذاری در زنان آشنا شوید!

با علائم تخمک گذاري در زنان آشنا شويد!




زمان تخمک گذاري درخانم ها فرق مي کند .در برخي از خانم ها انندساعت دقيق به نظر مي آيد و هر ماه در يک روز مشخص تخمک گذاريانجام مي شود.خانم هاي ديگر در وقت هاي مختلفي تخمک گذاريمي کنند.نخستين گام شما توجه به نشانه هاي تخمک گذارياست.

نشانه هاي کلي تخمک گذاري
نشانه هايي که در بيشتر خانم ها رخ مي دهد. باردارشدن به تخمکگذاري بستگي دارد . بنايراين آشنايي شما با تخمکگذاري و زمان و چگونگي آن اهميت زياديدارد. براي آگاهي يافتن از اين موارد ،بخش هاي پاييني رابخوانيدتا درباره نشانه ها و اين که چگونه زمان تخمکگذاري را پيدا و ثبت نماييد، بياموزيد.




نشانه هاي اصلي و رايج تخمک گذاري


تغيير مايع سروکس :
مايع سرويکس (ترشحات) که به توپ سفيدي شباهت دارند، نشانه ايبراي اين هستند که آيا شما نزديک به زمان تخمک گذاري و يادر حال تخمک گذاري هستيد. هر کسي مي تواندنوع ترشحات سرويکس خودرا بشناسد و همه خانم ها به يک شکلترشح ندارند. معمولا تخمک گذاري در روزي رخ مي دهد که شمابيشترين مايع و خيسي را احساس کنيد.




تغييرات نمايه دماي پايه بدن
در بيشتر خانم ها پيش از تخمک گذاري ، BBT تااندازه اي يک دستو ثابت است. هر چه به زمان تخمک گذارينزديک تر مي گرديد ممکن است شما اندکي کاهش داشته باشيد اما يکافزايش تيز پس از تخمک گذاري خواهيد داشت. افزايش دمايپايه نشانه اين است: تخمک گذاري اينک انجام شده است!




پيگيري دماي پايه را ادامه دهيد تا پس از دوسه ماه بتوانيد زمان تخمک گذاري تان را پيش گويينماييد. تغييرحالت نرمي سرويکس سرويکس (گردن رحم) در هنگام تخمک گذاري دچار تغييرات زيادي ميگردد.ممکن است شما با تمرين بتوانيد متوجه نشانه هاي روشني از تخمکگذاري شو يد: سرويکس نرم، بالا و باز و خيس مي گردد.البتهدر بيشتر خانم ها، ايجاد توانايي در تشخيص اختلاف بين وقتي که سرويکس در حالت معمولي است با هنگامي که نرم و زمان تخمکگذاري است، کمي زمان مي برد.


نشانه هاي ثانويه تخمک گذاري
-لکه هاي بسيار جزئي مانند آن چه در نشانگان ميتل اشمرزديده مي شود. (ميتل اشمرز به معني همان درد ميان دوره اي و دردساده اي است كه آزاد شدن تخمك ايجاد مي شود)
- تقويت حس هاي چشايي، بويايي يا بينايي.

آموزش و فراگيري روش پيدا کردن و ثبت زمان تخمک گذاري،شايد در آغاز براي شما چالش برانگيز و يا دشوار به نظربرسد.اما با گذشت زمان،بسياري از خانم ها به سادگي خواهندتوانست اين نشانه ها را بشناسند و از اين راه بفهمند در کدام بخش ازسيکل شان قرار دارند.


واقعيت هاي کليدي در باره تخمک گذاري
- يک تخمک پس از تخمدان تنها 24 - 12 ساعت عمر مي کند.
-معمولا در هر تخمک گذاري، يک تخمک رها مي گردد.
- عواملي چون استرس، بيماري يا بهم ريختن برنامه ي روزمره ميتوانند روي تخمک گذاري اثر داشته باشند.
- بندرت در خانم هايي، هنگام تخمک گذاري، لکه بيني پيشمي آيد.
- کاشته شدن تخمک بارورشده، بين 12 - 6 روز پس از تخمکگذاري رخ مي دهد.
- هر زن با ميليون ها تخمک نابالغ که در انتظار تخمک گذاري اند،به دنيا مي آيد.




- يک عادت ماهانه مي تواند، بدون وقوع تخمک گذاري رخدهد.
- تخمک گذاري مي تواند بدون وقوع عادت ماهانه اي رخدهد.
- برخي از خانم ها کمي درد را نزديک هنگام تخمک گذاري احساسمي کنند که به آن سندروم( نشانگان) "ميتل اشمرز" ميگويند.




- اگر يک تخمک بارور نشود، متلاشي شده جذب لايه هاي رحم مي گردد.
- چند روشي که براي تعيين زمان تخمک گذاري وجود داردشامل:چارت دماي پايه بدن، موکوس، دستگاه دمايي- نشانهاي و روش ترکيبي است.


نکته: قهوه ، الکل ،رژيم هاي غذايي ،ورزش و فشار هايرواني مي توانند روي سيکل عادت ماهانه تاثير بگذارند.

صفحات


Xبستن